به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه چهاردهم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شدند که درد مزمن مسکن؛ ریشهها و راه حلها، قطعی شدن برگزاری کنکور، گزارش از بازدید چند نماینده از هفت تپه و ویژه گزارشهایی درباره سالگرد مشروطه در صفحات نخست روزنامههای امروز برجستهتر از سایر اخبار بازتاب داشته اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اردوان امیراصلانی در بخشی از یادداشتی با عنوان سیاست بایدن در مقابل ایران ضمن اشاره به چالشهای پیش روی بایدن در آمریکا از چالش او در قبال ایران در روزنامه اعتماد نوشت: چالش او درهم شکستن جبهه ضد ایرانی عربستان سعودی و اسراییل و مهیا کردن شرایط برای تجدید گفتوگو با جمهوری اسلامی و آرامش بخشیدن به خاورمیانه است که دایما در آستانه درگیری قرار دارد. جو بایدن با صراحت استراتژی ترامپ در مورد ایران را فاجعهآمیز خوانده است. جو بایدن قبلا نشانههایی از گشادهرویی در مورد ایران که برای امریکا به یک معمای ژئواستراتژیک تبدیل شده را نشان داده است. جو بایدن باید شکست دو استراتژی متضاد باراک اوباما با برنامه جامع اقدام مشترک که وعدههای اقتصادی آن میسر نشد و فشار حداکثری ترامپ که چارهای جز تسلیم یا جنگ برای ایران باقی نگذاشت را سنجیده و نتیجه بگیرد که در چنین شرایطی رویکرد ظریف و محتاطانه مطلوب است. کاندیدای دموکرات با آموختن درس از این دو نمونه به طور هماهنگ با متحدان اروپایی خود بارها خواستار از سرگیری مبادلات دیپلماتیک با تهران و بازگشت ایالات متحده در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک شده است به شرط آنکه تهران نیز تعهدات جدید را رعایت کرده و نفوذ خود در منطقه را مهار کند. بازگشت به میز مذاکره توسط همه طرفین ذیربط برای دستیابی به توافقنامه جدید وین لزوما با رفع تحریمهای اقتصادی علیه ایران همراه خواهد بود و امکان صادرات نفتی بدون محدودیت برای ایران را به دنبال خواهد داشت. با این حال رفع تحریمها برای طرف مقابل بدون جبران نخواهد بود. از نظر امریکا برجام جدید قادر به نادیده گرفتن ۳ موضوعی که دولت اوباما باز گذاشته یعنی فعالیت منطقهای ایران، برنامه موشکی و برنامه غنیسازی هستهای پس از سال ۲۰۲۵ نخواهد بود. اما تعهدات نمیتواند یکطرفه باشد. تنها یک توافقنامه جدید که این بار پایبند به وعدههای اقتصادی باشد و ایران را مجددا به جوامع بینالمللی ملحق کند، میتواند بر موضع ایران در مورد این موضوعات مهم تاثیرگذار باشد.
مطمئنا نزدیکی با ایران با منافع عربستان و اسراییل که در همراهی با ترامپ علیه تهران متحد شدهاند در تضاد خواهد بود. به نظر میرسد که پیشنویس نخستین برنامه نامزد دموکراتیک مبتنی بر دوری از سیاستهای ملیگرایانه بنیامین نتانیاهو باشد. اگرچه در این سند یادی از اشغال فلسطین نمیشود، اما جو بایدن به وضوح خود را از «برنامه صلح برای خاورمیانه» که توسط ترامپ در ژانویه گذشته ارایه شد، دور میکند و با پروژه الحاق کرانه باختری مخالف است. با دستیابی امریکا به خودکفایی در زمینه انرژی و کاهش چشمگیر تعهدات این کشور برای حمایت از عربستان بر اساس پیمان کوئینسی، نگرانیهای عربستان روز به روز بیشتر میشود. همه چیز حاکی از آن است که دولت احتمالی آینده امریکا تمایل دارد، سیاستی با چشمانداز بلند را دنبال کرده و به دنبال حفظ تعادل بین دفاع از منافع خود و گزینههای همپیمانانش در منطقه باشد. ایران و کل خاورمیانه مترصد بهرهبرداری از تغییر نظام در واشنگتن هستند. اما در حال حاضر احتیاط شرط عقل است زیرا به نظر میرسد، سال ۲۰۲۰ با مسائل غیرقابل پیشبینی زیادی همراه باشد.
سیدنظامالدین موسوی، نماینده مجلس طی یادداشتی با عنوان هفتتپه در اختیار متهم قضایی! در شماره امروز وطن امروز نوشت: اعتراضات کارگران هفتتپه موضوعی چندساله و دارای ابعاد مختلفی است که ویژگیهایی هم یافته است.
