تذکر مهم: این مطلب بر اساس روایتهای مطرح شده پیرامون حادثه اخیر هوایی کشورمان به رشته تحریر در آمده است؛ روایتهایی که ممکن است بخشی یا همهشان با بررسیهای کارشناسی سانحه، مردود اعلام شوند و کلیه معادلات در این خصوص تغییر کند.
به گزارش «تابناک»، به فاصله دو روز از سانحه مرگبار رقم خورده در فرودگاه فتح، هنوز اطلاعات زیادی در خصوص چرایی وقوع آن نمیتوان یافت و همه چیز محدود به گزارشهایی است که با برخاستن آتش و دود از پیکر این پرنده متوقف شده در ویلای آن سوی دیوار فرودگاه، مخابره شان آغاز شد و از چند گزاره محدود فراتر نرفت.
اطلاعاتی محدود که شسته رفته شان را در چند جمله میتوان بیان کرد؛ اینکه هواپیما از نوع بوئینگ ۷۰۷ و متعلق به ارتش کشورمان بوده که از مبدا بیشکک، پایتخت قرقیزستان به مقصد فرودگاه پیام در استان البرز پرواز میکرده، ۱۶ سرنشین داشته که همگی از کادر پروازی بودهاند و گوشت گرم گوسفندی حمل میکرده و در نهایت اینکه در فرودگاه فتح فرود آمده، اما در انتهای باند این فرودگاه متوقف نشده، به دیوار پیرامونی برخورد کرده و آن را در هم شکسته تا با طی کردن مسیری چند صدمتری به یک ساختمان ویلایی اصابت کند، آتش بگیرد و شود آنچه نباید!
توضیحاتی موجز و کوتاه که البته از میان برخی توضیحات ضد و نقیض سوا شده و تقریبا تردیدی در هیچ کدامشان وجود ندارد، جز اینکه اگر مقصد پرواز فرودگاه پیام بوده، چرا هواپیما در فرودگاه فتح به زمین نشسته و دچار سانحه شده است؟ ابهامی بزرگ که برخی پاسخ آن را اشتباه خلبان یا دیگر دست اندرکاران میدانند و روایت میکنند و بعضی معتقدند که ممکن است این فرود، فرودی اضطراری بوده باشد.
سوالی مهم که اگر بدانیم این هواپیما پیش از فرود تنها با فرودگاه مهرآباد ارتباط رادیویی برقرار کرده و ارتباطی با فرودگاه پیام نداشته یا پیام خاصی به جایی مخابره نکرده، احتمالش کم است که پاسخ آن فرود اضطراری باشد؛ فرودی ویژه و ضروری که با توجه به پیدا شدن جعبه سیاه هواپیما و همچنین زنده ماندن افسر پرواز -که حالش مساعد توصیف میشود و در بیمارستان در بخش عادی بستریست، اگر عامل وقوع این رویداد مرگبار بود، احتمالا به سرعت در خصوص آن اطلاع رسانی میشد.
اینجاست که ناگزیر از پذیرش روایتهایی هستیم که تاکید دارند عامل وقوع سانحه، اشتباه در فرود یا همان فرود در فرودگاهی اشتباهی بوده است. اما مگر چنین چیزی ممکن است؟ آیا چنین اتفاقی سابقه داشته است؟ نکند باز هم پای مسائلی مانند فرسودگی هواپیماهای فعال در کشورمان و جدی نگرفتن اصول ایمنی در میان باشد؟
پاسخ کوتاه به این سوال که آیا ممکن است اشتباهی در انتخاب فرودگاه رخ دهد، «بله» است. بلهای قاطع و محکم که مستند به وقوع این دست اشتباهات در ایران و جهان است، تا جایی که حتی فیلمی در خصوص وقوع این اشتباه در آبان ماه در فرودگاه فتح هم منتشر شده که خوش بختانه ختم به خیر شده است.
