مارال لطیفی در «معرفی و نقد کتاب تهران» نوشت: اتاقی از آن خود جستاری است دربارهی «زن و داستان» که ویرجینیا وولف (۱۸۸۲- ۱۹۴۱) در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) و بر اساس دو سخنرانی با عنوان زن و داستان نوشته است. این جستار به شیوهای نو نوشته شده و نویسنده در آن از سبک معمول مقالهنویسی فاصله گرفته است. این اثر از چند جهت اثری برجسته است؛ از جمله اینکه ویژگیهای نثر مدرن را به جستارنویسی وارد کرده و علاوه بر آن، از اولین آثاری است که بر پایهی نقد فمینیستی نوشته شدهاند و بنابراین نقطهی عطفی است در نظریهی فمینیستی. محور بحثْ در این کتاب، اهمیتِ فراهم بودنِ زمینههای مادی برای نویسندهشدن زنان است؛ نزد وولف، مهمترینِ این منابع پول، امکان تحصیل و فراغت و خلوتِ لازم است.
وولف در اتاقی از آن خود، در راستای پرداختن به مسئلهی زن و داستان، توجه خواننده را به عواملی خارج از فضای ادبیات و نفسِ نوشتن جلب میکند. او در بستری روایی و با زبانی طنزآمیز و پر از کنایه و اشاره، شرایط مادی زندگی زنان اروپایی در قرون گذشته را شرح میدهد و از موانع موجود برای نویسنده شدن زنان میگوید؛ این دلایل، اصلیترین مسائل زنان از گذشته تا زمان خود او هستند.
راوی که نام «مری بیتون، مری سیتون، مری کارمایکل یا هر نامی که دوست دارید» را برخود دارد، میخواهد موضوع «زن و داستان» را بررسی کند. این موضوع عمداً، چنان در ابعاد کلی مطرح میشود که وولف هم به مسئلهی امتناع از نویسندهشدن زنان در گذشته میپردازد و هم تصویر زنان در داستان را بررسی میکند؛ و نیز گریزی میزند به این پرسش که چرا زنان نویسندهی قرن نوزدهم فقط رمان مینوشتهاند.
اتاقی از آن خود با تصویر مری در محوطهی دانشگاه خیالی آکسبریج آغاز میشود و دو نگهبانی که یکی او را از چمن خارج و به خاکی وارد میکند و دیگری مانع میشود که مری بدون همراهی یک مرد به کتابخانه قدم بگذارد. در همین تصویر اول، موقعیت حاشیهای زنان در جهان مردانه کاملاً به چشم میخورد. در گام بعدی، ذهن مری از شکوه ساختمان دانشگاه و ریختوپاشی که در هر وعدهی غذایی میشود، به جریان پولهای هنگفتی میرود که در پس این دستگاه موجود است و توجهش به فقر تحقیرآمیز زنان جلب میشود و به یاد میآورد که تا کمتر از پنجاه سال پیش، پول زنان بخشی از اموال شوهرانشان بود و درنتیجه در صورت فراهمبودن شرایط هم، انگیزهای برای کسب درآمد وجود نداشت.
مری به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش که چرا زنان فقیر بودهاند، درمییابد که مردان کتابهای بیشماری دربارهی زنان نوشتهاند، آنان را دیگریِ خویش پنداشتهاند و این موجود غریب را ابژهی تأملات بسیار کردهاند و درنهایت بی آنکه کوچکترین توافقی بر سر چیستی و کیستی زن داشته باشند، تصاویری بینهایت کجومعوج از زنان ارائه دادهاند؛ درحالیکه اسناد و شواهد تاریخی دربارهی زن، بهعنوان موجودی تاریخمند، کاملاً خاموشاند.
سپس در قالب اشارهای بیوگرافیک، سخن از ارثیهای به میان میآورد که مادامالعمر، سالی پانصد پوند را برایش تضمین کرده و با استفاده از همین موضوع، دربارهی نقش استقلال مالی و بینیازی از پول در نویسندهشدن افراد سخن میگوید.
در ادامهی اتاقی از آن خود، وولف شخصیت خیالی «خواهر شکسپیر» را میسازد، شخصیتی که امروز در ادبیات فمینیستی کاراکتری است شناخته شده، و این ایده را که نبوغ تحت هر شرایطی بروز و ظهور مییابد، به نقد میکشد. او با «خواهر شکسپیر» بهخوبی نشان میدهد که چگونه نویسندهشدن زنی با همان میزان هوش و استعداد شکسپیر، در زمانهی او ناممکن بوده است. موانع بسیار، از نداشتن آموزش مناسب و اجبار به ازدواج در سنین پایین تا طردشدن با برچسب دیوانگی و جادوگری و مورد تمسخر مردان و زنان قرارگرفتن، در راه این زنان وجود داشته است.
