شکلگیری، ثبات و دوام هر جریان و حرکتی، بستگی به یک اصل اساسی دارد و آن، وحدت و انسجام درونی است. وجود مؤلفههای وحدتبخش و به حداقل رساندن عوامل اختلافزا که موجب شکاف بین اجزای سیستمی میشوند، میتواند بر بقا و دوام جریان بیفزاید. در تعریف منطقی از نهضت و جریان انقلاب اسلامی، شدنی تا بینهایت مشاهده میشود. سیستم و سامانه انقلاب اسلامی در ذات و جوهره خویش، بر حرکت و تغییر به سوی کمال توجه داشته و ایستایی بر وضع موجود را رد میکند. اسلامی بودن انقلاب نیز نشان از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (عمران/۱۹) دارد. حقیقت دین اسلام در دایره زمان و مکان نمیگنجد. اسلام با تأکید بر وحدت و اعتصام به حبل متین و ماترک حضرت رسول (ص) و دعوت به کوثرِ وحدت و گذر از أَلْهَیکُمُ التَّکَاثُرُ؛ انسانها را برای زیست بهتر در کنار هم دعوت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار ۱۹ دی ۹۴ با مردم قم ضمن مقایسه انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابها و برخی حوادث و نهضتهای پیشین کشور خودمان و در تبیین این مسئله فرمودند: «چرا نهضت مشروطیت با آن درخواست حدّاقلّی محدود شدنِ قدرت مطلقه نتوانست و طاقت نیاورد بماند، امّا انقلاب اسلامی با این درخواست حدّاکثری و مطالبه حدّاکثری که ریشهکنی سلطنت و رژیم پادشاهی در کشور بود آمد، موفّق شد و ماند؟ اینها تحلیل لازم دارد. تحلیل را شما جوانها بروید بکنید، برای من روشن است؛ جوانها بروند تحلیل کنند، بنشینند، فکر کنند و ببینند که اینجا چه چیزی نقشآفرینی کرد؟ کدام عنصر تأثیر گذاشت که آن نهضتها نتواند باقی بماند و نتواند به نتایج نهایی خودش برسد، امّا این انقلاب توانست قدرتمندانه بایستد؟ علّت چه بود؟ اینها را بنشینند جوانهای ما تحلیل کنند.»
گرچه بحث پیرامون رمز ماندگاری انقلاب که مورد مطالبه رهبر انقلاب از جوانان بود کمتر مورد بررسی قرار گرفت، اما با تأملی در نظام اندیشه رهبر انقلاب و بیانات ایشان، میتوان برخی از دلایل این موضوع را برشمرد.
انقلاب پر شکوه و مقدس جمهوری اسلامی ایران، پس از نمود و بروز در لایههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در برابر دو نوع جریان معارض قرار داشت. جریان و مقاومتی در درون سیستم و جریان کلان سیستم بینالملل که در برابر این انقلاب ایران احساس خطر کرده بود. انقلاب اسلامی ایران همه زوایای بشر را هدف قرار داده و تمام قد با اندیشه حاکم بر نظام بینالملل که بر محور امپریالیسم غرب و با رویکرد لیبرالیسم و اباحهگری یا همان آزادی و بیبند و باری استوار بوده است، به تقابل پرداخت. جریان بیرونی با ایجاد تهدیدات و جریان درونی با ایجاد آسیب به دنبال شکاف و اختلافافکنی بین اجزای درون سیستمی انقلاب اسلامی بودهاند. ایجاد بحرانهای متعدد منافقین خلق، قومی، نژادی، کودتای نظامی، راهاندازی جنگ تحمیلی راهبردهای تخریب، تضعیف، فرسایش، حذف و... همه و همه نتوانست جریان انقلاب اسلامی را متوقف نماید، هر چند سرعت آن را در مسیر رسیدن به نقطه و کمال مطلوب اندکی کُند نموده است.
