مفاهیم، خاستگاه هایی اندیشگی دارند. وقتی کلید واژه ها را در ترکیب کلمات بررسی می کنیم، از نظر شناخت شناسی، معیارهای اندیشگی نگارنده یا گوینده خود را نمایان می کنند.
این روزها بسیاری از سرآهنگان معنوی و اندیشگی نظام اسلامی و بسیاری از اسلام شناسان، راز گشایی از انحرافی عمیق تر از فتنه نخست را در نظرگاه های خود مطرح کرده اند. این تحجر فرا رسیده مدرن از قرائت تبعیت از رهبری آغاز شده است؛ رابطه ای که گروهی از علما، آن را در مقابل رابطه پدر و فرزندی، بسیار متفاوت، عمیق تر و فراتر دانسته و با اشاره به پدرانی برجسته، فرزندانی از ره خارج شده را مثال می زنند. این بزرگان رابطه ولی، مولی، آقا را مانند امام و مأموم و رابطه ای فراتر از مودت ترسیم می کنند.
برخی از بزرگان، محبت را در آیه ولایت مفهومی مشخص و فراگیر می دانند و تنها مفهوم جایگزین آن را عشق می بینند. اگر برای ولایت چنین چهارچوبه ای را ببینیم، کف این رابطه در نظرگاه سیاسی قانون اساسی است و در رابطه معنوی، پیروی تکلیفی شرعی است و اما فراتر از این مصادیق، می توان آن را از روح مودت دانست که رابطه ای عاشقانه است؛ یعنی جلسه ای که خلاف نظر ولی فقیه شکل بگیرد، خلاف قانون اساسی، خلاف شرع و به دور از مودت است.
حضرت آیت الله جوادی آملی می فرمایند: «نقض حکم ولی فقیه حتی بر فقیهان و مجتهدان هم حرام است». اگر محیط شناسی تاریخی این موضوع را با فرمایش حضرت امام(ره) که تمسک به ولایت را بازدارنده از هر انحرافی دانستند، بررسی کنیم، این کلام می تواند سرآغاز حرکت این مکتوبه باشد: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت شما آسیبی نبیند».
ایشان لازمه دوری از انحرافات و حفظ مملکت را پشتیبانی از ولایت فقیه دانسته اند. این پیروی بدون شک نه فقط در دایره قانون که قانون کف موضوعات را تعیین می کند بلکه در افق اعتقادات و اندیشه ها و در پارادایمی الهی روح می گیرد. این روح است که به قانون هم شرف و شکوه می دهد.
ولی فقیه که انواری از عنایات الهی را به ظهور می رساند، نخستین ویژگی اش به مدد پیام آیه 39 سوره مبارکه احزاب خدا ترسی بوده و از غیر خدا نیز ترسی به دل راه نمی دهد، این وجود شریف با این پشتوانه نه تنها وظیفه هدایتگری بلکه در خط اول مبارزه با انحرافات و محور مقابله با هر عجب و غرور و دیکتاتوری است. «تا زنده هستم، نخواهم گذاشت حرکت ملت در مسیر رسیدن به آرمان ها لحظه ای منحرف شود».
شهید مطهری در کتاب دین و دوران می گوید: «علی می خواهد بگوید اگر من با نهضت خارجی گری در دنیای اسلام مبارزه نمی کردم، دیگر کسی پیدا نمی شد که جرأت کند این چنین مبارزه کند. غیر از من کسی نبود که ببیند جمعیتی پیشانیشان از کثرت عبادت پینه بسته، مردمی مسلکی و دینی اما در عین حال سد راه اسلام...».
نقش ولی در شناخت و مبارزه با انحرافات نقشی الهی و تکلیفی است که این نقش فراتر از قانون و چهارچوب های وضعی انسانی است. معنی شناسی مولفه های فکری آدم هایی که در پی ترویج «مکتبی تازه» با جایگزینی «جامعه انسانی» به جای «جامعه الهی» هستند دایره ای از کد واژه هایی مانند مکتب ایرانی را پیش روی ما نشان می دهد.
