با کاهش تعهدات ایران در برجام و رد ضرب الاجل ایران از سوی اروپا و همچنین افزایش فشار آمریکا بر ایران و نیز تشدید تنش ها میان تهران و واشنگتن، احتمال فروپاشی برجام و یا همراهی اروپا با آمریکا بر سر دستورکار مذاکراتی جدیدی در مورد ایران وجود دارد.
به گزارش «تابناک»؛ در همین رابطه، با دکتر «رضا نصری»، حقوقدان بین المللی و کارشناس سیاست خارجی و دکتر «حیدرعلی مسعودی» کارشناس مسائل آمریکا و استادیار روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی پیرامون آینده برجام و احتمال همراهی اروپا با واشنگتن به گفتوگو نشسته ایم.
تابناک: احتمال فروپاشی برجام در صورتی که ایران گام دوم توقف تعهدات خود در این توافق را عملیاتی کند، چقدر است؟
دکتر نصری: ایران قدرتهای اروپایی را در موقعیتی قرار داده که باید میان پایبندی به یک توافقنامه بینالمللی مورد حمایت شورای امنیت (رویکرد اصولی و دوراندیشانه) و «خشنودسازی» یک رئيسجمهور نامتعارف و موقت در آمریکا انتخاب کنند. انتخاب درست مستلزم یک اراده سیاسی قوی، دورنگری و نوعی شجاعت است که لازم است در آنها به وجود بیاید. این اراده سیاسی هم زمانی شکل میگیرد که آنها متوجه شوند هزینهٔ تشدید بحران و برخورد مستقیم میان ایران و آمریکا به مراتب از هزینهای که باید بابت مقاومت در برابر دولت ترامپ بپردازند، جدیتر و بیشتر است. اگر این اراده و دورنگری در آنها شکل بگیرد، به خواستههای ایران - که چیزی جز پایبندی عملی به برجام نیست - تن خواهند داد و برجام حفظ خواهد شد. اگر این اراده شکل نگیرد، آنها در وهله اول تلاش خواهند کرد ایران را از اجرای فاز دوم کاهش تعهدات خود منصرف کنند تا با «کجدار و مریز» دوران ترامپ بگذرد. اگر هم موفق نشدند، به احتمال زیاد هم آمریکا و هم ایران را هر دو به تندروی و نقض قرارداد متهم خواهند ساخت و خود را به عنوان «عاقل جمع» معرفی خواهند کرد تا نقششان به عنوان «میانجی» در مذاکرات احتمالی در آینده محفوظ بماند.
در هر حال، پیشبینی دقیقی نمیشود کرد. تحولات هفتههای آینده نشان خواهد داد تا چه اندازه این اراده در آنها در حال شکلگیری است.
دکتر مسعودی: برجام اکنون دوران احتضار خود را سپری می کند. همین دیروز ایران اعلام کرد که ظرفیت تولید اورانیوم با غنای پایین را چهار برابر کرده و این نشان می دهد که سیاست اعلامی کنونی ایران، «خروج تدریجی از برجام در صورت برآورده نشدن مطالبات اقتصادی» است. در واقع، ایران به دنبال استفاده از ابزارهای درون برجام برای وادارسازی کشورهای 1+4 برای برآورده سازی منافع اقتصادی و مالی ایران و در نهایت، پایان تعهدات در صورت برآورده نشدن خواسته های خود است.
