تلاش ریاض برای تدارک نشست ضدایرانی در مکه، فرار ترامپ به عقب، سرنوشت مبهم قیمتگذاری در سایتها، ریاستی یا پارلمانی، چرا عراق نگران تنش ایران و امریکاست؟، سخنان فرمانده سپاه درباره جنگ و آمادگی در برابر جنگ، دوچرخهسواری بانوان ممنوعیت یا محدودیت!، ورود «بایدن» به کارزار انتخابات امریکا، و پاسخ بعیدینژاد به کیهان از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه سی ام اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که اظهارات فرمانده کل سپاه درباره این که دنبال جنگ نیستیم و آمادگی ایران، پورشه قاتل سرریز اشرافیت از مدیریت به کف خیابان، تأکید رئیس جمهور بر استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی در دیدار با دانشجویان و خیمهشببازی جدید ملک سلمان در کنار موضوعاتی همچون جدال دموکراتها و جمهوری خواههای آمریکا بر سر اطلاعات ایران و برنامه برقآسای ساخت سانتریفیوژ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
تحلیلهایی درباره لزوم توجه به اقتصاد غیرنفتی و زیر ذره بین قرار دادن مسأله کوپن و اقتصاد رانتی نیز از موضوعاتی است که در یادداشتهای تحلیلی روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
تحریم نفت فرصتی برای ساختن ایرانی غیرنفتی
ولی الله شجاع پوریان، مدیرمسئول روزنامه همدلی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان فرصتسازی از ایران بدون نفت نوشت: ترامپ این روزها سیاستی را دنبال میکند که در چهل سال گذشته یکی از چالشها و دغدغههای اصلی دولتهای مختلف در کشورمان بوده است، حذف نفت از اقتصاد ایران اگرچه با هدف به زانو در آوردن و تسلیم جمهوری اسلامی توسط ترامپ دنبال میشود، اما به نوعی یکی از رویکردها و چشماندازهای اصلی مسئولان در تدوین برنامههای توسعه بوده است، از این رو در چند گزاره به رویای ایران بدون نفت میپردازیم:
۱- ایران کشوری نفتخیز است، ایران از نظر ذخایر نفتی، تولید و درآمد آن همیشه در میان پنج کشور اول دنیا قرار داشته است. این ثروت سرشار و درآمد سالانه بالای ۵۰ میلیارددلاری باعث شده در همه دولتهای پس از انقلاب بین ۴۰ تا ۷۰ درصد بودجه سالانه کشور به درآمدهای نفتی متکی باشد، ثروتی که گرچه در نگاه اول نعمت به شمار میآید، اما با نگاهی به نقش نفت در تاریخ سیاسی و اقتصادی کشور میتوان به بلایا و پیامدهای ناگوار طلای سیاه در معیشت مردم ایران از قبل و بعد انقلاب اشاره داشت.
۲- نگاهی به مؤلفههای کشورهای پیشرفته دنیا نشان میدهد که این کشورها بیش از آنکه از نعمتهای خدادادی و منابع طبیعی مثل نفت یا سایر منابع برخوردار باشند، از دانش، تخصص، برنامه و منطق برخوردار هستند، به جز تعداد اندکی از کشورها که آن هم به دلیل استفاده صحیح از ثروت نفت، درآمد سرانه خود را افزایش دادهاند، اکثر کشورهای نفتی، دچار اقتصاد رانتی و وابستهای هستند که نتوانستهاند مسیر توسعه را بپیمایند.
۳- از ابتدای انقلاب تاکنون شعار کاهش وابستگی بودجه به نفت از الزامات دولتها و مجالس بوده، اما این مهم به خوبی محقق نشده و هنوز نفت نقش اصلی را در اقتصاد کشور ایفا میکند.
۴-یکی دیگر از آفتهای اقتصاد نفتی در ایران، خامفروشی آن است، در حالی که نفت با تبدیلشدن به سایر فرآوردهها، میتواند با چندین برابر قیمت نفت خام تولید ثروت کند. این فرصت میتواند نگاه را به سمت تبدیل نفت به فرآوردههای نفتی تغییر دهد و به تعبیر مقام معظم رهبری باعث جهش اقتصادی کشور شود.
