همراهی تمام قد کره جنوبی با تحریمهای آمریکا علیه ایران، ماجرای تلاش ناموفق برای تعرض به سفارت ایران در پاریس، دستگیری سه مقام دولتی مرتبط با پروندههای اقتصادی اخیر، سناریوی تقابلی آمریکا با ایران، رشد ۶۷ درصدی درآمد سرانه ایرانیان در سه سال، مصائب نیما!، پاس گل کاخ الیزه به تروریست ها، محکومیت جاسوس ۶۰ ساله در مشهد، درخواست محرمانه فیلترینگ و دلالان ربایندگان اصلی ارز دولتی، از مواردی هستند که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده اند.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۵ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شدند که تفسیر نظارت استصوابی، واکنشهای مختلف به اصلاحیه قانون منع به کارگیری بازنشستگان، انتخاب رئیس جوان برای پارلمان عراق و افزایش غنی سازی از گزینههای روی میز ظریف از مواردی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
روزنامه کیهان، گزارش مجله آمریکایی تایم از شرایط سخت معیشتی بیش از سه میلیون و ۲۰۰ هزار معلم در این کشور با عنوان آمریکای بیبزک در داستان این ۳ زن را در تیتر یک خود برجسته کرده است. این روزنامه در گزارشی دیگر به نقل از دادستان تهران، خبر از دستگیری ۳ نفر از مقامات دستگاههای دولتی در ارتباط با پروندههای کالا و ارز داد.
روزنامه اعتماد با درج تصویری خاص از دونالد ترامپ در نیم صفحه نخست امروز خود، جایگاه متزلزل پرزیدنت را با روتیتر همکاری رئیس سابق کمپین ترامپ با دادستان ویژه برجسته کرده است. این روزنامه در مطلبی با تیتر تداوم استیضاح؟ در کنار تصویر بیژن زنگنه درباره تداوم تلاشها برای ادامه استضاح وزرا در مجلس شورای اسلامی نوشته است.
روزنامه خراسان همراهی تمام قد کره جنوبی با تحریمهای آمریکا علیه ایران را با عنوان نمک نشناسی کره ایها در صفحه نخست خود تیتر کرده است. این روزنامه یادداشت روز امروزش با عنوان سناریوی تقابلی آمریکا با ایران را به قلم امیر مسروری چاپ نموده است.
روزنامه شرق با چاپ تصویری از پوتین، عنوان روسها ایران را دور زدند را تیتر کرد و در کنار آن از ترجیح منفعت خود به ایران توسط روسیه نوشت. این روزنامه همچنین موضوع درخواست محرمانه فیلترینگ را در صفحه نخست برجستهتر از سایر اخبار منعکس کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشرشده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
احمدینژاد به چی یا کی میخندد؟!
روزنامه ایران در ستون درنگ امروز خود با عنوان احمدینژاد به چی یا کی میخندد، نوشت: روز گذشته و بعد از انتشار عکسهای جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام، چهره خندان محمود احمدینژاد برای خیلیها بیشتر از محتوای این جلسه جلب توجه کرد. نکته قابل تأملتر، اما این است که او سه روز قبلتر در کرج حاضر شده و برای جمعی از مردم سخنرانی هم کرده بود. براساس برخی گزارشها، در این مراسم برخی شعارهای ساختارشکنانه هم سر داده شده بود. کرج یکی از شهرهایی است که اعتراضهای اخیر در آن به نسبت برخی نقاط دیگر شدت و حدت بیشتری داشت و اینکه محمود احمدینژاد این شهر را برای سخنرانی انتخاب میکند، بی ارتباط با این موضوع نیست. چرا که به اعتقاد برخی، احمدینژاد تلاش دارد از ماجرای نارضایتیهای مردمی ماهی خود را صید کرده و جایگاه رهبری این اعتراضها را به نام خود ثبت نماید. مواضع هفتههای اخیر او علیه قوای قضائیه و مقننه و پیشنهادش مبنی بر کنارهگیری دولت در همین چارچوب ارزیابی میشود. فارغ از کارنامه مدیریتی دولتهای نهم و دهم و خسارتهای ملی به بارآورده، اما آنچه بیشتر برای افکار عمومی محل سؤال است، فراغت بالی است که او در شکستن چارچوبهای قانونی و عرفی کشور در بیان دیدگاههای خود دارد. چارچوبی که زمینهساز ملاحظات بسیار برای فعالان سیاسی و حتی نمایندگان مجلس هم شده است.
