عقب نشینی از سهمیه بندی سوخت، صف بیتدبیری قبل از گرانی بنزین، احضار و جلب مهناز افشار به دادگاه،۶۳ درصد واردات نهادههای دامی در اختیار یک شخص، بومی گزینی قضات در دستور کار قوه قضائیه، معلم، فقط برای یک روز، نفسهای آخر ترامپیسم عقلگریز، بیانات رهبر انقلاب درباره لزوم آرایش جنگی در جنگ اقتصادی، پیام مانورهای دیپلماتیک ظریف و نقاشیهای خانم کارگردان کپی برداری یا الهام گرفتن؟! از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز پنجشنبه دوازدهم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که صفحات نخست آنها تحت تأثیر خبرهایی مرتبط با آغاز سهمیه بندی بنزین و تکذیب آن در کنار گزارشهایی از صفوف طویل مردم در جایگاههای سوخت قرار گرفته است. تعدادی از روزنامهها برای این موضوع عناوینی همچون دروغ سهمیه بندی و بعضی عقب نشینی از سهمیه بندی را انتخاب کردند. برخی روزنامهها نیز از بی تدبیری در اعلام این خبر انتقاد و یادداشتهایی انتقادی از تشکیل صفهای بلند در جایگاهها سوخت نیز منتشر کردند.
بیانات رهبر انقلاب درباره اتحاد و یکپارچگی ملت و لزوم گرفته شدن آرایش جنگی مقابل دشمن در جنگ اقتصادی و نیز گزارشهایی درباره وضعیت معیشتی معلمان به مناسبت روز بزرگداشت معلم، از دیگر محورهایی است که در صفحات نخست روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
صفهای بلند بنزین، نمایش فقر ذهنی
روز گذشته، عادل جهانآرای طی یادداشتی که در شماره امروز همدلی با تیتز نمایش فقر ذهنی و با نقد صفوف تشکیل شده، در جایگاههای سوخت نوشت: دیروز تهران و برخی از شهرهای کشور شاهد صف دیگری از خودروهایی بودند که بعد از شنیدن سهمیهبندی بنزین و حتی افزایش احتمالی قیمت آن، خیابانهای نزدیک به جایگاههای بنزین را بند آوردند. این رفتار جمعی در وهله اول برای خیلی از ایرانیها و خصوصا آنهایی که ساعتها در صف بنزین منتظر ماندند تا بتوانند حداکثر ۵۰ لیتر بنزین به اندوختههای زندگی خود بیفزایند و برای آخرین بار باک خود را از بنزین ۱۰۰۰ تومانی پر کنند تا ضرر کمتری بکنند، شاید توجیهی داشته باشد. اما اگر بخش پنهان قضیه را واشکافی کنیم درخواهیم یافت که این رفتار بیش از آنکه برای اندوختن سرمایهای هر چند اندک باشد، بیشتر محصول فضای تشویش، بیاعتمادی و افسارگسیختی اقتصادی است.
از بهار سال گذشته که قیمتها در مقابل چشمان آقای روحانی و دولت ایشان سیر صعودی گرفت و این پرواز بیمحابای قیمتها همچنان در مقابل دیدگان مسئولان دولتی و غیر دولتی ادامه دارد و گویا کسی هم قرار نیست جلوی این سیر صعودی را بگیرد، میزان تابآوری مردم در برابر این نوع خبرها به حداقل رسید و به همین دلیل سعی میکنند برای جبران مافات، هر کاری را که از دستشان بر میآید، انجام دهند. با نگاهی به صف خریداران بنزین، کاملا مشخص بود که نوع خودروهایی که چشمانتظار رسیدن به وصال نازل بنزین بودند، از خانواده پراید و پژو و دیگر خودروهای ارزانقیمت چند ماه گذشته بودند. اگرچه از لطف خودروسازان داخلی این روزها بدترین و نامطمئنترین نوع خودروهای وطنی و غیروطنی در حال فاصله گرفتن از قشر ضعیف جامعه هستند و قیمتهای آن به ارقام نجومی ۸۰، ۱۰۰ یا حتی ۲۰۰ میلیون تومانی رسید، اما دیروز دارندگان همین خودروهای چندین میلیون تومانی، چشم به قطرههای ناقابل ۱۰۰۰ تومانی نازل بنزین دوخته بودند.
این وضعیت از منظر دیگری هم قابل بررسی است، به این صورت که نشان میدهد فقر به جای آنکه فقط جیب مردم را نشانه گرفته باشد، ذهن و احساس آنان را درنوردیده، به صورتی که با یک خبر- حتی مجعول- سراسیمه به سوی جایگاه پخش بنزین هجوم آوردند که این موضوع میتواند زنگ خطری جدی را از شکاف اجتماعی به صدا در بیاورد.