فیلمی که در آن یک هواپیمای مسافربری برای فرود در فرودگاه فتح تا چندمتری باند هم پایین میآید، اما پیش از آنکه چرخهای هواپیما سطح باند را لمس کند، کادر پروازی متوجه اشتباه میشوند و اصطلاحا Go Around میکند تا از بروز فاجعه گریخته و اشتباه را اصلاح کنند. رویدادی که موجب شده با وقوع سانحه بوئینگ ۷۰۷ ارتش، شایعاتی در خصوص تلاش خلبان این پرنده برای پرواز دوباره بعد از فرود در فرودگاه فتح منتشر شود که البته مستندی برای اثباتشان در دست نیست.
نکته جالب توجه در این خصوص، فاصله کوتاه (منظور فاصله هوایی است نه زمینی) میان دو فرودگاه فتح و پیام است که حدودا ۱۰ کیلومتر است، با این ملاحظه که برخی معتقدند تشخیص ابعاد دو فرودگاه و به طور ویژه تر، ابعاد باند فرود دو فرودگاه کار چندان دشواری نیست؛ تفاوتهایی که اگر وجود نمیداشتند، چه بسا این رویداد رخ نمیداد چراکه ظاهرا بوئینگ ۷۰۷ از ابتدای باند بر زمین نشسته و گفته میشود که طول کوتاهتر باند فتح موجب شده متوقف نشود و از باند و در نهایت فرودگاه بیرون برود و حادثه رخ دهد. (یادآوری: پیشتر هم تاکید کردیک که این توضیحات متقن و قابل استناد نیستند و ممکن است ریشه در واقعیت نداشته باشند.)
اما آیا این ایراد به جز در فرودگاه فتح و پیام در استان البرز، در جای دیگری هم نمود و بروز یافته است؟ اگرچه پاسخ به این سوال در محدوده جغرافیای کشورمان به دلیل لاپوشانیهای پرشمار ساده نیست، اما باز میشود نمونههایی یافت که ثابت میکنند این دست اشتباهات به وقوع پیوسته است. رویدادی که یک نمونه از آن حدود یه دهه پیش در عسلویه به وقوع پیوسته است؛ فرود هواپیمایی در فرودگاه قدیمی این شهرستان به جای فرودگاه نوساز آن روزهای این خطه یعنی فرودگاه خلیج فارس که خوشبختانه هیچ پیامد شومی به دنبال نداشت.
فرودی اشتباه در فرودگاهی که ۱۵ کیلومتر با فرودگاه مقصد فاصله داشته است. رویدادی که نمونه ترسناک تری از آن هم در
برخی گزارشها آمده که در آستانه وقوع، ختم به خیر شده است. اتفاقی که در سال ۹۰ در حال وقوع بود و با هوشیاری کنترل پرواز برج مراقبت فرودگاه مهرآباد به خیر گذشت، وگرنه ممکن نبود از نشستن هواپیما در بزرگراه مجاور باند پرواز این فرودگاه چه فاجعه عظیمی رقم بخورد.
اما آیا این دست موارد محدود به جغرافیای کشورمان است و در اثر فرسودگی هواپیماها یا مجهز نبودن فرودگاهها یا دانش کم خلبانان و مواردی از این دست بروز میکند؟ شاید وجود مشکلات عدیده در این حوزه در کشورمان و بروز سوانح و حوادث پرشمار هوایی در ایران مجابمان کند که پاسخ این سوال هم به مانند سوالات قبلی مثبت باشد، اما این گونه نیست.
نیم نگاهی به آرشیو اخبار جهانی در این خصوص کافی است تا با موارد زیادی از این دست اشتباه مواجه شویم که در برخی شان، هم هواپیماها بسیار مدرن بودهاند، هم فرودگاهها بسیار مجهز بوده و هم خلبانان زبده و کارآزموده در بطن شان حضور داشته اند، اما نتیجه، فرود استباهی در یک فرودگاه دیگر در مجاورت فرودگاه اصلی بوده و البته همگان را از شدت تعجب، انگشت به دهان کرده است.