تمسک به اسلام
اسلامخواهی، مهمترین وجه تمایز انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای بزرگ سدههای اخیر است. مطالبه اسلام و مکتبی بودن، دژی فراتر از مطالبات مادی برای مردم انقلابی و کشور ایجاد نموده تا از رهگذر دشواریها؛ به اصل و ریشه انقلاب خلل و آسیبی وارد نگردد. این اسلامخواهی را رهبر انقلاب از جمله رموز و علل اصلی بقا و قدرت انقلاب برمیشمرند: «رمز قدرت جمهوری اسلامی اسلامخواهی است. رمز اینکه تا امروز نتوانستهاند ضربه قاطعی بر جمهوری اسلامی وارد کنند، همین است. فشار ایجاد کردند، خباثت کردند، ایذا کردند، کارهای ناجوانمردانه انجام دادند، حتّی فعالیتهای تروریستی در داخل کشور را سازماندهی کردند، از تروریستهایی که علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، با زبان، عمل و با سکوت رضایتآمیز حمایت کردند، آن واقعه ددمنشانه را در مشهد به وجود آوردند و دولتهای مدّعی حقوق بشر و مخالف با تروریسم، کلمهای در محکومیت آن سخن نگفتند. وضعیت این دولتها چنین است. با همه اینها، جمهوری اسلامی به فضل پروردگار با قدرت و سربلندی، در سطح عالم راه افتخارآمیز خود را ادامه میدهد. رمز قدرت ما تمسّک به اسلام است…اسلام و عمل به قرآن و پایبندی به این دو، رمزبقای نظام اسلامی و اقتدار آن است.»
این اسلامخواهی که آن را میتوان مهمترین دلیل برای ماندگاری انقلاب دانست؛ در نگاه رهبری همان رمزی است که انقلاب ایران را توانست به پیروزی برساند: «آن عاملی که انقلاب را به پیروزی رساند، همان عامل، انقلاب را تداوم خواهد داد. یعنی اتکا به خدا و ایمان مردم به اسلام و تصمیم قاطع بر انجام وظیفه الهی و اسلامی و وحدت کلمه، رمز پیروزی و تداوم انقلاب است.»
اعتماد مردم به نظام
جریان دگردیسی و جابهجا شدن ارزشها و طرح شبهات مبنایی از اسلام، انقلاب و جنگ (راهبردها، تاکتیکها و تکنیکها) از آن جمله آسیبهای درونی است که اگر به موقع و به درستی در مقابل این نوع جریانات برخورد و پاسخی منطقی و عقلانی که منجر به اقناع و همراهسازی بدنه و آحاد جامعه نگردد، نهایت امر به از همگسیختگی ذهنی و جابهجایی دستگاه محاسباتی افراد جامعه میگردد. برآیند تصمیم آحاد جامعه در خصوص انتخاب افراد و قرار گرفتن آنها در مناصب حکومتی، تابعی از ثبات یا تعارضات ذهنی افراد جامعه است. هر چه میزان ثبات ذهنی بالا باشد، انتخاب نیز درستتر خواهد بود.
عدم اعتماد بین اجزای مختلف یک سیستم عامل اساسی فروپاشی، افول و فنای آن سیستم محسوب میشود و جریان انقلاب اسلامی با ایجاد اعتماد حول مؤلفههای وحدتآفرین موجب دوام و بقای آن شده است. اعتماد اجزای سیستم مانند چسبی عمل میکند که اجزا هر چه بیشتر به هم نزدیک شوند. همراستا شدن توان اجزای انقلاب، موجب سرعت گرفتن به سوی هدف انقلاب و اسلام خواهد شد. جنگ به مثابه گنجی میماند که تمام اجزای سیستم را همراستا کرده بود. رهبر انقلاب اهمیت اعتماد مردمی در تقویت و بقای انقلاب را اینگونه توصیف مینمایند: «اعتماد مردم و علاقه مردم به نظام جمهوری اسلامی، پیوند مردم با نظام جمهوری اسلامی؛ چیز خیلی مهمی است. وقتی شما در صحنه حاضر میشوید، هم نشان میدهید که به نظام جمهوری اسلامی که توانسته است کشور را استقلال ببخشد و آزادی ببخشد، دلبستهاید؛ هم نشان میدهید که ملّت ایران یک ملّت زنده است، پای کار است، مصمّم است، عازم است؛ این را نشان میدهید. هر دوی اینها برای کشور دارای ارزش زیادی است؛ البتّه هرکدام [هم]زیرمجموعههایی دارد؛ فواید بیشتری هم دارد. هرچه این حضور بیشتر باشد، هرچه این انضباطی که بحمدالله در بین مردم وجود دارد بیشتر باشد، آبروی ملّت ایران و احترام ملّت ایران در پیش چشم ناظران جهانی بیشتر است.»
اتحاد و همبستگی
پایه و مبنای انقلاب بر اتحاد مردم استوار بود. انقلاب با حرکت خروشان مردم و با رهبری داهیانه امام راحل (ره) صورت گرفته بود و دوام این حرکت و جریان نیز تنها با حضور و وحدت مردم ممکن خواهد بود. در صحنه بودن مردم یکی دیگر از رموز ماندگاری انقلاب فرض میشود.
