در کرمان سوار هر تاکسی که شوید، چند دست زردرنگ روی شیشه میبینید که به سمت قطرهای آب دراز شده است.
به گزارش روزنامه ایران، اگر کرمانی باشید، هر روز با این تصویر هولناک رو به به رو میشوید. در کرمان ناچارید هر ساعت و هر دقیقه به آب فکر کنید. مهندس ابراهیم علیزاده مدیرعامل شرکت آب منطقهای کرمان میگوید: «ما درحال مصرف آخرین قطرههای آب هستیم بدون اینکه هیچ منبع مطمئنی نه برای نسلهای بعد، که برای همین چهار پنج سال بعد داشته باشیم. فرصت میگذرد و دارد دیر میشود. حقیقت این است که ما از لحاظ طرحهای تأمین آب شرب عقبماندهترین استان کشوریم.»
کرمان تنها استان کشور است که همه نیاز آبی خود را از سفرههای زیرزمینی بیرون میکشد؛ 35 هزار چاه با برداشت سالانه 6 میلیارد متر مکعب در خشکترین نقطه ایران، چیزی نیست که بتوان از کنار آن بهسادگی گذشت. برای آنکه معنی دقیق 6 میلیارد را بدانید، میتوانید این عدد را با ظرفیت 205 میلیون مترمکعبی سد کرج مقایسه کنید. این درحالی است که 25 درصد باغهای کشور نیز در این استان است؛ استانی که همه دشتهای آن جز دشت لوت ممنوعه بحرانی است.
علیزاده میگوید: «با 6 میلیارد برداشت سالانه و با این عدد و رقمهای وحشتناک دیگر نمیتوانیم ادامه دهیم. از طرفی معیشت مردم بویژه در جنوب استان با آب گره خورده. باز کردن این کلاف سردرگم، کار آب منطقهای یا حتی وزارت نیرو نیست و همت استانی و کشوری میخواهد که حواشی قضیه را ببینند و بحران را مدیریت کنند وگرنه استان تا پنج شش سال آینده خالی از سکنه خواهد شد.»
او از به تعویق افتادن اعتبارات برای پروژههای نیمه کاره یا کنار گذاشتن برخی پروژهها گلایه دارد و میگوید: «اگر با همین روند پیش برویم، همین طرحهای در دست اجرا هم 30 سال طول خواهد کشید؛ آن وقت دیگر جمعیتی در استان نیست که بخواهیم به فکر آبش باشیم. در یک کلام، کرمان اوضاع و احوال وخیمی دارد.»
کوچ بزرگ
محمد طاهری مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب شهری استان کرمان پشت میز کارش دستها را بالا میبرد و فریاد میزند: «این جمعیت نباید کوچ کند. این تمدن هزاران ساله نباید از بین برود. تغییر اقلیم درست، اما آیا همه آنچه امروز روی میز است و همه آن چیزی که مردم با آن دست به گریبان هستند، تغییر اقلیم است؟ خیر. بخش عمده این مشکلات ناشی از بیتدبیری و سوءمدیریت ماست. مسئولی هم نداریم که شهامت داشته باشد و بگوید ما در تصمیمات بزرگی که گرفتیم، اشتباه کردیم و باید برگردیم.»
طاهری مدام به جایگاه کرمان در تاریخ و تمدن ایران برمیگردد و میگوید: «جمعیت 3 میلیون و 300 هزار نفری کرمان کجا کوچ کند؟ این استان همواره پشتیبان سواحل مکران بوده، شهر کرمان جزو ستونهای تمدن ایرانی است. اینجا زمانی8 استان بود که یزد و سیستان و بلوچستان را هم شامل میشد. فهرج کرمان و یزد یک روز بخش شدند. در این استان همیشه تاریخ شیعه و سنی و زرتشتی و مسیحی و یهودی زندگی صلحآمیزی داشتهاند. ما اینجا کاروانسرای هندوها را داریم، بزرگترین بازار ایران را داریم، همواره بخش مهمی از ایران عزیز را حمایت کردهایم و میکنیم. حالا چطور بنشینیم و نگاه کنیم این تمدن جلوی چشممان از بین برود؟»
طاهری با اشاره به بخشی از سوءمدیریتها میگوید: «تعداد چاههای غیرمجاز ما بیداد میکند اما مجازها چی هستند؟ بهنظر شما چرا باید یک نفر در این سرزمین 10 حلقه چاه داشته باشد؟ چاهی که حداقل 20، 30 میلیارد ارزش دارد.»
