جلسه دو ساعت و نیمه رهبر انقلاب با سران قوا، صادرات رو به افزایش نفت ایران، افول امپراتوری بارزانی ها، گسترش کولیگری!، ادبیات داستانی در آستانه ایست قلبی، پیامدهای قتل خاشقجی برای عربستان، بازنشستگان تا ۲۴ آبان ترک پست کنند، ملاحظات مهم ترمیم کابینه، شمارش معکوس برای دومین پیروزی دیپلماتیک در لاهه، افق نزولی قیمت دلار، تحقیر سعودی مدح آمریکایی، یک روز از ۱۲۰ روز طوفان سیستان و مخاطره فروپاشی؛ توهم یا واقعیت؟ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۱ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ترمیم کابینه عناوینی مرتبط با آن از جمله تکرار اشتباهات روحانی در ترمیم کابینه و دولت مسیرش را از حامیانش جدا کرده و ملاحظاتی مهم درباره ترمیم کابینه در صفحات نخست چند روزنامه برجسته شده است. قتل خاشقچی توسط عربستان سعودی و واکنشها به آن، و دیدار دو ساعت و نیمه رهبر معظم انقلاب با سران قوا، از دیگر موضوعاتی است که در کنار تحلیلهایی درباره واکشنها به تصویب لایحه FATF در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه ایران عنوان بایکوت بن سلمان را تیتر کرد و نوشت: تحریم ولیعهد سعودی به جای امریکا از شرکتها و رسانهها آغاز شد. این روزنامه در یادداشتی به قلم میثم موسایی از لزوم اصلاحات اقتصادی و تعامل بینالمللی نوشته است.
روزنامه کیهان در ادامه تیترهای انتقادی کیهان درباره FATF تیتر امروزش را نیز با این کلیدواژه و با عنوان آقای ظریف! FATF بهانه را از آمریکا نگرفت انتخاب کرده است. این روزنامه در گزارشی دیگر به نقل از ترامپ به خاطر خاشقجی معامله تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری با عربستان را به هم نمیزنم را در صفحه نخست خود قرار داده است.
روزنامه اعتماد که تصویری از علیرضا بهشتی، فرزند شهید بهشتی را در نیم صفحه نخست خود چاپ کرده از متن گفت و گویی با او، مسئولان کاربلد نیستند؛ کاربلدها مسئول نیستند را تیتر کرده و نیز یادداشتهایی با عناوین آنچه از بهشتی نیاموختیم، استفساریه برای استمهال، دیپلماسی و کیش شخصیت و ملاحظات مهم ترمیم کابینه به قلم کارشناسان و تحلیلگران منتشر نموده است.
روزنامه خراسان عنوان جلسه ۲.۵ ساعته با سران قوا را تیتر یک خود کرده و در گزارشی با این عنوان از مطالبه مجدد رهبر انقلاب برای تصمیمات قاطع اقتصادی نوشته است. این روزنامه در سرمقاله امروزش با عنوان افول امپراتوری بارزانیها، وضعیت بارزانیها در اقلیم کردستان و در عرصه سیاسی عراق را تحلیل کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مردم چه گناهی کردهاند؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان مردم چه گناهی کردهاند، واکنشها به تصویب لایحه FATF را موضوع قرار داد و نوشت: مردم ایران در هفتهها و روزهای گذشته با صاحبان و مروجان دو طرز فکر نسبت به لایحه مربوط FATF مواجه بوده و هنوز هم هستند که یکی میگوید این لایحه کاملاًّ استعماری است و طرفداران تصویب آن خائن به کشور و نظام و ملت و حتی اسلام هستند و در مقابل، عدهای میگویند جلوگیری از تصویب آن یک خیانت است و موجب مشکلات غیرقابل تحملی برای مردم و نظام خواهد شد. بعد از تصویب لایحه مربوط به این موضوع در مجلس، عدهای شعار دادند که «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز» و عدهای خوشحالی کردند که نظام و کشور از یک گردنه عبور کرده و آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی، یعنی دشمنان ملت ایران ناکام ماندند.
همانطور که ملاحظه میشود این دو نگاه و نظر در مقابل همدیگر قرار دارند و کوچکترین وجه مشترکی میان آنها وجود ندارد. مهمتر اینکه در میان طرفداران هر دو نظریه، افراد صاحب نام و صاحب نفوذی از اقشار مختلف سیاسی، دینی و حتی بزرگان حوزههای علمیه حضور دارند. افرادی با عنوان «آیتالله» تصویب این لایحه را خدمت به مردم و نظام دانستهاند و افراد دیگری که آنها هم با همین عنوان «آیتالله» شناخته میشوند آن را خیانت به مردم و نظام دانستهاند و از شورای نگهبان میخواهند آن را تایید نکند. عدهای از مدتها قبل به صورت سازماندهی شده برای نمایندگان مجلس و دیگران پیامک میفرستادند که مبادا این لایحه را تصویب کنید و حالا به جان اعضاء شورای نگهبان افتادهاند که مبادا آن را تایید کنید. در مقابل، عدهای با زبان و قلم به شورای نگهبان توصیه میکنند خدمتی که نزدیک ۱۵۰ نماینده مجلس به این ملت و این نظام با تصویب این لایحه انجام دادهاند را کامل کند... .