یک مسئله، مسئله تأثیر انسجام و اتّحاد ملّی است در موفّقیت؛ این بسیار چیز مهمّی است. انسجام ملّی را باید حفظ کرد، اتّحاد ملّی را باید حفظ کرد. مشترکات را بایستی همواره در نظر داشت. این منافاتی ندارد با اینکه یک مخالفی هم در یک بخشی - که مخالفت با فلان سیاست یا با فلان برنامه دارد- مخالفت خودش را ابراز کند؛ هیچ منافاتی ندارد، امّا به معنای این نباید باشد که در زمینه مسائل کلان و اساسی کشور، کشمکش و بگومگو هست. ما این انسجام و اتّحاد و تأثیرش را در طول این قریب ۴۰ سال آزمودهایم... مردم را به دو دسته نباید تقسیم کرد.»
رهبری و ولایت فقیه
بیشک یکی از وجوه تمایز انقلاب اسلامی ما با انقلابهای مهم سایر کشورها برخورداری از رهبرانی متفکر، با سواد و استراتژیست بوده است که در بطن تفکر اسلامی و ذیل شریعت با عنوان حاکم و ولیفقیه شرایط و منصب حکومت را احراز نمودهاند نه آن که به واسطه قدرت یا استیلا هدایت جامعه را به دست گیرند.
قطعاً جریانات و جنبشها اگر در یک راستا هدایت و راهبری نشوند، موجب هدر رفتن انرژی و توان اجزای یک سیستم خواهد شد. «ولایت فقیه» آن عامل همراستا کردن جریانات انقلابی بوده و هست. نعمت ولایت عامل اساسی و بنیادی در ایجاد وحدت بین آحاد جامعه است. ولایت از الله شروع شده و در سلسله مراتب به اولیالامر منکم رسیده و سکاندار سفینه انقلاب اسلامی امروزه امام خامنهای عزیز است ولی و امامی که با راهبری مدبرانه خویش، کشتی انقلاب را از گردنهها، پیچها، امواج سهمگین، صخرههای سخت و... به سلامت عبور داده است. رمز ماندگاری انقلاب در رویکردهای ولایت در انسجامبخشی، ایجاد اعتماد ملی و باور به توان درونی و نشان دادن چهره واقعی عدو، امکانپذیر گردید. در فرمایش رهبری از حکومت اسلامی و ولایت فقیه به عنوان عامل مصونیت بخشی انقلاب نام برده شده است: چیزی که جامعه اسلامی را مصونیت میبخشد، «حکومت اسلامی» است؛ یعنی حاکمیت اسلام. هنر بزرگ امام این بوده است که حاکمیت اسلام را در اینجا مطرح کردند.
صیغه خاص ایشان هم برای حاکمیت اسلام، «ولایت فقیه» بود. انصافاً ولایت فقیه مبنای بسیار مستحکمی دارد.
خودباوری
خوداتکایی و اعتماد به توان خود؛ یکی دیگر از عوامل بقا و دوام انقلاب اسلامی است. تأکید بر تواناییها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل ایران اسلامی و جهان اسلام از جمله اموری است که در سیر آگاهی، اعتماد و مشارکتجویی، توانست دوام انقلاب را رقم زند. قدرت درونزا در ساحتهای مختلف علم و فناوری، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و اطلاعاتی باعث شکلگیری خودباوری و شعار اصلی انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» شده است.
رشد و شدن برآیندی از حرکت و مقاومت با هم است. حرکت و جریانی که معارض، رقیب و دشمن نداشته باشد، میل به صعود و کمال نخواهد داشت. وجود دشمن موجب حرکت و رشد سیستم انقلاب اسلامی خواهد شد. جهت دادن به نگرش و حبّ و بغض آحاد جامعه به سمت و سوی دشمن واقعی و شیطان بزرگ، عامل دیگری بوده است که توان انقلاب در برابر آن به نمایش درآمده است. تهدید دشمن واحد باعث حرکت اجزای درونی سیستم در برخورد با آن و شکلگیری اتحاد درونی حول هسته مرکزی ولایت موجب تبدیل شدن تهدید به فرصت گردید. همجهت شدن آحاد جامعه در جهاد کبیر و عدم اعتماد به دشمن قسمخورده، عامل وحدت درونی در اجزای انقلاب اسلامی شده است. از نگاه رهبری وابستگی ذلتی در حکومت گذشته بود که سبب اضمحلال آن و ذلت جامعه ایران شده بود و رسالت انقلاب انتقال حس وابستگی به خودباوری بوده است: «این انقلاب یک حرکت عظیمی بود برای اینکه وابستگی و عقبماندگی را - این دو ذلّت بزرگ را- به برکت اسلام و با راهنمایی و رهبری اسلام، از این ملّت بزداید. دو درد طولانی مزمن بود، اینها را علاج بدهد؛ انقلاب برای این به وجود آمد و نظام جمهوری اسلامی بر این اساس تشکیل شد؛ خودباوری و اعتماد به نفس ملی.»
