به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه دهم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شدند که گزارشها از عزاداری باشکوه روز عاشورا همراه با شور و شعور حسینی در محرمی متفاوت در صفحات نخست بیشتر روزنامهها با تیتر و تصاویری بازتاب یافته است. رایگان شدن شبکه شاد از یک سو و حواشی ماجرای روستای ابوالفضل برای فتاح، تقابل تازه ایران و آمریکا و طرح ناکام مصالحه ملی از محورهایی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان وظیفه تو دعا گفتن است و بس! نوشت: تردیدی نیست که آن دسته از مردم که به توصیهها و درخواستها و هشدارهای مسئولین بهداشتی کشور اعتنا نکردند و علیرغم آگاه بودن از خطر کرونا به سفر رفتند، در پدید آمدن این خطر سهیم هستند، ولی سهم اصلی متعلق به ستاد ملی مقابله با کروناست که هیچ مصوبهای در زمینه ممنوع کردن یا محدود نمودن سفرها نداشت. اگر شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور ایجاب نمیکرد مسافرت ممنوع شود، حداقل انتظار این بود که محدودیتهایی برای سفرهای غیرضروری وضع میشد تا جلوی این هجوم نامعقول که در روزهای اخیر شاهدش بودیم گرفته میشد.
اینکه وزیر بهداشت و درمان، در اینستاگرام نوشت: «ایکاش توانی، اختیاری، ابزاری یا مددی فراتر از تمنا و خواهش و التماس داشتم تا با این ترددهای بیرویه برای روزهای سختِ خیز مجدد بیماری و زحمت و گرفتاری همکارانم مضطرب نمیشدم و تا این حد از مظلومیت، خستگی و بردباریشان شرمسار نمیگشتم. ایکاش میتوانستم با تمسک به شیوههایی سختگیرانهتر و تادیب اندکی که رعایت نمیکنند و با بیتوجهی حقوق شهروندی انبوهی را که رعایت میکنند زیرپا میگذارند در مهار بیماری توفیقات بیشتری تقدیم مردم نازنین سرزمینم کنم»، چنین اظهار عجزی واقعاً مایه تعجب است.
وزیر بهداشت و درمان، یکی از اعضای موثر ستاد ملی مقابله با کروناست و میتواند از این ستاد برای مقابله با چنین مشکلاتی مصوبه بگیرد. ستاد ملی مقابله با کرونا که رئیسجمهور رئیس آنست، قدرت تصمیمگیری بالایی دارد که از تصمیم و تایید شورای عالی امنیت ملی ناشی میشود. بالاترین مقام نظام که رهبری است، این ستاد را تایید کرده و بارها با صراحت اعلام کرده است شخصاً تابع تصمیمات آنست و در عزاداریهای دهه عاشورا نیز دیدیم که به تصمیمات ستاد با دقت و بیکم و کاست عمل کرده است. این ستاد در فروردین و اردیبهشت تصمیمات مهمی در زمینه قرنطینه خانگی، ممنوعیت سفر و حتی ممنوعیت رفتن به پارکها و محدودیت کسب و کارها گرفت و تمام آنها نیز اجرایی شدند و با همین تصمیمات درست، موج اول کرونا مهار شد. سوال اساسی از آقای وزیر بهداشت اینست که شما چرا به جای این آه و نالهها از ستاد ملی مقابله با کرونا مصوبهای برای جلوگیری کردن از سفرهای غیرضروری نگرفتید؟ اگر شما تلاشتان را کردهاید، ولی موفق به گرفتن مصوبه نشدهاید، ستاد باید به این سوال مهم پاسخ بدهد. شما و ستاد مسئول حفظ جان مردم هستید و کوتاهی در این زمینهها را کسی نمیپذیرد. شما با این منطقتان، سخن حافظ، خطاب به معشوقش را به یاد میآورید که گفت: «حافظ، وظیفه تو دعا گفتن است و بس – در بند آن مباش که نشنید یا شنید».
تردیدی نیست که اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا دلسوز ملت و کشور هستند، ولی باید به این واقعیت توجه داشته باشند که آنها شاعر نیستند که همچون حافظ فقط توصیه کنند و کاری به اینکه مردم مورد علاقهشان به آن عمل میکنند یا نمیکنند نداشته باشند. مسئولان باید برای اجرائی شدن آنچه به صلاح مردم است ضمانت اجرائی ایجاد کنند و مانع بیمبالاتی افرادی شوند که حقوق شهروندی را رعایت نمیکنند.
