به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه چهارم شهریور ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که عناوینی در ارتباط با سفر مدیرکل آژانس انرژی اتمی به ایران، اصلاح بورس و انتظار برای دخالت پاستور و پاسکاری اتهامهای فوتبالی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان فرصتی برای بورسمحور شدن اقتصاد نوشت: بورس تهران این روزها قرمزپوش شده است. حالا بعد از رشدهای پیدرپی و بازدهیهای چند صد درصدی از سال گذشته تا امروز، چند روز پیاپی شاخص افت محسوسی داشته است. فارغ از اینکه بالا و پایین شدن شاخص در بازار سرمایه به نوعی ذات این بازار در همه جای دنیا به حساب میآید، اما باید بپذیریم که نه رشد شارپی این بازار طبیعی و متناسب با شرایط اقتصادی بوده است و نه امروز ریزش یکباره طبیعی به نظر میرسد. بازار سرمایه به عنوان آیینه و نماد اقتصاد هر کشوری نمایشگر شرایط اقتصادی آن کشور در بازدهی تولید و خدمات است، اما بورس ایران به واسطه تورم و رشد نقدینگی و البته حمایتهای دولتی توانست رکوردهای عجیبی خلق کند. در کوران بحران کرونا که بورسهای بینالمللی تا ۴۰ درصد افت را تجربه کردند بورس ایران رشد میکرد و این خود نشانگر غیر طبیعی بودن این روند بود. با این همه، اما نکته مثبت در اقبال عمومی به بازار سرمایه تغییر فرهنگ مالی مردم است که البته سیاستگذاران باید از آن استفاده میکردند.
درواقع بورس محور شدن اقتصاد میتواند در وجه کلان به نفع اقتصاد تمام شود، اما این درصورتی است که نقدینگی موجود در بازار سرمایه صرف توسعه شرکتها میشد. رویکرد بازار سرمایه، اما طی این چند سال به این سمت حرکت نکرد درواقع به زعم برخی کارشناسان بورس محلی برای بازی با پول بود تا سهام برخی از شرکتها بیشتر از ارزش ذاتی شان رشد کند. هشداری که در خصوص لزوم عمق بخشی به بازار سرمایه داده شد اگرچه تا حدودی با توسعه عرضه اولیه شرکتهای جدید به بورس پیگیری شد، اما به طور قطع کافی نبود. تردیدی نیست که تامین مالی در زنجیره تولید کشور تنها یک رکن از تکمیل آن را دربرمیگیرد. تولید برای توسعه نیازمند صادرات و واردات پویا در کشور است که این مهم در سایه تحریم دشوار به نظر میرسد. درنهایت، اما باید پذیرفت که بازار سرمایه میتواند فرصت خوبی برای تغییر مشی و فرهنگ اقتصادی کشور شود، اما این اتفاق باید همراه با آموزش درست سرمایه گذاران برای جلوگیری از فروپاشی سرمایه و آسیب نزدن به بازار است. موضوعی که به هیچ وجه در تمرکز دولت به بازار سرمایه لحاظ نشد.
از سوی دیگر اعوجاج در تصمیم گیریها و آزمون و خطاها در بازار سرمایه، میتواند اعتماد سرمایه گذاران را به این بازار کاهش دهد. به نظر میرسد دولت همانطور که بازار سرمایه را فرصت مناسبی برای تامین مالی خود با فروش سهام شرکتهای زیر مجموعه میداند، بهتر است با نگاه کلان و بلندمدتتر و با آموزش مردم سعی در مسیرسازی جدید، جهت سرمایه گذاری در بورس به جای سایر بازارهای مالی داشته باشد. توجه مردم به این بازار هرچند با تصور غلط وارد شده باشند یک فرصت مهم است که میتواند با بی توجهی به یک فرصت سوزی بلند مدت تبدیل شود و در آن سو با فرهنگسازی و البته عمق بخشی به آن مسیر جدیدی را پیش روی اقتصاد بگشاید. هر چند باید توجه داشت که مشکلات اقتصادی فراتر از آن است که تنها با حرکت نقدینگی به بورس حل شود، اما بیتردید قدم مهمی برای اصلاح در کنار سایر معضلات خواهد بود.