۵- نفت سرمایهای ملی و متعلق به همه نسلهای کنونی و آینده است، یکی از موفقیتهای کشورهای دارای نفت این است که با سرمایهگذاری درآمدهای حاصل از فروش نفت در سایر کشورها و سایر زمینهها، زمینه تقویت و بهبود زیرساختهای اقتصادی خود را فراهم کردهاند، به طور مثال نروژ به عنوان یک کشور نفتی در اروپا، با تاسیس صندوق نفتی، درآمدهای حاصل از فروش نفت را در این صندوق ذخیره کرده و نسبت به سرمایهگذاری در سایر کشورها، تبدیل فرآوردههای نفتی به سایر فراوردههای گرانبها، سرمایهگذاری در شرکتهای چندملیتی و خرید سهام شرکتهای بزرگ به صورت غیرمستقیم درآمد حاصل از نفت را برای نسلهای آینده حفظ کرده و از سویی اقتصاد خود را از نوسانات بازارهای نفتی حفظ کرده است.
۶- نفت، نقش آن در اقتصاد کشور و تمام حاشیههای آن را اگر بخواهیم با سایر ظرفیتها و پتانسیلهای کشور مقایسه کنیم درمییابیم، که ما با اتکای به نفت خود را از بسیاری از مولفههای مهم توسعه دور کردهایم، به طور مثال ظرفیت عظیمی همچون گردشگری در کشور دهههاست مغفول مانده، در حالی که ظرفیتهای مذهبی، طبیعی و تاریخی ایران، کشور ما را در جمع ۱۰ کشور اول دنیا از حیث جاذبههای گردشگری قرار داده، اما سهم ایران از درآمدهای گردشگری در خوشبینانهترین حالت ۱۰ میلیارد دلار در سال است که کمتر از یک سوم کشوری، چون ترکیه در همسایگی ماست. اگر آمریکا سالهاست سعی در تحریم نفت ایران دارد، ما به دست خودمان درآمدهای گردشگری کشور را تحریم کردهایم، کافیست قدری تساهل و آزادی اجتماعی برای غیرمسلمانان فراهم شود تا شاهد سیل درآمدهای گردشگری و واکسینهشدن در برابر هر نوع تحریمی باشیم.
۷- با مقدمات فوق، تهدیدات ترامپ و تلاش او برای به صفر رساندن درآمدهای نفتی ایران، بهترین فرصت برای جمهوری اسلامی ایران مهیاست تا ضمن گشودن سایر دریچههای اقتصادی، استراتژی نفتی کشور نیز بازبینی و اصلاح شود. راهکارهایی همچون حفظ ذخایر نفتی، جلوگیری از خامفروشی و تبدیل نفت به فراوردههای دارای ارزش، سرمایهگذاری از محل فروش نفت در سایر حوزهها و راهکارهایی از این دست میتواند تهدید ترامپ را به فرصتی برای برونرفت از بحران نفت تبدیل کند.
جامعه ایران به سمت رادیکالیزم افسار گسیخته میرود؟
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان جامعه را دریابیم نوشت: جامعهای که نسبت به آینده احساس امنیت نداشته باشد یا اعتماد لازم به مسئولان و مدیران بالادستی نداشته باشد، نمیتواند حتی در شرایط عادی زیست سالمی را پی بگیرد؛ حال آنکه جامعه ایران این روزها نیازمند تحمل فشار و عبور سلامت از موقعیتی بحرانی است.
تجربه نشان داده است که ایجاد «حس امنیت» و «حس اعتماد» را نمیتوان تنها در برخوردهای قضایی یا بگیروببندهای پلیسی جستجو کرد. چه اینکه این نوع برخوردها به تنهایی نهتنها عامل بازدارنده نخواهند بود، بلکه به دلیل ماهیت و جنس این قبیل کنشها، گاه تاثیراتی معکوس و خارج از هدفگذاریهای اولیه در پی خواهد داشت.
در حقیقت این مسأله بیش از آنکه قضایی یا پلیسی باشد، موضوعی «اخلاقی» است. البته نباید فراموش کرد که اطلاق عنوان «امر اخلاقی» به ماجرای ایجاد «حس امنیت و اعتماد» نه از باب تقلیل موضوع به یک مسئله شخصی که اراده از آن، «اخلاقی سیاسی»، «اخلاق اجتماعی»، «اخلاق مدیریتی» و «اخلاق عمومی» است. اخلاقی که در بستر جامعه تعریف میشود و نشاندهنده روش و منش مدیران و مسئولان کشور در مواجهه با مسائل گوناگون مبتلابه است.