در این میان، مردم که گوش و دل به علما و بزرگان میسپارند و بر این باورند که این بزرگان هرگز برخلاف مصالح کشور و ملت و نظام و اسلام کاری نخواهند کرد، با دیدن این صحنهها و شنیدن این آراء متضاد سرگردان شدهاند و نمیدانند کدام نظر را باور کنند و نسبت به آینده امیدوار باشند یا ناامید؟ این سرگردانی برای مردم، بدترین حالت است و برای کشور نیز پیامدهای ناگواری دارد. اگر مسئولان نظام در میان تودههای مردم بودند به این واقعیت میرسیدند که مردم در چنین شرایطی احساس بلاتکلیفی میکنند و تصورشان این است که همه چیز رهاست و کسی به کسی نیست. این، آفتی است که بیاعتمادی میآورد.
این، مشکلی نیست که قابل حل نباشد. مسئولان نظام میتوانند در چنین مواردی حرف آخر را بگونهای که افکار عمومی بتواند جواب روشنی برای سؤالهای خود دریافت کند بزنند. با شفاف شدن مسائل، نیروها صرف امور مهمی خواهند شد که نیاز واقعی کشور است. امروز یک مشت دلال با حمایت چند سایت مستقر در خارج برای کشور نرخ ارز و سکه تعیین میکنند و عدهای سودجو نیز در داخل قیمت اجناس مورد نیاز مردم را تا میتوانند بالا میبرند. در شرایطی که مردم گرفتار مشکلات معیشتی هستند، نیروهای سیاسی، علما و مسئولان کشور سرگرم درگیریهائی هستند که میتوانند با کنار همدیگر قرار گرفتن و شفاف ساختن موضوعات مانع بروز چنین درگیریهائی شوند. با چنین اقدامی، علاوه بر تعیین تکلیف مسائل کشور براساس مصالح ملت و نظام، جلوی هرز رفتن وقتها و امکانات گرفته میشود، فکرها و همتها صرف مقابله با توطئههای داخلی و خارجی که مشکلات معیشتی برای مردم به وجود میآورند میگردد و مردم نیز دچار سردرگمی و بیاعتمادی نسبت به نظام و معتمدین خود نمیشوند. در چنین شرایطی است که همه چیز میتواند در مسیر عادی خود حرکت کند و هر کس نقش موثر خود را در پیشبرد اهداف نظام و تعالی کشور ایفا کند.
ملاحظه میشود که بیماری به جان همدیگر افتادن که امروز کشور ما به آن مبتلاست قابل علاج است. مردم چه گناهی کردهاند که باید در اثر دعواهای مبتنی بر جنگ قدرت، سرگردان باشند و رنجهای معیشتی را هم تحمل کنند؟ این بیماری را میتوان با کنار گذاشتن خودخواهیها معالجه کرد و با عمل به فرموده قرآن و پیامبر که وحدت را تنها راه حفظ اقتدار مسلمانان دانسته اند، به تحقق اهداف متعالی نظام و عزت و رفاه ملت کمک کرد.
آیا بسته غدایی دولت کافی است؟
یحیی آل اسحاق، رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران در سرمقاله امروز روزنامه آرمان امروز نوشت: قیمت کالا و قدرت خرید مصرفکنندگان به عرضه و تقاضای کالا بستگی دارد. اگر عرضه کالا ثابت و کم باشد، ولی قیمتها بالا بروند، اوضاع بدتر میشود. یعنی افزایش حقوق بدون افزایش کالا، اثر مثبت ندارد و در فاصله یکی، دو ماهه با افزایش دوباره قیمت کالاها قدرت خرید حقوق بگیران افول کرده و مثل اینکه چیزی به آنها ندادهاید؛ لذا اگر میخواهیم قدرت خرید و رفاه و استفاده کالا برای مصرفکنندگان بالا رود باید بالانسی بین مقدار کالا و قدرت خرید باشد. آنچه مهم است مقدار کالایی است که به دست مصرف کنندگان میرسد. مثلا قیمت برنج خارجی را در شرایط زمانی هفت هزار تومان فرض کنیم. وقتی این قیمت به ۱۰ هزار تومان میرسد افزایش حقوق شرایط خرید را تحت تاثیر خود قرار میدهد. راهکارهای مختلفی برای جبران افزایش قیمتها وجود دارد که افزایش حقوق یکی از آنهاست درحالی که باید کالا را اضافه کنیم.
