خانه سینما یا خان‌سالاریِ سینما؛ مسئله این است

آیا وقتی نه همایون اسعدیان به عنوان شخص مورد سؤال قرار می‌گیرد و نه بهروز افخمی به عنوان شخص سؤال مطرح می‌کند، بلکه به عنوان یک مجری از رسانه‌ ملی در مقام پرسش برمی‌آید؛ دیگر می‌توان دل‌بخواهی پاسخ داد یا امتناع کرد؟!
کد خبر: ۸۹۲۶۰۹
|
۲۸ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۶ 17 April 2019
|
4210 بازدید

تسنیم گزارش داد: در این نگاشته بحث بر موضوع دیگری است؛ اینکه برخورد و واکنش این نهاد یعنی خانه سینما به عنوان جامعه اصناف سینمای ایران، با این رویدادها چگونه بوده است. میزان پاسخگویی مسئولین آن، تا چه حد بر شفاف‌سازی مطلوب نزدیک بوده است. برای طرح بهتر بحث چند قصه را باهم را مروری کنیم.

1: اوایل سال نودوهفت است، آرام آرام به شروع جام جهانی فوتبال 2018 نزدیک می شویم، زمزمه‌هایی می‌پیچد که قرار است بازی‌ها یا برخی از مسابقات حساس مثل بازی‌های ایران در سالن‌های سینما پخش شود. موافقت‌ها، مخالفت‌ها از گوشه و کنار به گوش میرسد، بیشترین و بلندترین فریادها را صاحبان فیلم‌هایی دارند که در همان ساعت بازی‌ها سانسِ اکران دارند و قرار است فلان بازی به جای فیلم ایشان پخش شود. طبیعتاً باید از حق خودش هم دفاع کند.

اما مسئولین وقت سینما ابتدا خبر را در هاله‌ای از ابهام می‌گذارند، نه خبر را تأیید و نه رد می کنند. اما پس از چند روز کم‌کم احساس می‌شود که آقایان خیلی هم بدشان نمی‌آید این اتفاق بیفتد. بازهم از پاسخ روشن و شفاف خبری نیست.

در نهایت برخی از سینماها برای بعضی بازی‌ها شروع به فروش بلیت می‌کنند، وقتی از شورای اکران استعلام می‌شود آقایان مدعی‌اند هنوز این طرح تأیید و تصویب نشده است و در دست بررسی است، سالن‌دارها حق فروش بلیت ندارند، اما سالن‌‌داران همچنان کار خود را می‌کنند!

بالاخره روز موعود فرا می‌رسد، خبر تأیید شده و بازی‌هایی که قرار است در سینماها نمایش داده شود هم اعلام می‌شود. ظاهراً صدای مخالفان (چه در بدنه مسئولین و چه از اهالی سینما) راه به جایی نمی‌برد. عده‌ای آن را کسر شأن سینما می‌دانند و معتقدند هر نکته مکانی دارد و مکانِ فوتبال، سینما نیست. کجا دیده‌اید روی چمن فوتبال، فیلم پخش کنند؟! عده دیگر آن را عملیات ژانگولری می‌خوانند، برخی هم زبان طعنه می‌گشایند که: به همین زودی‌ها باید منتظر نمایش مراسم عقد و عروسی، ختم و عزا هم در سینماها باشیم. اما انگار این ناله‌ها و گوش‌ها، همان حکایت معروف را دارند؛ که آنچه به جایی نرسد فریاد است...!

البته سینماداران و آقایان تصمیم گیرنده و موافقان با این طرح هم، دلایلی داشتند که عمده‌ترین آنها به زبان فارسی راحت چنین بود: «آقا بازار خراب است، فروش فیلم‌ها پایین آمده، مردم سینما نمی‌آیند. بازی‌های فوتبال را پخش می‌کنیم، دخل و خرج را یکی می‌کنیم، دوباره اکران فیلم‌ها را از سر می‌گیریم و به ارتقای فرهنگ می‌اندیشیم. بعدش هم اصلاً انگار نه خانی آمده نه خانی رفته»

ناگفته نماند توجیهات دیگری هم وجود داشت مثل اینکه «فوتبال و سینما ریشه‌های مشترک بسیاری دارندکه در این باب نطق‌ها صورت گرفت، که هرکدام طیف وسعی از مخاطب را دارا هستند، باید این دو و مخاطبانشان را به هم نزدیک‌تر کنیم که به نفع هر دو است، هم فوتبال و هم سینما. اصلاً این دو همبازی دوران کودکی یکدیگر بوده‌اند» که بگذریم.

ساعت و سانس‌هایی که قرار است بازی‌ها اکران شوند مشخص می‌شود، صاحبان فیلم‌هایی که در همان تایم، اکران داشتند از حق‌شان می‌پرسند، مسئولینِ امر برای آنکه رضایت ایشان را هم به‌دست بیاورند می‌گویند: از مقدار فروش بلیت برای بازی‌ها، درصدی هم به عنوان سهم صاحبان فیلم، به ایشان پرداخت می‌کنیم.

