از زمانی که خبر استعفای کاظم جلالی، نماینده عضو لیست امید از تهران برای عزیمت به مسکو جهت تصدی سفارتخانه ایران در روسیه، منتشر شده، جو خبری قابل توجهی در مخالفت با این انتصاب، شکل گرفته است. برخی برای اینکه فضای مخالفت خود با این انتصاب را هم تقویت کنند، از دعوایی بین محمد جواد ظریف و کاظم جلالی خبر میدهند و بدین وسیله بر این نکته دلالت میدهند که ظریف هم مخالف سفارت جلالی در مسکو بوده و به همین دلیل هم بین آنان مشاجرهای صورت گرفته است؛ در نوشته زیر بر آنم تا حدودی زوایای این ماجرا را باز کرده تا گرههای ذهنی موجود در میان افکار عمومی گشوده شود. برای همین مطالب را در قالب پرسش مطرح و بررسی می کنم.
دکتر مهدی سنایی، سفیر کنونی ایران در مسکو، بی اغراق، موفقترین سفیر ایران در یک کشور خارجی است. این مطلب را محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه هم در مصاحبهای تأیید کرده و گفته: «من برای اینکه او سفارت ایران در مسکو را بپذیرد شخصا از او خواهش کردم و تا کنون او موفقترین سفیر ایران در یک کشور خارجی است». سفیری مسلط به زبانهای روسی، انگلیسی و عربی. فردی که توانسته، ارتباط بسیار نزدیکی با مقامات عالی روسی، از رئیس جمهور گرفته تا اعضای دوما و فعالان فرهنگی، اقتصادی، نظامی و دانشگاهی روسیه برقرار و خود را شخصیتی موثر در روسیه معرفی کند؛ با پیشینه و تخصص آکادمیکی که بیش از بیست سال در حوزه مطالعات روسیه به دست آورده، به گونهای که ولادیمیر پوتین در جلساتی که سالی یک یا دو بار با برجستهترین اندیشمندان روس شناس برگزار میکند، دکتر سنایی را هم پیوسته دعوت میکند.
در جامعه مسلمانان روسیه نیز، سنایی شخصیت شناختهای است و اموری را که ممکن است یک کشور منطقهای رقیب ایران با صرف میلیونها دلار در جامعه مسلمانان روسیه به دست آورد، با ارتباط و تعامل نزدیکی که با رهبران مسلمانان روسیه دارد، به راحتی به دست میآورد. همچنین در دوره شش ساله سفارت وی، به گفته وزیر امور خارجه، روابط ایران و روسیه در حوزههای مختلف، به نقطهای رسیده که مانند آن در هیچ دورهای در تاریخ سیاست خارجی ایران در عهد جمهوری اسلامی، مشاهده نمیشود و شاید بتوان آخرین نمونه از این شکوفایی در حوزه اقتصادی را الحاق نهایی ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا دانست که تعرفه برای صادرات ۸۶۲ کالاهای ایرانی را برای کشورهای عضو و از جمله روسیه را کامل حذف کرد.
شاید برای افرادی که با روسها در ارتباطات نبوده اند جالب است که بدانند، روسها به سختی با فردی که زبان روسی صحبت نکند وارد تعاملی موثر میشوند. هرچند مترجم میتواند ایجاد کننده یک ارتباط رسمی بین سفیر ایران و مقامات روسی باشد، هیچ گاه توسط مترجم نمیتوان روابط غیر رسمی که اساس، دیپلماسی عمومی و حتی متعارف هست را ایجاد نمود و این خصوصیت برجستهای بود که دکتر سنایی در کار سایر ویژگیها از آن برخوردار بود.
همه این توصیفات برای این بود که به این نکته اشاره کنم، صاحب این قلم از تواناییهای سفیر کنونی ایران در روسیه مطلع است؛ با وجود این، از حضور مهدی سنایی سفیر ایران در روسیه، حدود شش سال است که میگذرد. او که برای یک دوره چهار ساله مأموریت یافته بود که سفیر ایران در مسکو شود، علاوه بر مأموریت چهارساله، دو سال و در دو نوبت، مأموریتش توسط وزیر امور خارجه تمدید شده است.
بر اساس اساسنامه وزارت امور خارجه، وزیر امور خارجه میتواند فقط در یک نوبت و به مدت یک سال، مأموریت سفیر را تمدید کند و مدت مأموریت وی را به پنج سال افزایش دهد. در مورد دکتر سنایی، ظاهرا وزیر دو بار از این ماده استفاده کرده و مأموریت سفیر کنونی ایران شش ساله شده؛ بر اساس آخرین ابلاغی که برای وی صادر شده بود، آخر آذر ۱۳۹۸ مأموریت وی پایان مییابد و سفیر کنونی در همین تاریخ به ایران بازمیگردد. ناگفته نماند که در دوره چهل ساله جمهوری اسلامی، فقط برای چند مورد، تمدیدی بیش از شش سال آن هم با دستور مقامات عالی نظام صورت پذیرفته است.