باید ببینیم کالا با چه قیمتی وارد کشور میشود و چه مقدار از آن ذخیره سازی شده و نظارت و کنترل بر کالا چگونه است. یعنی فرض کنید کالا با ارز ۴۲۰۰ تومانی یا با ارز بازار دوم است که مسلما قیمتهای متفاوتی خواهند داشت. البته ارائه بستههای حمایتی از طرف دولت به اقشار کم درآمد کار خوبی است، ولی به شرطی که جبران افزایش قیمتها را بدهد. ولی مناسبترین راه تامین کالا با ارز ۴۲۰۰ تومانی با نظارت دولت است که به اندازه کافی کالا وارد، ذخیره سازی و در توزیع آن دقت کافی صورت بگیرد. افزایش حقوق کارگران، نارضایتی کارمندان و کسبه جزء و افراد بیکار جامعه را به همراه خواهد داشت. از طرفی باید کل کالاهای اساسی و کالای مورد نیاز جامعه را به طور متعادل نگه داشت. نکته دیگر ۷۵ درصد هزینههای طبقات کارگر، متوسط به پایین و کسبه جزء است که در ۵ حوزه تعریف میشود. مواد غذایی و معیشت، اجاره مسکن، بهداشت، آموزش و پوشاک. با ارائه سبد غذایی میتوان تا حد محدودی معیشتشان را تامین کرد، اما با اجاره مسکن، آموزش، بهداشت و پوشاک چکار میتوان کرد؟ به نظر میرسد باید تعادلی روی کالاهای اساسی و هزینههای اساسی صورت بگیرد. اجاره مسکن یکی از مسائل اساسی این طبقات است که با اتمام پروژههای نیمه ساختی که بیشتر مربوط به طبقات متوسط رو به پایین است حل شدنی است.
در حال حاضر ۵۰ درصد حقوق این افراد صرف اجاره مسکن میشود. تأمین بهداشت این قشر از جامعه در اولویت قراربگیرد تا در صورت لزوم جراحی و درمان بیماریهای سخت پوشش کافی در این زمینه انجام بگیرد. از طرفی ریشه اصلی نرخ ارز است که باید دقت کافی برای عملیاتی شدن آن صورت بگیرد. دستهای پنهانی که اجازه نداد نرخ ارز پایین بیاید و بانکها به عنوان خریدار اعلام آمادگی کردند در حالی که نرخ دلار تا هفت هزار تومان متعادل است. نرخ متعادلی که تعیین آن برعهده بانک مرکزی است. اختیار پتروشیمیها و فولادیها با دولت است و دولت میتواند آنها را وادار به عرضه کند. از طرفی سیستم ثبت سفارش مواد اولیه، قطعات و ماشین آلات است تا واردکنندگان و مصرف کنندگان بتوانند بهراحتی مواد اولیه را وارد نمایند. علت اینکه کالای اساسی دربازار گران شده، کم شدن عرضه و ذخیره سازی کالاهاست. با روان کردن ثبت سفارش، تسهیل حمل و نقل کالاها و برطرف کردن مسائل گمرکی بسیاری از مشکلات حل شدنی است.
چرا کابینه دوم روحانی ضعیف بود؟
محمد کاظمی در یادداشتی با عنوان ملاحظات مهم ترمیم کابینه در شماره امروز روزنامه اعتماد نوشت: به مرور زمان و پس از وقوع برخی رویدادهای مثبت طی سه هفته اخیر در عرصههای داخلی و خارجی، دولت در حال بازیابی خود و تجدید روحیه است. خروج امریکا از برجام و وقوع نوسانات شدید ارزی و برخی تصمیمگیریهای غلط و عجولانه، قوه مجریه را در حالتی از غافلگیری و سردرگمی فرو برده بود. ظاهرا علاوه بر گذشت زمان با پیروزی ایران در دعوای حقوقی در دادگاه لاهه، انزوای بیسابقه امریکا در شورای امنیت سازمان ملل و بازتاب مثبت جهانی سخنرانی رییسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، تصویب لوایح مبارزه با پولشویی در مجلس شورای اسلامی و آرامش نسبی در بازار ارز و سکه، دولت در حال رسیدن به تسلط بر اوضاع اقتصادی و سیاسی است و انتظار میرود با ادامه این روند از زهر تحریمهای یکجانبه جنگ طلبان کاخ سفید کاسته شود و از مرحله دوم فشارهای اقتصادی امریکا با تنش کمتری عبور کنیم. اما به نظر میرسد که مجموع رویدادهای چند ماهه گذشته بر نگاه واقعگرایانه دولت اثر مثبت گذشته و قوه مجریه را به درک روشنتری از اوضاع داخلی و خارجی رهنمون کرده است. آماده شدن جدی دولت برای ترمیم کابینه و جلسه رییسجمهور با چهرههای اصلاحطلب از همان بازیابی روحیه قوه مجریه حکایت دارد که باید از آن استقبال کرد و منتظرآثار مثبتش بود.
