مسعود يارضوي در «الف» نوشت:
ماجراي گروه انحرافي اين درس بزرگ را به ما داد كه بُتگراني هستند كه هيچگاه در قبال غفلتها، اهمال نخواهند كرد و با جديت مشغول توليد مضاميني هستند كه بتوانند با هزينه يا بدون هزينه، تفكر ناب اسلامي ـ انقلابي ما را شكست دهند.
تاريخ انقضاي چهرههاي گروه انحرافي پس از فراز و فرودهاي فراوان، به ويژه در دو سال اخير فرا رسيده است حالا همه ميدانند كه ديگر نه ليدرهاي اين گروه را رمقي براي حضور در عرصههاي مهم اجرايي و سياسي هست و نه با توجه به عمق خطاهايي كه مرتكب شدهاند، آبرويي برايشان مانده كه بخواهند به هر دليلي در منصه افكار عمومي مطرح شوند.
تعداد انگشتشمار چهرههاي منحرف اگر چه نمايندگي يك تفكر بسيار خطرناك و فتنهاي عميق را پذيرفته بودند اما با حقايق آشكار شده و خط مشيهايي كه اينان دنبال كردند نميتوان به هيچ نتيجهاي غير از ساده لوح و متوهّم بودن اين افراد رسيد.
اما اين تمام ماجرا نيست.
بايد اذعان كرد كه گروه انحرافي اگر چه حتي در حدّ و اندازه يك دشمن معمولي هم نبوده و نيست اما اعضاي آن، صحبتها و مرامهايي را مطرح كردهاند كه رگههايي از يك فتنه بسيار خطرناك دارد.
فتنهاي كه اگر دقيقتر نگاه كنيم نقاطي را هدف قرار داده كه سرچشمههاي اصلي تفكر ناب اسلامي ما در آنها قرار داده شده است.
چهرههاي گروه انحرافي كه ديگر غير از ماندن در اتاقهايشان راهي برايشان نمانده در واقع شايد عاملي بودند براي آنكه ما بتوانيم لرزهاي بزرگ را قبل از وقوع پيشبيني كنيم و زودتر از خوب خوشمان بيدار شويم.
حالا ما دانستهايم هر آنچه را كه فكر ميكرديم هيچ كس جرأت وارد ساختن خدشه به آنها را ندارد؛ ميتواند آماج حملات از سوي كساني قرار گيرد كه به هيچ وجه تصور آنرا هم نداريم.
ما خيال ميكرديم تجربهاي مثل ماجراي باند مهدي هاشمي و نفوذ آنها بر يكي از بلندپايهترين مقامات وقت كشور، ديگر تكرار نخواهد شد، اما زمانه نشان داد تا اغواگريهاي شيطان در بازار مكاره فروش داشته باشد، باز هم بايد منتظر چنين حوادثي بود.
و اكنون ما ديگر خواب نيستيم و بايد گفت كه اكنون كه بتها شكستهاند وقت آن رسيده است كه بتگرها را نيز بيابيم و سرچشمههاي جوشش فتنه را هم كور كنيم.
چه شد كه به راحتي پاي جاسوسها و معاندان نظام به كشور باز شد و حتي عدهاي برايشان فرش قرمز نيز پهن كردند..؟!
در كجا ماجراي روشنگري پيرامون عصر ظهور كوتاهي كرديم كه عدهاي از ميانه راه ظاهر شدند و به بهانه واهي ارتباط با منبع فيض، اعتقاد ما به «اهل ذكر» را مورد هجمه قرار دادند؟!
همه ميدانستيم پول و مقام جاذبهاي دارد كه مقابله با آن نياز به مراقبات شديد دارد اما درست در كنار ما عدهاي آنقدر خام شدند و ما غرّه به دانستههايمان، نفهميديم كه به ناگاه با چشمها و گوشهاي خواب زده خودمان كه از 22 سال قبل به توصيههاي فرزانه انقلاب پيرامون مبارزه با اشرافيگري بيتوجهي كرده بودند، نظاره كرديم كه چگونه آنها كه ظرفيت كمشان براي قبول مطامع دنيوي همواره دردسرساز بوده است، در مقابل ما ميروند و ميآيند و حتي در بدنه اجرايي كشور نيز نفوذ ميكنند.
و اينك اين مائيم و آن بتگران و البته تجربههاي سرشار از لحظات تلخ و شيرين كه آموختن از آنها يك ضرورت اساسي است.
ماجراي گروه انحرافي اين درس بزرگ را به ما داد كه بتگراني هستند كه هيچگاه در قبال غفلتها، اهمال نخواهند كرد و با جديت مشغول توليد مضاميني هستند كه بتوانند با هزينه يا بدون هزينه، تفكر ناب اسلامي ـ انقلابي ما را شكست دهند.
ما اگر چه شايد در مقاطعي با بتهاي كم ارزشي مواجه شويم كه حمل كننده مضامين طرح و توليد شده توسط بتگران باشند اما مقابله با اين بتها نبايد ما را از رهگيري و قطع دست بتگران اصلي غافل سازد.