در انتخابات شرکت کنیم؟ کدام از رده خارج است؛ کارت سوخت یا مدیریت خسارتبار؟! سرپناهی به نام زبالهها، لزوم بررسی تخلفات انتخاباتی باید قبل از پایان انتخابات، محور پرسشها و سخنان دانشجویان در برابر رئیس جمهور، ورود ۸۶ درصد بچههای خیابانی به صورت قاچاقی به کشور، دستِ تنگ حقوقبگیران در سال ۹۹، تهران جنوبی تشکیل میشود؟ سرقت بنزین از باک خودروها! و کدام استانها بیشتر با آنفلوانزا دست به گریبان هستند؟ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه نوزدهم آذر در حالی چاپ و منتشر شد که مثل چند روز گذشته تحلیلها و بررسیهای ارقام بودجه ۹۹ در ستونهای تحلیلی روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
سحنرانی رئیس جمهور به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه فرهنگیان و نقد و بررسی جلسه پرسش و پاسخ او با دانشجویان در تعدادی از روزنامهها در صفحه نخست برجسته شده است.
عناوینی همچون دیـده نشـو! (وطن امروز)، برجام نه مقدس است، نه لعنتی (ابتکار)، دیر، نمایشی تکراری (رسالت) و نقد آزاد رئیس جمهور (ایران) تیترهایی است که سخنرانی و حضور روحانی در دانشگاه را با رویکردهای متفاوت بازتاب داده اند.
پخش اعترافات و موضوع اعتراف گیری در روزنامه اعتماد موضوع برجسته نیم صفحه نخست این روزنامه شده است.
نطق جنجالی پروانه سلحشوری (آرمان ملی) در مجلس از یک سو و بازگشت دو آیت الله مصباح و محمد یزدی به انتخابات مجلس خبرگان (شرق) نیز در تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان فاصله ایران و آمریکا تا گفتوگو نوشت: مثل همیشه، در لحظات حساس و افزایش تنش و خطر بروز رویارویی مستقیم میان ایران و آمریکا، یک اتفاق و یا یک اظهارنظر از شدت اوضاع میکاهد. اینبار نیز درحالیکه واشنگتن بر حجم حملات تبلیغاتی و سیاست تحریمی خود علیه نظام سیاسی ایران در پی ناآرامیهای اخیر در این کشور افزوده، به ناگاه خبر مبادله دو زندانی از شدت تنشها کاسته است.
استقبال «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا و «رابرت اوبراین» مشاور امنیت ملی کاخ سفید از این اتفاق و دعوت از تهران برای گسترش دامنه مذاکراتی چنین، این گمان را نزد ناظران ایجاد کرده که گویا مقدمات گامهای پس از این در حال فراهم شدن است. به ویژه اعلام سفر ۲۹ آذر «حسن روحانی» به توکیو و استقبال کاخ سفید از این سفر چنین مینماید که سرانجام دو دولت برای نزدیکشدن به میز گفتگو ترغیب شدهاند. اما آیا بهراستی چنین است؟
قدمت و پهنای دیوار بیاعتمادی و اختلاف میان تهران و واشنگتن نمیگذارد بهراحتی گمان کرد که اراده لازم از هردو سو برای گفتگو شکل گرفته و یا رخدادی مانند مبادله «ژیائو وانگ» زندانی آمریکایی در ایران، با «مسعود سلیمانی» پژوهشگر در زمینه سلولهای بنیادی و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس که در آمریکا زندانی بود، بستر لازم را دراینباره ایجاد کرده است. اختلافهای بنیادی میان دو سوی منازعه همچنان به قوت خود باقی است با این استثناء که دوطرف هربار به دروازه رودرویی مستقیم نزدیک میشوند، اما هوشمندانه از آن عبور نمیکنند. تهران و واشنگتن هریک ملاحظات خود را دارند. همین مهم به همپوشانی اراده دوطرف برای دوری کردن از رودررویی مستقیم کمک کرده است. در واقع، مبادله زندانیان بهمثابه ترمز برای کاستن از شتاب تنشی است که هر لحظه میتواند هیزم آماده آتش را شعلهور کند.