مدت زیادی از یک خواسته عمومی برای ترمیم کابینه میگذرد، دلسوزان و صاحب نظران بسیاری با اشاره به نقاط ضعف برخی از مردان رییسجمهور خواستار تغییرات مهم در هیات دولت شدند، متاسفانه به هر دلیل این مهم مرتبا به تعویق افتاد و همین تاخیر هم آثار زیانباری از خود بهجا گذاشت. ترمیم کابینه در همه جای جهان امری مرسوم و معقول است و روسای دولتها برای سرعت بخشیدن به تحرکات خود و اجرای بهتر برنامههای اعلامی دست به تغییرات مدیریتی میزنند و از آن استفاده بسیار میکنند. برای یک دولت بسیار بهتر است که از حوادث جلوتر باشد و قبل از اینکه افکار عمومی از طرق قانونی ازجمله از طریق پارلمان برخی از تغییرات را به قوه مجریه تحمیل کند خود، مدیریت تغییر را برعهده گیرد و تیم خویش را بر اساس منویات جدید و انتظار افکار عمومی و مجموعه شرایط روز بیاراید.
روشن است که کابینه دوم آقای روحانی تحت تاثیر فشارهای سیاسی از کابینه اول ضعیفتر بود و همگام با انتظار افکار عمومی و وعدههای انتخاباتی آقای روحانی چیده نشد. بسیار شنیدهایم که برخی از وزیران فعلی جزو گزینههای چندم ایشان بودند و بر اساس مصلحتسنجیهای غیرمعتبر برگزیده شده بودند. همان ابتدا هم مشخص بود که شرایط کشور ایجاب میکند که مدیران کارکشته، شجاع، آگاه و با انگیزه بالای آرمانی به میدان آورده شوند، اما اکنون این نیاز بسیار بیشتر خود را نشان میدهد وحجت را برهمگان تمام کرده است. وزیری که از تیتر یک روزنامه یا فشار کانونهای قدرت و ثروت و ایجاد یک هیاهوی مصنوعی بترسد و برنامه مهمی را تعطیل کند و ضروریات کشور را به تعویق بیندازد هرگز لایق وزارت نیست و جز خسارت چیزی متوجه مردم نخواهد کرد. برای نمونه آقای رییسجمهور خوب میداند که در پیروزی ایشان، دانشجویان و دانشگاهیان تا چه حد موثر و تعیینکننده بودند، آیا رواست که برای رضایت برخی از همان کانونهای فشار، وزیری به مدیریت آموزش عالی گماشته شود که با روحیه آرمانگرایی و آزادیخواهی دانشگاهیان سازگار نباشد و با انتصابات خود تحرک و شور و شوق علمی و سیاسی را از فضاهای آموزشی بستاند؟ آقای رییسجمهور باید در این زمینه مقاومت بیشتری از خود بروز دهد و با انتخاب و تغییری شایسته و مطابق با شعارهای انتخاباتی خویش همراهی دانشگاه و دانشجویان را در این شرایط بحرانی از آن خود کند. اگر در اقتصاد نیازمند مردان و زنان قدرتمند و پاکدست و مدیر و مدبر و نترس و بزرگ هستیم در عرصههای علمی که عمق استراتژیک دولت است مدیر آزاده، با اراده مستقل، دانشمند و تحولگرا میخواهیم تا خمودگی را از دانشگاه دور کند و شادابی علمی و سیاسی را به مراکز آموزش عالی بازگرداند. اگر یکی از اقشار جامعه بتواند در شرایط بحرانی در توجیه مردم و آگاهی بخشی به آنها موثر باشد همانا دانشگاهیان و دانشجویان هستند. میلیونها دانشجو، چون از محضراستادان خود بیرون میآیند به خانهها و خیابانها و محافل مختلف روانه میشوند و میتوانند مصالح ومنافع و ضروریات کشور و حفظ مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ایران عزیز را به عمق جامعه نفوذ دهند. اگر دانشگاه ما آگاه و با انگیزه و شاداب و پرتحرک و میداندار باشد، میتوان با قاطعیت از رفع خطرها و دفع خصومتها مطمئن بود و کشور را بیمه شده آگاهی و تعهد دانست. باید دانشگاه را داشته باشیم تا نبض جامعه در دستمان باشد.