متأسفانه «مطالبات ایران» از اروپا با صراحت و دقت در بیانیه شورای عالی امنیت ملّی و سخنان ریاست جمهوری نیامده است. مثلاً معلوم نیست که اگر بنا به گفته موگرینی مسئول سیاست خارجی اروپا، اولین تراکنش مالی در قالب اینستکس در آینده نزدیک انجام شود، آیا خواسته های ایران محقق شده است یا خواسته حداکثری ایران این است که تمام معاملات نفتی و غیرنفتی در کوتاه مدت از طریق این کانال مالی ویژه انجام شود؟ در واقع اینکه آیا اتحادیه اروپا در شرایط کنونی می تواند با تسهیل برخی تراکنش های محدود مالی، رضایت ایران را برای ماندن در برجام فراهم کند یا نه در هاله ای از ابهام قرار دارد؟
اما اگر در هر صورت، اقدامات کم دامنه اروپا در فرصت دو ماه آینده نتواند ایران را راضی کند و ایران در صدد کاهش عملی تعهدات خود در گام دوم یعنی افزایش سطح غنی سازی به بالای 76/3 درصد و شروع بازسازی راکتور آب سنگین اراک باشد، آنگاه می توان از فروپاشی برجام در عمل سخن گفت؛ چرا که اقدامات عملی ایران در گام دوم به معنای زیر سؤال رفتن بسیاری از مفاد اصلی برجام و در واقع، مهم ترین دستاورد برجام یعنی افزایش زمان گریز هسته ای (Breakout) به یک سال است. در واقع، کاهش تعهدات ایران به خصوص در گام دوم، می تواند زمان دسترسی ایران به مواد لازم برای ساخت بمب را از دو مسیر اورانیوم غنی شده و پلوتونیوم به کمتر از یک سال کاهش دهد.
تابناک: اگر اروپایی ها با آمریکا بر سر دستور مذاکراتی با ایران به توافق رسیدند چه باید کرد؟
دکتر نصری: در صورت فروپاشی برجام، اینکه اروپا با چه کیفیت و تا چه میزان در کنار آمریکا قرار بگیرد، بستگی به موضع آمریکا دارد. اگر دولت ترامپ همچنان به سیاست «تشدید تنش»، بحرانسازی و دامن زدن به گفتمان جنگ ادامه دهد، بعید است اروپاییها به راحتی با آن همسو و همراه شوند. دستکم افکار عمومی اروپا چنین اجازهای به سیاستمداران این قاره نخواهند داد. پیامهای اروپا به آمریکا هم تا کنون مؤید این است که آنها هیچ علاقهای به دخیل شدن در ماجراجوییهای آمریکا علیه ایران ندارند. ضمن اینکه اروپاییها خوب میدانند اگر بحرانسازیهای تندروهای واشنگتن منجر به برخورد نظامی میان ایران و آمریکا شود، اروپا لطمات جدی و سنگینی متحمل خواهد شد و از این رو کاری نخواهند کرد که به پیشبرد سیاستهای ماجراجویانهٔ واشنگتن کمک کند. اما اگر رویکرد دولت ترامپ - به دلیل فضای انتخاباتی، تغییر در محاسبات راهبردی، عزل تندروها از مناصب کلیدی یا به هر دلیل دیگر - تعدیل شود و آمریکاییها سیاست منطقیتر و معتدلتری پیش بگیرند، احتمال همراهی اروپا و اتخاذ یک موضع مشترک با آنها بیشتر خواهد شد.
در هر حال، اروپا باید بداند که برای ایران، نشستن بر سر میز مذاکره تنها در شرایطی قابل بررسی است که اولاً آقای ترامپ دولت خود را از عناصر تندرو و کارشکن مانند جان بولتون تصفیه کند؛ ثانیاً، لحن خود را نسبت به ایران تغییر دهد؛ ثالثاً، رسماً اعلام کند در پی سیاست «رژیم چنج» نیست؛ رابعاً، سیاست «فشار حداکثری» را کنار بگذارد و در عمل به تعهدات برجامی خود بازگردد؛ و خامساً، هرگونه پیششرط و مطالبه زیادهخواهانه بر سر «نقاط قوت» ایران را کنار بگذارد. اگر اروپا به تحقق این پیشنیازها کمک کند، میتواند احیاناً در مذاکرات احتمالی آینده نقش سازندهای داشته باشد و اگر وزن خود را در کفه سیاست «فشار حداکثری» قرار دهد، تنها به دوری ایران از میز مذاکره و تشدید تصاعدی بحران کمک خواهد کرد.