حضرت آیت الله جوادی آملی در سخنانی بیان داشتند: «اسلام به ایران شرف، عظمت، جلال و شکوه داده است و نباید برای مطامع دنیا به چاه مکتب ایرانی بیفتیم».
شهید بزرگوار علامه مرتضی مطهری در جستاری به اسلام شناسی و دین و دوران بیان می دارد: «اسلام مکتب کسی است که متوجه غرایزی متعالی خود است و غرایزی که متمایل به بالاست و می خواهد از حدود فردیت خارج شود... مکتب کسانی است که بخواهند برای حق و نه صرفا برای منافع طبقاتی خود بجنگند... اسلام مکتب کسانی است که از تسلط عوامل نفسانی و اجتماعی و طبیعی آزاد شده اند».
این اسلام مکتبی فکری، الهی است که نه تنها مرز نمی شناسد بلکه خود را در دور نگاه غرایز متعالی تعریف می کند که از حدود فردیت خارج است. با این تفکر تفسیر شکل گرایانه از دین باید وانهاده شده و عمق تعالیم دینی در شناختی ژرف بین دین باوران پدیدار شود. از آفت های واگرایی و تحجر تازه ـ فرقه گرایی است.
آیت الله علم الهدی می فرمایند: «برخی فکر می کنند که می توانند دین و فرقه ای بسازند و مردم را به وسیله آن منحرف کنند در حالی که امامت امام زمان(عج) از راه مجتهد جامع الشرایط است».
این آفت که با عزیز شمردن مظاهر سکولار اندیشی دینی همگون است، رابطه با سران و حکام سلطنتی و آمریکایی اردن را در حد یک دیپلماسی برای خود تعریف می کند. رژیم غاصب و متجاوز و اشغالگر قدس را از مردمش جدا و آدم هایی را که این رژیم از آنها شکل می گیرد را شایسته ارتباط می داند. انسان دین محور، بنیاد باور بوده و دین را در روح می یابد؛ «باید از شکل تعالیم دینی به محتوای آنها، از ظاهر به باطن، از وسیله به هدف، از جزء به کل، از حکم به غرض و از تن به روح در معارف نظری و علمی دین عبور کرد».
امیر عدالت و بیان، امیر مومنان، قرار گرفتن هر چیزی سر جای خود را عدالت می داند. نخستین مولفه تحقق عدالت روح آن یعنی ولایت است؛ ولایت فقیه نه تنها یک اصل قانونی بلکه یک پشتوانه الهی در جامعه اسلامی دارد. این پشتوانه را شهید بزرگوار مرتضی مطهری ملتزم به «عقل و بصیرت انسانی» کرده است. تبعیت از رهبری و ولایت پذیری امر دینی است که باید ماهیت آن را در حکمت و پشتوانه آن را در بصیرت جستجو کرد.
جبهه انقلاب در این زمان با الگویی پایا و ماندگار روبه روست که نه تنها تئوری سیاسی و معنوی انقلاب اسلامی را در خود دارد، بلکه به مثابه امری الهی است که می تواند نقطه محک همگان باشد. حضرت آیت الله مصباح یزدی می فرمایند: «تلاش برای تضعیف نظام و رهبری کفران نعمت است.» بی گمان، فرقه گرایی و انحرافاتی که از دید ولی فقیه در این محک نادیده گرفته نخواهد شد، از سوی جبهه انقلاب غیر قابل تحمل و به دور از هر گونه اغماض است.
نتیجه:• از آفت های واگرایی و تحجر تازه فرقه گرایی است.
• فرقه گرایی و انحرافاتی که از دید ولی فقیه نادیه گرفته نمی شود از سوی جبهه انقلاب غیر قابل تحمل و به درو از اغماض است.
• نخستین مولفه تحقق عدالت روح آن یعنی ولایت است. ولایت فقیه نه تنها یک اصل قانونی بلکه یک پشتوانه الهی در جامعه است.
• ولی فقیه نه تنها وظیفه هدایتگری بلکه در خط اول مبارزه با انحرافات و محور مقابله با هر عجب و غرور و دیکتاتوری است.
• نقش ولی در شناخت و مبارزه با انحرافات نقشی الهی و تکلیفی است.