این عامل در تفکر رهبری عامل پیشران و رمز ماندگاری انقلاب هست و خواهد بود: «[برای پیشرفت]امکانات مادی کافی نیست، مؤلفههای دیگری لازم است؛ مؤلفههای معنوی. یکی از مهمترین این مؤلفهها، همین خودباوری است، اعتماد به نفس است و اینکه یک ملت باور کند که میتواند.»
ایثار و شهادت
تمرین صبر، ایثار و فداکاری توسط امت شریف ایران اسلامی در برههها و بزنگاههای مختلف نظام و انقلاب؛ دیگر رمز بقای انقلاب است. مردم با ادب کردن عقل و معطوف شدن به دل و عشق و دیگرخواهی، نشان دادند که میتوان برای نصرت دین خدا و احیای عدالت در ساحات و ابعاد مختلف انسانی، از جان، مال، آبرو و همه چیز خود گذشت. خون و شهادت دیگر رمز بقای انقلاب اسلامی است. خون شهدا هندسه وحی و اسلام را بازمهندسی کرده و از هرگونه کژی و انحراف جلوگیری میکند. شهدا و اجساد مطهر و پاکشان؛ پس از سالها از زمان جنگ، با ورود و اجلال نزولشان، همچون باران رحمت الهی، بر قلب عطشزده انسانهای تشنۀ حقیقت و درگیر با سراب دنیا، باریدن میگیرند و موجب پاکی و زلالی فطرت تغییر یافته آحاد جامعه در عصر خسران میشوند. به فرمایش رهبر انقلاب: «شک نباید کرد که امروز و همیشه، تلاش مخلصانه حقطلبان و همت بلند ملت ایران و در پیشاپیش همه، مجاهدت و ایثار مخلصان و از جان گذشتگان و جوانان مؤمن و پاکنهاد بر هر دشمنی پیروز خواهد شد و هر توطئهای را خنثی خواهد کرد و نیروی عظیم ایمان و ایثار در همه میدانهای خطیر سخن اول و آخر را خواهد گفت.»
امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر نیز موجب ایجاد انسجام و وحدت اجزای سیستم با یکدیگر میشود. انقلاب اسلامی نیز با حیات حکم الهی امر به معروف و نهی از منکر، در عرصههای مختلف بقا و دوام خویش را رقم زده است. روشنگری، تبلیغ، بیان حق و مقابله با فساد در هر حوزه در ذیل این حکم تعریف میشود. مردم نسبت به هم و نسبت به مسئولان احساس تکلیف کرده و در هر کجا لازم بود، امر به معروف و نهی از منکر میکنند. احیای احکامی، چون روزه، نماز جمعه و جماعات، خمس و زکات، حج، جهاد و... در یک تحلیل اولیه موجب درک و آگاهی و نیز مشارکت و اعتماد آحاد جامعه نسبت به یکدیگر شده که نتیجه آن را باید در دوام انقلاب اسلامی جستوجو نمود:
«خداوند متعال برای آن کسانی که وعده نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است... خداوند متعال چهار شاخص را در این آیه شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطه قدرتمندان جائر خارج میشوند، معین کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیت و چهار شاخص، یک جنبه فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه اجتماعی و تأثیر در نظامسازی اجتماعی [هم]دارند... و، امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همه حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛ امربهمعروف یعنی همه مؤمنان در هر نقطهای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به سمت نیکی، بهسمت معروف، بهسمت همه کارهای نیکو حرکت دهند و نهی از منکر یعنی همه را از بدیها، از پستیها، از پلشتیها دور بدارند. هر کدام از این چهار شاخص بهنحوی ترجمان ساخت و هندسه نظام اسلامی است.»
این مطلب نخستین بار در روزنامه جوان منتشر شده است.