وام مسکن، کلید حل مشکلات؟! استیضاح وزیر کشور در دستور کار مجلس، چالش بر سر آمار جانباختگان، غربال یارانهبگیران؛ شاید وقتی دیگر، آن سوی مذاکرات آمریکا و طالبان، رونمایی از سورنا ۴، واکنشها به پیشنهاد عباس عبدی برای استعفای روحانی، ماجرای سرقتهای پنج ثانیه ای! توضیحات درباره ماجرای کیکهای آلوده به قرص، تازیانه سرما در چادرهای منفی صفر زلزله زدگان میانه و دلایل پشت پرده استیضاح زنگنه، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۴ آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که پروژه استعفای روحانی موافقان و مخالفان در یادداشتها و سرمقالههای چند روزنامه موضوع بحث شده است. روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی که مطرح کننده این ایده بود، یادداشتی با عنوان واکنش نوبرانه منتشر کرده و طی آن مواضع به گفته عبدی متناقض برخی از اصولگرایان را مورد انتقاد قرار داده است. روزنامه جام جم، جوان و رونامه کیهان نیز در نوشتههای جداگانه این ایده را با تیترهایی چون پروژه استعفاطلبان و پشت پردههای آن تحلیل کرده اند. روزنامه دولتی ایران، اما تیتر سناریوسازی علیه انسجام دولت را برای صفحه نخست خود برگزیده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان مردم چه می خواهند، نوشت: میگویند زمانی که صدای انقلاب فرانسه بلند شده بود، ماری آنتوانت همسر لویی از کسی پرسید: که مردم چه میخواهند؟ آن شخص پاسخ داد: گرسنهاند و نان میخواهند؛ و شهبانو گفته بود: «اکنون که نان ندارند چرا شیرینی نمیخورند!» و این حکایتی است از شکاف عمیقی که بین حاکمیت و مردم فرانسه در قرن ۱۸ وجود داشته و درنهایت منجر به انقلاب و دگرگونی در آن کشور نیز شد. گفتن این داستان البته این روزها حکایتِ برخی از مسئولان است که انگار از فضای واقعی جامعه فاصله بسیاری دارند. نمونه آن شگفتانه وزیر جوانی بود که از اتفاق بیش از سایر مسئولان و حداقل به ظاهر ارتباط بیشتری با مردم دارد و از چند روز قبل مردم را برای یک خبر شگفت انگیز آماده کرده بود.
در نهایت شگفتانه آقای وزیر پهپادی بود برای حمل بسته های پستی که هرچند اتفاق خوبی است، اما گو اینکه وزیر ارتباطات آنقدر از بطن جامعه دور است که نمیداند مردم در نیازهای اولیه خود از جمله اینترنت با کیفیت و سرعت استاندارد، دسترسی آزاد به شبکه های اجتماعی و... مانده اند که حالا پهپاد نامهبر نمیتواند برایشان یک سورپرایز باشد.
این عدم ارتباط مسئولان با مردم و بیاطلاعی از شرایطشان اگر به اندازه بیاطلاعی ماری آنتوانت از شرایط مردم آن زمان نباشد بیتردید از همان جنس است. هرچند این عدم ارتباط نه مختص وزیر ارتباطات و نه فقط مسئولان دولتی است که قطعا نمونه های آن را بسیار می توان یافت.
باید گفت که این عدم ارتباط با مردم درست همان نقطه ای است که جامعه دچار احساس ناامنی روانی میشود؛ یعنی درست در نقطه ای که جامعه انتظار دارد مسئولانش با درک درست از موقعیت او و شرایط سخت آن قدمی برای بهبود اوضاع بردارند، با مسئولانی مواجه میشود که نه تنها در پاره ای موارد مسئولیت اقدامات خود را بر عهده نمیگیرد که گویی با بی اعتنایی به خواست مردم، دردهای جامعه را به استهزا گرفته است.
این بی اعتنایی و از دست رفتن سرمایه اجتماعی البته عوامل متعددی دارد، اما نکته قابل تامل آن است که طی روزهای گذشته، سخنگوی دولت از اشتباهشان در خصوص عدم اقناع مردم نه فقط در خصوص بنزین که در مورد تحریم گفته بود. اما در پاسخ به آقای سخنگو باید پرسید این اعتماد چگونه حاصل شود وقتی که مردم میبینند هزینه شرایط تحریم فقط بر دوش آنهاست، در حالی که هنوز هم بودجه کشور پر است از فشارهایی از اعتباراتی که حتی دولت هم زورش به آن نمیرسد. چگونه مردم میتوانند به قدرت رای خود اعتماد کنند، در حالی که وزیر ارتباطاتش میگوید دوست ندارد فیلترینگ باشد، اما زورش نمیرسد؟ این نرسیدن زور همان حلقه مفقوده ناایمنی روانی جامعه در برابر پاسخگویی است، همان حلقه مفقوده عدم شناخت ارتباط بین مسئولان با بطن جامعه است.