این پیشنهاد پذیرفته می‌شود و هرکس به خانه خود می‌رود، خرداد و تیر فرا می‌رسد، بازی ها شروع می‌شود، برد یا باخت؟ سرانجام و فرجام تیم ملی چه می‌شود نَقل و نُقل محافل شده و خلاصه موجی در جامعه به پاست. فینال تکلیف را مشخص می‌کند، هیجان‌ها به پایان می‌رسد، سروصداها می‌خوابد، سینماها هم خوب فروخته‌اند، حدود 2 میلیارد برای چندبازی معدود به هرحال رقم کمی نیست، اما خبری از پرداخت سهم صاحبان فیلم به گوش نمی‌رسد.

مدتی می‌گذرد اما تکلیف این قصه مشخص نمی‌شود، ابتدا می گویند سالن‌دارها این پول را پرداخت نکرده‌اند، بعد که حالا همه یا عده‌ای پرداخت می‌کنند، ادعا می‌شود طبق توافق و قرار اولیه این مبلغ به حساب خانه سینما واریز می‌شود و خانه سینما موظف است آن را تقسیم نماید.

چند روز بعد اعلام می‌شود پول به حساب خانه سینما واریز شد، اما مبلغی به صاحبان فیلم تحویل نمی‌شود! خانه سینما مورد سوال واقع می‌شود اما جوابی در کار نیست. کمی کشمکش بین خانه سینما و سازمان سینمایی در می‌گیرد که اینها می‌گویند پرداخت نکردید، آنها می‌گویند پرداخت کردیم و... بالاخره ناگهان خانه سینما سکوت اختیار می‌کند و هنوز تکلیف این پول یا بخش اعظمی از آن، مشخص نیست!

«منوچهر شاهسواری» مدیر عامل خانه سینما، هیئت مدیره آن و هیچ مقام مسئولی از خانه سینما نه تکلیف این پول را مشخص کرده‌اند و از آن مهم‌تر تاکنون هیچ پاسخ شفافی برای این پول نداده‌اند، که چه شد ؟ چه کردیم ؟ یا چه خواهیم کرد؟ نه در سایت این خانه، نه در بیانیه یا سخنرانی‌ای و نه در پاسخ به خبرنگار یا رسانه‌ای سرانجام این پول که حق و سهم صاحبانش است، را مشخص نکرده‌اند و انگار اصلا بنایی بر شفاف‌سازی و پاسخ‌گویی برای آن ندارند! درد بزرگتر از سرگردانی این پول شاید همین عدم پاسخگویی و جرأتِ بر فرار از توضیح باشد.

2: تاریخ ورق میخورد، به روزهای پایانی 97 نزدیک می‌شویم، از سوی سازمان سینمایی برای 5 هزار عضو خانه سینما، پنج هزار کارت هدیه 200 هزار تومانی (جمعاً به مبلغ ا میلیارد تومان) به خانه سینما داده می‌کشود تا میان اعضای خود توزیع کند.

چندی نمی‌گذرد که ابهاماتی حواشی این خبر را در بر می‌گیرد؛ این واریز در حالی رسانه‌ای شده که برخی سینماگران در گفت‌وگوهای خصوصی تأکید داشتند این عیدی به دست آنها نرسیده و از نحوه توزیع آن ابراز بی‌اطلاعی می‌کردند و در عین حال، نحوه توزیع این مبلغ میان عده‌ای خاص شائبه برانگیز شده بود.

برخی از اعضای خانه سینما توضیحاتی ارائه می‌دهند که نمی‌تواند قنع کننده باشد، آمار و گزارش‌هایی که ارائه می‌دهند بسیار مبلغ پایین‌تر و ناچیزتری از مجموع آن مبلغ دریافتی یعنی یک میلیارد تومان می‌شود. 

حتی این شائبه مطرح می‌شود که مبلغ مذکور در جای دیگری هزینه شده است. یعنی پولی که برای مقوله مشخصی به خانه سینما واریز می‌شود و مصرف آن هم اعلام می‌شود به صورت خودمختار در جای دیگری صرف می‌شود! بازهم خبری از شفاف سازی خانه سینما به چشم نمی‌خورد و از «منوچهر شاهسواری» کماکان خبری در دست نیست.

رسانه‌ها و برخی چهره‌ها جدی‌تر پی‌گیر ماجرا می‌شوند اما در نهایت این چراغ خاموش می‌شود و بازهم خانه سینما موضوع را به هاله‌ای از ابهام می‌برد و همان‌جا رهایش می‌کند. نه جزئیات مستندی از آن ارائه می‌دهند و نه اعلامی صورت می‌گیرد مبنی بر اینکه قرار است در آینده چه شود! سازمان سینمایی هم به بحث ورود می‌کند و خواستار اعلام صورت‌ حساب و پرداخت جزئیات می‌شود، اما در این روزها اگر از سوی خانه سینما خبری از این صورت‌حساب و جزئیاتش را جایی دیده‌اید، به دست ماهم برسانید! هرچند که برخی تحلیلها بیان کرده که به دلایلی از ارائه لیست معذوریم.