شکی نیست که قیمت بنزین در شرایط فعلی و حتی قبل از آن معقول نبوده و دولت باید پیشتر این کار را انجام میداد، اما نوع مواجهه با موضوع باعث شد مردم خودروهایشان را از منازل خود بیرون بیاورند و در صف طولانی بنزین ثانیهشماری کنند. حال با افزایش و سهمیهبندی بنزین یقینا شاهد گرانی بیشتر کالاها و تمامی مایحتاج روزمره خواهیم بود و دولت هم بیتردید به تماشای این وضعیت خواهد نشست. البته امیدواریم که دولت دوازدهم آن ابزارها و امکاناتی را که در دولت یازدهم داشت و نگذاشت که قیمتها افزایش یابند، این بار کمر همت ببندد و جلوی افزایش گرانیها را بگیرد. امیدواریم.
دو پیشنهاد افزایش نرخ سود و برداشت از صندوق ذخیره ارزی
داریوش قنبری استاد دانشگاه در بخشهایی از سرمقاله امروز روزنامه آرمان امروز با عنوان پیشنهادات اقتصادی برای برون رفت از شرایط فعلی نوشت: در اینکه قیمت بنزین پایین است، هیچ تردیدی نیست، اما از طرف دیگر درآمد مردم هم پایین است و با توجه به مساله تورم که الان در کشور به نرخ بیسابقهای رسیده و تحریمها هم موضوع تورم را روز به روز شدت بیشتری میبخشد و در ماههای آینده هم بر شدت تورم افزوده شود و فشارهایی که بر دوش جامعه وجود دارد در شرایط فعلی مناسب نیست دولت به سمت افزایش قیمت فرآوردههای نفتی و از جمله بنزین برود. بهتر است که دولت از این منبع درآمدی صرفنظر کند و به فکر این باشد که از راههای دیگری درآمدهایش را تامین کند از جمله از منابعی که در صندوق توسعه ملی وجود دارد، برداشت کند و از منابع این صندوق برای تامین هزینههایش استفاده کند. واقعیت این است که جامعه ظرفیت افزایش قیمتها را بیشتر از این دیگر ندارند. همین الان طبقات پایین و متوسط واقعا در شرایط دشواری زندگی میکنند. مردم برای تامین مایحتاج اولیه با مشکلات فراوانی روبه رو هستند. قطعا دولت هم از شرایط اقتصادی جامعه و مردم مطلع است و میداند که وضعیت چگونه است. وضعیت فعلی جامعه آماده پذیرش یک موج تورمی جدیدتر نیست که ناشی از افزایش فرآوردههای نفتی و بنزین باشد. قطعا و یقینا افزایش نرخ سوخت، اثر مستقیم روی قیمت اجناس و حمل و نقل دارد و در کل آثار سنگینی بر زندگی مردم دارد. بهتر این است که افزایش قیمت بنزین و فرآوردههای نفتی تا بهبود شرایط اقتصادی کشور از دستور کار دولت خارج شود و دولت سیاستهای حمایتی را به شکل مناسبتری در دستور کار قرار دهد. منابع صندوق توسعه ملی برای چنین روزهای بحرانی است.
احتمالا لغو معافیت نفتی کشورهای خریدار نفت ایران نیز بر درآمدهای ما تاثیرگذار است و راه جبران کمبود درآمدها الان افزایش نرخ فرآوردههای نفتی و بنزین نیست. جامعه نیاز به سیاستهای حمایتی بیشتر دارد و تنها راهی که اثرات تورمی چندانی نداشته باشد و به مردم کمک کند برداشت از صندوق توسعه ملی است. انتظار میرود در هیات دولت تصمیم گرفته شود که کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و خوراکیها افزایش پیدا نکند. اکنون اقشار مختلفی قادر به تامین نیازمندیهای اساسی و معیشت زندگی شان نیستند. دولت باید در تثبیت اقلام مصرفی مثل خوراکیها و دارو توجه بیشتری داشته باشد تا امواج تورم انتظاری یا روانی به این کالاها نرسد. با رسیدن این امواج به سمت کالاهایی که نیازهای اساسی مردم هستند وضعیت دشوارتر خواهد شد. تنها کاری که دولت باید انجام دهد، استفاده از منابع صندوق توسعه ملی است.
راهکار دیگری که در کنترل تورم و افزایش قیمتها میتواند تاثیرگذار باشد و حتی در ارتباط با تثبیت و کاهش نرخ ارز هم موثر است، سیاستهای پولی است که بانک مرکزی باید مورد توجه قرار دهد. واقعیت این است که اکنون سود یا بهرهای که به سپردههای بانکی اختصاص مییابد به نسبت نرخ تورم بسیار پایین است. مدل اقتصادی سود و بهره در کشورها بر این اساس تعریف میشود که سود و بهره بانکی را یکی، دو درصد بالاتر از نرخ تورم در نظر میگیرند.