این مفهوم را نمیتوان در زرورق «شعارهای عوامفریبانه» و چپزده به خورد مردم داد. چرا که ایجاد «حس امنیت و اعتماد» با درونمایهای عملگرایانه و متکی بر شاخصها و معیارهای عینی، قابل رویت و قابل اندازهگیری شکل میگیرد. نباید فراموش کرد که جامعه ایران از عصر شعارزدگی عبور کرده و امروز توجه چندانی به شعارهای بدون واقعیت عینی ندارد.
از دیگر سو، نخبگان سیاسی و دانشگاهی باید بهسرعت اقدامی عاجل در راستای «گفتمانسازی» درونحاکمیتی به انجام رسانند. حلقه مفقودهای که این روزها بیش از هر زمان دیگری رخ مینماید و به یقین در آیندهای نهچندان دور مشکلاتی عدیده و غیرقابل حل را برای کشور ایجاد میکند، «ناکارآمدی گفتمانی» در ساختار و بافتار سیاسی کشور است.
چنانچه بدنه اجتماعی ایران ـ. که همواره به شکل تودهای عمل میکند ـ. به نقطه بیاعتمادی کامل نسبت به گفتمانهای درون حاکمیت برسد، بهسرعت از مرزهای مشروعیت هم عبور کرده و شرایط بهمراتب وخیم خواهد شد. در فضای مهآلود و خاکستریای که در چنین موقعیتهایی به وجود میآید، نخستین قربانی «رویکردهای عقلانی» هستند. رویکردهایی که میتوانند کشور را از بزنگاههای سخت و صعب به سلامت عبور دهند. از این منظر است که باید به مسئله گفتمانسازی درونحاکمیتی بهعنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر و غیرقابل انکار توجه شود.
موضوع دیگر را باید در لزوم توجه به «سرعت در اقدام» تعریف کرد. روند تحولات و متغیرهای متعدد و متکثری که در آسمان سیاست ایران طی ماهها و سالهای اخیر پدیدار شدهاند، فرآیند تغییرات بنیادین در سطوح خرد اجتماعی را به شکلی باورنکردنی تسریع کردهاند. وضعیت به گونهای است که تحولات با روندی شتابنده در بدنه اجتماعی به نوعی «رادیکالیزم» نزدیک میشوند. جالب آنکه این رادیکالیزم از هیچ متر و معیار و شاخص تعریفشدهای هم برخوردار نیست. به بیان دیگر، جامعه ایران شاید در آیندهای نزدیک با نوعی «رادیکالیزم افسارگیسخته» روبهرو خواهد شد. در این نوع از رادیکالیزم و بنیادگرایی غیرعقلانی، انتظار هر نوع مواجهه، برخورد و خشونتی را میتوان داشت.
تصمیمگیران و تصمیمسازان هم باید از این منظر به «مسئله زمان» و «سرعت در تصمیمگیری» توجهی ویژه و خاص داشته باشند. چه اینکه جامعه در انتظار حرکتهای بطئی و کند نخواهد ماند.
با این همه، اما نباید فراموش کرد که ایران اسلامی هنوز فرصت و امکان بازیابی و بازآفرینی شرایط امن اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را دارد.
اما و اگرهای بازار متشکل ارزی
مهدی فتحی طی یادداشتی که روزنامه جوان در شماره امروز خود منتشر کرده، به اماواگرهای بازار متشکل ارزی پرداخت و نوشت: هر چند برخی خبرگزاریها مانند «ایسنا» از نهایی شدن طرح بازار متشکل ارزی خبر دادهاند، اما به نظر میرسد این طرح علاوه بر مزیتهای برشمرده شده از سوی بانک مرکزی در مطالب متعددی که تاکنون منعکس کردهاست، میتواند دردسرهای جدیدی را هم برای بازار ارز ایجاد کند که امیدواریم در اینباره تمهیدات لازم را دیده باشند.