3: روزهای آغازین 98 فرا می رسد، سیل عظیمی بسیاری از مناطق شمالی، غربی و جنوبی کشور را در برمی‌گیرد. خسارت‌های جانی و مالی بسیاری هم بر کشور وارد می‌کند.

مردم به کمک آسیب دیدگان می‌آیند، مراکز و نهادهای گوناگون برای یاری یا جمع‌آوری کمک‌های مردمی بسیج می‌شوند. خانه سینما هم تصمیم می‌گیرد در این راستا اقدامی نماید. از مردم و هنرمندان دعوت می‌کند روز مورخ جمعه 23 فروردین ماه، مقابل سینما آزادی این مراسم را تشکیل دهند و عواید آن را به هلال احمر بسپارند، تا این ارگان کمک‌های دریافتی را به دست سیل‌زدگان عزیز برسانند.

دقایقی پس از پایان این مراسم، برنامه تلویزیونی نقد سینما،در بخش خبری خود با «همایون اسعدیان» رئیس هیئت مدیره خانه سینما برای ارائه گزارش تماس تلفنی برقرار می‌کند. «بهروز افخمی» مجری اصلی برنامه خطاب به «همایون اسعدیان» سوالی مطرح می‌کند.

اسعدیان که تا این زمان ظاهراً از حضور بهروز افخمی در برنامه بی‌اطلاع بوده است به جای پاسخ سوال، اینگونه بر می‌آید: «آقای افخمی اگر به من گفته بودند تو در این برنامه حضور داری، احتمالاً صحبت نمی‌‌کردم و حالا رودست خورده‌ام» جوابی که هیچ ارتباطی به سوال افخمی نداشت.

توجه داشته باشید همایون اسعدیان به عنوان فیلمساز یا هرعنوان شخصیِ دیگری در این برنامه حاضر نشد، بلکه او به عنوان مقامِ مسئول یعنی «رئیس هیئت مدیره خانه سینما» روی خط تلفن آمد. حضورش به‌خاطر شخصش نیست بلکه به‌خاطر جایگاهش است.

اینکه آیا رسانه ملی، محل مناسبی برای تسویه حساب و اختلافات شخصی است یا نه؟ بحث دیگری است که فعلاً از آن عبور می‌کنیم. اما سوال اینجاست: آیا چنین کسی با چنین پیش فرضی، چنین ادبیاتی از جانب ایشان مورد قبول است؟! آیا می‌تواند اگر میلش کشید مصاحبه کند و جواب پس بدهد و اگر نه، نه؟!

اگر ایشان برای صحبت از فلان فیلمش، یا نگاهش به فلان سینما، یا تأثیرات فلان رویکرد و رویداد بر سینمای مدرن می‌خواست صحبت کند، کاملا حق انتخاب و اختیار داشت. اما وقتی به عنوان مسئول و از جانب یک جایگاه می‌خواهد صحبت کند؛ دیگر پاسخ دادن حق اختیاری او نیست، بلکه وظیفه‌اش است، که باید پاسخ دهد.

«مسئول» در لغت عربی اسم مفعول است، یعنی کسیکه مورد فعل و کاری قرار می‌گیرد. به‌عنوان مثال «مضروب» یعنی کسیکه مورد «ضرب» قرار می‌گیرد. «مسئول» هم یعنی کسی که باید مورد سؤال قرار بگیرد، فردی که بر جایگاهی تکیه می‌زند تا مورد سؤال واقع شود و موظّف به پاسخ‌گویی است. حال چنین کسی می‌تواند بگوید: اگر فلان چیز بود «صحبت نمی‌کردم»؟!

آیا وقتی نه همایون اسعدیان به عنوان شخص مورد سؤال قرار می‌گیرد و نه بهروز افخمی به عنوان شخص سؤال مطرح می‌کند، بلکه به عنوان یک مجری از رسانه‌ ملی در مقام پرسش برمی‌آید؛ دیگر می‌توان دل‌بخواهی پاسخ داد یا امتناع کرد؟!

شاید در نظر اول مسئله و این بحث کوچک و پیش پا افتاده به نظر برسد اما همین مثال به ظاهر دم‌دستی حاکی از مَنِشی معمول، در خانه سینما است. در جواب سوالات پیشین شاید در نظر اول بگوییم «نخیر» معلوم است که نمی‌شود، شاید برای‌تان جالب باشد اما در خانه سینما می‌شود.

همین «مشت» نمونه خوبی از «خروار» پاسخ‌گویی‌هایی است که خانه سینما بر مدار آن حرکت می‌کند. بخواهد جواب می‌دهد؛ نخواهد جواب نمی‌دهد. تراژدی مهیبی است، اما واقعیت است.

خانه سینما ظاهراً به مقامی دست یافته است که هیچ‌گونه دغدغه و تلاشی، شاید هم دلیلی بر پاسخ‌گویی و شفاف سازی ندارد و نمی‌بیند!!!

حال برگردیم به همان سوال اول؛ «خانه سینما» یا خان‌سالاریِ سینما؟! مسئله این است.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