میگویم من از مسئولان مختلف در زمینه چاههای رانتی سؤال کردهام و تقریباً همه، چنین چیزی را منکر شدهاند. آیا شما میگویید با فشارهای خارج از حوزه مدیریت آب، کسانی هستند که میتوانند براحتی چنین رانتی به دست آورند؟ طاهری میگوید:
«آن عزیزی که به شما این حرف را زده، درست گفته چون دیگر چیزی نمانده که به رانت برسد. اگرچه همین حالا هم فرصتی پیش بیاید کوتاهی نمیکنند. ما داریم روی سر جنازه دعوا میکنیم. ولی آن روزی که 80 متر زمین را میکندی و 40 لیتر آب بیرون میکشیدی، رانت هم بود. حالا اسمش را رانت میگذارید، سوءمدیریت میگذارید، اشتباه حاکمیتی میگذارید یا هرچیز دیگری، فرقی در اصل ماجرا نمیکند. راستش را بخواهید ما مردم را فرستادیم دنبال آب بازی؛ برایشان سرگرمی درست کردیم. الان هم داریم این سیاست را ادامه میدهیم. چون حاضر نیستیم بیشتر فکر کنیم و هزینهاش را هم بپردازیم.»
وی یکی از نمودهای «آب بازی» را چاههای غیرمجاز جنوب استان میداند: «از 11 هزار حلقه چاه غیرمجاز استان، 10 هزار حلقهاش در جنوب است. اگر همین امروز باهم برویم سر این چاهها و به خانوادهها سر بزنیم، خود شما میگویی اینها که آهی در بساط ندارند، مگر میشود چاهشان را بست. خیلیها میگویند این یک سیاست درست بوده؛ یعنی 30 سال پیش چاه دادهایم و امنیت خریدهایم اما آدمها تغییر میکنند. آن زمان این حرف درست بوده اما حالا چی؟
حالا فکر کنید هر چاه معیشت 10 خانوار را تأمین میکند- البته زندگی که نمیکنند فقط زندهاند؛ یک مشت گوجه میکارند که روی زمین له میشود و کسی هم نمیخرد- نه آن 10 خانواده زندگی دارند نه چیزی برای نسلهای آینده باقی میگذارند. به نظر من اگر دولت مالکان چاهها را بازنشسته تأمین اجتماعی کند و برای هرخانواده هم در بهترین نقطه کرمان خانهای بخرد و چاهشان را پر کند، باز برد کردهایم. من این را بارها گفتهام اما کو گوش شنوا؟ حالا از ترس اینکه مردم کرمان به خاطر تشنگی، اعتراضی نکنند، دلشان را به این خوش میکنیم که از عمان برایشان آب میآوریم. باور کنید نسلهای آینده ما را نمیبخشند.»
اعداد وحشتناک
از کرمان تا تهران هزار کیلومتر راه است و از شمال این استان تا جنوبیترین نقطهاش هزار و 200 کیلومتر. این را بگذارید کنار تنوع اقلیمی استان که برای غریبهای مثل من یک سرگیجه کامل است؛ در شمال کرمان جز پسته هیچ محصول دیگری وجود ندارد درحالی که در جنوب، هرفصل بیوقفه چند محصول درحال برداشت و همزمان چند محصول درحال کاشت است، یک طرف کوهستانی برفگیر و یک طرف کویری خالی از حیات، یک سو چنان مرتفع که هوایی برای نفس کشیدن نیست و یک سو آنقدر پست که در جاده گوشهایت از کم کردن ارتفاع درد میگیرد... تمامی اینها آبرسانی را سخت میکند و البته باز این را هم اضافه کنید که بهدلیل تهکشیدن سفرههای آب زیرزمینی، هربار باید کیلومترها این طرف و آن طرف رفت تا شاید سفره آب کوچکی پیدا کرد که لااقل یکی دو سال دوام بیاورد. نتیجه همه اینها به دست آمدن اعداد و ارقامی باورنکردنی است؛ 17 هزار و 500 کیلومتر شبکه روستایی، 10 هزار و 76 کیلومتر شبکه شهری، 2 هزار کیلومتر خط انتقال شهری و... که بهدلیل دور شدن منابع آبی از مراکز جمعیتی، هرساله این اعداد بزرگتر میشود و هزینههای نگهداری متورمتر.