چنانکه نطق دو هفته پیش دو نماینده اصلاحطلب مجلس از سوی همکاران اصولگرایشان در بهارستان و همچنین رسانههای اصولگرا تحمل نشد. در میان تحلیلهایی که بعضاً درباره رفتارها و مواضع احمدینژاد بیان میشود، به این موضوع هم اشاره میرود که وی بی تمایل نیست بازداشت شود تا به زعم خود پازل محبوبیتش را تکمیل نماید. برخی گمانهها تعلل در برخورد قضایی با او را نیز بی ارتباط با این مهم نمیدانند. اما گذشته از این آنچه مشهود است، اینکه احمدینژاد خواسته یا نخواسته، با هماهنگی یا بدون هماهنگی، در حال حاضر دارد در زمین مخالفان تندرو دولت بازی میکند و چه بسا برخی مواضع ضد دولتی که در هفتههای اخیر بخصوص با توصیهها و هشدارهای رهبری به مانع برخورد کرده است، گویی به دوش احمدینژاد انداخته شده است. در حقیقت سکوت رسانههای این طیف سیاسی در برابر تحرکات رئیس دولتهای نهم و دهم نشانهای از رضایت خاطر آنها هم میتواند باشد. هر چه باشد، این سؤال بی پاسخ در بین افکار عمومی جدی و جدیتر میشود که راز برخورد متفاوت با دو رئیس جمهوری سابق چیست. یکی با وجود پرونده مفتوح چند سالهاش در دادگاه و مواضع ساختارشکنانهاش بدون هیچ محدودیتی در جمعهای مختلف ظاهر میشود و شنبهها هم در جمع عقلای قوم به دوربینها لبخند میزند و دیگری همچنان ممنوعالتصویر است؟ به راستی احمدینژاد به چی یا به کی میخندد؟!
منتقدان عوامگرایان دیروز، پوپولیست های امروز
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان فصل عافیت طلبی گذشته است نوشت: بازار انتقاد از دولت این روزها سکه است. راست و چپ، دولت را آماج حملات خود قرار دادهاند. حسن روحانی هیچ گاه مانند این روزها هدف تند مخالفان و منتقدانش قرار نداشته است. بهانه انتقادها هم کم نیست؛ گرانی، رکود، بیکاری، افزایش آسیبهای اجتماعی، سیاست خارجی، تحریمها، گسترش بیاعتمادی مردم، اعتراضات اجتماعی و.... گویی تقدیر و یا سیاست این بوده که از فردای انتخاب دوباره حسن روحانی به ریاست جمهوری در اردیبهشت ۹۶ هر روز بردامنه مخالفتها با دولت افزوده شود.
صفحات رسانهها به تقریب پر است از مخالفخوانیهایی که حتی تا اعلام برائت از حسن روحانی پیش میرود. مخالفان سنتی رئیسجمهوری همچنان بر همان سیاق گذشته به هر اقدام دولت انتقاد و گاه دشمنی میکنند.
آنان اصولا دولت را برآمده از خواستی مغایر با اراده اقتدارگرایانه خود دانسته و برای سرخوردگی مردم از هیچ اقدامی فروگذار نکرده و نمیکنند. موفقیتهای دولت را به نام خود ثبت میکنند و یا در مسخ آن با لطایفالحیل سنگاندازی میکنند.
حساب را با آنان پاک است. حداقل اینکه مخالفان شناخته شده در بزنگاه خط عوض نکرده و آهنگ کلام و متن آنان ثابت است. مشکل با ابنالوقتهایی است که یک روز استقرار دولت کنونی را مدیون حمایت خود دانسته و روز دیگر بنا به مصلحت از آن تبری میجویند.
آنان که تا دیروز رقیبان خود را عوامگرا میخواندند، اکنون داعیه دیگری سر میدهند و با رویکردی پوپولیستی میکوشند کاسهای داغتر از مخالفان شناخته شده دولت جلوه کنند.
شیوه عمل عافیتطلبان تبریجو از دولت، این گمان را با خود دارد که مگر زمان آبستن چه اتفاقی است که از حالا برای جاگیری در سوی مطمئن ماجرا عجله دارند. تاملی بر شمار انتقادهای عافیت طلبان نشان میدهد که آنان تنها انتقاد کرده و دولت را متهم به کوتاهی زبان در بیان چرایی مشکلات میکنند.
نویسنده این سطور در پی توجیه مشکلات و یا حمایت کور از دولت نیست. مشکلات به صورت همه سیلی میزند؛ به ویژه طبقه متوسط و فقیر که در این وانفسا کمتر حامی مخلص را مییابد. همین مهم سبب افزایش بیاعتمادیها شده و در این حال سوداگران قدرت را به جرگه مخالفان دولت پیوند زده است. آنچه اهمیت دارد، شیوه بیان و ارائه راهکارهایی است که بتواند کشور را در برون رفت از مشکلات یاری کند. عافیتطلبان اگر در بیان نقدهای خود صادق هستند، به مردم گزارش دهند که کجا و چه هنگام کوشیدهاند تا مطالبات آنان را فارغ و خارج از دستگاه دولت به عنوان یک جریان اجتماعی دنبال کنند. برای مثال چرا از سوی آنان دستاوردهای برجام، مراقبت از آن و نهادینه کردن مطالبات اجتماعی مردم به صورت یک جریان تثبیت شده دنبال نشد؟ چرا در ابتدای استقرار دولت، حساسیتهای امروز شناخته نبود و آنان به عنوان نخبگان اجتماعی چنین وضعی را پیشبینی نکرده بودند؟ این گروه از منتقدان هم دستی در قوای مقننه و هم مجریه داشتند. علاوه بر این خود را صاحب رویکرد و مشی شناخته شده نزد مردم میدانستند. آن هنگام که حسن روحانی خود یک تنه تریبوندار مطالبات اجتماعی بود، همین عافیتطلبان به او زنهار میدادند.