شکافی که سبب شده مردم، دلزدهتر از همیشه با دیده تردید نسبت به هر اقدامی از سوی مسئولان، واکنش نشان دهند. همان شکافی که باعث شده اظهارنظرهای مسئولان بیش از آنکه تسلی و همراهی برای دردهایشان باشد، تنها مته ای است که تا عمق اعصابشان فرو می رود؛ همان شکافی که باعث شده عدهای از مسئولان ندانند که مردم نان ندارند بخورند که بخواهند شیرنی بخورند. اینترنتشان پر از مشکل است که بخواهند به پهپاد بستهبر دلخوش باشند.
عباس عبدی در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان واکنش نوبرانه در نقد مواضع جناحی از اصولگرایان نسبت به دولت نوشت: اگر هدف شما از این حملات و کارشکنیها تغییر دولت نیست و آن را مطلوب نمیدانید، پس اساسا چرا انجام میدهید؟ چون فرض عقلایی این است که شما در پی تحقق این هدف هستید. اتفاقا همین را بارها و بارها گفتهاید. اینکه یکی از شما پایین کشیدن هر چه سریعتر رییسجمهور را وظیفه خود میداند، یا دیگری دنبال مجلسی است که با قدرت او را استیضاح کند، همه نشانههای مطلوبیت این هدف برای شما است. خوب حالا اگر با شیوه کمهزینهتری این هدف محقق شود، چه ایرادی دارد و چرا از آن استقبال نمیکنید؟ حالا فرض کنیم که شما واقعا هم مخالف این پیشنهاد هستید، پس چرا هنگامی که دوستانتان شعار پایین کشیدن رییسجمهور را میدادند با این شعار همدلی کردید؟ این رفتار محصول بیپایه بودن مواضع این جناح است. آنان بر طبل سیاستی میکوبند و هنگامی که عوارض آن آشکار میشود فوری عقبنشینی میکنند و با آن مخالفت میکنند.
برخی از آنان خود را به کوچه علیچپ میزنند و میگویند که روحانی باید تا آخر ادامه دهد و مسئولیت کارهایش را بپذیرد. خب! اگر شما معتقدید که این سیاستها نادرست است و به نفع جامعه نیست و به همین علت اینقدر چوب لای چرخ آن میگذارید، چه معنایی دارد که حتی یک روز بیشتر ادامه پیدا کند؟ چه استدلال پوچی است که باید تا پایان ادامه دهد و مسئولیت کارهایش را بپذیرد؟ خوب! پذیرفت یا نپذیرفت. چه نتیجهای دارد؟ اگر بد است تا همین جا هم میتواند بد باشد و بپذیرد کافی است و اگر آن را خوب میدانید، پس تا ۱۸ ماه دیگر هم همان راه را ادامه خواهد داد. احتمالا برای آنکه بدتر شود، چوبهای بیشتری لای چرخش خواهید گذاشت تا بگویید، نگفتیم؟ برخی دیگر استعفا را قهرمانسازی تلقی کردهاند و معتقدند پس از پایان دوره مردم تغییر ریل خواهند داد. آنان متوجه نیستند که اولا این قهرمانسازی نیست دوم اینکه انتخابات زودرس همان فرصت مناسب برای تغییر ریل است. نیازی نیست دو سال صبر کنید. حالا اگر به علل دیگری این را نمیپسندید خوب همان را باید گفت. این چه سرّی است که پیشنهاد کنارهگیری یا استعفا هم اینقدر حساسیتبرانگیز است؟ در همه جای دنیا تا این پیشنهاد ارایه شود مخالفان دولت استقبال میکنند. حتی مخالفانی که چوب هم لای چرخ دولت خود نمیگذارند، پس چرا در ایران حتی این پیشنهاد میتواند با عصبانیت مخالفان دولت مواجه شود؟ فقط در ایران است که اگر به کسی بگوییم از قدرت کنار برود او و توصیهکننده میشوند برانداز! واقعا در سیاست هم نوبریم! تا حالا میخواستند سر به تن او نباشد حالا میگویند کنار رفتن بیکیفر نمیماند و بعد هم برای اینکه دچار تعارض نشوند میگویند اینها قدرت طلب هستند و کنار نمیروند! این وضع محصول تناقضات بیپایان برخی گروههای سیاسی بینام و نشان است که در عین حال قدرت دارند. آنان تبعات دیدگاههای خود را هنگامی متوجه میشوند که از زبان دیگران بیان شود. پیش از آن، توجه چندانی به پیامدهای نظرات خود ندارند.
