به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۷ مرداد در حالی چاپ و منتشر شد که توقف فروش سلف نفتی، سخنان روحانی در نشست ستاد هماهنگی اقتصادی درباره بورس و ثبات اقتصادی، مکانیسم ماشه و ادعاهای ترامپ در این زمینه و وضعیت ریزشی بورس همراه با تحلیلهایی در این باره در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی با عنوان قدر موفقیت دیپلماتیک را بدانیم در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: اتفاقی که روز جمعه در شورای امنیت سازمان ملل رخ داد، یک خرق عادت و نقطه عطف در تاریخ این شورا بود. میدانیم که از پنج عضو دائم شورای امنیت سه عضو غربی آن در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) همداستاناند و دو عضو دیگر یعنی روسیه و چین در قالب تعاریف دوران جنگ سرد و دو قطبی حاکم بر جهان در آن دوران پیوندی تاریخی داشتهاند. با وجود این تاریخ مذاکرات شورای امنیت نشانگر آن است که این اعضای دائم در موارد بسیار معدودی با یکدیگر اختلافنظر داشتهاند. خاصه اگر موضوع بحث یکی از کشورهای غیرمتعهد یا از اعضای خاورمیانهای سازمان ملل بوده باشد. مگر در مواردی چند که قطعنامههایی علیه اسرائیل مطرح بوده امریکا از ابزار وتو استفاده کرده است.
درخصوص ایران اغلب اوقات قطعنامهها با اجماع اعضا و بویژه پنج عضو دائم شورای امنیت تصویب شده است. براساس این پیشینه، توافق برجام را باید نقطه عطف تغییر این وضعیت دانست و به رویداد روز جمعه در نیویورک باید به چشم یک تحول و دستاورد جدی نگاه کرد. زیرا نه فقط چین و روسیه به قطعنامه پیشنهادی امریکا علیه ایران رأی منفی دادند که حتی متحدان ناتویی امریکا هم مخالفت خود با آن را پشت رأی ممتنعشان پنهان کردند. البته مشخص است که این رأی آنها قاطعیت رأی منفی را ندارد. از سوی دیگر باید امتناع ۹ کشور از مجموع ۱۰ عضو دیگر شورای امنیت را از همراهی با امریکا مهم دانست. انزوای امریکا با همه قلدری در عرصه بینالملل که متکی به سهم ۲۵ درصدیاش از اقتصاد جهان و داشتن برتری نسبی نظامی بوده در جای خود قابل تحلیل و ارزیابی است.
نکتهای که در این میان اهمیت دارد، این است که وزارت امور خارجه ایران که اتفاقاً در شکلگیری این شکاف به مدد تحرک دیپلماتیک و مذاکرات مستمر نقش جدی داشته است نه تنها باید از این دستاورد مراقبت کند که آن را به اتفاقات تکرار شدنی بعدی تبدیل کند. در حال حاضر یک دغدغه جدی همه نهادهای مؤثر در امور مرتبط با سیاست خارجی باید این باشد که مجموعه رویکردها و عملکردها این موفقیت را موفقیتی زودگذر و محدود نسازد. هر تصمیمی که ممکن است سبب شود امریکا بهانه مناسب را برای تبدیل شدن به سردمدار و سازماندهنده اجماع بینالمللی علیه ایران پیدا کند؛ باید با نهایت احتیاط و محاسبه دقیق هزینه و فایده اتخاذ شود. زیرا آنچه طی سالها سیاستورزی در عرصه بینالملل و با توان سربازان دیپلماسی کشور به دست آمده حاصلی نیست که به ثمن بخس داده شود. بلکه لازم است با هوشمندی و حزم از آن مراقبت کرد. ما میتوانیم با دیپلماسی درست و حمایت از آن حتی این آرای ممتنع را در آینده به مخالفت قاطع تبدیل کنیم و رقمزننده پایان هژمونی امریکا باشیم. در این مهم بیشک در رفتار دولتمردان امریکایی که در سالهای اخیر ابزار تحریم را علیه کشورهای متعدد از جمله رقبای قدرتمند و متحدان پیشین خود بهکار گرفته است مؤثر خواهد بود. این شرایط مساعد به شرط کار حرفهای ما حتماً به تغییر آرای ممتنع به منفی و پایان دادن به سلطهگری امریکا و گروگان گرفته شدن کشورها به وسیله تحریمهای امریکایی منتهی خواهد شد. پس باید قدر این موفقیت دیپلماتیک را بدانیم.