علی رشیدی مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب روستایی کرمان در این باره میگوید: «آب یک صنعت حادثه پذیر و سرمایهبر است. این صنعت مدام نیاز به پایش و تعمیر و نگهداری دارد و هزینهها هم یکسره بالا میرود. با این همه متأسفانه آب در یک سراشیبی خطرناک قرار گرفته و باید هرچه سریعتر فکری به حال آن بکنیم.»
وی درباره شرایط استان کرمان میگوید: «کرمان 5 هزار و 700 روستا دارد. یعنی حدود 9 و نیم درصد کل روستاهای کشور در این استان است. استان تهران در کل 400 روستا دارد، قم 140، سمنان 300 و زنجان حدود 260 روستا درحالی که فقط شهرستان جیرفت ما 700 روستا دارد. جمعیت روستایی ما بیش از یک میلیون و 300 هزار نفر است و ما تنها استانی هستیم که 44 درصد جمعیتمان جمعیت روستایی است. بقیه استانها نسبت جمعیت شهری و روستاییشان 75 به 25 است و ما وظیفه داریم زیرساختها را به شکلی فراهم کنیم که مردم در روستاها بمانند. از طرفی 19سال است که خشکسالی فشار میآورد و ما مجبوریم بخشی از اعتبارات را ببریم سمت تعمیر و نگهداری. اگر واقعاً به این نتیجه رسیدهایم که ابرچالش ایران و بحران اصلی کشور آب است، باید در بخش اعتبارات هم به شکلی ویژه تصمیم بگیریم.
تأمین آب روستایی بهدلیل بالا رفتن هزینهها سختتر شده، از طرفی محل تأمین آب هم فاصله زیادی از مراکز جمعیتی گرفته و ما مجبوریم مدام خطوط انتقال را افزایش دهیم. دیگر منبع پایداری هم نداریم که فکر کنیم اگر فلان چاه را حفر کردیم، سالها میتوانیم با خیال راحت آب شرب مورد نیاز مردم را تأمین کنیم. بارها 60 کیلومتر مناطق صعب العبور را لولهگذاری کردهایم، 5 میلیارد هزینه کردهایم و 2 سال بعد منبع خشکیده و مجبور شدهایم 30 کیلومتر دیگر فاصله بگیریم تا منبع دیگری پیدا کنیم.»
بهگفته رشیدی، استان کرمان 700 حلقه چاه برای تأمین آب شرب روستایی دارد که با 17 هزار و 500 کیلومتر شبکه، 904مخزن ذخیره با ظرفیت 223هزار متر مکعب و 260 هزار انشعاب روستایی فعال است. این درحالی است که 900روستا با تانکر آبرسانی میشود و فاصله برخی از این روستاها تا محل تأمین آب بیش از 80 کیلومتر است. همین موضوع باعث میشود تعدادی از روستاها گاه تا 2 روز بیآب بمانند. 840 روستا نیز اگرچه شبکه آبرسانی دارند اما با کمبود جدی رو به رو هستند. 700 روستا آب بیکیفیت شور و آلوده به فلزات سنگین مینوشند و سختی آب یا ای سی در 260 روستا به بالای 3 هزار و 500 رسیده. سختی آب شرب نباید بالاتر از هزار باشد:
«در تعدادی از روستاهای رفسنجان ایسی آب به 6 هزار هم رسیده. در همین دشت چاه 300 متری حفر کردهایم و مایعی بیرون کشیدهایم که نمیشود اسمش را گذاشت آب.» یکی از روستاییان منطقه کشکوئیه رفسنجان برایم تعریف میکند که چگونه بعد از لایروبی چاه، آب آن را جلوی سگ گذاشتهاند و حیوان از نوشیدن امتناع کرده است.
محمد طاهری هم از فاصله گرفتن منابع آبی با مراکز جمعیتی میگوید و اینکه چنین انتقالهایی تا چه اندازه به اختلافات دامن زده است تا جایی که بهدلیل حساسیتها، نامی از برخی مناطق نمیبرد: «منابع آبی رفسنجان 100 کیلومتر خارج از شهر است، زرند 40کیلومتر، قلعه گنج 70 کیلومتر، جبالبارز 30 کیلومتر، دهج 60 کیلومتر و... هزینه تعمیر و انتقال بشدت بالا رفته اما وقتی وارد تعرفهها و کمکهای دولتی میشوید، میبینید اینجا فرقی با اردبیل ندارد.
