به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه یازدهم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتظار برای آمدن موج جدید کرونا از جادههای شمال، گمانه زنیها از حضور علی لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰، سال تحصیلی جدید در بلاتکلیفی و تهدید فیفا برای تعلیق فوتبال ایران با تیترها و تصاویر مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
منصور مطفری در سرمقاله امروز آفتاب یزد با عنوان با خودمان بجنگیم نه با «کروناویروس! نوشت: به جای آن که با خودمان، با عادات بیمارگونهی خود در عدم رعایت مسائل و موارد بهداشت فردی و عمومی، با فراموش شدههای زندگی ساز؛ داریم با کرونا میجنگیم! عجیبتر این که اصرار داریم کروناویروس را شکست دهیم! یعنی با عدم رعایت چند آیتم ساده، میخواهیم به جنگ یک ویروس ناشناخته، مهلک و مرموز برویم که بعد ۹ ماه هنوز علم پزشکی و آزمایشگاههای مهم و مجهز دنیا برای تقابل با آن به جز همان چند مورد بالا راهی نیافته اند! مجهزترین آزمایشگاه و پیشرفتهترین کشورهای دارای علم مدرن پزشکی به مردمان سرزمین خود توصیه میکنند: در فضاهای سرپوشیدهی پر ازدحام حاضر نشوید، همواره «ماسک» بزنید، «فاصله اجتماعی» را رعایت کنید، «شستشوی»ی دستها فراموش نشود، برای لمس سطوح، حتماً از «دستکش یک بار مصرف» استفاده کنید. همانی که ما به سان حصاری قطور سعی داریم از آن عبور کنیم، فرار کنیم و تازه جان به سلامت در بریم مثل آن میماند که در یک بیمارستان مجهز بستری باشیم، اما برای فرار از آمپول زدن از طبقه دوازدهم به پایین بپریم تازه انتظار داشته باشیم زنده بمانیم!
طی روزهایی که گذشت به خصوص دو روز تاسوعا و عاشورا، جلوههایی از شور و شعور حسینی این بار در رعایت پروتکلهای تعیین شده از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا، از سوی عزاداران حسینی در سرتاسر کشور به نمایش درآمد. در این خیل عظیم شاید مواردی نیز به سبب برخی سهوها و ساده انگاری ها، برخی پروتکلها رعایت نشد که خود نشانگر همین مسئله است که به جای جنگیدن و نابودی کرونا باید با خودمان بجنگیم. باید کروناویروس را برای مدتی در کنار خود پذیرا باشیم منتها شرایط و ضوابط همزیستی با یک ویروس مرموز و ناشناخته را یاد بگیریم. باید با عادات بدِ خود بجنگیم. باید با باورهای غلط بجنگیم و آموختههای بهداشتی برای مصون ماندن از بیماری اعم از کروناویروس و ... را بازآموزی کنیم. باید به خودمان بقبولانیم این بار بشر در تقابل با این ویروس زانوی عجز بر زمین زده است. باید باور کنیم این ویروس شاید یک دهه در این کرهی خاکی جاخوش کند اصلا وقتی به جای مبارزه میگویند مقابله با ویروس کرونا یعنی رعایت چند بایدِ بسیار ساده و جان به سلامت در بردن.
این روزها همه در به در به دنبال اخباری امیدوارکننده میگردند که بالاخره تکلیف واکسن ویروس کرونا چه میشود. از کدام کشور قرار است واکسن وارد کشور شود. قیمت آن چند است. به دست همه خواهد رسید یا نه، اما فراموش کردهایم که با یا بدون حضور کروناویروس، ما باید این چند مورد را که بسیار ساده و معمولی است رعایت کنیم از کجا معلوم؛ شاید کرونا ویروس که نرفت هیچ، همین روزها میزبان ویروسی دیگر شد خطرناک تر، پیچیدهتر و مرموزتر؛ چه میکنیم؟ بازهم لجبازی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتهای اجتماعی یا رعایت همان چند مورد ساده.
