تداوم تزلزل مدیریتی در چهار وزارتخانه، استعفای کلانتر ایرانستیز، احیای طـرح احمدینژاد، پسلرزههای زلزله کرمانشاه، پیشفروش بلیت قطارهای اربعین از ۲۱ مهرماه، سرایت فشار به شورای نگهبان، خاموشی صدای ورزش و مردم، رقابت دولتیها در عذرخواهی سیاسی، بروکسل در سایه تهران، مثلث دیپلماسی و منافع ملی ایران، ۲۰ میلیون کارت اعتباری و تاکسیهای اینترنتی در خان شهرداری، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده اند.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه هجدهم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که ۲۰ میلیون کارت اعتباری و بستههای حمایتی دولت، استعفای سیاستمدار ضد ایرانی آمریکا، مرگ یک دانش آموز زیر دیوار فروریخته یک مدرسه و سخنان وزیر آموزش و پرورش درباره مافیایی کنکور از عناوینی است که در صفحات نخست آنها برجستهتر از سایر خبرها منعکس شده است.
روزنامه جوان فرزندانمان گروگان مافیای آموزشی را به نقل از وزیر آموزش و پرورش تیتر یک امروز خود کرده و در گزارشی دیگر سخنان رئیس کل ستاد نیروهای مسلح با عنوان ایران در زمره هفت قدرت اول پهبادی جهان را برجسته کرده است.
روزنامه اعتماد تصویری از ترامپ و نیکی هیلی را در صفحه نخست خود قرار داده و عنوان استعفای کلانتر ایرانستیز را تیتر یک کرده است. این روزنامه در سرمقاله امروز خود با عنوان دو روی یک استعفا به قلم امیرعلی ابوالفتح ابعاد و فرضیههای مطرح درباره این استعفا را بررسی کرده است.
روزنامه کیهان و وطن امروز که روز گذشته از هیأت نظارت بر مطبوعات بابت چند خبر خود تذکر گرفته بودند در شمارههای امروز خود و در صفحه اول به این تذکر واکنش نشان دادند. روزنامه کیهان عنوان افسار دلار را دولت پاره کرد از کیهان شکایت کردند! را تیتر کرد و روزنامه وطن امروز نیم صفحه نخست خود را سفید چاپ کرد و در زیر آن عبارت تیغ بنفش را گنجاند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اقتصاد بالاخره اولویت هست یا نیست؟
روزنامه ایران در گزارشی تحلیلی با عنوان اقتصاد بالاخره اولویت هست یا نیست، نوشت: تناقض در مواضع، مخالفان دولت را رنج میدهد. مرور اظهارات شخصیتهای این جریان در دورههای مختلف نشان میدهد آنان نسبت به یک واقعیت، دو جور موضع گرفتهاند. گاهی اقتصاد را مهم دانستند و بابت وجود مشکلات اقتصادی و اینکه برجام تأثیری در رفع این مشکلات ندارد، به دولت انتقاد کردند. اما اندک زمانی بعد که دولت یکی از برنامههای کلان خود را برای بهبود شاخصهای کلان اقتصاد دنبال کرد، آنان گفتند اقتصاد اهمیت ندارد. در همین زمان که اقتصاد را بی اهمیت جلوه میدهند، باز تناقض دیگری بروز دادند. زیرا وقتی اقتصاد بی اهمیت تلقی میشود، انتظار میرود آنان به حوزههای غیراقتصادی توجه نشان دهند. اما این چهرهها به سادگی از کنار دستاوردهای غیراقتصادی دولت هم گذشتند. به همین دلیل نباید تعجب کرد که اتفاقات مهمی، چون انزوای ترامپ در شورای امنیت یا حکم دادگاه لاهه به نفع ایران از سوی این جریان دیده و برجسته نشد.
به نظر میرسد دماسنج این جریان براساس دمای واقعی محیط عمل نمیکند و موضعگیری آنان متأثر از ماهیت آن واقعیت نیست. بلکه اغلب بسته به این که دولت مستقر از کدام جناح و جریان باشد، مواضع آنان هم متفاوت است. در دولت همسو، کاستیها رفع و واقعیتهای تلخ برجسته نمیشود. اما اگر دولت غیرهمسو باشد، حتی مشکلات خیالی هم بهانه خوبی برای انتقاد از دولت است.
تجمع «نه به گرانی» ۷ دی ماه مشهد شاهد خوبی برای این دیدگاه است. این تجمع درحالی برگزار شد که هنوز از گرانیها خبری نبود و دولت هم در آغاز راه بود و شاخصهای اقتصادی ثبات داشت. حامیان و تهییج کنندگان چنین تجمعی، کسانی بودند که در دولت همسو و در مواجهه با تحریمها مردم را توصیه به ایستادگی و خوردن «اشکنه» میکردند.