جواد غیاثی در بخشی از یادداشتی با عنوان نسخه خروج بورس از دو قطبی در شماره امروز روزنامه خراسان با عنوان نسخه خروج بورس از دو قطبی نوشت: وقتی از اواخر تیر و اوایل مرداد، با تصمیم سیاست گذار، عرضههای سنگین حقوقی (گاهی از سوی دولتی ها) در نمادهای بزرگ و شاخص ساز انجام شد، بازار و حجم نقدینگی کوتاه نمیآمد و بازار با سرعت کمتر رشد کرد. اما با تداوم این عرضهها و ورود یک شوک، یک باره بازار با قطب دیگر یعنی ریزش سنگین درگیر شده است. اگرچه از دولتی که بدون محاسبه و یک شبه تصمیم ارز ۴۲۰۰ تومانی را میگیرد انتظار نیست، اما سیاست بهینه این بود که حمایت دولت (اظهارات و موضع گیری ها) و همچنین حجم عرضهها (از طریق آزادسازی سهام عدالت، عرضه اولیه و افزایش شناوری) و ارائه ابزارهای جدید (صندوقهای ETF و عرضه نفت و ...) به نحوی مدیریت میشد که انتظارات بازدهی از بازار سرمایه را به مرور تعدیل میکرد تا بازار هم متعادل شود. اما این توازن هرگز وجود نداشت؛ در اردیبهشت یک باره خبر عرضه تدریجی سهام عدالت با دستور رئیس جمهور به عرضه ۳۰ درصدی طی یک ماه تبدیل شد.
عرضه صندوقهای دولتی هم که نه تنها هیچ قاعده و محاسبه و برنامهای نداشته بلکه اختلافات داخلی دولت را هم باعث شده است. حمایتهای زبانی دولت (از رئیس جمهور تا سخنگو و.) نیز عمدتا بدون محاسبه و اغراق آمیز و بدون درک اثر واقعی آن بر بازار بوده است. عرضه های بزرگ هلدینگهای دولتی هم در حد وعده باقی مانده است؛ لذا اکنون سیاست گذار در منگنهای دوقطبی گرفتار شده که خودش در ایجاد آن نقش زیادی داشته است. علاوه بر آن حجم زیادی از سرمایههای اقشار مختلف مردم هم درگیر بازار شده است که باعث میشود هم ریزش بورس پرتبعات باشد و هم صعودهای سریع و عادت کردنِ پول به بازدهیهای دورقمی در یک ماه! اگر بورس «همراه با تعدیل انتظارات بازدهی» متعادل نشود همواره دوقطبی خواهد بود و نوسانات آن و ورود و خروج نقدینگی دیگر بازارها را نیز متلاطم خواهد کرد. رهایی از این منگنه هم جز با همان فرمول فوق ممکن نیست؛ یعنی حمایت و عرضه با هماهنگی طبق یک محاسبه صحیح. علاوه بر آن، تامین مالی دولت و شرکتها از طریق بورس، مخصوصا با توجه به لایحه اخیر دولت (افزایش سرمایه از طریق صرف سهام) اتفاق مثبتی است که البته باید در مسیر افزایش سودسازی شرکتهای بورسی قرار گیرد به نحوی که افزایش سرمایهها از این طریق با دقت نهاد ناظر در مسیر امور توسعهای مصوب در هنگام درخواست افزایش سرمایه (در شرکتها و دولت) صرف شود تا در میان مدت و بلندمدت به رشد اقتصاد و سودآوری بینجامد. حالت ایده آل این بود که از شرایط مازاد عرضه پول به خاطر شرایط کرونا و افت نرخ سود، رشد بورس و امکان تامین مالی مناسب در جهت یک برنامه توسعه صنعتی، برای یک برنامه تحول اقتصادی استفاده شود که در شرایط سال آخر دولتی که ۷ سال را بدون راهبرد اقتصادی مشخص و موثر پشت سر گذاشته، اصلا قابل انتظار نبود.
در هر حال، در این شرایط نقدینگی انبوه موجود در بورس که باید به مرور به بازدهی معقول عادت کند، از سود رو به رشد شرکتها هم استفاده خواهد کرد و به مرور فرهنگ سهامداری، آن چنان که ماهیت آن است، جاری خواهد شد.