مخلص کلام؛ با خودمان بجنگیم هم سادهتر است هم ارزانتر و هم تضمین شده تر، کروناویروس یک هماورد نیست که با او رخ به رخ شویم با او باید کنار بیاییم مثل یک همسایه بد که ناچاریم او را تحمل کنیم، جا به جایی محل زندگی هم تغییری در همزیستی با این همسایه بد ایجاد نمیکند این ما هستیم که باید تغییر کنیم این ما هستیم که باید بهداشت را رعایت کنیم و این ما هستیم که باید دست از لجبازی برداریم.
مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان بنیاد مستکبران نباشید نوشت: رئیس بنیاد مستضعفان، ظرف یک ماه اخیر، سه اقدام داشت که هرچند هرکدام از آنها نمره مخصوص خود را دارند، ولی در مجموع کاملاً مشخص شد که این بنیاد هنوز میان اینکه بنیاد مستضعفان باشد یا مستکبران، سرگردان است. این مقاله میخواهد به آقای سیدپرویز فتاح که ریاست بنیاد را برعهده دارد بگوید تردیدها را کنار بگذارید و بنیاد مستکبران نباشید.
اهل نیتخوانی نیستم و کاری به اینکه رئیس بنیاد مستضعفان با چه نیت و هدفی در آن گزارش تلویزیونی بخش کوچکی از تصاحب اموال بنیاد توسط این و آن را با افکار عمومی در میان گذاشت ندارم، ولی این را درک میکنم که این اقدام در عین حال که ایرادهای کوچکی هم داشت، در مجموع مفید و لازم بود. مفید و لازم بودن البته به معنای کافی بودن نیست. این حرکت، زمانی کامل میشود که با پیگیری تا حصول نتیجه یعنی خارج ساختن اموال و املاک از تصرف افراد و دستگاهها ادامه پیدا کند. شیوه حرکت ممکن است تغییر کند، ولی توقف به هیچ بهانه و هیچ توجیهی جایز نیست.
اقدام دوم، یعنی عذرخواهی تلویزیونی بابت همان گزارش که روشن بود در اثر فشارهای وارده از ناحیه همانها که نامشان در گزارش آمده بود صورت گرفت، اقدامی غیرطبیعی و غیرقابل توجیه است. شما میتوانستید در اقدام دوم به تصحیح موارد اشتباه آن گزارش بپردازید، ولی اصل حرکت را نفی نمیکردید. آنچه در گزارش شما آمده بود، نشان میداد بخش مهمی از املاک بنیاد مستضعفان به جای آنکه در اختیار قشر محروم باشد، در اختیار قشر مرفه، قدرتمند، متصل به حاکمیت، رانتخوار و ویژهخوار قرار گرفته که به معنای واقعی کلمه از مصادیق «مرفهین بیدرد» این تعبیر ماندگار امام خمینی هستند. آنچه باعث تاسف است اینست که اینان در آن زمان که امام این تعبیر را بکار میبردند از مرفهین نبودند، ولی با همین رانتخواریها و ویژهخواریها به صف «مرفهین بیدرد» پیوستند. تاسف بالاتر اینکه اینان با تصاحب یا تصرف اموال بیتالمال با توجیه خدمت به جامعه، مرفه شدند، ولی کمکی به فرهنگ و اخلاق و علم و عدالت نکردند.
این واقعیتها را مردم میدانند و به همین دلیل از اقدام دوم شما بسیار متعجب شدند. اقدام دوم نهتنها افکار عمومی را قانع نکرد، بلکه همان اندک امیدی که اقدام اول شما برای تغییر مسیر بنیاد به سوی «بنیاد مستضعفان» شدن به وجود آورده بود را هم بر باد داد و از بین برد.
