«اگر روحانی توانسته بود موفق شود، اصلاحطلبان در آن شریک و سهیم بودند، اما امروز فارغ از این که چقدر تقصیر با اوست، باید پای عملکرد دولتش بایستیم؛ بنابراین به جای همسوشدن با جریانهای رادیکال، باید اولا از روحانی و اعضای دولت بخواهیم واقعیتهای کشور را تا آنجا که آسیب به امنیت ملی نیست، با مردم در میان بگذارند. ثانیا در بخشهایی که معتقدیم او نقص داشته، با صدای بلند از وی و دولتش انتقاد کنیم و خواستار توجه به راهحلهای کارشناسی برای حل معضلات شویم.»
به گزارش تابناک صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران در سرمقاله امروز شرق نوشت: در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: «اصلاحطلبان به چند دلیل نباید تسلیم امواج بهراه افتاده مبنی بر تقاضای استعفای روحانی شوند. نخستین دلیل آن است که این امواج را جریان خاص شناختهشده اصولگرایان رادیکال بهعنوان استراتژی انتخاباتی به راه انداختهاند. تلاش آنان القای این نکته است که همه مشکلات کشور از اقتصادی تا سیاسی و فرهنگی، مشکلات سیاست خارجی، تحریمهای یکجانبه آمریکا، بلاتکلیفی برجام تا برسیم به بیکاری، گرانی، افزایش قیمت بنزین و تبعات بعد از آن، جملگی ریشه در سیاستها و عملکرد دولت روحانی دارد. اگر ایشان نمیبود، هیچکدام این مشکلات هم پیش نمیآمد و فرضا هم اگر ایجاد میشد، قابل حلوفصل بود. آنان معتقدند دولت روحانی از یک سو باعث بهوجودآمدن تمامی آنها بوده و از سوی دیگر هم در جهت حل این مشکلات نتوانسته گامی بردارد و سایر نهادهای متعدد که قدرت و بودجه دارند، هیچ نقشی در بهوجودآمدن این مشکلات نداشتهاند و تداوم آن به آنها مربوط میشود. از دید رادیکالها، صدر و ذیل همه نابسامانیها و گرفتاریها خلاصه میشود در سوءمدیریت دولت روحانی.
حاجت به گفتن نیست، تصویری که این روزها رادیکالها میکوشند از روحانی ترسیم کنند، فارغ از نقاط ضعف دولت و اشکالات عملکردهای این روزهای روحانی، صرفا یک جریانسازی سیاسی غیر اخلاقی به منظور بهرهبرداری انتخاباتی است نه برای حل مشکلات مردم و کشور. صد البته ایرادهایی به دولت دوازدهم وارد است. از نحوه اجرای افزایش نرخ بنزین تا حذف نکردن یارانه ثروتمندان، بحث استفاده از مدیران خلاق، زنان، نیروهای توانمند اقوام و...، اما این که صدا و سیما و برخی تریبونهای هفتگی بهعلاوه یک جریان سیاسی رادیکال تلاش میکنند اینگونه القا کنند که همه گرفتاریها بهواسطه عملکرد روحانی است هم غیر اخلاقی است هم نادرست و هم فریب افکار عمومی.
برخی اصلاحطلبان هم بهواسطه انگیزههای دیگری، همجهت با این جریان شده و خواهان استعفای روحانی شدهاند. صد البته که انگیزه آنان با رادیکالها ۱۸۰ درجه متفاوت است. آنها به دو دلیل، موضوع استعفای روحانی را در هفتههای اخیر مطرح کردهاند؛ نخست آن که میخواهند با کناررفتن او معلوم شود چقدر از بحران فعلی متوجه عملکرد روحانی است و چقدر دیگران سهم دارند. دوم این که معتقدند یک بار برای همیشه باید روشن شود رئیس قوه مجریه چقدر اختیار دارد و به اندازه اختیارات از او انتظار وجود داشته باشد نه این که بسیاری سیاستهای دیگر در سایر نهادها اتخاذ شود، اما پاسخگوی آن باید قوه مجریه باشد.
صرف نظر از این که چقدر با اصلاحطلبانی که خواهان استعفای روحانی هستند، موافقت داشته باشیم، واقعیت تلخ آن است که اصلاحطلبان و گروههای حامی حسن روحانی در دو انتخابات ریاستجمهوری گذشته، در برابر مردم در قبال انتخاب روحانی مسئولیت دارند. فراموش نکنیم کسر قابل توجهی از ۲۴ میلیونی که به روحانی رأی دادند، به تشویق و ترغیب اصلاحطلبان بود. شاید اگر اصرار و حمایت اصلاحطلبان از روحانی نبود، ایشان در انتخابات ۹۶، ثلث آن رأیها را نیز کسب نمیکرد؛ بنابراین از آنجا که در برابر انتخاب او نزد مردم مسئولیت وجود دارد، باید پای بد و خوب و بهشت و دوزخ او هم ایستاد. اگر روحانی توانسته بود موفق شود، اصلاحطلبان در آن شریک و سهیم بودند، اما امروز فارغ از این که چقدر تقصیر با اوست، باید پای عملکرد دولتش بایستیم؛ بنابراین به جای همسوشدن با جریانهای رادیکال، باید اولا از روحانی و اعضای دولت بخواهیم واقعیتهای کشور را تا آنجا که آسیب به امنیت ملی نیست، با مردم در میان بگذارند. ثانیا در بخشهایی که معتقدیم او نقص داشته، با صدای بلند از وی و دولتش انتقاد کنیم و خواستار توجه به راهحلهای کارشناسی برای حل معضلات شویم. به هر حال شرایط دشواری برای کشور پیش آمده و ما که با تفکرات جریانات تخریبگر آشنا هستیم و میدانیم با کنار رفتن روحانی و قدرتگرفتن جریانات رادیکال، در حقیقت وضعیت نهتنها بهبود پیدا نمیکند، بلکه فضا را به سمت وخیمترشدن سوق میدهد، باید بر تغییر و اصلاح روندهای نادرست دولت و تدبیر برای حل مشکلات کشور و مردم اصرار کنیم.»