زمانی صدراعظم کهل با موضوع ایران به آمریکا رفت و مسئله را با بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا مطرح کرد و کلینتون هم محترمانه به ایشان گفت: این امور به شما ربطی ندارد و در اینگونه امور دخالت نکنید.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نشست بنیاد فریریش ابرت آلمان در مورد ایران و منطقه با حضور کورنلیوس آدنبار نویسنده کتاب: "ایران جدید: کشورکهن وقدرت نوظهور"، ناتیلا امیری نماینده شبکه تلویزیونی آ. آر. د. آلمان در تهران و سید حسین موسویان دیپلمات سابق ایران برگزار شد.
سیدحسین موسویان، عضو تیم پیشین هستهای کشورمان در این نشست گفت: ایران ظرفیت و اراده مذاکرات جامع با اروپا را دارد، اما اروپا حتی اگر اراده سیاسی داشته باشد، ظرفیت و اختیار ندارد. وی افزود: اروپا از نظر سیاسی اراده قاطعی برای حفظ برجام نشان داده، اما در بعد اقتصادی به تعهداتش عمل نکرده است. ترامپ شخصا بدنبال حمله به ایران نیست، اما بولتون و پمپو بدنبال براندازی حکومت در ایران هستند. مشروح اظهارات موسویان در این نشست را در ادامه میخوانید:
* توافق هستهای بنا نبود کل اختلافات ایران و غرب را حل کند بلکه توافقی صرفا در مورد موضوع هستهای بود که جامعترین توافق تاریخ هستهای هم هست.
* دردوره آقای احمدی نژاد مذاکره کننده گان هستهای پیشنهاد دادند علاوه برموضوع هسته ای، راجع به سایرمسائل منطقهای و مورد اختلاف هم گفتگو شود، اما آمریکا و اروپا آن را رد کردند.
* در دوره آقای روحانی هم ایران در عالیترین سطوح اعلام کرد که اگر توافقی حاصل شود و آمریکا به آن متعهد باشد و درست عمل کند، میتوان درمورد سایرموضوعات هم صحبت کرد. اما این آمریکا بود که توافق را نقض کرد در حالیکه ایران هم به تمام تعهداتش کامل عمل کرد.
* دراوائل برجام این امید در جامعه ایران بوجود آمده بود که ممکن است این توافق موجب بهبود روابط ایران و غرب شود، اما امروز اکثریت جامعه ایران در مورد چنین احتمالی ناامید شده اند. اما ایران مقصر نیست، زیرا به تمام تعهداتش عمل کرد؛ لذا اگرسرزنشی هست، این سرزنش متوجه غرب است و نه ایران.
* مقام معظم رهبری ایران از ابتدا مرتب هشدار داد که نباید به آمریکا اعتماد کرد و رفتار آمریکا هم نشان داد که هشدار ایران مشروعیت داشت.
* حدود نیمی از مشکلات اقتصادی ایران بخاطر تحریمها و نیمی هم بخاطر ناکارآمدی داخلی خود ایران است.
* بعد از اجرایی شدن برجام، شرکتهای اروپایی پنجاه شصت میلیارد دلار توافق اقتصادی با ایران امضاء کردند منتهی عموما منتظر تضمین آمریکا بودند که بعدا مجازات نخواهند شد. بعد از خروج ترامپ از برجام، تقریبا همه این توافقات منتفی شد. اروپا تا کنون از نظر سیاسی اراده قاطعی برای حفظ برجام نشان داده، اما دربعد اقتصادی به تعهداتش عمل نکرده است.
* ایران هم ظرفیت و هم اراده یک مذاکرات جامع با اروپا را دارد، اما اروپا حتی اگر اراده سیاسی داشته باشد، ظرفیت آن را ندارد.
* دردوران مأموریتم در آلمان، صدراعظم کهل معتقد بود که برای دستیابی به روابط استراتژیک ایران، باید بتوانیم گفتگوی جامع درمورد کلیه مسائل مورد اختلاف داشته باشیم اعم از تروریسم، حقوق بشرو غیره. من با آقای هاشمی رئیس جمهور وقت صحبت کردم. ایشان طی نامهای به آقای کهل آمادگی ایران را اعلام کرد. صدراعظم کهل بسیار خوشنود شد و به آمریکا رفت و با بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا مطرح کرد و کلینتون هم محترمانه به ایشان گفت: این امور به شما ربطی ندارد و در اینگونه امور دخالت نکنید.
* امروزهم اگر اروپا بخواهد در مورد مسائل مهم منطقه مثل یمن و سوریه صحبت کند، ایران قدرت گفتگو دارد، اما اروپا باید از آمریکا اجازه بگیرد و آمریکا هم اجازه نمیدهد؛ لذا چرا اروپاییها در مورد مسائل منطقه و نقش ایران حرفهایی میزنند که خارج از توان و اختیار آنهاست.
* اروپا در مورد بحرانهای منطقه دم از ضرورت گفتگو با ایران میزنند درحالیکه اساسا ظرفیت و اختیار آن را ندارند.