علی قنبری استاد دانشگاه تربیت مدرس طی یادداشتی با عنوان پنج راهکار بعد از افزایش قیمت بنزین در روزنامه ایران نوشت: بعد از آنکه قیمت بنزین افزایش پیدا کرد، برخی از مسئولان چنین مطرح کردند که اثرگذاری افزایش قیمت بنزین روی کالاها بین ۲ تا ۳ درصد است. اما پیشبینی ما اثرگذاری بیشتری بود، طی این مدت هم دیدیم اثرگذاری نرخ بنزین در بازار بیشتر از ۳ درصد بود و در برخی از کالاها حتی این اثرپذیری بیشتر بوده است.
قیمت بنزین سه برابر شده، با این اتفاق طبیعی است انتظارات تورمی در کشور شکل بگیرد، از اینرو در بلند مدت آثار افزایش قیمت بنزین به تمام کالاها میرسد و این امر در مورد کالاهایی که در شهرستانهای کوچک توزیع میشود، مشهودتر خواهد بود. در شهرهای کوچک، وانتها کالاها را جابهجا میکنند و از آنجا که سهمیه بنزین آنها مناسب نیست، افزایش قیمت به مرور به تمام شهرستانها میرسد. بدین جهت نمیتوان اثرگذاری نرخ بنزین بر کالاها را تکذیب کرد یا حتی کمرنگ دانست.
از طرفی اعتقاد دارم که افزایش قیمت ارز در کشور متأثر از نرخ بنزین است. وقتی قیمت کالا یا محصولی بهدرست یا غلط اصلاح میشود، اثر آن در تمام بخشها دیده میشود. اگر قیمت بنزین افزایش پیدا نکرده بود، شاهد نوسان قیمت ارز نبودیم.
درست است که اکنون قیمت ارز روند کاهشی بهخود گرفته و بانک مرکزی برای کنترل نرخ ارز در بازار اقدامهایی را انجام داده است، اما باید به این موضوع دقت کرد که واقعیسازی قیمتها و فاصله گرفتن از هدر رفت یارانهها چگونه دنبال شود.
برای آنکه در آینده شاهد تورم بیشتر نباشیم پنج توصیه برای دولت دارم. اولین نکته کنترل تقاضای مؤثر است. ستاد تنظیم بازار باید به نحوی تصمیمگیری کند که تقاضای مردمی کنترل شود و عطش خرید در بین مردم پدید نیاید. یکی از دلایلی که باعث میشود عطش خرید در بازار به وجود بیاید، شایعات و زمزمه افزایش قیمتهاست.
دومین راه حل اطلاعرسانی صحیح و دقیق است. مردم باید بدانند که کشور در چه شرایطی است، در این صورت همراهی مردم با دولت بیشتر خواهد شد.
سومین راهکار عرضه بیشتر کالاست. در حال حاضر با کسری کالا در کشور مواجه نیستم، اما برای آنکه بازار شرایط بهتری داشته باشد و مردم نسبت به آینده اطمینان بیشتری داشته باشند توصیه میکنم عرضه کالاها بیشتر شود.
چهارمین نکتهای که باید به آن اشاره کرد، ثبات قیمتها است. دولت باید بازار را به گونهای هدایت کند که تولیدکنندگان برای افزایش قیمتها برنامهریزی نکنند. پنجمین نکته؛ نظارت بیشتر بر بازار است، به گونهای که مردم اطمینان پیدا کنند که با واحدهای صنفی که گرانفروشی میکنند بهصورت جدی برخورد میکند.
با رعایت پنج نکته عنوان شده، تأثیر افزایش قیمت بنزین بر بازار و نرخ تورم کمتر خواهد بود. دولت در اصلاح قیمت بنزین تصمیم بزرگی گرفت، برای آنکه رشد قیمت کالاها، سبد خانوارها را تحت تأثیر قرار ندهد بهتر است که نقش دولت در بازار از جنبه نظارت پررنگتر شود.