انتقاد از دولت بابت همه کاستیها امری بدیع و قابل قبول است، ولی فرصت طلبی در اینکار نه پسندیده است و نه میتواند با اقبال مردم هوشیار همراه شود. اینکه برای مثال این وزیر و آن مدیر دولت را به باد انتقاد گرفت، راه چاره نیست. مهم ارائه راهکار به دولتی است که خوب یا بد، برای آن در حال حاضر هیچ جایگزین قابل قبول و عقلانی وجود ندارد. مردم همصدایی با انتقادها را نمیخواهند، آنان در جستوجوی ایدهای توانمند، جسور و کارآمد برای کنترل و سپس برونرفت از مشکلات فراگیر کنونی هستند. کار از اینکه فلان چهره سیاسی از این جناح یا آن جناح بابت مشکلات به دولت نهیب بزند، گذشته است. مردم همه را به یک چوب میرانند اگر دلیلی قابل قبول ارائه نشود. فصل عافیتطلبی گذشته است.
قانون منع به کارگیری بازنشستگان اجرایی می شود؟
مرتضی نواب کامل طی یادداشتی در شماره امروز خراسان به موضوع اصلاحیه قانون منع به کار گیری بازنشستگان پرداخت و نوشت: ۱. ماده واحده قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان (مصوب اردیبهشت ۱۳۹۵) حضور بازنشستگان و افراد بازخرید شده در دستگاههای اجرایی را ممنوع اعلام کرده بود. اصلاح این قانون که در روزهای اخیر به تایید شورای نگهبان رسید در واقع تغییری در تبصره اول این قانون است که براساس آن استثنائات این قانون محدودتر شده و صرفا شامل روسای قوا، معاون اول رئیس جمهور، نواب رئیس مجلس، اعضای شورای نگهبان، وزیران، نمایندگان مجلس و معاونان رئیس جمهور میشود. (۱) در نتیجه استانداران، سفیران و معاونان وزیران از شمول این ماده خارج شده اند و به تعبیر دیگر چنان چه از بازنشستگان در سمتهای اخیر استفاده شده است، لازم است ظرف دوماه کنار گذاشته شوند.
۲. میتوان گفت: به رغم سروصدایی که اصلاح این قانون در فضای رسانهای و سیاسی کشور ایجاد کرده، در عمل اتفاق تازهای رخ نداده است. چنان چه قانون اولیه به نحو شایستهای مورد عمل قرار گرفته باشد با گذشت چند سال فرصت خوبی است که دامنه مقامات استثنا شده را کاست تا از توان و نیروی چهرههای جدیدتر و با انگیزهتر استفاده شود. برای مثال تصور کنید وضعیت سفارت ایران در یک کشور خارجی با حضور سفیری که چندین سال از بازنشستگی وی گذشته است به چه نحوی است؟ اتفاقا شرایط اقتصادی کشور در این روزها ضرورت اصلاح این قانون و بهره مندی از نیروهای با انگیزه و مستعدتر را در سمتهای کلیدی، چون استانداری، سفارت و ... بیشتر کرده است.
۳. و اما تکلیف شهرداران با توجه به این اصلاحیه چه میشود؟ ناگفته پیداست تفسیری که شوراهای شهر و شهرداران از این قانون دارند چیست. چرا که در صورت سرایت این ممنوعیت به شهرداران برای مثال شورای اسلامی شهر تهران ظرف یک سال از آغاز به کار دوره جدید، برای سومین بار باید دست به انتخاب شهردار پایتخت بزند. با این حال ملاحظات این چنینی نباید مانع از اجرای قانونی شود که برایند آن برای کشور بهتر است. گفته شد بر اساس قانون، اشتغال بازنشستگان در دستگاههای اجرایی ممنوع است. حالا باید دید آیا شهرداری دستگاه اجرایی محسوب میشود یا خیر؟ قانون مدیریت خدمات کشوری در تعریف دستگاه اجرایی مواردی را نام میبرد که موسسات ونهادهای عمومی غیردولتی از جمله این موارد است و در نهایت این که بر اساس قانون دیگری (۲) شهرداریها و شرکتهای تابعه آنها از جمله این نهادها هستند. بر این اساس شهرداری یکی از مصادیق دستگاههای اجرایی محسوب میشود در نتیجه شهردار تحت ممنوعیت این قانون خواهد بود و به کار گیری فردی بازنشسته در این پست خلاف قوانین است.