* من به دونمونه از گفتگوهای منطقهای اشاره میکنم:
۱-آمریکا و عربستان قبل از برجام معتقد بودند که ایران نباید در گفتگوهای جهانی سوریه شرکت کند. بعد از برجام نظر آمریکای اوباما تغییر کرد و جان کری تلاش کرد که عربستان را قانع کند. ایران دعوت شد و روی اصول حل بحران سوریه توافق شد. این اولین باری بود که قدرتهای منطقهای و جهانی در مورد اصول حل بحران سوریه توافق کردند. اما در پروسه عمل، عربستان با ادامه حمایت از تروریستها کارشکنی کرد و نگذاشت به نتیجه برسد.
۲- در مورد یمن هم اروپاییها خواستند با ایران گفتگو کنند. ایران هم با چهارکشور آلمان، انگلیس، فرانسه و ایتالیا گفتگو کرد و گفتگوهای سازندهای انجام شد. اروپاییها نتایج مثبت گفتگو با ایران را با آمریکا و عربستان مطرح کردند، اما بازهم آمریکای ترامپ به اروپا گفت که این مسائل به شما ربطی ندارد.
* لذا من نمیدانم اروپا در مورد چه صحبت میکند. اروپا ظرفیت و توان درمورد گفتگو وحل بحرانهای منطقه را ندارد، اما ایران را سرزنش میکند. من متاسفم که ناچارم اینگونه صریح صحبت کنم.
* هرگاه اسرائیلیها شعارهای تند علیه ایران میدهند، آمریکا و اروپا سکوت میکند. اما وقتی ایران جواب اسرائیل را میدهد، درغرب زلزله میشود. اکنون هم آمریکا-اسرائیل-عربستان-امارات جبهه رسمی برای تقابل گسترده با ایران تشکیل داده اند. اسرائیل و عربستان در دوره اوباما موفق نشدند چنین جبههای تشکیل دهند، اما با آمدن ترامپ و جان بولتون، موفق شدند.
* من معتقدم ترامپ شخصا بدنبال حمله به ایران نیست امابولتون و پمپئو بدنبال براندازی حکومت در ایران هستند. ترامپ میخواهد از موضوع ایران برای دوشیدن چند تریلیون دلار از کشورهای نفتی ثروتمند عرب استفاده کند، ضمن اینکه برای معامله با ایران هم آماده است. ترامپ علنا گفت که ما هفت تریلیون درمنطقه هزینه کرده ایم و حالا کشورهای پولدار عرب باید به ما پس دهند، چون آنها چیزی بجز پول ندارند و بدون حمایت ما هم دوهفته بیشتر دوام نمیآورند.
* سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی غربی به خوبی منبع و منشاء حمایتهای مالی و ایدئولوژیک تروریستهای تکفیری را میدانند. آقای جو بایدن معاون اوباما صریحا گفت که متحدین آمریکا منشاء پول و اسلحه برای تروریستها هستند. نخست وزیر سابق قطرهم گفت که دو پایگاه دراردن و ترکیه بود که آمریکا، عربستان، اسرائیل و ترکیه از این دوپایگاه نیازهای تروریستها در سوریه را تامین میکردند. متقابلا به نظر مقامات عراق توجه کنید که رسما گفتند بدون کمک ایران، بغداد و اربیل بدست تروریستها سقوط کرده بود.
* لذا همه چیز روشن است. غرب در مورد اصول شایسته مثل دموکراسی و حقوق بشرخیلی حرف میزنند. برای اجرای این اصول در کشورهای خودشان هم واقعا تلاش میکنند، اما برای آنها اجرای این اصول در خاورمیانه هیچ اهمیتی ندارد. آمریکا و اروپا بدنبال فروش صدها میلیارد دلار سلاح به کشورهای منطقه هستند و برای آنها هم مهم نیست که این سلاحها بر سرمردم بیگناه یمن فرو میریزد، هزاران نفررا به خاک وخون میکشد، بزرگترین فاجعه انسانی را ایجاد میکند یا عربستان جمال خاشقچی را تکه تکه میکند.
*در مورد فاجعه سوریه ماهیچگاه نمیتوانیم ادعا کنیم که حکومت اسد بیگناه است و اشتباه نکرده است، اما واقعیت بزرگتر این است که برای اولین بار درتاریخ منطقه حدود هشتاد هزار تروریست از حدود صد کشور دنیا سازماندهی وبه سوریه اعزام شدند تا حکومت ساقط کنند. اگر این پدیده نبود، در سوریه فاجعه انسانی در این حد بوجود نمیآمد.
* واقعیت این است که منهای دوران تجاوز صدام به خاک ایران، روسیه و چین در مقایسه با غرب رفتار بهتری با ایران داشته اند و سعی کرده اند به ایران کمک کنند؛ لذا با نحوه رفتاری که غرب با ایران داشته و دارد، طبیعی است که ایران روابط خود را با بلوک شرق توسعه دهد.