تبادل زندانیان در نوع خود یک اتفاق مثبت در کاهش تنشهاست، اما مهمتر، پیامدهای آن است که نشان خواهد داد تهران و واشنگتن در تعاملات خود آماده شروع فصل تازه هستند یا هنوز در بر همان پاشنه سابق میچرخد. سفر آینده رئیسجمهوری به توکیو و نتایج آن از اهمیت کلیدی برخوردار خواهد بود. این درحالی است که تهران بهدرستی از کف و سقف توانایی اروپاییان و به تبع آن اعضای گروه ۱+۴ در جبران خسارتهای ناشی از خروج آمریکا از برجام سرخورده شده است. تجربه نشان داده که اروپاییان بهرغم نمایشهای استقلالطلبانه، همچنان زیر چتر نفوذ و قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا عمل میکنند. طرفه اینکه برخلاف واکنش سرد و گاه انتقادی دولت ترامپ به تلاش اروپاییان برای ایفای میانجیگری میان تهران و واشنگتن، همواره از دخالت ژاپن حمایت کرده و به آن اعتبار داده است.
نخستوزیر ژاپن در سفر خردادماه گذشته خود به تهران، ناکام بود، اما به نظر میرسد با توجه به قدمت و پهنای دیوار بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن و تحمل زمان برای ایجاد شکاف در این دیوار، اکنون شاهد تغییراتی است که به صرافت دعوت از رئیسجمهوری ایران افتاده و بلافاصله نیز ترامپ از این ابتکار استقبال کرده است. تبادل زندانیان ایران و آمریکا ممکن است مقدمهای برای استمرار دیپلماسی از این دست تا رسیدن به نقطه توافق برای گفتگو باشد. در اینحال این اتفاق میتواند تا همان اندازه ترمز در شتاب تنش میان ایران و آمریکا تفسیر شود. نتیجه ماموریت توکیو روشن خواهد کرد که چه تحولی در روابط آینده ایران و آمریکا پیش روست.
احمد شیرزاد استاد دانشگاه طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود با عنوان نقد به دولت محدود نشود منتتشر شده نوشت: «نقد، خوب است»، «انتقاد باید آزاد باشد»، «مردم باید بتوانند به راحتی از هرکسی نقد کنند»، «انتقاد باید سازنده باشد»؛ اینها جملات کلیشهای است که بارها از سوی مقامات و مسئولان کشور مطرح شده است. هرچند در اصلِ وجودی نقد، تردیدی نیست، اما قصد دارم که با زبان دیگری به این موضوع بپردازم.
متأسفانه گاهی تعریفی از نقد به میان میآید و همه تصورات را به این سمت سوق میدهد که تنها میتوان به قوه مجریه کشور انتقاد کرد. در واقع در کشور به غیر از رئیس جمهور، وزرا، مدیران، استانداران و کسانی که حکمی از سوی دولت گرفتهاند، به هیچکس دیگری نمیشود انتقاد کرد. نمیخواهم که فوری ذهن را به سمت برخی نهادها یا بعضی شخصیتها ببرم و یا به طبقه فرهنگی خاصی اشاره کنم. بلکه میخواهم از شهامت انتقاد کردن به زبان ادب و احترام، که تخریبی در آن وجود نداشته باشد و شخصیت آدمها و گروههای اجتماعی زیر سؤال نرود، بگویم.
چرا نباید بتوانیم از افراد یک صنف انتقاد کنیم و یا مردم یک شهر را مورد نقد قرار دهیم؟ چه اشکالی پیش میآید؟ من به عنوان یک ناظر اجتماعی میخواهم از مجموعه پزشکان انتقاد کنم و اصلاً هم اصراری ندارم که به جای نام بردن مستقیم از این صنف، واژه بعضیها را داخل گیومه قرار دهم. آیا میتوانم؟ گاهی فضا آنقدر مسموم میشود که هیچ گونه انتقادی برتابیده نمیشود. در واقع مردم سعه صدر تحمل آن را ندارند. چرا که تجربه نشان داده نسبت به صنف محترم پزشکان، خیلی نباید موضوعی در سطح عمومی مطرح شود.