از 71 شهر استان 13 شهر در وضعیت قرمز هستند؛ 13 شهری که 61 درصد جمعیت استان را دارند ازجمله کرمان، رفسنجان، سیرجان، زرند و بقیه شهرهای بزرگ استان. شهرهای بزرگ ما در معرض تنش آبی هستند آن وقت برای انتقال آب یک چاه از دهها کیلومتر آن طرفتر باید برویم ریش سفیدهای محل را ببینیم، با مسئولان حرف بزنیم، مردم را راضی کنیم که بتوانیم 20 لیتر آب منتقل کنیم. شهر کرمان در پیک مصرف 3 هزار لیتر یا سه متر مکعب در ثانیه آب شرب میخواهد که همین الان هزار لیتر کم داریم. یعنی اگر از همه ظرفیت 104 حلقه چاه استفاده کنیم، میشود 2 هزار لیتر. بنابراین مجبوریم از مناطقی آب بیاوریم که نمیتوانم اسم ببرم. عمق چاههای ما از 150 متر رسیده به بالای 350 متر. زمانی چاه 150 متری ما 70 لیتر آب داشت، حالا چاه 360 متری ما 20 لیتر آب دارد. عمر آن چاه 35 سال بود و عمر این چاهها 2 سال. این یعنی ما به فاجعه نزدیک شدهایم. سال گذشته در چترود که جزو بهترین دشتهای ماست، چاه حفر کردم و آخر سال خشکید.»
توسعه کشاورزی در کویر
استان کرمان در سال 1350 با هزار و 662 حلقه چاه 636 میلیون مترمکعب آب از سفرههای زیرزمینی برداشت میکرده که این رقم در سال 1390 به 34 هزار و 559 حلقه چاه و برداشت سالانه 5 میلیارد و 819 میلیون مترمکعب رسیده است. این درحالی است که متوسط بارندگی این استان در 15 سال گذشته با 129 میلیمتر، نصف میانگین بارندگی کل کشور با 250 میلیمتر در سال است. دردناکتر اینکه در سال آبی 97- 96 این استان تنها 52 میلیمتر بارندگی داشته است. مشکل کجاست؟ برای یافتن پاسخ دقیق این پرسش نیازی به تحقیق ندارید. استان کرمان یک چهارم کل باغهای کشور را در خود جای داده است و 94 درصد منابع آبی صرف باغداری و کشاورزی میشود. پایش 15 سال گذشته، تصویر هراسانگیزی از افت سفرههای زیرزمینی را نشان میدهد. طی این سالها بهطور متوسط سفره زیرزمینی دولتآباد سالانه 2 متر و 9 سانت پایین رفته است، زرند یک متر و 27 سانت، منوجان یک متر، جیرفت 99 سانت، کرمان 85 سانت، سیرجان 79 سانت، رفسنجان 67 سانت، بم 51 سانت و...
مسئولان میگویند با فشردن دکمه توسعه باغداری و کشاورزی در کرمان، به متقاضیان اعلام شد هر 6 نفر میتوانند پروانه یک چاه بگیرند و اراضی ملی را بکارند. زمین رایگان، آب رایگان، برق ارزان با تعرفه کشاورزی و سوخت مجانی، اگرچه سود سرشاری نصیب کشاورزان نکرد اما دلالان را به ثروتهای افسانهای رساند. پس از آن رقابت بر سر چاه و رانت هم از راه رسید، قوانین ناشیانه دستکاری شد و مدیریت روی ریل فاجعه افتاد.
تغییر قوانین
مهندس علی عربپور معاون حفاظت و بهرهبرداری آب منطقهای کرمان معتقد است با تغییر قانون حفظ و حراست از منابع آبی به قانون توزیع عادلانه آب نخستین گام در جهت ورشکستگی آبی برداشته شد: «ما قانون حفظ و حراست از منابع آبی را به قانون توزیع عادلانه تغییر دادیم با این پیش فرض که ثروتی هست و باید عادلانه بین همه توزیع شود. حالا وقتی قانون توزیع عادلانه را نگاه میکنید، میبینید هیچ رویکرد حفظ و حراستی ندارد. در تبصره ماده 3 این قانون آمده با فلان شرایط به چاههای غیرمجاز پروانه دهید. این باعث شد نه تنها عدهای پروانه گرفتند بلکه یک عده هم از موقعیت استفاده کردند و برای چاههایی که اصلاً وجود خارجی نداشت با جمعآوری امضا از محل مجوز گرفتند یا در دادگاهها علیه شرکتهای آب منطقهای کشور شکایت کردند.سال 89 قانون دیگری تصویب شد که تکلیف چاههای فاقد پروانه را روشن کند. این قانون میگوید چاهی که قبل از 85 حفر شده، میتواند پروانه بگیرد. تأثیر تصویب این قانون به حدی بود که تعداد چاههای غیرمجاز را دو برابر کرد.»