تازهترین تناقضها در این زمینه از سوی آیتالله محسن اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ابراز شد. وی در واکنش به تصویب لایحه CFT در مجلس، اساساً اقتصاد را مسألهای بی اهمیت دانست و گفت: «میگویند اگر FATF را نپذیریم پول به ما نمیدهند و ما را محاصره میکنند، ارز به ما نمیدهند... مگر شما به خاطر این مسائل انقلاب کردید؟!»
انتقاد آیتالله اراکی از تلاش دولت و مجلس برای رفع موانع مبادلات بانکی با جهان درحالی است که در دو سال گذشته، یکی از انتقادهای مستمر اصولگرایان و رسانههای آنان از دولت، عدم برقراری تمام و کمال این ارتباط پس از برجام بوده است. امروز دو سال پس از اینکه رسانههای اصولگرا برای عدم همکاری بانکهای بزرگ دنیا بعد از برجام، دولت را شماتت میکردند، آیتالله اراکی اساساً مسأله اقتصاد را بی اهمیت جلوه داد.
تناقض در موضعگیری درباره اقتصاد، بیش از همه از سوی آیتالله مصباح یزدی ابراز شد. او که اردیبهشت ۹۲ گفته بود «در جمهوری اسلامی فرهنگ بویژه فرهنگ دینی و اسلامی در اولویت قرار دارد، زیرا مردم ما برای اقتصاد و مادیات انقلاب نکردند» هنگامی که کاهش تورم و مهار گرانیها به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای اقتصادی دولت مطرح شد، انتقاد از گرانیها و تورم را آغاز کرد.
آیتالله مصباح یزدی خرداد ۹۳ با بیان اینکه «امروز جنس و کالایی میخریم به عنوان مثال ۳ هزار تومان، اما این جنس در هفته بعد ۸ هزار تومان میشود» پرسید: «پس چگونه گفته میشود که تورم کاسته و تحریمها برداشته شده است؟ انشاءالله که سخن این افراد درست است و عقل ما نمیرسد.» وی حتی اضافه کرد که «تنها تأمین آب و نان مردم هنر نیست، آب و نان جنبه حیوانی انسان است، آنچه انسان را سعادتمند میکند وجهه ارزشی او به شمار میرود.» درحالی آیتالله مصباح یزدی تأمین آب و نان را امری بی ثمر و فاقد هنر میداند که چهرهها و رسانههای همسو با او، به صورت مستمر دولت را بابت کاستیها و مشکلات اقتصادی آماج حملات خود قرار میدهند. نکته مهمتر اینکه این طیف از اصولگرایان، همه واقعیتهای دیگر مانند برجام، بهبود سیاست خارجی، کنسرت و سایر مسائل را با این ادله که مسأله اصلی مردم آب و نان و معیشت و اشتغال است، تخطئه میکنند و از دولت میخواهند به جای پرداختن به مسائل فرعی، مسائل اصلی را حل کند.
بوی سیاست در این سخنان مشامها را میآزارد. به همین دلیل چنین تضادهایی در موضعگیری بیش از همه برای خود آنان و جمعیت حامی آنان مخاطره آفرین است. زیرا دوگانگیهای غیراصولی در نهایت سبب ریزش و رنجش نیروها خواهد شد، نیروهایی که با چشم خود واقعیت یک بام و دو هوای این موضعگیریها را در مییابند. بنابر این معلوم نیست برای این جریان اقتصاد و معیشت مردم در اولویت هست یا نیست؟
شفافیت انتخاب نیست یک ضرورت است
محمد صرفی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان ۱۴۳ نماینده و یک لحافدوز نوشت: وقتی صحنه غبارآلود و غیرشفاف باشد میشود خیلی کارها کرد و حرفهای مربوط و نامربوط را به هم آمیخت و به خورد خلایق داد. یکی از ترفندهای موثر در غبارآلود کردن فضا، دوقطبی کردن ماجراهاست. از سیاست گرفته تا فرهنگ و اقتصاد و رقابت در انتخابات و دیپلماسی و... میتوان گفت: «پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان...» و ادعای بوسیدن دستشان را کرد و هر چند روز یک بار هم به هر بهانهای از آنان شکایت کرد و به دادگاه کشاند. میتوان ادعای شفافیت کرد و ۷ ماه قانون انتشار عمومی حقوق و مزایای مدیران را پشت گوش انداخت و خم به ابرو نیاورد.
