«میکسالیشته» نخستین ایستگاه اعلام پناهندگی صربستان در بلگراد است که تا همین چندوقت پیش هتلها و آپارتمانهایش پر بود از توریستهایی که تنها با انگیزه پناهندگی یا مهاجرت راهی بلگراد شده بودند؛ توریستهایی از ایران، سوریه و افغانستان.
«شهروند» در ادامه نوشت: شهریور ٩٦ بود که دولت صربستان برای توسعه گردشگری و تسهیل سفر سرمایهگذاران بالقوه تصمیم گرفت روادید را برای توریستهای ایرانی حذف کند؛ تصمیمی که پیشتر کشورهای گرجستان، عمان، اندونزی، مصر و مالزی آن را اجرا کرده بودند. اجراییشدن لغو روادید برای ایرانیان مصادف شد با افزایش بیسابقه تقاضای مسافران به صربستان تا جایی که در اسفند ٩٦ شرکت هواپیمایی «ایران ایر» نخستین پرواز مستقیم تهران- بلگراد را برقرار کرد و خیلی زود تا تیرماه ٩٧ همه پروازها رزرو شد تا جایی که شرکتهای هواپیمایی دیگر هم برقراری پرواز مستقیم تهران به بلگراد را در برنامههایشان قرار دادند. ماجرا اما به اینجا ختم نشد و گروهی مسیر بالکان را در پیش گرفتند، تا خود را به آلمان یا فرانسه برسانند یا در همان صربستان درخواست پناهندگی دادند، تا صربستان با مشکل افزایش مهاجران روبهرو شود؛ مشکلی که برای نخستینبار گوردان پانوویچ از سازمان «اینفو پارک» -سازمانی برای کمک به پناهجویان- به دولت صربستان گوشزدکرد و درنهایت منجر به برگشت شرط ویزا برای مسافران ایران شد.
«پارک افغان»؛ محلی که وجود خارجی نداشت
«احمد» و همسرش با لغو روادید، صربستان را بهعنوان مقصد بعدی سفرشان انتخاب کردند، تا بلگراد را هم در فهرست بلندبالای شهرهایی که به آنها سفر کردهاند، قرار بدهند. نخستین نکتهای که احمد در مورد سفرشان به صربستان تعریف میکند، حضور تعداد زیاد توریستهای ایرانی است: «در این سفر ایرانیان زیادی را دیدیم که مجردی یا با خانواده راهی این کشور شده بودند و دیگر به برگشت فکر نمیکردند. این کشور در مرکز شینگن قرار دارد، به همین علت برداشتن ویزای این کشور بهترین فرصت را برای کسانی که قصد مهاجرت داشتند، فراهم کرد.»
احمد در مورد توریستهای پناهنده میگوید: «در صربستان با تعدادی از خانوادههای ایرانی آشنا شدم که همه اموالشان را فروخته و راهی صربستان شده بودند؛ خانوادههایی که بعضی از آنها ساکن صربستان شده بودند و قصد سفر به کشورهای دیگر را نداشتند، البته عدهای هم بعد از چند وقت گشتن در صربستان و یاد گرفتن چموخم مهاجرت، یکی از کشورها را بهعنوان مقصد انتخاب میکردند یا سوار قطار یا هواپیما میشدند و به سمت کشور مقصد میرفتند.»
البته او معتقد است که توریستهایی از این دست کمتر دچار مشکل میشدند و بهراحتی میتوانستند به مقصد موردنظرشان برسند: «به ندرت این افراد برگشت میخوردند و بیشترشان پناهنده میشدند. بیشتر این افراد با تور سفر نمیکردند و بهشخصه بلیت هواپیما تهیه میکردند و برای اینکه باعث شک کسی نشوند، در صربستان هتل هم رزرو میکردند، تا ثابت کنند برای سفر توریستی آمدهاند.»
احمد در کنار ایرانیان توریستهایی از سوریه و افغانستان را هم دیده که به قصد پناهندگی راهی بلگراد شده بودند: «هر مسافر بدون ویزا میتواند ٣٠روز در صربستان بماند. در میان مسافران سوریهایها و افغانها هم به چشم میخورند، اما چهره ایرانیها مشخص است و بیشترشان را جوانان تشکیل میدهند؛ جوانانی که با رویای زندگی بهتر پناهندگی را به جان میخرند.»
«فاطمه» هم یکی از مسافران صربستان بود که با برداشتن ویزای صربستان به این کشور سفر کرد و مدتی از فضای زیبای این کشور بهره برد: «همسفرهایی داشتیم که به قصد ماندن راهی صربستان شدند، البته مسیر سخت و پرریسکی را انتخاب کرده بودند، چون هرکسی که بخواهد از صربستان برای پناهندگی اقدام کند، بیشتر باید مسیری زمینی که عبور از جنگلها و مسیرهای پرخطر است را پشتسر بگذارد، تا به اتریش برسد.»
