«تاکید وزیر ورزش به تاج برای صعود تیم ملی امید به المپیک» و «ارنج تیم ملی بد بود و با این دو باخت غرور ملی را جریحه دار کرد.» هر دوی این گزاره ها، بر گرفته از گفتههای مسعود سلطانیفر هستند، وزیر ورزش.
دو عبارتی که در ابتدای مطلب آمد، هر کدامشان بدون هیچ اغماضی میتوان رای به عدم کفایت مدیری داد که متولی دولتی ورزش کشور است.
شاید بپرسید چرا؟ از تیم امید شروع کنیم و واژه دستوری او که در کانالهای رسمی وزارت ورزش آمده است.
اینکه تیم ملی امید باید به المپیک صعود کند.
این خواسته و دادن اطلاعات درباره اینکه ما ۴۴ سال است در حسرت صعود سوختهایم احتمالا برای اینکه بگوییم بهبه! آقای وزیر چه اطلاعات ورزشیخوب دارد، به کارمان بیاید. برای سالهای ابتدایی که هنوز عملکردش را ندیده بودیم تا جوگیرانه برایشان تیتر بزنیم او عادل فردوسیپور ورزش ایران است!
اما حالا با دیدن این سه سال از روزهای مدیریت این فردوسیپور هیات دولت، در مقام متولی دولتی ورزش باید اعتراف کنیم، جوگیرانه اسیر واژهها شدیم و آن روز چنین تیتری زدیم. امروز، اما باید به این گفتههای جدید خرده بگیریم. به آنچه او درباره تیم امید گفتهاست. برای تیم امید که هنوز ناامید نشده و کورسوی امیدش، به غیرت نسلی فوتبالی است که برای نابود نشدن میجنگند تا معجزه کنند.
خود آقای وزیر که حالا حکم به صعودشان به المپیک داده است، پا به پای مهدی تاج و همکارانش در فدراسیون فوتبال، در صدر لیست متهمان است. آقای وزیر از شکستن طلسم ۴۴ ساله گفته است، اما او باید پاسخ بدهد از همان دو سال قبل که استارت این تیم زده شد، چه برنامهای برای مهمترین هدف دست نیافته ورزشی بعد از انقلاب داشته؟
روی چه منطقی از همان روز، اجازه این قصه هزار و یک شب را داده است. چطور اجازه برونسپاری یک تیم ملی داده شده و بعد اخبارش را رصد کرده بی آنکه بپرسد این چه وضعش است؟ از دادن تیم به استیلی برای مدیریت تا آمدن و رفتن کرانچار.
از انتخاب فرهاد مجیدی تا برکناری اش و آوردن حمید استیلی. از تدارکات نداشته این تیم. از رها شدن و سوختن تیمملی امید ویک به یک روزهایش. از نسلی که بازیهای طراز بالا را تجربه نکردند و از زمزمههای مسئولانی که درگوشی، اما با صدایی قابل تشخیص میگفتند این تیم که چیزی نمیشود بگذار تاج هر تصمیمی برایش میخواهد، بگیرد!
آقای سلطانی فر، شما همین حالا هم مقصرید. اسمش را بگذاریدقصاص پیش از جنایت، اما شما هم به شدت مقصرید. به این دلیل که با این منطق تیم امیدمان را بیش از همه ادوار گذشته، قبل از مرحله انتخابی المپیک، تیم امیدمان، ناامید پیش میرود. اینکه حالا، دو ماهی مانده به زمان موعود یادتان افتاده چقدر صعود این تیم برای ورزش ایران مهم است، اصلا بازی تبلیغاتی موفقی نیست.
امروز این گفتهتان فقط فشار را روی تیم ناآماده حمید استیلی زیاد میکنند. اینکه مشاوران تان به خیال اینکه که اگر فردا روزی معجزه شد و این تیم با غیرت بچههایش المپیکی شد، پیشنهاد کردهاند یک جمله دستوری با محوریت فوتبال داشته باشد، چنین پیشنهادی را در دستور کارتان قرار دادهاند، متاسفانه باز مسیر غلط پیش رویتان قرار دادهاند.
اگر چه در منطق آنها اگر تیم ناکام شد، کافی است شما فقط بگویید ما گفتیم این تیم مهم است، المپیک مهم است و ما سهمیه میخواهیم، ولی اینها انجامش ندادهاند و در کنارش با تشکیل یک کارگروه حقیقتیاب علت شکست، خود را از هر اتهامی مبری میکنید، اما بپذیرید که دیگر هیچ یک از این شیوههای نخ نما را مردم نمیپذیرند.
اما فقط شما با گفتن درباره داغی بر دل فوتبالدوستان نگذاشتید. در حاشیه جلسه هیات دولت، به ارنج تیم ملی هم ایراد گرفتهاید. کاری که حتی محمد مایلی کهن و بیژن ذوالفقارنسب هم اینچنین صریح انجامش نمیدهند. گفتهاید تیمملی غرورملی را جریحه دار کرده است. به ارنج تیم و بازیخوانی مریی ایراد گرفته اید و این گفتههایتان هم به لطف شبکههای اجتماعی حسابی پخش شدهاند. اما ایکاش یک وزیر ورزش در سراسر دنیا پیدا کنید که حتی سابقه طولانی ورزشی داشته باشد و درباره مسائل فنی و تاکتیکی، اینچنین اظهار نظر کند!
بگذریم که شما در مقام وزیر باید نگران پرسشهای دیگری باشید. اینکه دقیقا بندهای قرارداد سرمربی چیست؟ تیمملی چند روز در سال باید دایر باشد؟ چقدر پول برای کادرش هزینه شده؟ توهین به سرود ملی کشورمان را چه پاسخی برایش دارید. کارهای لجستیکی و مدیریتی ورزش که در مقام متولی باید به آن بپردازید نه مسائل ریز فنی که سررشتهاش را ندارید. بگذریم که بعد از این دو اظهار نظر فوتبالی پنجشنبه هم گفتید کشتی باید ۴ طلای المپیک بگیرد! بی آنکه متری فنی برای این گفته وجود داشته باشد.
آقای سلطانیفر نگاهی به شرایط اینروزهای ورزش کشور بیاندازید، بخش عمده این اتفاقات و این نارضایتیها ناشی از شیوه اداره وزارت ورزش است. از والیبال تا فوتبال و کشتی و تکواندو. از شاهکارهای مدیریتی رفقایتان در استقلال و پرسپولیس تا حال زار تیمملی.
این روند بی شک یک حاصل تلخ برای خود شما خواهد داشت. سخت است اگر ده سال دیگر کسی با یادآوری این روزها از شما آن طور که از صفایی فراهانی و هاشمی طبا در ورزش یاد میکنند، اسمی بیاورد. شما هم میروید جایی کنار عباسی و گودرزی و مهرعلیزاده و همه دهها مدیر دیگری که حتی پایینتر از سعیدلو و علیآبادی طبقه بندی میشوند!