عبداله لطفی، تحلیلگر مسائل اقتصادی طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه آرمان ملی چاپ شده نوشت: بازار بورس کشور از دو هفته اخیر، روزهای سختی را سپری میکند، بیشترین آثار و تبعات این ریزش غیرطبیعی را سهامداران خرد و عامه مردم تحمل میکنند. عوامل متعددی باعث سقوط شدید قیمت سهام در بازار سرمایه شد؛ اما مهمترین این عوامل را باید در بیاعتمادی سهامداران جستوجو کرد که آغاز آن نیز از اظهارنظرهای غیرمسئولانه مقامات مثلا مسئول و ناهماهنگی میان آنها بود. هرچه بود، اکنون هزاران میلیارد سرمایه سهامداران خرد، کاهش پیدا کرده و آنچه محرز است این یک اصلاح یا ریزش طبیعی نیست، یعنی نتیجه مستقیم و ناگزیر سرعت رشد شدید شاخص، کندشدن و سرعتی معمول بود، نه کاهش سریع و شدید قیمتها، حتی سهمهایی که چند روز قبل، صف خریدهای میلیونی داشتند، اکنون با ۳۰ یا ۴۰ درصد زیر قیمت، خریدار ندارد. نه بیم جنگی در پیش است و نه هیچ خبر منفی اقتصادی در حد سقوط ۵۰۰ هزار واحدی شاخص، که بخواهیم شاهد چنین سقوط و خسران تاریخی باشیم، اما سوال اصلی سهامداران این است که چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
دلیل این سقوط قیمتها و صفهای فروش در بورس چیست و چه باید کرد؟ دلیل، فقط یک کلمه است: «کاهش اعتماد سهامداران»، که تمایل به خروج سرمایهها از بورس را ایجاد کرده و تمایل به سرمایهگذاری و تقاضا را کاهش داده است. بنابراین راهکار هم فقط در دست دولت است؛ البته اگر تمایلی به یازگشت اعتماد ازدسترفته و ترمیم سرمایه اجتماعی داشته باشد. البته شایعاتی هم مبنی بر اقدامات سلبی یا ایجابی مخالفان دولت برای زمینزدن او نیز شنیده میشود، که خیلی بعید بهنظر میرسد که مخالفان دولت ندانند، این عرصه جای زمینزدن دولت نیست، چرا که هرگونه تلاش برای ایجاد نارضایتی در جامعه چند دهمیلیونی سهامداران بورس با هدف نارضایتی آنها به دولت، به کلیت نظام و منافع ملی آسیب خواهد زد. همچنین نباید ذوقزدگی دشمنان و رسانههای معاند از سقوط بازار سرمایه را دستکم گرفت؛ اقتصاد ایران پس از دههها درگیری با سرطانی بهنام نقدینگی سرگردان و مضر- که رهبر انقلاب نیز تیزبینانه مکررا به آن اشاره کردند- با انتقال تاریخی عموم مردم و سرمایهها از بازارهای کاذب و نامولد به سمت بازار مولد و سازنده بورس، درحال حل این بیماری کشنده بود که مجموعهای از عوامل و اقدامات، دانسته و نادانسته، مغرضانه یا بدون غرض، درحال منصرف کردن مردم از این تغییر مثبت تاریخی هستند. دشمنان خارجی نیز طبیعی است از انتخاب صحیح راه و رونق و رفاه کشور، خشنود نباشند و چه بسا آنها نیز در این راه درست، موانعی ایجاد کنند. دولت باید همانطور که بهدرستی مشوق و بسترساز ورود میلیونها هموطن برای به بازار سرمایه شد، امروزه نیز به فوریت از بازار سرمایه و در واقع از ملت خود حمایت کند، تا شایعات را باطل و دشمن خارجی را ناامید کند، تا ثابت کند که برخلاف شایعات، عامدانه و دستوری در بازار مداخله و دستکاری نکرده است. این حمایت هیچ منافاتی با اصول اقتصاد و بازار آزاد ندارد و البته در میانمدت ضمن توسعه آموزشهای عمومی سرمایهگذاری و کمک به حضور غیرمستقیم سهامداران خرد، فکری عاجل نیز برای رفع تصدیگری و بنگاهداری خود و مردمیسازی واقعی اقتصاد نیز بکند. همچنین، بجاست یادآور شویم که بد نیست دولت، قدری هم به فکر مدیریت منابع موجود، کوچکسازی دولت و کاستن از هزینههای مازاد و غیرضرور خود نیز باشد. بههرحال، دولت برای گذران امور خود به بازار سرمایه نیاز دارد؛ چنانکه این برنامهریزی را برای امسال کرده است. این یک واقعیت است که تقریبا همه حقوقیهای بازار متعلق به دولتاند و کسی جز آنها نمیتواند از بازار حمایت کند تا بازار به تعادل برسد و سپس از هفته آینده، روند صعودی خود را به صورت معقول با سرعت مطمئنه آغاز کند.