فاطمه در جستوجوی مکانهای گردشگری بلگراد نام «پارک افغانها» را شنیده، درحالیکه پارکی به این نام در بلگراد وجود ندارد: «بیشتر پناهندگان را افغانستانیهایی که در بعضی پارکها رفتوآمد داشتند، از مرز عبور میدادند و بقیه مسیر را پناهنده باید تنها میرفت، بیشتر توریستهای ایرانی با دیدن هر ایرانی سراغ پارک افغانها را میگرفتند! البته بعضی از توریستها حتی به این فکر نمیکردند که راهی کشورهای اروپایی شوند و در همان صربستان به فکر ماندن میافتادند، زیرا کشور خوبی است و مردمان مهربانی دارد که راحت زندگی میکنند و قدر خوشیها را میدانند، البته امکانات ایران را ندارد و برای خود من سوال است که چرا باید چنین کشوری را برای پناهندگی انتخاب کرد.»
بیش از یکچهارم پناهجویان ایرانی بودند
مسافران ایرانی تنها حدود یکسال توانستند از لغو روادید صربستان بهره ببرند و حالا با برگشت شرط ویزا دوباره سفر به این کشور اروپای شرقی سخت شده است و در این میان یکی از دلایل اصلی تعداد بالای پناهجویان است، بهطوری که براساس آمارها بیش از یکچهارم کل پناهجویان را اتباع ایرانی تشکیل میدهند. از ابتدای سال ۲۰۱۸ میلادی حدود یکهزار و ١٠٠ ایرانی بهصورت رسمی در صربستان درخواست پناهندگی دادهاند. این افراد به مراکز نگهداری پناهجویان منتقل شدهاند. تعداد پناهجویانی که از شروع سال ۲۰۱۸ از آسیا و منطقه خاورمیانه به این کشور پناهنده شدهاند به چهارهزار نفر رسیده است.
راشین طباطبایی، تورلیدر صربستان میگوید: «آماری از پناهجویان نداریم، اما اواخر سفر به صربستان پنج تا شش درصد مسافران از صربستان برنمیگشتند. واقعیت این است که از سال پیش، رایزنی دولتهای ایران و صربستان موجبات لغو ویزا برای مسافران را فراهم کرد و به همین منظور آژانسها تور صربستان را قویتر از گذشته راهاندازی کردند و استقبال مسافران خیلی خوب بود. در حقیقت باید بگویم استقبال بیسابقه بود.»
بلافاصله پس از این تصمیم، نخستین گروهها از ایران با پاسپورتهایی جعلی درحالی راهی این کشور شدند که انگیزهای غیر از گردشگری داشتند و سفرشان همزمان با اجرای لغو روادید در این کشور، دردسرهایی را برای ایران درست کرد که هنوز پسلرزههای آن دامنگیر گردشگران واقعی ایرانی است.
طباطبایی ادامه میدهد: «نکته قابل تامل این بود که در ابتدای سفر ایرانیان به صربستان، شاهد فرار مسافر نبودیم. تا اوایل تابستان امسال یعنی ٢٠ خرداد به بعد با بالا و پایینشدن ارز و دادن ارز دولتی به مسافران تورها، با حجم وحشتناک مسافران صربستان روبهرو بودیم که در میان آنها متاسفانه گروهی با این انگیزه که هیچگاه به ایران برنگردند، راهی صربستان میشدند. در میان این گروه جوانان، افراد مجرد و متاهل و حتی خانوادههایی که فرزند کوچک داشتند دیده، میشد. بعضی از این توریستها به محض رسیدن به صربستان در هتلها اتاق تحویل نمیگرفتند و در پاسخ دلیل این کار میگفتند ما نمیمانیم. البته بعضیها هم شب اول را میماندند و از روز دوم دیگر در هتل دیده نمیشدند.»
بیشتر تورلیدرهایی که به صربستان مسافر میبردند نام «پارک افغانی» را شنیدهاند: «بیشتر مسافران ایرانی را افغانستانیها از مرز رد میکردند و نام پارک افغانها در میان کسانی که به قصد پناهندگی راهی صربستان شده بودند، شنیده میشد؛ محلی که اصلا وجود خارجی ندارد. بعضی از توریستهای ایرانی حتی برای اینکه پناهنده شوند پاسشان را پاره یا اعلام میکردند پاسشان گم شده، بدون اینکه به این نکته توجه کنند که در صورت پارهشدن پاس، اگر کشوری پناهندگی را قبول کند، مسأله منتفی است، در غیر اینصورت مشکلات متعددی پیش خواهد آمد.»
طباطبایی لغو روادید و موقعیت جغرافیایی صربستان در کنار قانون پسدادن پاسپورت به مسافران را عواملی برای سهولت پناهجویی در صربستان میداند: «یکی از مسائلی که به سهولت پناهندگی دامن میزد، این بود که بعد از تابستان به هتلها اعلام شده بود از پاسپورتها اسکن گرفته و اصل پاسپورت را عودت بدهند و اصرار ما هم نتیجهای نداشت، چون نگه داشتن پاسپورت جرم محسوب میشد. در میان مسافران ایرانی که به قصد مهاجرت راهی صربستان شده بودند، عدهای قصد برگشت داشتند و حتی با تور تماس میگرفتند و میگفتند پشت مرز کرواسی ماندهاند و نمیدانند چه کار کنند و تنها راهنماییای که ما میتوانستیم داشته باشیم این بود که به سفارت ایران مراجعه کنند.»