مثل اتفاقی که در سپتامبر سال ۲۰۱۸ میلادی در فلوریدای جنوبی در آمریکا رقم خورد و خبرش در جهان بازتابهای زیادی داشت؛ خبر فرود ایرباس A۳۲۰ در فرودگاه شهر فورت مایرز به جای نشستن آن در فرودگاه بین المللی جنوب غربی فلوریدا. دو فرودگاهی که حدود ۱۲ کیلومتر از هم فاصله دارند.
رویدادی که اگرچه شگفت آور بود، اما به باور کارشناسان آمریکایی تازگی نداشت؛ حتی با علم به اینکه دانش هوایی و تجهیزات به شدت پیشرفت داشته اند و ایمنی در سطح بسیار بسیار بالاتری به نسبت گذشته جدی گرفته میشود و در راس همه امور قرار دارد. پیشرفتهایی شگرفت که ظاهرا هنوز کافی نیستند، که اگر بودند، شاهد وقوع و تکرار این دست حوادث نمیبودیم.
حوادثی که نمونه قبلتر آن در آمریکا، در جولای سال ۲۰۱۶ میلادی رقم خورد که در آن هم یک فروند ایرباس A۳۲۰ به جای فرود در فرودگاه رپیدسیتی در داکوتای جنوبی، حدود ۱۲ کیلومتر آن طرفتر در پایگاه هوایی الیسورث به زمین نشست. فرود در پایگاهی نظامی که محل نشست و برخاست بمبافکنهای بی ۱ است، اما بی هیچ ممانعت و هشدار و اخطاری صورت گرفت تا در محافل نظامی هم حاشیه ساز شود.
تداوم کنکاشها در مرزهای ایالات متحده در سال ۲۰۱۴ به فرود بوئینگ ۷۳۷ مسافربری با ۱۲۹ مسافر در فرودگاهی کوچک به نام ام گراهام کلارک در ۱۰ کیلومتری فرودگاه شهر برنسون در ایالت میزوری میرسد که در این رویداد، هواپیما برای مدتی زمینگیر میشود چراکه طول باند برای پرواز دوباره آن کافی نبود.
جز این موارد که همگی طی سالهای اخیر رخ دادهاند و تازه بودنشان نشان میدهد که نقصی بزرگ و حل نشده وجود دارد، میتوان با گشت زدن در دنیای اخبار به نمونههای دیگری در دیگر کشورهای جهان نیز رسید. مثل فرود هواپیمای بوئینگ ۷۶۷ هواپیمایی اتیوپی در سال ۲۰۱۳ میلادی در فرودگاه کیلیمانجارو در تانزانیا به جای فرود در فرودگاهی در کشور مجاور یعنی کنیا که نزدیک بود بیخ دار شود، یا فرود اشتباهی چندماه پیش در هامبورگ در آلمان که یک فرودگاه این سر شهر دارد و یکی دیگر، آن سر شهر.
رویدادهایی که البته فرود اشتباهی بوئینگ ۷۰۷ در فرودگاه فتح در کرج، بیش از همه آنها خسارت به بار آورده است؛ خسارتی نه از جنس از دست رفتن هواپیما، که از نوع غیرقابل جبران و جانی؛ از جنس جان باختن و شهادت دردناک ۱۵ تن از ۱۶ خدمه پروازی. مسالهای که این فرود اشتباهی را از همه فرودهای اشتباهی دیگر متمایز میکند.
نکتهای دردناک که به جهاتی دیگر هم قابل تامل است، تا جایی که میشود اشتباه رقم خورده در کشورمان را از آن دسته اشتباهاتی قلمداد کرد که بومی شدهاند و به نوعی مختص به خودمان هستند نه دیگران در جهان؛ اینکه یک بار هواپیمایی نزدیک بوده در فرودگاه فتح به زمین بنشیند و فاجعه ساز شود، اما به خیر گذشته و این به خیر گذشتن خیلی زودتر از چیزی که تصور میشد فراموش شده و به رقم زدن تغییراتی برای پرهیز از تکرار آن منجر نشده است!