به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه هفدهم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در دیدار با قشرهای مختلف مردم با محوریت انتخابات و محکومیت معامله قرن در صفحات نخست بیشتر روزنامهها با عناوین و تصاویر مرتبط برجسته شده است.
دیگر موضوع مورد توجه روزنامههای امروز، جنگ نمادین ترامپ و پلوسی در کنگره و پاره کردن متن سخنرانی ترامپ توسط پلوسی در کنگره، اثر کرونا بر اقتصاد ایران، تایید و تکذیبهایی درباره لیستهای انتخاباتی و ائتلافهای سیاسی و سخنان روحانی درباره وحدت مردم در برابر دشمنان در روزنامههای امروز با تیترها و عناوین محتلف مورد توجه سردبیران قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حسین بهشتی پور در یادداشتی با عنوان تفسیر جامعه بینالملل از مشارکت ایرانیها در انتخابات در روزنامه ایران نوشت: همواره یک اصل مسلم در جهان سیاست وجود دارد و آن اینکه سیاست خارجی، ادامه سیاست داخلی است؛ یعنی بین سیاست داخلی و خارجی یک تأثیر متقابل وجود دارد و چنانچه یک نظام از پشتیبانی مردمی برخوردار باشد، مؤلفههای اعمال قدرتش در عرصه خارجی توانمندتر میشود و میتواند در روابط بینالملل موفق عمل کن.
نکته دیگر آن است که در انقلاب اسلامی ایران سه پایه قدرت شامل مردم، رهبری و وجه اسلامی انقلاب یعنی دین و ایدئولوژی اسلامی مطرح بوده است. در این راستا حضور مردم و میزان حمایت آنها از نهاد حاکمیت یکی از مؤلفههای اصلی قدرت کشور به شمار میآید. حضوری که یکی از جلوههای بروز آن انتخابات است و نقطه کانونی و مهمی برای جمهوری اسلامی به شمار میآید. زیرا از منظر داخلی، اقبال اکثریت مردم به حضور در انتخابات نشان میدهد که پایههای حاکمیت همچنان در میان مردم دارای اعتبار و مقبولیت است و تفسیر این مشارکت پررنگ برای جهان خارج، این گزاره است که ایران همچنان یکی از پایههای مهم اقتدار خود را در اختیار دارد. این مؤلفه در کنار توان اقتصادی و قدرت نظامی کشور میتواند به عامل مهمی برای قوت بخشیدن به قدرت کشور در عرصه بینالمللی تبدیل شود.
تفسیر جامعه بینالملل از این اصل مسلم که جمهوری اسلامی از پشتوانه حمایت مردمی بهرهمند است، در روند کنش و واکنش و جهتگیری بازیگران جامعه جهانی با ایران اهمیت بسزایی دارد. اینکه تصمیمی از سوی نظام جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی گرفته شود و این تصمیم مورد وفاق مردم کشور باشد، از منظر تأثیرگذاری برای اجرا بسیار حائز اهمیت است.
بنابراین آنچه مسئولان و تصمیم گیرندگان کشور نباید از آن غافل شوند، فراهم ساختن زمینه حضور حداکثری مردم با سلایق مختلف در انتخابات است. حضور حداکثری مردم و شرکت در انتخابات پیامی را به نهادهای حاکمیت میدهد مبنی بر اینکه چه خواستهایی دارند و مایل به پیگیری چه سیاستی در عرصه بینالمللی هستند چنانکه اگر هم با صندوقهای رأی قهر کنند و از مشارکت خودداری کنند، پیام خاص خود را به حاکمیت میدهند؛ یعنی کسانی که به هر دلیلی با صندوق قهر میکنند با قدرت حاکم قهر کردهاند و نمیتوان منکر شد که بخشی از قدرت ملی از همین صندوقهای رأی بیرون میآید، حالا اگر کسی رأی نمیدهد یعنی از حق خود برای اعمال قدرت میگذرد و بر مبنای تصمیمگیری نهادهای حاکمیتی تأثیرگذار خواهد بود؛ بنابراین هر اقدامی که موجب شود این حضور مردم در انتخابات کمتر شود اعتبار اصول و مبانی و اقتدار ملی کاهش مییابد و برعکس هر اقدامی موجب شود این حضور پررنگتر و پرشورتر باشد قطعاً به افزایش اقتدار کشور کمک میکند.
فراهم کردن حضور طیفهای مختلف سیاسی در انتخابات و برگزاری شفاف و سالم آن میتواند میزان اقبال مردم را به حضور حداکثری افزایش دهد تا به این ترتیب این پشتوانه مردمی در کنار تلاش برای افزایش قدرت اقتصادی و نظامی به عاملی برای ایستادگی در برابر فشارهای روزافزون امریکا تبدیل شود.