«فاطمه لطفی»، راهنمای گردشگری میگوید: «بیشتر متقاضیان صربستان، توریست بودند و میخواستند با تور سفر کنند و بهندرت متقاضی تکویزا داشتیم. من در بخش ویزا فعالیت میکردم و بیشتر افرادی که در مورد نحوه سفر به صربستان پرسوجو میکردند، جوانان بودند و خانوادهها بیشتر بهعنوان توریست به این کشور سفر میکردند، البته دادن ارز مسافرتی هم در بالا رفتن متقاضیان تأثیر داشت و با برگشت شرط ویزا، مقاصد سفر متقاضیان به سایر کشورها تغییر کرده است.»
تعداد بالای پناهجویان تا جایی پیش رفت که بحثهای بسیاری را برانگیخت تا جایی که حرمتالله رفیعی، رئیس هیأتمدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی هم موجی از سفرهای بدون بازگشت که به صربستان راه افتاده را تأیید کرده و گفته است: «این موج یک تب موقت است که بنا به تجربه، پیشبینی میکنیم پایدار نباشد، چون این افراد وقتی به صربستان بروند و ببینند نمیتوانند در آنجا اقامت داشته باشند یا از راه این کشور به اروپای غربی مهاجرت کنند، دیگر سودای سفر به صربستان نخواهند داشت و این تب هم فروکش میکند.»
یکی از مواردی که در مورد آن حاشیههای بسیاری بهوجود آمد، سرگردانی مسافران ایرانی در فرودگاههای صربستان بود که «ایرنا» با استناد به منبع آگاه در این مورد اینطور گزارش داده است: «تنها تعدادی از اتباع ایرانی بهدلیل نقص مدارک مانند همراه نداشتن بلیت برگشت، نداشتن رزرو هتل و داشتن گذرنامه جعلی از سوی پلیس از ورودشان جلوگیری شد و با اولین پرواز به ترکیه بازگردانده شدند.»
رویایی که جان نداشت
آدمهایی که رویای زندگی در اروپا را در سر میپروراندند، با لغو روادید صربستان رویای خود را دستیافتنی دیدند و برای همین در صف متقاضیان سفر به بلگراد شدند تا رویایشان را زندگی کنند. اما واقعیتها چیزی متفاوت برای آنها ترتیب دیده بود. همه زندگیشان را فروختهاند تا بقیه عمرشان را در کشوری اروپایی بگذرانند اما حالا از آن زندگی لاکچری متصور کانکسی وجود دارد که در سرمای منفی ١١ درجه در مرز صربستان و کرواسی باید روزگار بگذرانند؛ کانکسهایی که نه سرویس بهداشتی دارند و خبری از حمام و موادشوینده هم نیست. در کنار این کانکسها چادرهایی کنار هم قد کشیدهاند؛ چادرهایی که هر کدام سقفی برای حدود١٥٠ نفر از قومیتهای مختلف شدهاند، البته مهاجران در این سرما بخاریهای خاموش را به نظاره مینشینند چون حتی برای روزی یکساعت هم این بخاریها روشن نمیشوند. حالا زیر این چادرها رویاها بربادرفته بهنظر میرسند و جای خود را به هراس از بیماریهای پوستی و بیماریهای واگیردار دادهاند، البته پناهجویان اعتراضاتی را هم ترتیب دیدند و در مرزها در اعتراض به وضعیت اسفبار خود تجمع کردند اما بینتیجه مسیر چادرهای سرد را در پیش گرفتند.
رد شدن از مرز کرواسی هم دردسرها و خطرات مختص به خودش را دارد تا جایی که تعداد محدودی توانستهاند این مرز را پشتسر بگذارند، البته با بهخطرانداختن جانشان. پناهجویانی که زیر کامیون یا روی لاستیک زاپاس کامیونهای خود را پنهان کردهاند و اگر شرایط را توانسته باشند، تحمل کنند و گیر پلیس نیفتاده باشند بعد از ١٠ ساعت حرکت کامیون و ماندن در آن شرایط به مقصد رسیدهاند، البته آنهایی که چنین ریسکی را به جان نخریدهاند، به قاچاقچیان رو آوردهاند تا با دادن بخش زیادی از دارایی که با خود برده بودند، آنها را وارد خاک کرواسی کنند، البته اگر چنین اتفاقی هم بیفتد، اگر گیر پلیس بیفتند، به قصد کشت کتک میخورند، گوشیهای موبایل را میشکنند و سیمکارتها را میسوزانند و به گفته خود پناهجویان حتی پولها را میدزدند و در نهایت به مرز صربستان برگردانده میشوند.