معضل عدم شفافیت فقط در اقتصاد نیست و فضای سیاسی کشور نیز متاثر از این آفت است. کم نیستند مطربانی که ساز عراق میسازند و آهنگ بازگشت به حجاز میکنند. تابلوی اصولگرایی در دست دارند و هلیم اصلاحات را هم میزنند. طرف ۲۰ سال است سر سفره اصلاحطلبان زانو زده و هر روز میگوید ما اصولگرایان چنین و چنان! نه اصولگرایی، نه اصلاحطلبی و نه اعتدال و خط کشیها و اسامی دیگری از این دست، واجد ارزش و اعتباری ذاتی نیستند و هرکس را باید در ترازوی اعمالش سنجید، اما در فضای غبارآلود و غیرشفاف، جایی برای موشکافی نمیماند و هر چه فضا غیرشفافتر، اعتبار سنجشها کمتر. سیاستمداری که بر اساس پیشبینی وزش باد، صبحانه را با اصولگرایان میخورد و ظهر میل اعتدال میکند و شب هوس اصلاحات میکند، فرصتطلبی است که بیشتر به درد کار در سازمان هواشناسی میخورد.
بسیاری از مدیران محترم کشور در نهادها و سطوح مختلف، هنوز گمان میکنند شفافیت یک انتخاب است که میتوانند آن را برگزینند یا کنارش بگذارند. سیر حرکت دنیا به گونهای است که این امر مهم دیگر نه یک انتخاب که مسئلهای تحمیلگر است. شاید دیر و زود داشته باشد، اما سوخت و سوز نخواهد داشت. شاید بتوان مدتی از آن فرار و خود را پنهان کرد، اما بالاخره باید به آن تن داد. یکی از اصلیترین راههای مقابله با تحریمها نیز همین شفافیت است. هرقدر شفافیت داخلی برای کشور ضروری و سودمند است، شفافسازی برای دشمن خطرناک و مشکلآفرین است. موضوعی که دولت و آن ۱۴۳ نماینده مجلس، دقیقاً عکس آن عمل کردند؛ رای به عدم شفافیت رای خود و موافقت با شفافسازی برای حریف!
البته در این میان ژست و نمایش شفافیت با هدف فرار از شفافیت نیز موضوع دیگری است که در جای خود باید به آن پرداخت. انتشار ۲۸۰۰ صفحه لیست بیسر و ته ارزبگیران دولتی از جمله این نمایشهای کمدی است که حتی صدای نزدیکترین حامیان دولت را نیز درآورد.
آقای ظریف در مجلس یک بار دیگر جانانه از برجام دفاع کرده و آن را پیروزی و دستاورد خواندند. حریف وی یعنی جان کری به تازگی کتاب خاطرات خود را منتشر کرده و جزئیات جالبی از روند مذاکرات هستهای را روایت کرده است. چرا آقای ظریف و سایر اعضای تیم هستهای گوشهای از خاطرات خواندنی خود از مذاکرات را منتشر نمیکنند تا ملت بیش از این با فتحالفتوح برجام آشنا شوند؟ آمریکاییها که خود طرف مذاکره بودهاند و چیز جدیدی برایشان نیست. صهیونیستها هم که بلافاصله پس از هر دور مذاکره میزبان وندی شرمن بودند و تبادل نظر میکردند. فقط مردم خودمان نامحرم هستند؟! تا کی باید مردم قربانی عدم شفافیت شوند؟ از آن سادهدلانی که شب توافق به خیال دلار هزار تومانی زدند و رقصیدند تا آن سبزیفروش و لحافدوز و رای دهندگان چشم بسته و گوش به فرمان تَکرار!
دو فرضیه درباره پشت پرده استعفای نیکی هیلی
امیرعلی ابوالفتح طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با اشاره به استعفای نیکی هیلی نوشت: در ادامه استعفاها و برکناریهای متعدد در دولت دونالد ترامپ، نیکی هیلی هم از مقام سفارت ایالات متحده امریکا در سازمان ملل متحد اعلام کنارهگیری کرد. نمایندگی دایم ایالات متحده امریکا در سازمان ملل متحد مقامی همتراز با وزرای دولت امریکا است و عضوی از کابینه دولت دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا محسوب میشود. در مورد اینکه چه انگیزههایی وجود داشت و چه گذشت که هیلی به این نتیجه رسید از دولت امریکا خارج شود، گمانهزنیهای مختلفی شکل گرفته است. براساس آنچه اعلام شده است...