تعداد زیادی کارگر در این مجموعه مشغول کار هستند. به واسطه این شرکت، صنایع تبدیلی دیگری مثل کاغذ پارس و الکلسازی را نیز در این منطقه داریم که به نوعی اثرپذیر از شرکت نیشکر هفتتپه هستند.
متأسفانه به رغم آنکه این شرکت اقتصادی بسیار فعال و قوی بوده، اما به چند دلیل راهبردی، امروز دچار وضعیت فعلی با انباشتی از مشکلات اقتصادی شده است.
این شرکت حدود ۱۰۰ هزار تن ظرفیت اسمی دارد و به گفته مسؤولان استانی، در دوران دفاع مقدس تولید شکر این مجموعه از ظرفیت اسمی آن بیشتر شده و به رقم ۱۱۰ هزار تن رسیده است.
به دلیل خطاهای راهبردی، اعتراضات کارگری این شرکت را شاهد هستیم، ضمن اینکه تولید این مجموعه هم بهشدت کاهش یافته است.
نخستین خطای راهبردی، واردات شکر از سال ۷۸ و توقف خرید تضمینی آن از شرکت نیشکر هفتتپه بوده است.
این شرکت در گردونه واردات دچار مشکلات اساسی شده است. دومین خطا آن است که از سال ۸۶ از وزارت جهاد کشاورزی منفک و به وزارت صنعت و معدن آن زمان واگذار شده است. سومین خطا که ضربه اساسی به این شرکت به شمار میرود به سال ۹۴ و واگذاری آن بازمیگردد.
متأسفانه این شرکت در یک اقدام غیرتخصصی به فردی واگذار میشود که این فرد به اعتقاد کارگران و مسؤولان استانی، اهلیت لازم برای اداره امور را نداشته است.
این فرد که قرار بوده هم بدهیهای شرکت را تسویه کرده و هم توان شرکت را به عنوان یک بخش خصوصی ارتقا دهد، توجه جدی به مشکلات شرکت نداشته و با ورودهای غیرتخصصی و بیتوجهی به کارکرد و اهمیت این شرکت، باعث شده هم شاهد اعتراضات دامنهدار کارگری باشیم و هم تولید شرکت بشدت افول داشته باشد.
بر اساس آنچه درباره این شرکت گفته میشود؛ هفتتپه زمان واگذاری در ۵ سال قبل، ۷۰ هزار تن شکر سفید تولید میکرده، اما الان میزان تولید این شرکت به ۲۰ هزار تن، آن هم شکر زرد نه شکر سفید کاهش یافته است. یعنی خروجی این شرکت دچار افت جدی در زمینه تولید شده است.
این مشکلات زمینهساز اعتراضات کارگری شده که از مدتها قبل آغاز شده و حقوق آنها پرداخت نشده است.
مشکل اساسی دیگر این شرکت این است که فردی که این شرکت به او واگذار شده در یک پرونده اقتصادی گرفتار است و مبلغ بالایی را که به روایتی ۵/۱ میلیارد دلار است برای واردات گرفته، اما این رقم را در محل خود هزینه نکرده است؛ از این رو در یک پرونده اقتصادی متهم و در دستگاه قضایی در حال محاکمه است.
پیچیده شدن مسأله هفتتپه علاوه بر سوءمدیریتها، باعث شده عملا به واسطه اتهامات اقتصادی مالک، این شرکت دچار مشکلات اساسی شود.
کارگران ۴ ماه است حقوق نگرفتهاند، وعدههایی که برای پرداخت حقوق به آنها داده شده عملی نشده است؛ کارگران و مسؤولان استانی بشدت نگران آینده شرکت هستند.
شرکت هفتتپه یک سرمایه عظیم ملی است؛ زمینهای زیادی از اراضی این منطقه و آب فراوان از سد دز به این شرکت اختصاص یافته تا بتواند به یک مجموعه کشاورزی عظیم تبدیل شود.
بیتوجهیها و ناکارآمدیها باعث خواهد شد یک سرمایه ملی را از دست بدهیم؛ به همین دلیل به نظر میرسد تصمیمگیری درباره هفتتپه با این حجم از مشکلات نیازمند یک عزم همهجانبه است.