سعید لیلاز اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران با عنوان پیشنهادی برای روز بازنشستگی دولت نوشت: نقشه راه فصل هشتم دولت آقای روحانی باید چندین هدف را دنبال کند که دو بخش مهم آن کاهش نرخ تورم و افزایش هزینههای عمرانی از منابع دولتی است. دو بخشی که با خود تولید و اشتغال و ثبات نسبی اقتصاد را به همراه خواهد داشت. تجربه سه سال گذشته بویژه یک سال اخیر با رونق بازار سرمایه نشان داد که هرگاه دولت به مردم اعتماد کرد و کسری بودجه اش را از طریق مردمی سازی و نه خصوصی سازی جبران کرد، به راحتی توانست بر مصائب و مشکلات اقتصادی فائق شود. با درک سیاستهای بانک مرکزی برای مقابله با آثار و تبعات اقتصادی ویروس کرونا، بر این باورم که در این یک سال پایانی نیز دولت به این نوع نگاه و مردمی سازی اقتصاد نیاز دارد و ماهانه میتواند از طریق انتشار اوراق قرضه و فروش سهام شرکتهای دولتی بین ۷ هزار میلیارد تومان تا ۱۰ هزار میلیارد تومان منابع مالی مردمی به دست بیاورد.
منابعی که اتفاقاً با جمع کردن نقدینگی موجود در جامعه ضد تورم است و با تدابیری ویژه میتواند زمینهساز اشتغال و بهبود معیشت مردم نیز باشد.
دولت در یک سال پایانی خود باید به چند هدف دست یابد. نخست آنکه، نرخ تورم را به زیر ۲۰ درصد برساند و تا یک سال آینده روند آن کاهشی باشد. نرخ تورم در تیر و مرداد اگرچه اندکی روند کاهشی را طی کرد، اما اعداد بسیار بزرگ بودند و باید با کاهش رشد نقدینگی شرایط بهبود یابد. در همین راستا، در وهله دوم نیاز است که دولت فساد شبکه بانکی را مدیریت کند. سوم آنکه، با حفظ و تقویت اعتماد مردم، لازم است که دولت تمرکز خود را روی بازار سرمایه بگذارد و با انتشار اوراق قرضه و فروش سهام هم تقویت بازار سرمایه را دنبال کند و هم از این طریق نرخ تورم را پایین آورد و هم رشد اشتغال را رقم بزند.
به این ترتیب که میتوان ماهانه ۸ تا ۱۰ هزار میلیارد تومان منابع از مردمی سازی اقتصاد به دست آورد و آن را به هزینههای عمرانی اختصاص داد.
ما وقتی از برقراری ثبات اقتصادی با یک برنامه کوتاه مدت یک ساله صحبت میکنیم، نمیتوانیم تنها به مواردی مثل بهبود فضای کسب و کار (که اتفاقاً تمرکز روی آن نیز ضرورت دارد) بپردازیم. اما از طریق افزایش هزینههای عمرانی و کاهش هزینههای جاری میتوان به بخش قابل توجهی از یک برنامه سازنده یکساله دست یافت. هم کسری بودجه را کاهش داد و هم اشتغال ایجاد کرد. در کنار این دو سیاست، باید برای تقویت قدرت خرید کارگران و بازنشستگان و همین طور توان مالی کشاورزان از طریق افزایش قیمت خرید تضمینی کاری انجام داد تا دولت با فضای بسیار آرامی وارد دوران بازنشستگی شود و این دوران اندک باقیمانده را هم با خاطره خوشی به پایان برساند.
امریکا تمام تمهیداتی که برای اعمال فشار بر اقتصاد ایران میتوانست بیندیشد، به کار بسته و همانطور که پیش از این نیز به آن اشاره کرده ام، شرایط موجود نشان میدهد که تحریمها مسأله اصلی نبوده و با وجود این شرایط سخت هنوز راهکارهایی وجود دارد که میتوان از این وضعیت دشوار عبور کرد. مسأله اقتصاد ایران سوء مدیریت بوده و شرایط کنونی گواه آن است. اگرچه ویروس کرونا تا اندازهای برنامههای دولت را برهم زد، اما از تیرماه دوباره شرایط بهبود یافت و دولت از این ماه مجدداً بر شرایط غلبه کرد و اکنون لازم است در حدود ۳۶۰ روز باقیمانده با ثبات سازی اقتصاد در دستور کار قرار بگیرد؛ لذا مأموریت ۳۶۰ روزه دولت آقای روحانی ایجاد ثبات از طریق مردمی سازی اقتصاد است.