فاجعهای بیخ گوش پایتخت! یک تراژدی تکان دهنده که برخی از مسئولان خواسته یا ناخواسته چشم برآن بسته اند! فریادهایی که در اتاقک ها و کانکس هایی پر از اشک و آه های کودکانه خاموش می مانند! گریههای کودکانه ای که به جای آغوش مادر به زیر پتوها و تکه پارچه ای پناه می برند! و نگاه های وحشت زده ای که هر روز و هر شب بارها و بارها تکرار می شوند.
به گزارش «تابناک» به نقل از برنا، اینجا آلودگی زباله حرف اول را نمیزند! اینجا کودکان زباله گرد هستند که آلودگی را فریاد می زنند! کودکانی از آنسوی مرزها بی نام و نشان با هزاران امید پای درجایی گذاشته اند که شاید زندگی در آن برای حیوان هم سخت باشد چه برسد به کودکانی که صبح تا شب با زباله گردی وجودشان آلوده است.
اینجا کرج است و در گوشهای از محلههای مختلف آن با صحنه های بغرنج مشابهی مواجه می شوید! کودکانی با چهارچرخ هایی پر از زباله که مرتب در رفت و آمد هستند و عجیبتر اینکه هیچ نهاد نظارتی وجود ندارد تا این کودکان از خطری که همیشه سایه به سایه در تعقیبشان است در امان بمانند!
اینجا فقط میکروب و زباله نیست! اینجا کودکان در خطر تعرض هم هستند! اتاقک ها و کانکس هایی که شبها مردان بالغ و مجرد با کودکان کنار هم هستند و اگر پای درددل های کودکان بنشینی عمق فاجعه دست و دلت را میلرزاند!
اینجا مهر مادری نیست! اینجا فضایی مردانه و کودکیهای رنگ و رو رفته است!
اینجا کرج است! کرجی که در زمینه بازیافت مکانیزه زباله ها هنوز در فقر به سر میبرد و این درحالی است که در این شهر بزرگ، فعالان اجتماعی طرح هایی را به مراکز قانونی برای مکانیزه کردن زباله های کرج ارائه داده اند اما همیشه با درهای بسته روبرو شده و علت آن بیشتر بخاطر درآمدزایی این شغل بوده است.
در محله هایی مثل میان جاده، گلشهر، باغستان، حصار، میدان حافظ، والفجر، زورآباد، حصارک پایین ... سکوهایی وجود دارد که پایگاهها و زباله گردیهایی در آن وجود دارد. در این کارگاهها جمعیتهای متغیری با رده های سنی متفاوت مشغول به کار هستند. از کودک 6 ساله زبالهگرد تا مرد 60 ساله در همان محلات در اتاقکهای کوچک یا کانکسهایی که وجود دارد در کنار یکدیگر زندگی میکنند.
سوگلی های زخمی میان زباله ها
در این سکوها بسته به فضایی که در اختیار دارند افرادی در آنها کار میکنند؛ از 20 نفر گرفته تا 100 نفر در بعضی از سکوها مشغول به کار و زندگی هستند؛ نحوه استفاده آنها از مواد غذایی نیز به گونه ای است که هر اتاق برای خود غذا تهیه میکند. اغلب این افراد از یک خانواده و قوم هستند . افرادی هستند که اغلب از ایالت هرات افغانستان به ایران آمده اند؛ این افراد اکثر زباله گردهای کرج را تشکیل میدهند و به هراتی نیز معروف هستند.
همانطور که گفته شد زباله گردها رده بندی سنی متفاوتی دارند و متاسفانه از رده سنی کودک شروع میشوند؛ کودکانی که دست های خود را در زباله هایی میکنند که سرشار از انواع آلودگی ها و بیماری ها است؛ بعضی از این سکو ها حتی آب آشامیدنی نیز ندارند و این بچه ها مجبور هستند برای خورد و خوراک خود مسیر زیادی را طی کرده تا به آب آشامیدنی دسترسی پیدا کنند یا برای نظافت خود به صورت ماهانه به حمام های عمومی مراجعه کنند. سرویس بهداشتی آنها از وضعیت خوبی برخوردار نیست و مهم ترین مسئله ای که بسیار خطرناک است، همخوابی آنها با افرادی بزرگتر از خود است.