دکتر مسعودی: پیش از پاسخ به این پرسش، دو پیش فرض را باید تصریح کنم؛ نخست اینکه از نظر من تنش کنونی بین ایران و آمریکا به درگیری نظامی منجر نمی شود و دو کشور علی رغم نمایش قدرت، تمایلی به استفاده مستقیم از ابزارهای نظامی ندارند. از نظر من از آنجا که ترامپ در چند ماه آینده وارد فضای انتخابات درون حزبی خواهد شد، تمایلی به درگیری نظامی با ایران بر خلاف گفتمان ضد جنگ خود نخواهد داشت. بنابراین به نظر می رسد که سیاست کنونی آمریکا در قبال ایران، بیش از آنکه «عزم برای مبادرت به جنگ» باشد، «معتبرسازی گزینه نظامی» ضد ایران و در واقع قابل باور کردن گزینه نظامی برای تأثیرگذاری بر محاسبات تصمیم گیران ایران است. پیش فرض دوم من این است که ایران نیز پیش از قطعی شدن انتخاب مجدد ترامپ، تمایلی به مذاکره علنی و جدی با آمریکا نخواهد داشت؛ یعنی ایران نمی خواهد به برگ برنده ترامپ در مبارزات انتخاباتی تبدیل شود.
اما درباره سؤال شما باید بگویم که اروپا و آمریکا در دوره ترامپ اختلافات عمیق استراتژیک پیدا کرده اند. برجام فقط یکی از جنبه های این اختلافات است. اروپا همچنان در مقابل خواست رسمی آمریکا برای خروج از برجام و اعمال تحریم ضد ایران مقاومت می کند. اروپایی ها به خصوص در دوره ریاست جمهوری اوباما تلاش می کردند که از طریق ایجاد هماهنگی و همکاری بین قدرت های بزرگ جهان از جمله آمریکا، روسیه و چین، چشم انداز کنسرت قدرت های بزرگ را برای حل مسائل و مدیریت مناسبات بین المللی دنبال کنند. اما در دوره ترامپ، آمریکا تلاش می کند با خنثی سازی اقدامات اروپا، نظم هژمونیک مطلوب خود را بازسازی کند. از این منظر، توافق احتمالی اروپا و آمریکا بر سر نحوه تعامل با ایران به سه متغیّر آینده اتحادیه اروپا (به خصوص با توجه به انتخابات پارلمان اروپا طی هفته جاری)، آینده ترامپ و کنش های ایران وابسته است.
با توجه به قدرت گیری احزاب راست گرا در برخی کشورهای اروپایی، این احتمال وجود دارد که احزاب ضد اتحادیه اروپا، در پارلمان اروپا از جایگاه قدرتمندتری برخوردار شوند. در این صورت، سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا در معرض تغییراتی قرار خواهد گرفت و به سمت سیاست های راست گرایانه متمایل خواهد شد. در این صورت، می توان انتظار داشت که دیدگاه های اروپا و آمریکا در قبال ایران نزدیک تر شوند به خصوص اگر برآوردهای کنونی درباره ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید در سال 2020 جدی تر شوند. آنگاه در شرایطی که ایران تعهدات عمده خود در برجام را زیر پا گذاشته است، زمینه همکاری استراتژیک اروپا و آمریکا برای بازگرداندن تحریم های اروپا با هدف وادارسازی ایران به مذاکره افزایش خواهد یافت. در این صورت، به نظر می رسد موضع چین و روسیه نیز از وضعیت «حمایت محتاطانه» از ایران به سمت «همراهی محتاطانه» با غرب متمایل خواهد شد. در این حالت، باید شاهد تشدید فعالیت های دیپلماتیک برای وادارسازی ایران به مذاکره مجدد باشیم. اما نباید از نظر دور داشت که در صورت تحقق این سناریو یعنی انتخاب مجدد ترامپ در نوامبر 2020 غرب باید با دولتی در ایران وارد مذاکره شود که فقط چند ماه دیگر از عمر آن مانده است.
در مجموع به نظر می رسد تبعات و نتایج اقداماتی که ایران یک سال پس از خروج آمریکا از برجام و با هدف فشار به طرف های باقی مانده در برجام به خصوص اروپایی ها در پیش گرفته است، به معنای خروج تدریجی از توافق کنونی با هدف زمینه سازی برای توافقات آتی است. اینکه زمینه سازی طرف مقابل برای توافق جایگزین از طریق ارسال شماره تلفن باشد یا نامه نگاری باید منتظر بود و دید.