حسین علایی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان اگر ترامپ دوباره انتخاب شود نوشت: گرچه بایدن هم برای بازگشت به پیمان برجام حرفوحدیثهایی میزند، بااینحال اگر ترامپ توانست بار دیگر رئیسجمهور آمریکا شود، تکلیف چیست و چه باید کرد؟
آیا همانطور که ترامپ اعلام کرده است، باید با آمریکا مذاکره کرد و منتظر یک توافق جدید فوری بود تا آمریکا زانوی خود را از گلوی اقتصاد ایران بردارد یا اینکه مسیر دیگری هم پیشروی ایران هست؟
اگرچه ایران با طرح موضوع برنامه توافق با کشورهای چین و روسیه تلاش کرده است به آمریکا نشان دهد که راهبرد ترامپ علیه ایران به نتیجهای نخواهد رسید، ولی تاکنون مشخص شده همکاریها با چین و روسیه نتوانسته از حجم تحریمهای ضدبشری آمریکا علیه ایران بکاهد و گشایشی را در اقتصاد ایران به وجود آورد.
بنابراین به نظر میرسد ایران تاکنون ضمن اتخاذ راهبرد «اجتناب از مذاکره و جنگ»، چارهای نداشته تا به آمریکا نشان دهد که:
۱- سیاست «فشار حداکثری» کارایی لازم را نداشته و به جایی نخواهد رسید و شکست خواهد خورد.
۲- این فشارها باعث خواهد شد جمهوری اسلامی ایران ناچار شود به سمت بلوک شرق ازجمله روسیه و چین نزدیک شود و از دنیای غرب در همه حوزههای اقتصادی، فناوری، نظامی و سیاسی فاصله بگیرد.
۳- تداوم «فشارهای همهجانبه» از نفوذ منطقهای ایران نخواهد کاست، بلکه بر عمق روابط ایران با مردم کشورهای منطقه خواهد افزود.
۴- افزایش فشار به مردم ایران باعث بالارفتن ضریب امنیتی اسرائیل نخواهد شد.
۵- همانطور که موشکباران شهرهای ایران در دوره جنگ تحمیلی باعث ایجاد ظرفیت ساخت موشکهای بالستیک در ایران شد، تحریم تسلیحاتی آمریکا در دوره کنونی نیز باعث رونق و شکوفایی «قدرت نظامی متکی بر خود» در جمهوری اسلامی خواهد شد. .
اما مهمتر از همه، ایران باید از این پس نشان دهد با تکیه بر ظرفیتهای ملی و بازگذاشتن دست مردم و اعطای اختیارات بیشتر به دستگاههای اجرائی و استانداران میتواند اقتصاد خود را اداره کند؛ بنابراین لازم است دولت به راهکارهای جدیدی برای پیشرفت و توسعه کشور فکر کرده و از اندیشههای نو حمایت کند.
بر این اساس، باید تمامی موانع کسبوکار عملا برداشته شده و از توان تمامی دولتمردان سابق و افراد برجسته و صاحبنظر در همه حوزهها برای فائقآمدن بر تحریمها استفاده شود.
حال که نقدینگی زیادی در جامعه وجود دارد، از آن برای انجام پروژههای بزرگ استفاده شود.
برای مثال ساخت خطوط مختلف راهآهن و بزرگراهها، ازجمله تکمیل بزرگراه شمال، با بهرهگیری از سرمایهگذاری مردم امکانپذیر شود.
یا پروژههای بزرگی برای توسعه سواحل جنوبی کشور تعریف شود؛ به گونهای که میلیونها نفر از ایرانیان بتوانند در این پروژهها سرمایهگذاری کنند و در شهرهای جدید در کنار خلیجفارس و دریای عمان ساکن شوند. تمامی جزایر خلیجفارس با سرمایه مردم به جزایر تفریحی، مسکونی و فرهنگی تبدیل شوند تا هزاران گردشگر را به خود جذب کنند و جایگزین سفرهای ایرانیان به کشورهایی مانند ترکیه، امارات و گرجستان شوند.
پروژههایی مانند تبدیل نفت خام به فراوردههای مختلف مثل برق، پتروشیمی، بنزین و... نیز برای سرمایهگذاری مردم معرفی شوند تا با صدور محصولات آنها بتوان علاوه بر تأمین نیازهای داخلی، صادرات غیرنفتی را هم توسعه داد.
روابط تجاری مرزی مردم با کشورهای همسایه تسهیل شود تا صادرات انواع کالاها راحتتر انجام شود.
از طرف دیگر لازم است «همگرایی سیاسی و اجتماعی» در دستور کار حاکمیت و احزاب، نمایندگان محترم مجلس و رسانهها بهویژه صداوسیما قرار گیرد و به تفرقه و تضادها دامن زده نشود و از نفرتپراکنی خودداری شود. خوب است در سیاست داخلی کشور بازنگری کرده و بسیاری از زندانیان و محصوران تعیین تکلیف و آزاد شوند تا انسجام و سرمایه اجتماعی افزایش یابد.