احسان شیخون طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان امریکا از شورای امنیت هم خارج میشود؟! نوشت: چند روز از رد قطعنامه امریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت نگذشته، ایالات متحده با موضعگیری شدید در قبال این تصمیم اعضا، به دنبال فعال کردن مکانیسم ماشه است. براساس برجام، تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت علیه کشورمان که از سال ۱۳۸۶ آغاز شده، ۲۷مهرماه امسال پس از ۱۳ سال به پایان میرسد. پایان این تحریم، ایران را قادر به صادرات رسمی سلاح و خرید تسلیحات از دیگر کشورها میکند. به این ترتیب ایالات متحده با ارائه قطعنامه و فعال نمودن مکانیسم ماشه میکوشد مانع این شود. نگاهی به آرای اعضای شورای امنیت نشان میدهد که قطعنامه امریکا علیه ایران تنها با دو رأی موافق، دو مخالف و ۱۱ رأی ممتنع رأی نیاورد؛ موضوعی که به خوبی نشان میدهد اقدامات دولت ترامپ طی این چند سال، حتی از دید متحد سنتی این کشور یعنی انگلیس نیز با تردید همراه است. ناکامی امریکا در حدی بود که بلافاصله پمپئو، وزیر خارجه امریکا با انتقاد از رأی شورا گفت: شورای امنیت در مأموریت خود که حفظ امنیت جهانی است ناکام مانده و نتوانسته ایران را در برابر اعمالش پاسخگو کند! وزارت خارجه امریکا هم با انتشار بیانیهای از شورای امنیت انتقاد و این نهاد را متهم کرده که به خواست کشورهای منطقه و اسرائیل بیتوجه بوده است. در این بیانیه آمده که رأی نیاوردن قطعنامه ایالات متحده، به ایران این اجازه را خواهد داد که بیشتر خودش را تسلیح کند و این به «ویرانی» و بیثباتی در خاورمیانه کمک خواهد کرد! حال بماند که بر همگان روشن است، اقدامات ایالات متحده طی چند دهه اخیر در خاورمیانه از حمله به افغانستان و عراق گرفته تا ایجاد گروههای تروریستی همچون داعش و در نهایت حضور و دخالت بیشتر در منطقه به بهانه مبارزه با آنها، جز ویرانی نتیجهای نداشت است.
در مقابل موضعگیری ایالات متحده در رد قطعنامه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، پیشنهاد برگزاری کنفرانس ویدئویی اضطراری بین پنج قدرت هستهای، آلمان و ایران را داد تا از رویارویی و تنش بیشتر در شورای امنیت ملل متحد جلوگیری شود. با در نظر داشتن این موضعگیریها، رفتارشناسی دولت ترامپ در قبال نهادها، سازمانها و پیمانهای بینالمللی نیز نشان میدهد که هرگاه تیم او در رسیدن به اهداف و منافع ناکام مانده، یا از این ترتیبات بینالمللی خارج شدهاند یا سبب تضعیف آنها شدهاند؛ خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، یونسکو، پیمان آب و هوایی پاریس، نفتا، شورای عالی حقوق بشر، پیمان منع موشکهای میانبرد هستهای، پیماننامه آسمانهای باز و اخیراً نیز سازمان بهداشت جهانی، بیانگر چنین عرفی در دولت ترامپ بوده است. اکنون دستاویز نهایی دولت ترامپ فعال نمودن مکانیسم ماشه است. اما با توجه به خروج ایالات متحده از توافق هستهای میان ایران و شش قدرت جهانی، این کشور دیگر نمیتواند از مکانیسم ماشه به عنوان یکی از طرفهای توافقنامه، که اجرای آن را لغو کرده، بهره بگیرد.
با توجه به ناکامی امریکا در تصویب قطعنامه تمدید تسلیحاتی، آیا خروج از نهاد مهمی همچون شورای امنیت میتواند در دستور کار دولت امریکا باشد؟ به نظر میرسد دو دیدگاه در این مورد قابل طرح است؛ اول اینکه رفتار سیاست خارجی دولت ترامپ در کنارهگیری از نهادهای بینالمللی به بهانه هزینهبر بودن و کارایی نداشتن آنها، ظن خروج از شورای امنیت را پر رنگ میکند؛ موضعگیری ترامپ و وزارت خارجه این کشور از نقش شورای امنیت در رد قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی علیه ایران بیانگر این مهم است. دوم، به خط مشی راهبردی دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده بازمیگردد که فارغ از رئیسجمهور و اطرافیانش، به دنبال تغییر در نظام بینالملل است. به عبارت دیگر، افول هژمونی و برتری امریکا طی سالهای اخیر، این کشور را نیازمند تحول در سیستم بینالمللی میکند تا جایگاه گذشته خود را در آن بازیابد. ممکن است بخش مهمی از این سناریو از طریق تضعیف و در نهایت سوق دادن نهادهای بینالمللی مهمی همچون شورای امنیت و سپس ملل متحد رخ دهد.