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان از نود ورزشی به نود سیاسی! نوشت: خبرگزاری فارس در روزهای گذشته کمپینی برای تولید برنامه «نود سیاسی» با اجرای علیاکبر رائفی پور به راه انداخته است. «حمید خواجهنژاد» مدیر روابط عمومی معاونت سیما نیز نسبت به این کمپین واکنش نشان داده و گفته است که این درخواست بررسی خواهد شد. حال سوال اینجاست در حالی که صداوسیما تاب و تحمل تداوم برنامه ورزشی نود را ندارد، چگونه با این درخواست موافقت خواهد کرد با فرض اینکه این برنامه بر خلاف رویه شخص رائفی پور بتواند مسائل سیاسی کشور را در یک برنامه بیطرف بررسی کند؟
طی سالهای گذشته بارها از سوگیری صداوسیما توسط کارشناسان سخن گفته شده است. نمونه این عدم تسامح را میتوان در مورد اخیر یعنی راه ندادن علیرضا فغانی داور بین المللی کشور به وضوح دید که رسانه ملی حتی تحمل حضور یک داور را هم در برنامههای خود ندارد. این در حالی است که پسوند ملی این سازمان و این رسانه به معنای در برگیرندگی تمام نظرها، افکار و سلایق موجود در کشور است که بارها نقض آن به اثبات رسیده است.
صداوسیما طی سالهای گذشته همواره متهم به جهتگیری و حمایت از یک جریان سیاسی خاص بوده است. این اتفاق در شرایطی که حتی اگر رای و نظر مردم در مقاطعی با آن گروه سیاسی نبوده؛ رخ داده است. در این شرایط، به نظر میرسد ساخت برنامهای با عنوان نود سیاسی با اجرای یک مجری متعلق به جریان ضددولتی و ضداصلاحطلبی تنها به طنزی شبیه است که احتمالاً برای ساخت آن هم راه دشواری نخواهند داشت. گو اینکه ساخت چنین برنامهای با همه چالشهای احتمالی و یکطرفه بودنش از پخش حضور یک بازیگر قدیمی در برنامه دورهمی برای صداوسیما کار آسانتری باشد.
از نگاه دیگر، اما آفت انحصارگرایی و تکصدایی بودن رسانه ملی، طی این سالها تبعات جبرانناپذیری داشته است. علیرغم ادعای داشتن مخاطب ۸۰ درصدی از سوی این رسانه، آنچه واضح است عدم اعتماد عمومی نسبت به خوراک تجویزی صداوسیما از جمله این تبعات است که حالا مخاطبان، گاه شبکههای اجتماعی را مرجع معتبرتری نسبت به رسانههای رسمی میدانند. در این شرایط باید گفت که این قبیل رویکردها که البته در سطح اجتماعی نیز قابل مشاهده است تبدیل به یک روند تبعیضآمیز شده است که به جای جذب حداکثری، گاه کاربلدان و نخبگان را نیز راهی خارج از مرزهای کشور کرده است.
به بیان دیگر، صداوسیما یک نمود عینی از نگاه تکبعدی به مردم است که هرکس در دایره یک تفکر خاص نگنجد راهی جز سکوت و انفعال و یا خروج از کشور ندارد. تبعات این رویکرد البته در مهاجرت نخبگان علمی، ورزشی و... قابل مشاهده است.
به جرئت میتوان گفت: این نگاه که گاهی به صورت علنی از زبان یک مجری تلویزیونی بیان میشود که هرکس زندگی نوع دیگری را میخواهد از ایران برود، تا به امروز دستاوردی جز سرخوردگی برای نسل جوان به ارمغان نیاورده است. این خلا را میتوان در جزماندیشی برخی تصمیمسازانی جستوجو کرد که هرچند گاه در ظاهر از هوشمندی مردم در بزنگاهها سخن میگویند، اما در عمل هرگاه مردم تصمیمی جز آنچه آنها خواستهاند اتخاذ کردند، نادیده گرفته شدهاند. بیتردید رسانه ملی به عنوان یکی از نمونههای تکبعدینگر، میتوانست با دربرگیری همه سلایق و البته در چارچوب قانون اساسی کشور الگویی برعکس از آنچه که امروز مشاهده میکنیم؛ باشد. حال، اما صحبت از ساخت برنامهای با عنوان نود سیاسی، تکلیفش با توجه به سبقه این رسانه معلوم است. یک بلندگوی جدید برای تخریب یک گروه خاص بدون فرصت پاسخگویی. رویهای که سالهاست صداوسیمای ملی در پیش گرفته است.