صولت رشیدی مسئول دفتر حقوقی آب منطقهای کرمان اما اعتقاد دارد که اصل 45 قانون اساسی به روشنی از ملی بودن آب سخن گفته و مدیریت آن را هم به دولت سپرده است اما این موضوع هنوز در افکار عمومی و ذهن مسئولان مثل ملی بودن نفت یا معادن کشور جا نیفتاده است: «به اعتقاد من بحران آب مثل سایر بحرانها برای مطبوعات و رسانههای ما جذاب نیست و همین بیتوجهی باعث شده همه با آب مثل یک ثروت شخصی رفتار کنند. شما نمیتوانید از کنار تأسیسات نفتی رد شوید اما میتوانید تومزرعه خودتان چاه بزنید و نهایتاً جریمهاش را بپردازید. ما به محض اینکه به کسی میگوییم اجازه جا به جایی چاهش را ندارد، به دادگاه میرود علیه ما شکایت میکند چون چاه و آب را ثروت شخصی خودش میداند.»
وقتی میزان آبدهی یک چاه بهدلیل رسوبات کم میشود، اصلاحاً کشاورز تقاضای جا به جایی میکند؛ یعنی آن چاه را پر کرده و در شعاع 100 متری چاه دیگری حفر میکنند. تقاضای جا به جایی بهدلیل پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی در این سالها رو به افزایش بوده است.
مسعود نمازیان مسئول برنامهریزی آب منطقهای کرمان با توصیف وضعیت خطرناک سفرههای زیرزمینی میگوید: «هیچ کس به عمق فاجعه پی نمیبرد تا اینکه مثل زرند دیگر یک قطره آب هم نماند. ما باید به این مرحله برسیم تا متوجه شویم چقدر اشتباه کردهایم. سرنوشت دریاچه ارومیه امروز سرفصل کتابهای درسی مدیریت آب در دانشگاههای استرالیاست. دریاچه ارومیه روی زمین است و همه میبینند و با دریاچه وان ترکیه که اقلیم مشترکی دارد، مقایسه میکنند اما کسی نمیبیند زیرزمین چه خبر است و چطور هرچند سال یک دریاچه ارومیه آن پایین خشک میشود. هیچ کس نگاه ملی به آب ندارد. ما هنوز قومی قبیلهای به ماجرا نگاه میکنیم. مسئولان و نمایندگان هم همیشه دنبال این بودهاند که با سیاسی کردن آب از آن منبع رأیی برای خودشان دست و پا کنند. با همین فرمان کار را به جایی رساندیم که از 609 محدوده مطالعاتی کشور که تا سال 47 حدود 15 محدودهاش ممنوعه بود، الان به 400محدوده رسیده.» محدود مطالعاتی به حوزههای آبریز و آبخیزی بدون توجه به جغرافیای سیاسی شهرها و استانها اطلاق میشود.
نمازیان میگوید:«موضوع خیلی بستگی دارد به اینکه مسئولان ما کدام طرف میز نشسته باشند؛ آن طرف باشند، حرف از اشتغال میزنند و به بخش کشاورزی فشار میآورند، این طرف باشند فریاد میزنند محیط زیست و منابع طبیعی را از بین بردهایم. در یک جلسه که چند نفر از نمایندگان هم حضور داشتند، یکی از مسئولان به ما تاخت که چرا چاههای غیرمجاز را پلمب نمیکنید بعد برگشت به یکی دیگر از مسئولان گفت چرا مشکل سوخت کشاورزان را حل نمیکنید؟ خب کشاورزی که چاه غیرمجاز دارد به مشکل سوخت برمیخورد! همه اینها بستگی به این دارد که از چه منظری به مسأله آب نگاه کنید و چه حرفی بزنید که پایگاه رأی شما یا محبوبیت شما تقویت شود.»