نیکی هیلی تا پایان سال جاری میلادی یعنی دی ماه در مقام خود باقی خواهد ماند. این کنارهگیری، اما دو روی متفاوت دارد. ظواهر امر نشان میدهد که خانم هیلی به شکل دوستانه و داوطلبانه این مقام را ترک کرده است. دونالد ترامپ اعلام کرده است که سفیر امریکا در سازمان ملل متحد شش ماه پیش به او اطلاع داده است که قصد دارد در پایان دو سالگی خدمتش در این مقام از کرسی خود کنارهگیری کند و الان رییسجمهور با این خواست موافقت کرده است. نشانههای وجود دارد که این گمانهزنی را قوت میبخشد. دونالد ترامپ دقایقی قبل از اعلام رسمی خبر کنارهگیری توییت کرد: «دوست سفیر من در اتاق بیضی خبر مهمی را اعلام میکند». این لحن حاکی از این بود که احتمالا تنشی میان رییسجمهور و سفیر امریکا در سازمان ملل متحد وجود ندارد.
نیکی هیلی در جلسه صبح سهشنبه کاخ سفید، خیلی از رییسجمهور امریکا تجلیل کرد، از دختر، داماد و همسر رییسجمهور نام برد و تشکر ویژهای کرد و خود دونالد ترامپ هم بهشدت هیلی و عملکرد او را مورد تحسین قرار داد. تمامی این ظواهر با اخراجها و کنارهگیریهای پیشین در کابینه دونالد ترامپ متفاوت بود، در موارد قبلی شاهد عزلهای فوری، اخراجهای تحقیرآمیز و حتی اخراج از طریق ارسال پیام عمومی در شبکههای اجتماعی بودیم. اما کنارهگیری هیلی اینچنین نبود. همینکه نیکی هیلی بدون بروز اختلاف و تنش بر اساس میل شخصی این موضوع را اعلام کرد و دونالد ترامپ تا این حد به او احترام گذاشت که اعلام خبر را به شکل نشست خبری دو نفره در دفتر کار رییسجمهور برگزار کرد، نشان از تفاوت این استعفا با اخراجها و کنارهگیریهای دیگر در کاخ سفید ترامپ دارد.
با این حال بسیاری از خبرنگاران، رسانهها و حتی مدیران ارشد دولت ترامپ از این خبر غافلگیر شدند، تا جایی که گفته میشود جان کلی، رییس دفتر دونالد ترامپ کاملا از این اتفاق بیخبر بود و از نحوه انتشار این خبر شگفتزده شدهاند.
فرضیه دومی در مورد کنارهگیری نیکی هیلی وجود دارد، اینکه پشت این نمایش دوستانه در برابر دوربینها، دلایل دیگری برای کنارهگیری نماینده امریکا در سازمان ملل متحد وجود داشته باشد. گمانهزنیهای زیادی در مورد اختلافات یا مشکلات میان کاخ سفید و نیکی هیلی وجود دارد. طی ماههای گذشته با وجود وفاداری کامل نیکی هیلی به رییسجمهور امریکا، اختلافهایی هم بروز کرد و نیکی هیلی در مورد برخی سیاستهای دولت ترامپ از جمله در مساله کره شمالی انتقادهایی از سیاستهای دولت ترامپ مطرح شد. زمانی که سرمقاله نیویورکتایمز به قلم یک مقام ارشد ناشناس دولت ترامپ منتشر شد و نویسنده آن خبر داد که یک هسته مقاومت در درون دولت ترامپ شکل گرفته است، گمانهزنیهایی در مورد هویت نویسنده مطرح شد که یکی از آنها اشاره به نیکی هیلی به عنوان نویسنده احتمالی این مقاله بود.
همزمان یک نهاد نظارتی در امریکا که مسوول رسیدگی به عملکرد اخلاقی و نظارت بر رفتار دولتمردان امریکایی است به تازگی اتهامهایی را به نیکی هیلی وارد کرده است و این ظن را ایجاد کرده است که سفیر امریکا در سازمان ملل متحد در معرض اتهامهای مالی، سوءاستفاده از اموال دولتی و سوءاستفاده از قدرت است. ممکن است دولت ترامپ تصمیم گرفته باشد قبل از اینکه این پرونده علنی شود و به یک رسوایی حقوقی رسانهای جدید برای دولت ترامپ تبدیل شود، توافق شود که برای کنترل آسیبها هیلی از مقام خود کنارهگیری کند. با گذر زمان قطعا ابعاد تازهای از این خبر ناگهانی مشخص میشود و میتوان دقیقتر ارزیابی کرد که چرا اتفاق ناگهانی روی داده است، اینکه نیکی هیلی به میل شخصی و به اختیار از مقام خود کنارهگیری کرده است یا اینکه اختلافات یا مشکلاتی وجود داشت که ترامپ تصمیم گرفته است تا یک عضو کلیدی کابینه خود را برکنار کند.