خانوده بعضی از این بچه ها حضور ندارند و توسط یک هم قومی به آنجا آمدهاند، این کودکان اگر به بیماری مبتلا شوند و کسی بخواهد آنها را برای خدمات درمانی به بیمارستان منتقل کند معمولا با ممانعت صاحب کاران مواجه خواهد شد. اما گاه برای خدمات دندانپزشکی و بیماریهای سخت این کارفرمایان موافقت میکنند.
در این سکوها کودکانی به عنوان سوگولی کارفرما محسوب میشوند؛ بخصوص سکوهایی که کارفرما خود در آنجا زندگی میکند و بچه ها را تحت سلطه خود قرار میدهد.
در پایان باید گفت بی هویتی وبی شناسنامه بودن اکثریت این کودکان بزرگترین مشکلی است که در این مناطق وجود دارد چرا که از هیچ طریقی نمیتوان ثابت کرد، بچه ای وجود داشته است، خیلی از این افراد فامیلی کارفرما را به عنوان نام خود انتخاب میکنند؛ اگر این کودکان از بین بروند، اثبات این موضوع که کسی وجود داشته، بسیار سخت است.
سارا خیشه فعال اجتماعی در حوزه کودکان کار در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا درباره کودکان زباله گرد کرج بیان کرد: اکثر این کودکان کار از هرات افغانستان آمدهاند؛ افرادی که این سکوها را اداره میکنند و افغان نیز هستند درآمد خوبی دارند اما این بچه ها به دلیل اینکه در پایین شاخه ها قرار دارند از سطح درآمد کمی برخوردار هستند؛ بر اساس مشاهداتی که ما داشته ایم با توجه به اینکه این بچه ها بیسواد هستند اگر در وزن زباله های جمع آوری شده توسط کارفرما اشتباهی شود نیز متوجه نمیشوند و اینگونه حقوق آنها ضایع میشود و از سوی دیگر این بچه ها در جمع آوری زباله توانایی کمتری دارند؛ بنابر این درآمد زیادی را کسب نمیکنند.
این فعال اجتماعی در پاسخ به این سوال که چند درصد از این کودکان کار مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی قرار می گیرند گفت: درصد مشخصی برای این اعمال وجود ندارد، چراکه این مسئله خط قرمز این بچه ها است و درباره آن به صورت مستقیم صحبت نمیکنند؛ تعرض به این بچه ها اتفاقی است که رخ میدهد؛ مردان بالغی در این سکوها هستند که هیچ توانایی برای ارضای نفس خود ندارند بنابراین در میان درد و دل این بچه ها متوجه شده ایم که اکثریت آنها مورد تعرض قرار گرفته اند.
این فعال اجتماعی در ادامه افزود: در میان جاده یک پارکینگ شبانه روزی وجود دارد که در کنار آن پارکینگ شبانه روزی این زباله گردها کار میکنند؛ در میدان حافظ نیز چند ضایعاتی وجود دارد که بسیار معروف است.
او در پاسخ به این سوال که چرا مسئولان شهری و بهزیستی به وضعیت این کودکان رسیدگی نمیکنند گفت: زمانی که یک سیستم خود آلوده میشود، نمیتوانیم از آن انتظار اصلاحات داشته باشیم؛ 4 نفر پیمانکار ضایعات کرج هستند که به اصطلاح به صورت مزایده ای آن را میبرند اما نزدیک به 10 سال است که با روش های گوناگون دوباره آن را با یک اسم دیگری میگیرند. بارها به سازمان پسماند و خدمات شهری مراجعه کردهایم بهرغم وعده هایی که داده اند اما هیچ عملی را انجام نداده اند.
مرزبندی زمین برای کار کودکان
سارا خیشه با اشاره به اینکه این کودکان کار با کارت های تعیین کننده مرز در شهر تردد دارند گفت: یکی از ابتکاراتی که برای این بچه ها صورت گرفته است تا مناطق جمع آوری زباله آنها با دیگری تفاوت داشته باشد این بوده است که برای آنها کارت تردد با میزان فضای مجاز برای تردد صادر شده است؛ اگر بچه ها از این مناطق خارج میشدند شهرداری با آنها بر خورد میکند.
فعال اجتماعی در حوزه کودکان کار در پایان بیان داشت: ما قوانین زیادی برای نحوه ساماندهی سکوهای بازیافت داریم اما مشکل اصلی ما در حوزه زباله گردی نحوه اجرای قانون است؛ بنابراین باید به سمتی حرکت کنیم تا قانون بدرستی اجرا شود.