محمد صرفی در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان هجمه به شورای نگهبان و توبه افلاطونی نوشت: هجمهکنندگان به شورای نگهبان را میتوان نابالغان سیاسی نامید که درک ضعیفی از منافع ملی دارند و حاضرند برای آنکه هیزمی برای زیر دیگ خود تهیه کنند، ستون خیمه را اره کنند. شاید خود را رند و زرنگ میپندارند، اما در واقع بر شاخه نشسته و بن میبرند. کسی را که با رای همین شورا بارها در معرض انتخابهای گوناگون قرار گرفته و بهواسطه انتخابات به جایگاه و اسم و رسمی رسیده است و حالا با تکیه بر دروغهایی از آن دست که ذکر شد، همان سازوکار را زیر سؤال میبرد و به انتخابات برچسب انتصابات و تشریفات میزند و یا سلامت آن را زیر سؤال میبرد، چه باید نامید؟
مشکل این جماعت را باید در نوعی ریاکاری سیاسی جست. از سویی به ارکان نظام میتازند و آن را زیر سؤال میبرند و از سوی دیگر بر سر سفره قدرت نشسته و به هیچ طریقی حاضر به دل کندن از آن نیستند. مانند کسی که لقمه بزرگ در دهان دارد و در همان حال به سفره فحش میدهد! اگر به آنچه میگویید واقعاًً اعتقاد دارید پس چرا سفره را رها نمیکنید؟! آیا بهتر نیست یکبار و برای همیشه تکلیفتان را با خودتان و مردم روشن کنید؟ اگر نظام اهل مهندسی انتخابات بود، پس شما طی دورههای متعدد چگونه توانستید به کرسیهای مختلف سیاسی تکیه بزنید؟ چنین ادعاهایی از سوی کسانی که خود در مصادر امور مختلف هستند، مضحک و توهین به شعور مردم نیست؟
کسی که کارنامه مقبول و قابل دفاع دارد نیازی به حاشیهسازی و طرح مسائل جنجالی ندارد. از دستاوردهای خود میگوید و به آن افتخار میکند، اما آنکه چیزی برای عرضه کردن ندارد و اهل مسئولیتپذیری هم نیست، آسمان و ریسمان را به هم میبافد تا ذهنها را از دستان خالی خود دور کند.
نتیجه چنین مواضع و رفتارهایی چیزی جز دلسرد کردن ملت نیست. ملتی که از سویی به اندازه کافی درگیر مشکلات روزمره و معیشتی خود است و از سوی دیگر تحت بمباران مداوم و شدید دشمن در حوزه ادراکی و شناختی است. مگر دشمن چیزی جز دلسردی مردم را میخواهد؟ مردم به شما رای دادند تا چرخ زندگیشان بچرخانید یا برایشان تئوریبافی و نظریهپردازی کنید؟
تصور کنید رئیسجمهور آمریکا دو گزینه مقابل خود داشته باشد و فقط اجازه انتخاب یکی از آنها را داشته باشد؛ گرفتن مردم از جمهوری اسلامی یا گرفتن موشکهای جمهوری اسلامی. بهنظر شما ترامپ کدام گزینه را انتخاب میکند؟ شاید ترامپ آدم ابلهی باشد، اما نه آنقدر که گرفتن مردم از جمهوری اسلامی را انتخاب نکند. جمهوری اسلامی ایران بدون پشتوانه مردم، کشور و نظام ضعیف و بیخاصیتی میشود که کمترین تهدیدها و چالشها میتواند آن را از پای درآورد.
کسانی که با گفتار و رفتار خود مردم را دلسرد میکنند، همکاران بیجیره و مواجب ترامپند و از این بابت باید شرمنده و عذرخواه باشند. همانطور که رهبر انقلاب دیروز تأکید کردند؛ «از دشمن نمیشود گلایه کرد، اما فلان نویسنده، مرتبطین با فضای مجازی، نماینده مجلس و فلان مسئول مهم دولتی باید مراقب باشند و اینجور نشود که بگوییم مردم شرکت کنید، اما در عین حال، به غلط، جوری حرف بزنیم که مردم از حضور در انتخابات دلسرد شوند.»
تهیه خوراک برای دشمن هنر خاصی نیست. البته شاید هم اشکال از ماست که از این جماعت انتظار بینش افلاطونی و توبه از حمله به شورای نگهبان داریم.