وضع زنانی که مجبور میشدند کار کنند از زنان ثروتمند محبوس در خانههای اشرافی بهتر بود. و بر اثر تلاشهای همین زنان، کمکم نویسندگی زنان از دیوانگی به راهی برای پولدرآوردن تبدیل شد.
وولف در تکمیل فهرست موانع موجود برای نویسندگی زنان، بر وجود سنت نویسندگی و بزرگانی که نویسنده بتواند بر شانههای آنان بایستد، تأکید میکند و سپس به این سؤال میرسد که چرا حجم زیادی از تولیدات نوشتاری زنان رمان است.
وولف در اتاقی از آن خود، برای پاسخ به این پرسش نیز در جستوجوی مبنایی مادی است و باور دارد که علت احتمالی این امر، تعلق اکثر این زنان به طبقهی متوسط است؛ زیرا در اتاق نشیمن، یعنی تنها فضای موجود در این خانوادهها، نوشتن رمان از نوشتن شعر یا کتابهای تحقیقی سادهتر بوده است. دلیل دیگر میتواند این باشد که زنان بیشتر در معرض روابط و احساسات دیگران بودهاند. علاوهبراین وقتی زنان دست به قلم بردند، تمام انواع ادبی دیگر تثبیت شده بود و مردان مُهر پررنگ خود را بر آنها زده بودند، مگر رمان که هنوز آنقدر جوان بود که زنان میتوانستند آن را در دَستان خود شکل دهند.
غلبهی ارزشهای مردانه بر جهان و خودسانسوری بسیاری از زنان نویسنده برای تطابق با این ارزشها و درنتیجهی آن، افت کیفیت کار، موضوع بعدی است. از نظر وولف جین آستن و امیلی برونته استثناهای مهم این قاعدهاند.
البته از اوایل قرن بیستم، رمان دیگر تنها عرصهی حضور زنان نویسنده نبود و زنان تقریباً به اندازهی مردان و در اکثر حوزهها نوشته بودند و خود رمان هم، تغییر کرده بود. احساسات واقعی زنان برای نخستین بار در رمانها منعکس شده بود؛ مثلاًً علاقمندی زنی به زن دیگر، چیزی که پیش از این در ادبیات عمدتاً مردانه بیسابقه بود.
بالاخره در ابتدای قرن بیستم زنان از احساسات واقعی خود نوشتهاند امّا این زنان از نظر وولف خام و دستپاچهاند و باید بیاموزند زندگی واقعی زنان را وصف کنند و بدون تلخکامی، به ویژگیهای «مردانه»ی مردان بخندند و برای ظهور زن نویسندهی تمامعیار هنوز صد سال وقت لازم است. او دوگانهی زن-مرد و زنانه- مردانه در ادبیات را دوگانهای میداند بسیار مضر و معتقد است در ذهن ما هردوی این خصوصیات حضور دارند اما تاکنون عمدتاً در زنان، زنانگی و در مردان، مردانگی غلبه داشته است. نویسندهای قادر به خلق شاهکار است که «ذهن دوجنسی» داشته باشد و زن و مرد درون ذهن او به تعادل و توازن رسیده باشند. وولف آثار مردان در آن زمان را به دلیل تحصیلات باکیفیتتر، بسیار بهتر از آثار زنان میداند اما معتقد است سایهی «منِ» مردان بر آثارشان سنگینی میکند.
وولف در پایان این جستار بار دیگر تأکید میکند که اصلیترین مقدمات نویسندگی، پول ، وقت و فراغت است و زنان تا پیش از آن، از هیچیک بهرهی چندانی نداشتهاند. اتاقی از آن خود به زنان یادآوری میکند که دیگر چند سالی است حق رأی دارند و امکان ورود به اکثر مشاغل و امکان تحصیل، پس بهانهای باقی نمیماند و باید با تمام قوا با واقعیت روبهرو شوند و قدم به جهان واقعی بگذارند، یعنی جهانی فراتر از دنیای زنان و مردان، و با این تلاشِ جمعی امکان ظهور شاعر و نویسندهی زن طراز اول را فراهم کنند.
انتشارات نیلوفر در سال ۸۳ نخستین بار این کتاب را با ترجمهی بسیار خوب و مقدمهی روشنگر صفورا نوربخش در ۱۶۰ صفحه منتشر کرده و تا کنون هشت چاپ از آن بیرون آمده است.