اقتصاد و معیشت مردم شوش و شمال خوزستان به هفتتپه وابسته است. باید دولت، قوهقضائیه و مجلس متحد شوند تا هر چه سریعتر مشکلات این مجموعه حل شود. در دیداری که با کارگران هفتتپه داشتیم، مطالبات آنها را شنیدیم. این کارگران که متعهد به نظام و انقلاب هستند در پی احقاق حق خود و برقراری عدالتند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان جایگاه خود را بشناسید نوشت: از عید قربان تا یکشنبه ۱۲ مرداد، فقط روز شنبه فاصله است. طبعاً کسانی که خود را انقلابی، دارای دغدغه حل مشکل مردم و پیرو ولایت فقیه معرفی میکنند، حتی اگر این شعارها را قبول هم نداشته باشند برای حفظ ظاهر هم که شده باید دو سه هفتهای صبر میکردند و بعد برخلاف توصیههای ولیفقیه در سخنرانی روز عید قربان عمل میکردند یا سخن میگفتند نه اینکه بعد از گذشت فقط یک روز برخلاف توصیه اکید رهبری که همه را به تلاش برای تقویت اعتماد و پرهیز از ایجاد تردید فراخواندند، این افراد آشکارا مسئولین کشور را به ناکارآمدی، ناامیدی و ناتوانی متهم کنند.
به نظر میرسد یکی از مهمترین مشکلات کشور ما این است که بعضی از مسئولین، جایگاهی که در آن قرار میگیرند را نمیشناسند و همین عدم شناخت باعث میشود، مرتکب اقداماتی شوند و یا سخنانی بگویند که متناسب با آن جایگاه نیست. این افراد اگر ادعای انقلابیگری نداشته باشند، حرجی به آنها نیست که چه کنند و چه بگویند، ولی وقتی چنین ادعای بزرگی دارند باید به لوازم آن پایبند باشند.
در شرایطی که دشمن بیرحم با تمام توان به صحنه آمده و با ابزارهای مختلف درصدد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی و ملت و کشور است، دچار غرور شدن و همدیگر را به انواع و اقسام عیبها متهم کردن، نهتنها انقلابیگری نیست بلکه در جهت انهدام پایهها و اصول انقلاب حرکت کردن است. قصد انکار ضعفهای قوه مجریه و قوه قضائیه را نداریم، اما تاکید بر این نکته را نیز لازم میدانیم که با وضعیتی که عدهای در کشور به وجود آوردهاند مسئولین این دو قوه با سختترین شرایط مواجه هستند و اگر تمام قوا و دستگاهها و سازمانها و نیروها دست به دست همدیگر ندهند و با این وضعیت مقابله نکنند برطرف ساختن این مشکلات ممکن نخواهد بود.
تازه از راه رسیدگانی که با حداقل آرا بر کرسیهای سبز مجلس تکیه زدهاند، توجه داشته باشند که مردم ایران با رشد سیاسی فوقالعادهای که به برکت انقلاب اسلامی و آشنائی با مکتب امام خمینی پیدا کردهاند، به جای ظواهر همواره با آنچه زیر پوست جامعه میگذرد سروکار دارند. مردم میدانند که عامل اصلی بحران اقتصادی کنونی کسانی هستند که برای ناکام شدن برجام با ترامپ و آلسعود و نتانیاهو همکاری کردند، کسانی هستند که «افایتیاف» را با بهانهگیریهای بیهوده رد کردند و کسانی هستند که در دولتهای نهم و دهم اختلاس، دروغ و فساد اقتصادی را نهادینه کردند تا بتوانند زمینه را بگونهای فراهم کنند که هیچ دولتی نتواند از پس بحران اقتصادی به وجود آمده از همین توطئهها برآید و سرانجام بار دیگر خودشان به قدرت برگردند. به این میگویند بازگشت به قدرت به قیمت خرد کردن استخوانهای مردم. الآن هم گروه گروه همان اعضاء جریان انحرافی درحال بازگشت به مناصب کلیدی هستند.
بسیار خوب، حالا که قرار است تمام ارکان قدرت را در اختیار خودتان بگیرید، چرا اینهمه عجله میکنید و چرا نقشههای خود را اینگونه صریح و آشکارا لو میدهید؟ مجلسی که میگوید میخواهد انقلابی عمل کند، در کمتر از دو ماه اول عمر خود آنقدر مرتکب انتصابها و انتخابهای خلاف مسیر انقلابیگری شده که اعتراض همجناحیهای خود را هم برانگیخته و حتی در خود مجلس هم عدهای از خودیهایشان زبان به شکایت گشودهاند. اگر مجلس دهم ظرف ۴ سال به جائی رسید که از چشم مردم افتاد، مجلس یازدهم قبل از آنکه به ۴ ماه برسد دچار چنان وضعیتی شده است.
هیچکس نباید از سقوط هیچ یک از قوا و دستگاهها و ارگانهای دولتی و حکومتی خوشحال باشد و همه باید برای تقویت این مجموعه بکوشیم. لازمه توفیق یافتن در چنین کوششی این است که هر کسی جایگاه خود را بشناسد و از حد و اندازه خود تجاوز نکند.