تاکنون برای این طرح امیدهای زیادی مطرح شده که از جمله: نبود معاملات غیرواقعی، تسهیل خرید و فروش واقعی ارز توسط بانکها صرافیها، شفافیت این بازار، برچیدن بساط دلالان در خیابان فردوسی و کشف قیمت ارزها در داخل به جای تعیین قیمت در سلیمانیه عراق و دوبی، کاهش دامنه نوسانات و... است.
اگر چه در بازار ترسیمی جدید قرار است بازیگران اصلی بازار ارز در این باره در قالب یک بازار متشکل از صرافیهای معتبر صرافیها، واردکنندگان و صادرکنندگان و بانک مرکزی نقش ایفا کنند، اما با توجه به تأکید عدم جایگزینی این بازار به جای نیما میتوان موارد زیر را به عنوان دغدغه مطرح کرد که در عمل باید بانک مرکزی برای آنها برنامه داشته باشد وگرنه مانند دهها طرح و بخشنامه سال گذشته به جای حل مشکل قبلی، مشکلات جدی و جدیدتری ایجاد خواهد شد.
معبر جدید برای رانت: یکی از مواردی که میتوان نگران این بازار متشکل ارزی بود، ورود نرخ جدید ارزی است که با احتساب نرخ ۴۲۰۰ تومانی، نرخ نیما و نرخ بازار آزاد به عنوان چهارمین نرخ نمایان خواهد شد، به این ترتیب میتواند به عنوان معبری جدید برای رانت آن را برشمرد.
اگر چه بانک مرکزی در تشریح بازار متشکل ارزی، به نگرانی دریافت ارز توسط صرافان و عرضه آنها را در بازار ارز اشاره کرد و گفته که برخورد سختی با آنها خواهد کرد، اما آثار و تبعات این نرخ جدید بهرغم نظارتهای سخت مورد ادعای بانک مرزی باز هم رانت جدیدی را فراهم خواهد کرد به خصوص که بازیگرانی مانند بانکها در آن بازی میکنند.
تأثیرپذیری نرخهای نیما و بازارآزاد از این بازار: با ورود چهارمین نرخ در بازار ارز بدیهی است که نهتنها بازار ارز آزاد بلکه سامانه نیما را هم تحتالشعاع قرار خواهد داد، اما بانک مرکزی بیشتر به آثار مثبت آن توجه داشتهاست، اما باید بداند که ترجیح عرضهکنندگان و مصرفکنندگان را در بازار ارز بدون شک تحتالشعاع قرار خواهد داد. از آنجایی که معمولاً در شرایط بیثبات قیمتها به پایین کشیده نمیشود و از سوی دیگر ما با قانون چسبندگی قیمتها به بالا مواجهیم، بعید است که این نرخ خیلی تفاوتی با نرخ بازار آزاد داشته باشد، بنابراین باید دید که این بازار برای عرضهکنندگان ارز چه جذابیت یا ارجحیتی خواهد داشت که بازار ارز را رها کند و به کانال بازار متشکل ارزی بیاید که حتماً نظارت بیشتری روی آن است و اینکه آیا اساساً این بازار خواهد توانست با توجه به محدودیتهای اخیر درآمدی ناشی از فروش نفت، نقش مؤثری را ایفا کند یا خیر؟
تأثیرپذیری تولید: از آنجایی که در گام نخست این بازار برای بازار ارزهای فیزیکی است و در گامهای بعدی در سایر حوزهها عمومیت پیدا خواهد کرد، بنابراین سومین موردی که میتوان برای این بازار در نظر گرفت تأثیر تقاضای بازیگران قوی این بازار در بخشهای مختلف اقتصادی است. بازیگران در عمل میتوانند با کانالیزه کردن تقاضاها زیر دستی را انجام بدهند و طبق معمول تولید به دلیل بازدهیهایش در آخر صف بماند. به این ترتیب و دستکم در حوزه تولید از هم اکنون میتوان حدس زد که برخی کالاها از دایره سامانه نیما هم اخراج و یا به این بازار کوچ کنند؛ بنابراین در صورت عدم مدیریت صحیح آن و نبود اولویتبندیها از یکسو تولید در بخشهای مختلف با چهار نرخ انجام خواهد شد و از سوی دیگر از آنجایی که قرار است در خرید مازاد ارزهای فیزیکی بانکها نقشآفرینی کنند، در عمل نقشآفرینی مثبتش را تحتالشعاع قرار دهند.