همین اتفاق در مورد صنف «محترم» روحانیون هم رخ میدهد. -بر روی کلمه محترم تأکید دارم- این صنف برای همه ما قابل احترام هستند، اما مگر آسمان به زمین میآید که نقد از روحانیون بطور عمومی مطرح شود؟ فضای نگرانی از بیان انتقادات به حدی بالاست که برای هر موضوعی باید کلی توضیح دهیم که منظور ما عموم افراد آن صنف نیستند. مثلاً چه ایرادی دارد که جامعه به من استاد دانشگاه انتقاد کند؟
دانشگاه فرهنگیان دیروز شاهد حضور حسن روحانی رئیس جمهوری بود. جایی که دانشجویان به نقد از سیاستهای دولت سخن گفتند، رئیس جمهوری نیز آن را حق مسلمشان دانست و از انتقاد بیمحابای دانشجویان حمایت کرد. هرچند این اظهارات رئیس جمهوری قابل ستایش است، اما بهتر است که توقع خودمان را از دانشجویان پایین بیاوریم. دانشجویان صنف در حال رشدی هستند که خیلی از آنها در حاشیه درسهایی که در دانشگاه میخوانند مقداری هم بینش سیاسی و اجتماعی خود را بالا میبرند. در گذشته برجستگی این صنف، چابکی در برگزاری اجتماعات بود. دانشجو میتوانست خیلی زودتر از سایر صنوف تشکیل میتینگ بدهد، راهپیمایی سیاسی برقرار کند و به سهولت خود را به رخ بکشد. اما الان مهم این است که دانشجو عمق دید کافی پیدا کند، تحلیلهایش قویتر و غنیتر شود و بتواند به جامعه در شناخت بیشتر کمک کند. اینکه تصور کنیم نقش دانشجو، نقادی از طریق برقراری تظاهرات و پلاکارد دست گرفتن و آمدن به خیابان است، نقش اصلی او را کمرنگتر کردهایم. هرچند نمیخواهم این حق را از دانشجو سلب کنم، اما نباید نقش او را تنها به همین مورد محدود کنم و از سوی دیگر نقد را هم تنها مختص به دانشجویان و جامعه دانشگاهی کنم.
آنچه در اتفاقات چند هفته گذشته رخ داده، نشان میدهد که نارضایتیهایی در جامعه وجود دارد. هرچند دستهایی سعی داشتند که به این خشونتها دامن بزنند، کبریتهایی کشیده شد و نفتهایی بر این آتش ریخته شد، اما نباید فراموش کنیم که در زیر این آتش، هیزم آمادهای برای سوختن وجود داشت. ما باید کاری کنیم که فشارها به بغض فروخفته در گلو کم شود. مردم باید بتوانند حرفهای خود را بزنند.
محمود صادقی نماینده تهران در مجلس در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان پرهیز از اعتراف گیری نوشت: اخیرا شاهد بودیم که رییسجمهوری از احتمال پخش اعترافهای تلویزیونی بعضی بازداشتشدگان اعتراضهای آبانماه ۹۸ سخن گفت؛ حال آنکه سخنگوی دولت در نشست روز گذشته خود این موضوع را تکذیب و تاکید کرده که رییسجمهوری به دنبال این مساله نیست. هر چند با توجه به آنکه رییسجمهوری خود را فردی آشنا به حقوق دانسته و به منظور اجرای قانون اساسی در پیشگاه ملت سوگند یاد کرده، اساسا انتظار چنین اظهارنظری نسبت به پخش اعترافهای تلویزیونی از جانب ایشان نمیرفت.
قانون اساسی اساسا اعترافی که در شرایط فشار به متهم اخذ شده باشد را فاقد ارزش و اعتبار میداند و اجازه نمیدهد از متهم تحت فشار و در شرایطی که هتک حرمت اتفاق بیفتد، اعتراف اخذ شود. در قانون آیین دادرسی کیفری نیز تا زمانی که متهم مراحل بازپرسی را پشت سر نگذاشته و آماده دفاع در محکمه نیست، امکان پخش تصویر و صوت و نام او وجود نداشته و تمامی این موارد ممنوع است. این در حالی است که اصل ۱۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری بر کیفیت نظرات بازپرس تاکید دارد و میگوید: «هرگاه نظریه کارشناس به نظر بازپرس، محل تردید باشد یا در صورت تعدد کارشناسان، بین نظر آنان اختلاف باشد، بازپرس میتواند تا دو بار دیگر از سایر کارشناسان دعوت به عمل آورد یا نظریه کارشناس یا کارشناسان مذکور را نزد متخصص علم یا فن مربوط ارسال و نظر او را استعلام کند.»