اقدام سوم، واقعه تلخی بود که هفته گذشته در روستای «ابوالفضل» اهواز رخ داد. توضیحات شما و شعبه بنیاد در خوزستان نشان میدهند این ماجرا در اثر اشتباهی رخ داده که البته بسیار تلخ بود، ولی از همین توضیحات کاملاً فهمیده میشود که روحیه حاکم بر بنیاد، روحیهای نیست که حامیان واقعی مستضعفان باید از آن برخوردار باشند. اگر چنان روحیهای بر مسئولین بنیاد حاکم بود، قبل از دیگران به این نتیجه میرسیدند که حتی اگر زمینهای روستای ابوالفضل متعلق به اهالی آن هم نبود، به دلیل اینکه آنها از روشنترین مصادیق مستضعف هستند میبایست این زمینها همراه با سند مالکیت تکبرگی در نهایت ادب و احترام به آنها تقدیم میشد. بنیاد، اگر این کار را بکند بنیاد مستضعفان است نه اینکه مسئولان آن تصور کنند هر هفته یا هر ماه اگر بستههای موادغذائی را به خانوادههای فقیر بدهند، میشوند بنیاد مستضعفان! این، صدقه دادن است و صدقه دادن به مردم فقیر در شرایطی که مسئولان بنیاد، حقوقهای چندین میلیونی از پول همین فقرا میگیرند، به این معناست که اینجا بنیاد مستکبران است، بنیادی که مسئولان آن مردم مستضعف را ابزاری برای دریافت صدقه آنهم همراه با بوق و کرنای تلویزیونی میدانند.
اگر بنا به عذرخواهی است، از مردم روستای ابوالفضل عذرخواهی کنید آقای رئیس بنیاد مستضعفان و دست آنها را هم ببوسید و در بنیاد بمانید و دست مستکبران را از اموال مستضعفان کوتاه کنید و ضمناً این کار را از داخل خود بنیاد شروع کنید.
حسین حقگو، کارشناس اقتصادی طی یادداشتی با عنوان چرا وضع بهتر نمیشود؟ در روزنامه شرق نوشت: در حالی که کمتر از یک سال به پایان عمر دولت دوازدهم باقی مانده است، آقای رئیسجمهور از تدوین «نقشه راه اقتصادی کشور» برای سال هشتم فعالیت دولت خبر داد. دکتر روحانی اعلام کرد که رونمایی از این سند راهبردی در «هفته دولت» انجام میشود و وعده داد که «با اجرای آن حوزههای مختلف اقتصادی برای رونق تولید، همافزا خواهند شد» و تصریح کرد: دولت با تدوین این نقشه راه و هدفگذاری دقیق، برای یک سال پیشرو به دنبال ایجاد انسجام و حرکتی نظاممند و یکپارچهسازی منابع مالی همه دستگاهها در کنار مشارکت حداکثری مردم است تا علاوه بر ایجاد آرامش و ثبات، مسیر توسعه و پیشرفت کشور را هموارتر کند. دولت دوازدهم که فعالیت خود را با تحولات مثبت ناشی از امضای توافق برجام آغاز کرده بود، در همان اوان دستاوردهای ارزشمندی کسب کرد. رشد اقتصادی ۷/۳ درصدی و تورم تکرقمی (۶/۹ درصدی) در سال ۹۶ و نیز رفتوآمد هیئتهای اقتصادی از کشورهای مختلف و... امید و افق روشنی بود که متأسفانه با رویکارآمدن دونالد ترامپ و خروج او از برجام بهسرعت رنگ باخت. پس از آن سیر نزولی اقتصاد کشور آغاز شد و متأسفانه تاکنون نیز با رشدهای پایین (منفی ۴/۵ و منفی ۵/۶ درصد) و تورمهای بالا (۲/۳۱ و ۲/۴۱ درصد) در سالهای ۹۷ و ۹۸ تداوم یافته است. متأسفانه غفلت از انجام اصلاحات اقتصادی در فضای مناسب ایجادشده پس از برجام و موکولکردن این اصلاحات ضروری به آینده، عامل اساسی وخامت اوضاع اقتصادی با شدتگیری تحریمها و پس از آن بیماری کرونا بود؛ ضرورت اینکه بودجه دولت متعادل و اصلاحات اساسی در نظام بودجهریزی انجام شود، نظام بانکی اصلاح و دوگانگی نرخ ارز برطرف شود، نظام تعرفهای متوازن و آزادسازی اقتصادی و ایجاد فضای رقابتی و غیرانحصاری با حضور بخش خصوصی واقعی فراهم شود و.... اکنون، اما دولت چنانکه رئیسجمهور عنوان کرده است قصد دارد کاری کارستان کند و «نقشه راه اقتصادی کشور» را تدوین کند.