از تلاش برای بیرونراندن رقبای سیاسی با توسل به هر شیوه و ابزاری خودداری شود. اجازه بروز نشاط اجتماعی و سیاسی بهویژه در آستانه انتخابات آینده ریاستجمهوری به همه مردم داده شود تا به یاری خداوند، با برگزاری «آزادترین انتخابات» ریاستجمهوری در سال آینده، جمهوری اسلامی ایران بتواند آمریکا را سرخورده و مأیوس کند.
به هر حال، همه مردم کشور باید جنگ اقتصادی و سیاسی «شیطان بزرگ» با ایران را خیلی جدی بگیرند و با توکل بر خدای بزرگ، به سمت «قویشدن» و «تولید ثروت» بروند و با «پیوستن به یکدیگر» آن جنگ را شکست دهند.
عباس سلیمی نمین فعال سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان احمدینژادیها تاییدصلاحیت می شوند، نوشت: برخی افراد از جریانهای مختلف اصولگرایی و اصلاحطلبی بر این باور هستند که تایید صلاحیت برخی افراد نظیر احمدینژاد، کشور را تا مرز نابودی هم کشانده است، اما باید گفت که تایید صلاحیتها شرایط روز انسانها را مدنظر قرار میدهد. البته این به آن معنا نیست که در پروسه تاییدصلاحیتها هیچ اشتباهی رخ نخواهد داد، اما قطعا ما باید مکانیزمی که در قانون اساسی برای جلوگیری از خطرات بسیار مهلکتر، در نظر گرفته شده را هم ببینیم. این جایگاه قرار داده شده که صلاحیت افراد مورد بررسی و نظارت قرار بگیرد. این امر، امری عقلایی است و همچنین تجربیات نشان میدهد که این جایگاه بسیار تعیینکننده و مهم است. این به آن معنا نیست که این جایگاه رفیع و مهم از خطای انسانی مصون است، اما هرگز نمیتوانیم این جایگاه را به دلیل وقوع برخی خطاهای احتمالی تضعیف کنیم. ضمن اینکه فردی در مقطعی دارای صلاحیت است، اما ممکن است در مقطعی دیگر به دلیل اینکه قدرت او را دگرگون کرده است، صلاحیتش از بین برود. این بدین معنا نیست که نظر اول غلط باشد. انسانها همواره در حال تغییرند.
بعضی انسانها در مسیر تغییرات مثبتاند و برخی دیگر در مسیر تغییرات منفی قرار دارند. احمدینژاد هم از جمله مصادیق همین تغییرات منفی است. پس عملکرد شورای نگهبان را دچار مخاطره نمیکند. در نبود نظارت بر کاندیداهاست که کشور دچار مخاطرات میشود. آیا کسی بر این امر قائل است که بهراحتی میتوان در مورد سوابق افراد تحقیق کرد؟ خیر. نمیتوان این کار را انجام داد. در بعضی مواقع پیش میآید که به هیچ عنوان امکان دسترسی به برخی سوابق وجود ندارد. دستگاههای نظارتی آن هم به صورت سری این سوابق را در اختیار دارند. در این مقطع است که شورای نگهبان وارد میشود و به این سوابق ورود و آن را کنترل میکند. طبیعتا هم حق ندارد این سوابق را علنی کند، اما دستگاههای نظارتی بر اساس قانون ملزم هستند که این سوابق را در اختیار شورای نگهبان قرار دهند. شورای نگهبان هم با توجه به اطلاعاتی که از چهار مرجع دریافت میکند، صلاحیت افراد را بررسی میکند، اما شرعا نمیتواند این اطلاعات را علنی کند و آن را به سمع و نظر افکار عمومی رساند؛ لذا جایگاه شورای نگهبان، جایگاه خطرآفرینی برای کشور نیست بلکه جامعه را از خطر اینکه افراد ناصالح در جایگاههای رفیع قرار گیرند برحذر میدارد. بعید به نظر میرسد که احمدینژادها این بار بتوانند تایید صلاحیت شوند. از لحاظ ساختاری تاییدصلاحیت شدن این قبیل افراد امکانپذیر نیست. احمدینژاد به ساختارها اعتقادی ندارد و او همچنین ساختارشکنیهای بسیار خطرناکی را دنبال میکند. بنابراین شانس بازگشت او به رقابت صفر است و اصلا امکان اینکه همچین اتفاقی بیفتد، وجود ندارد.