سوال دوم؛ آیا فردی از خارج از وزارت امور خارجه میتواند به عنوان سفیر منصوب شود؟ روال در سایر کشورها چگونه است؟
در ادبیات دیپلماتیک، دو نوع سفیر به صورت عمومی در همه دنیا به رسمیت شناخته شده است؛ سفیر حرفهای و سفیر سیاسی. منظور از سفیر حرفه ای، فردی است که دوران کاری خود را در وزارت امور خارجه طی کرده و مراتب و رتبههای دیپلماتیک را طی کرده و از لحظ تجربه، تخصص و آموزشی که دیده، صلاحیت این را پیدا کرده که به عنوان سفیر در یک کشور خارجی منصوب گردد. سفرای حرفهای عموما از دانش و تجربه دیپلماتیکی بالایی برخوردارند، اما نسبت به سفرای سیاسی، محافظه کاری بیشتری دارند و به ندرت میتوانند تصمیمات دشوار را بگیرند.
سفرای سیاسی، سفرایی هستند که از خارج از وزارت خارجه کشورهای مختلف انتخاب میشوند. به گفته محمد جواد ظریف، انتخاب نهایی سفیر، حق رئیس جمهور است. درست است که اغلب سفرا را وزیر امور خارجه پس از طی همه ضوابط در درون وزارت امور خارجه، به رئیس جمهور معرفی میکند و رئیس جمهور باید آنان را تأیید کند؛ اما در مواردی هم رئیس جمهور رأسا تصمیم میگیرد که فردی را خارج از وزار امور خارجه به سفارت منصوب کند. در دنیا به این گونه سفرا، سفرای سیاسی میگویند که عموما از بین مقامات با سابقه اطلاعاتی و امنیتی و در مواردی هم افراد با تخصص اقتصادی، به عنوان سفیر سیاسی انتخاب میشوند؛ لذا انتخاب از بیرون از وزارت خارجه اگر چه مطلوب نیست، تجربه حضور مهدی سنایی که او هم از بیرون از وزارت امور خارجه، اما با تخصص، تجربه و تواناییهای لازم بود، نشان میدهد در صورت وجود فردی با تواناییهای مذکور، انتخاب سفیر سیاسی میتواند مفید باشد.
سؤال سوم؛ آیا کاظم جلالی میتواند جانشین مناسبی برای سفیر کنونی ایران در روسیه باشد؟
پاسخ به این پرسش سهل و ممتنع است. سهل از این بابت که روشن است، کاظم جلالی ویژگیهای سفیر کنونی ایران در مسکو، به ویژه تسلط به زبان روسی، مطالعات نظری و تجربه دیپلماتیک در این حوزه را ندارد و می توان به سرعت پاسخ داد که که خیر؛ جانشین مناسبی نیست. ممتنع از این بابت که او با حضور در پنج دوره در مجلس شورای اسلامی، توانمندی خود را در حوزه سیاست ورزی به اثبات رسانده و میتوان این ادعا را مطرح کرد که فردی با این ویژگیها حتما از میزانی از هوش سیاسی برخوردار است که بتواند در فرصت کوتاهی در حوزه ماموریتش، بر اوضاع مسلط شود. با همه اینها، فی الحال، ظاهر امر نشان میدهد در مقایسه با سفیر کنونی، گزینه مناسبی نیست. حال که وی به این سمت منصوب شده است، گذر زمان نشان خواهد داد او تا چه اندازه میتواند از توانمندی و هوش سیاسی خود برای جبران ویژگیهای سفیر کنونی، استفاده کند.
سؤال چهارم؛ آیا در وزارت امور خارجه افرادی که صلاحیت تصدی سفارت ایران در مسکو را داشته باشند، وجود دارند؟
پاسخ به این پرسش هم مثبت است و هم منفی. مثبت از این جهت که افرادی در داخل وزارت امور خارجه هستندکه تجربه دیپلماتیک و تخصصی شان در حوزه روسیه، بیشتر از دکتر کاظم جلالی باشد. منفی از این جهت که افرادی که بالاتر و یا حداقل در سطح دکتر مهدی سنایی در حوزه روسیه که بر توانمندی سیاسی کاظم جلالی و نفوذ داخلی او برای تصمیم گیری های مهم، ارجحیت داشته باشند، در داخل وزارت امور خارجه وجود ندارد. دلیل این امر هم این است که وزارت امور خارجه اگر چه وزارتخانهای تخصصی است، نگاه به مأموریتها خارجی در این وزارتخانه تخصصی نیست و کمتر میتوان افرادی را در این وزارتخانه پیدا کرد که به ویژه در حوزه مناطق خاصی مانند روسیه، عمر دیپلماتیک و علمی خود را سپری کرده باشند.
سؤال آخر: آیا ممکن است ظریف به دلیل مخالفت با کاظم جلالی با او مشاجره کرده باشد؟
اگر قانونا سفارت و انتخاب سفیر حق رئیس جمهور است که هست، ظریف طیعتا باید با رئیس جمهور در این باره مشاجره میکرد که چنین مشاجرهای صورت نگرفته است. ظریف خود بارها در مصاحبهها اعلام کرده است که رویکرد و اولویت اول او انتخاب سفیر از داخل خود وزارت امور خارجه است، اما حق رئیس جمهور را نیز نمیتوان انکار کرد. حال در چنین حالتی عقلا نمیشود تصور کرد که ظریف با گزینه رئیس جمهور مشاجره کرده باشد؛ چه اینکه اگر بنا بر مشاجرهای بود عقلا باید با انتخاب کننده صورت میگرفت و نه کسی که انتخاب شده است؛ بنابراین، میتوان بدون اینکه حتی اطلاعی از این واقعه داشت، خبر درگیری ظریف و جلالی را عقلا قبول نکرد؛ هر چند سخنگوی وزارت امور خارجه هم این مسأله را تکذیب کرده است.