این در حالی است که به موجب اصل ۱۶۸ همین قانون، «بازپرس نباید بدون دلیل کافی برای توجه اتهام، کسی را به عنوان متهم احضار یا جلب کند.» از دیگر سو در حالی که در قانون اساسی نیز بر علنی بودن دادگاه تاکید دارد، مگر آنکه موضوع پرونده به تشخیص دادگاه، برخلاف عفت عمومی باشد یا مواردی باشد که شاکی خصوصی دخیل باشد، واقعیت آن است که علنی بودن دادگاه اتفاقا از حیث صیانت از حقوق متهم است، نه به هیچ عنوان شیوهای برای پخش اعتراف او. به این اعتبار فلسفه برگزاری دادگاه علنی، علاوه بر صیانت از حقوق متهم، این است که دادگاه زیر نظر افکار عمومی، عادلانه برگزار شود. حال آنکه برای جرایم سیاسی، دادگاه باید با حضور هیات منصفه تشکیل شود و مردم نیز میتوانند در جلسات حاضر باشند تا به نحوی در وجدان قاضی و قضاوت عادلانه او اثر بگذارند. به این اعتبار هدف از برگزاری دادگاه علنی به هیچ عنوان رسوایی متهمان نبوده و نیست. هر چند در جرایم اقتصادی بعضا این گرایش نیز تا حدودی مطرح است، اما هدف اصلی برگزاری دادگاه علنی همان است که وجدان و ناظر جمعی نیز در روند محاکمه دخیل شوند. نکته حائز اهمیت این است که پخش اعتراف یا محاکمه پیش از برگزاری دادگاه پیشبینی نشده است. این در حالی است که در تجارب گذشته، نوعا در پرونده ترور دانشمندان هستهای، نفس فیلمبرداری به نحوی مصداق شکنجه و در راستای تخریب شخصیت افراد و تحت فشار قرار دادن آنها صورت گرفت. حال آنکه وقتی امروز این پرونده را بررسی و پیگیری میکنیم، مسوولان ذیربط در پاسخ به پیگیریهای مجلس میگویند هدف از پخش آن اعترافها درنهایت این بوده که به جامعه نشان دهند که کاری ضربتی صورت گرفته تا بتوانند رسوایی ترور این دانشمندان را رفع و رجوع کنند، حال آنکه همین اعترافها خود به رسوایی ناگوارتری علیه نظام انجامید و خوشبختانه امروز از این تجربه تلخ، بهخوبی درس گرفتهایم.
همزمان با پیگیریهایی که در رابطه با این پرونده صورت گرفت، طرحی بهمنظور منع پخش اعترافهای تلویزیونی و رادیویی را تدوین کردیم که اگر چه هنوز در نوبت بررسی است و به تصویب نرسیده، اما همین قوانین فعلی نیز اجازه پخش چنین اعترافهایی را سلب کرده است. از دیگر سو، در حالی که بعضا از نقش برخی کشورهای بیگانه در ماجرای اعتراضهای آبانماه ۹۸ صحبت میشود، لازم است توجه داشته باشیم که اولا دستکم تاکنون، هیچ شاهد و مدرکی که بهطور مستقیم از نقشآفرینی خارجیها در این اعتراضها حکایت داشته باشد، ارایه نشده است. حال آنکه اخیرا در یکی از جلسات امنیتی، اذعان شده که عامل اصلی اعتراضها و معترضان از اقشار متوسط به پایین بودهاند. هرچند ادعاهایی درباره نقش بیگانگان نیز مطرح شده که شخصا منکر آن نیستم، اما لازم است به جای پخش اعتراف افراد، اسناد و مدارک متقن به اطلاع افکار عمومی برسد. ضمنا از آنجا که ما در مجلس نیز اطلاع دقیقی از جزییات این مهم نداریم، شاید روشنگری در این راستا، عملی مثبت نیز باشد. اما باید این ملاحظه مهم را درنظر بگیرند که در روزهایی که احساسات شهروندان و جامعه جریحهدار شده، با بیان اینکه همه معترضان به بیگانگان وابسته بوده یا تحت نفوذ قرار گرفتهاند، بیش از پیش مردم را نرنجانیم.