سؤال مهم، اما این است که آیا اصولا نظام قانونی کشور کم از اینگونه برنامهها و نقشههای راه و... دارد؟! برنامه ششم توسعه، منشور اقتصاد مقاومتی، قانون بهبود فضای کسبوکار، قانون حمایت از تولید و... فقط چند نمونه از این متون قانونی است که باید بر اساس آنها مسائل اقتصادی کشور تاکنون حلوفصل و حرکت در جهت بهبودی اقتصادی، نظاممند شده باشد. .
اما چرا چنین نشده است و کار بهبود شرایط تولید کشور به نقشه راهی دیگر حواله داده میشود؟! آیا بهتر نبود به جای افزودن بار دیگری بر بار سنگین قوانین و مقررات اقتصادی، به همین سؤال پاسخ داده میشد و چرایی انجامنشدن این مجموعه عظیم از قوانین و مقررات، تحلیل میشد و سپس بر اساس شناخت ایجاد شده، در جهت رفع کمبودهای احتمالی قانونی اقدام میشد؟! در همین روزها خبر ارائه طرحی از سوی نمایندگان مجلس برای اصلاح قانون فضای کسبوکار منتشر شده است. ۶۰ نماینده مجلس با امضای این طرح درصددند حق اعتراض برای تشکلهای غیردولتی نسبت به هر بخشنامه و آییننامه جدید را فراهم کنند و دولت ملزم به رسیدگی به اعتراضها شود (مفاد مواد ۲ و ۳ قانون بهبود فضای کسبوکار). اما بهراستی در همین مورد، آیا کمبودی در الزام دولت برای انجام وظایف قانونیاش در شنیدن نظرات انجمنها و تشکلها و... وجود دارد یا مشکل از جای دیگری است و با اصلاح و افزودن چند بند و تبصره دستگاههای اجرایی زیر بار انجام مسئولیتهای قانونیشان نخواهند رفت؟! بدون وجود نهادهای مدنی قدرتمند و احزاب و جمعیتها و قبول حق مشارکت جامعه در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها با روشهای صرفا بوروکراتیک و تصویب قوانین و تدوین نقشههای راه و صدور بخشنامهها و... امر توسعه محقق نمیشود. عجم اوغلو و رابینسون این موضوع را در قالب ضرورت همراهی نهادهای سیاسی با بازشدن و فراگیرشدن نهادهای اقتصادی صورتبندی کردهاند. اینکه نهادهای اقتصادی فراگیر نیازمند حقوق مالکیت و فرصتهای اقتصادی برابر برای همه و نه قشر و طبقه خاص و آزادی انعقاد قراردادها و تبادل در بازارها و... هستند. مؤلفههایی که بر بنیانی شکل میگیرند که نهادهای سیاسی ایجادشان کردهاند؛ «این فرایندی سیاسی است که نهادهای اقتصادی را مشخص میکند و.... این نهادهای سیاسیاند که تعیین میکنند مردم تحت لوای کدامین نهادهای اقتصادی زندگی کنند و باز این نهادهای سیاسیاند که چگونگی کارکرد این فرایند را رقم میزنند» (عجم اوغلو). جامعه نیز البته باید که منفعل نباشد و درصدد تکاپوی ارتقا و تقویت خود برآید.