«عبدالمالک» سرباز معلم جوان در نیکشهر سیستان و بلوچستان با حصیربافی و فروش در فضای مجازی و جذب کمکهای مردمی، نیاز ۷۰۰ دانشآموز مناطق محروم منطقه را به لوازمالتحریر تأمین کرده است و برای ترغیب خانوادها به تحصیل فرزندانشان، حاضر به چوپانی میشود!
گروه اجتماعی خبرگزاری فارس _ محمد تاجیک: وقتی دل نگران آسایش و آرامش همنوعان خود باشی، برایت مکان و زمان مهم نیست؛ امکانات مادی داشته باشی یا نداشته باشی، در شهر یا در روستایی در فرسنگها دورتر از پایتخت؛ هیچ عاملی نمیتواند شور و شوق خدمت رسانی و کمک به هموطن را فرونشاند.
«عبدالمالک زینالدینی» جوان 23 ساله نیکشهری در استان سیستان و بلوچستان؛ مرد نیک مرامی است که چند ماهی دوران خدمت سربازی خود را به عنوان سرباز معلم در یکی از مدارس روستاهای منطقه خود با دانشآموزان مستعد اما محروم از امکانات میگذراند و با ابتکاری قابل توجه به اشتغال زایی برای دانشآموزان محل تدریس خود همت گمارده و با سهیم کردن خانوادههای دانشآموزان در ایجاد اشتغال، روح تازهای در کالبد آنها دمیده و علاوه بر تأمین لوازمالتحریر دانشآموزان مدرسه خود، نیازهای ۷۰۰ دانشآموز دیگر را نیز تأمین کرده است؛این در حالی که یک سرباز معلم متأهل با یک فرزند است که هیچ شغلی ندارد.
*طی کردن روزانه ۱۵۰ کیلومتر برای تدریس
سرباز معلم مدرسه ابتدایی امام مهدی (عج) روستای «مهند» در منطقه محروم «آهوران» از توابع شهرستان «نیک شهر» است. از مهرماه سال جاری به عنوان سرباز معلم کار تدریس در این منطقه را شروع کرده است. مدرسهای با 57 دانشآموز که 20 دانشآموز آن در پایههای چهارم و ششم دانشآموزان این معلم هستند و کلاس به صورت مختلط برگزار میشود.
فاصله منزلش تا مدرسه 75 کیلومتر است و هر روز 150 کیلومتر را به صورت رفت و برگشت میپیماید تا مشق دانایی و فرزانگی را به کودکان این منطقه بیاموزد.
کلاسهای درس او از ساعت 6:45 تا 11:45 برگزار میشود. در مدرسه این سرباز معلم ساعی نام و نشانی از تجهیزات الکترونیکی و امروزی آموزش نیست و هیچ امکانات کمک آموزشی ندارد و به عنوان یک مدرسه تخریبی اعلام شده است.
دانشآموزان از نظر گرمایشی از چراغ نفتی استفاده میکنند که آن نیز به خاطر وقوع حادثه آتشسوزی اخیر در یک از مناطق از چراغ نفتی استفاده نمیشود و آنها منتظر هستند تا برایشان سیستم گرمایشی استاندارد آورده شود و در حال حاضر فاقد سیستم گرمایش لازم هستند.
*دانشآموزان اول مهر بدون کفش و لوازمالتحریر به مدرسه آمدند
محرومیت از سر و روی منطقهای که عبدالمالک در آن زندگی و تدریس میکند میبارد؛ آن چنان که وقتی دانشآموزان اول مهر به مدرسه آمدند، بدون کفش و لوازمالتحریر بودند و هیچ چیزی نداشتند.
وقتی آقا معلم جوان به آنها گفت "روز بعد باید با دفتر و مداد به مدرسه بیایید"، دختران اعلام کردند که ما دیگر درس نمیخوانیم؛ چون درس خواندن برای ما فایدهای ندارد!
در چنین شرایطی آقا معلم روستا برای اینکه بتواند منبع درآمدی برای تأمین نیازهای دانشآموزان داشته باشد، اولین کاری که کرد، خود دوره آموزشی حصیربافی را گذراند و این کار را انجام داده و شروع به فروش آنها از طریق صفحه اینستاگرامیاش کرد. هدف از این کار را تأمین هزینه تهیه لوازمالتحریر دانشآموزان و ایجاد اشتغال برای روستائیان دانست تا بتواند علاوه بر این کار، ممر درآمدی برای آنها ایجاد کرده باشد.