نمیتوان نرخ تورم ۴۰ درصد باشد و به سپرده بانکی ۲۰ و یا ۱۲ درصد سود تعلق بگیرد. این به هیچ وجه با منطق علم اقتصاد همخوانی ندارد و طبیعی است که برخی آرام آرام به سمت احتکار مواد مورد نیاز مردم نیز در آینده سوق مییابند. وقتی کالای مصرفی به سرمایهای تبدیل شود افراد به سمت خرید ارز و طلا گرایش مییابند. باید تناسبی بین سپردههای بانکی و نرخ تورم وجود داشته باشد. در شرایط کنونی دولت باید نرخ سپردهها را به حدود بالای ۳۰ درصد برساند تا یک مقدار پاسخگوی ضرر و زیان مردم باشد. هرچند این سیاست برای تولیدکنندگان خوب نیست که با سود خیلی بالا از بانکها وام بگیرند، اما دولت میتواند مابه التفاوت لازم را در نظر بگیرد و یارانهای برای کسانی که وام دریافت میکنند، لحاظ کند. باید تعادلی ایجاد شود تا بتوان با یک سیاست پولی مناسب، نقدینگی را از رفتن به سمت کالاهای قابل احتکار و خودرو و بازار ارز و طلا منصرف کند.
روسیه در مواقع گرفتاری ایران، سیاست سکوت و بی تفاوتی پیشه نگیرد
محمدمهدی مظاهری، استاد دانشگاه طی یادداشتی که در شماره امروز جمهوری اسلامی چاپ شده در مطلبی با عنوان سه گام ضروری برای رهایی از بنبست تحریم نوشت: در گام نخست لازم است جمهوری اسلامی ایران با اعمال فشار بیشتر بر کشورهای اروپایی به آنها نشان دهد چنانکه در عمل به توافقات خود با ایران پایبند نباشند، دست ایران برای اقدامات متقابل باز است. کشورهای اروپایی باید ملزم شوند که هر چه زودتر ساختار اینستکس را به طور رسمی عملیاتی کنند و از این طریق نه تنها به بازارهای جهانی اطمینان دهند که راه مبادله با ایران بسته نیست، بلکه از ایجاد جو نگرانی در داخل ایران که میتواند به موج دیگری از گرانی و فشار بر مردم تبدیل شود، جلوگیری کنند.
در گام دوم لازم است ضمن رایزنی و اعمال فشار بر همسایه شمالی، به روسیه یادآور شویم که نمیتواند تنها در مواقع نیاز خود برای نمایش قدرت از ایران استفاه کند و در مواقع گرفتاری ایران، سیاست سکوت و بیتفاوتی در پیش بگیرد.
چنانکه پیش از این مناسبات ایران و روسیه بر مبنای «روابط استراتژیک» تعریف میشد، حال نیز باید روابط در همان سطح ادامه داشته باشد و همکاری و حمایت دو کشور از هم به صورت متقابل باشد. چنانکه روسیه در شرایط کنونی حاضر به همراهی جدی با ایران نشود، دستگاه دیپلماسی کشورمان باید در نوع روابط با این همسایه شمالی تجدید نظر کند. البته تعامل ایران با همسایگان تنها به روسیه منحصر نمیشود و در وضعیت بغرنج کنونی ترکیه، پاکستان، افغانستان، آذربایجان، قزاقستان و عراق نیز ظرفیتهایی هستند که باید برای دور زدن تحریمهای ظالمانه و غیر قانونی از آنها استفاده شود و سازمان منطقهای اکو میتواند در این زمینه مفید و کارامد باشد.
نکته آخر اینکه بحران کنونی نشان داد جمهوری اسلامی ایران علیرغم تلاشهایی که در چند سال اخیر صورت گرفته همچنان در ائتلاف سازی و ایجاد روابط استراتژیک با کشورهای دیگر دچار ضعف است؛ بنابراین ضروری است ضمن تقویت سازمانها و گروههای سیاسی که میتوانند در مواقعی قدرت چانه زنی ایران را افزایش دهند و به پیشبرد سیاستهای ایران کمک کنند، تقویت مناسبات، ائتلاف سازی و ایجاد روابط استراتژیک با کشورهای مختلف منطقه و فرا منطقهای که هماکنون نیز در برنامه دستگاه دیپلماسی ایران قرار دارد، به طور جدیتری دنبال شود تا در بحرانهای مشابه آتی بتوانیم روی کمک جدی و عملیاتی شرکای استراتژیک خود حساب کنیم.