*تأمین لوازمالتحریر 700 دانشآموز از طریق حصیربافی
بعد از اینکه این کار را به میان خانوادهها میآورد، مردم دیگر نیز در نقاط مختلف برای کمک به دانشآموزان نیازمند اعلام آمادگی میکنند؛ به شکلی که بعد از گذشت چند ماه و در حال حاضر نیز با کمک مردم، علاوه بر تأمین لوازمالتحریر دانشآموزان مدرسه خود، برای 700 دانشآموز دیگر در منطقه «لاشار» لوازمالتحریر تهیه کرده است.
کار او در فضای مجازی سرو صدا به پا میکند و در نهایت به گوش علی مونسان، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میرسد و در دیدار با او، مورد تشویق قرار میگیرد. حالا عبدالمالک برای شرکت در نمایشگاهها و عرضه محصولات و ابتکار خود آماده میشود و در کنار حصیربافی، خانوادههای مخاطب او سوزندوزی انجام میدهند.
البته او میگوید: کار حصیربافی را خودم انجام میدهم و نمیگذارم دانشآموزان این کار را انجام دهند؛ چرا که آنها باید به درسهایشان برسند و من از آنها درس میخواهم.
*روایت چوپانی کردن و درس دادن
با این کار و ابتکار، ذهنیت بسیاری از خانوادهها را در خصوص درس خواندن فرزندانشان عوض کرد. برای نمونه پیرمردی حاضر نبود فرزندش را به مدرسه بفرستد و میگفت "او باید چوپانی کند!» اما برای اینکه فرزندش به مدرسه بیاید به او میگوید "روزهای پنجشنبه و جمعه چوپانی تو را انجام میدهم تا فرزندت بتواند به مدرسه بیایند."
محرومیت در این منطقه بسیار زیاد است؛ به طوری که 50 درصد از دانشآموزان کلاس آقا معلم جوان رنگ شهر را ندیدند و او قصد دارد با آشنا کردن دانشآموزان با فضای علمی و درس خواندن، دیدگاهشان را عوض کند.
البته این تنها بخشی از تلاش او در گسترش علم و دانش آن هم در این منطقه محروم است؛ چراکه در کنار تدریس، روستا به روستا در این منطقه برنامههای شاد و کتابخوانی را برای دانشآموزان دوره ابتدایی در بعدازظهرها برگزار میکند؛ضمن اینکه کتابخانه کپری را در روستای محل زادگاهش به نام «کچکی» در حال ساخت دارد تا دانشآموزان مقطع ابتدایی از آن استفاده کنند.
البته هر روز عصرها با خودرو خود، کتابها را به روستای اطراف میبرد تا دانشآموزان از آنها استفاده کنند.
در این منطقه، اکنون 5 هزار دانشآموز بیبضاعت وجود دارد و او تاکنون 700 نفر از آنها را تحت پوشش قرار داده و به آنها لوازمالتحریرمیدهد و برای 40 نفر از خانوادههای آنها ایجاد اشتغال کردهاست.
وی با اشاره به مشکلات خود به عنوان یک سرباز معلم، اظهار داشت: مشکل ما این است که بعد از دو سال خدمت کردن هیچ سابقهای برای ما به حساب نمیآید و این خیلی سخت است.
در آنجایی که عبدالمالک درس میدهد حتی یک نفر با تحصیلات دیپلم وجود نداشت تا بتوانند او را به عنوان دهیار قرار دهند و صد درصد دانشآموزان این منطقه ترک تحصیل کردند؛ روستایی که 450 نفر ساکن دارد.
آقا معلم با صفای گفتوگویمان دل پُری از کم توجهی مسئولان به این منطقه دارد و میگوید: اینجا شغلی وجود ندارد و هیچ کس برای ایجاد اشتغال روستاییان سرمایهگذاری نمیکند و من از افراد مختلف دعوت میکنم تا با ایجاد کارگاههایی مانند حصیربافی برای روستاییان ایجاد اشتغال کنند و همه هدف من نیز ایجاد اشتغال برای مردم این مناطق است اما متأسفانه تاکنون هیچ مسئولی به کارهایی که انجام میدهم توجه نکرده است. هدفهایم بزرگ است اما دستانم خالی است!