فاصله بین ایمنی و خطر، مرز مشخصی است که با محاسبه به دست میآید؛ تایتانیک
غرق میشود و سطح ایمنی اجباری کشتیها افزایش محسوسی پیدا میکند و
استقرار تیم پیشگیری در آن محدوده به اندازهای کارساز میشود که با
گذشت یک قرن از ماجرا، حادثه تایتانیک هرگز تکرار نمیشود؛ حالا قیاس کنید
با کشته شدن هفت نفر در حادثه فروردین ۸۴ استادیوم آزادی تهران و تکرار تلخ
آن در یک برنامه ویژه کودکان خرمدره در هفت سال بعد تا ... .
به گزارش «تابناک»، روز گذشته (پنجشنبه) در پایان برنامه یکی از مجریان صدا و سیما در شهرستان خرمدره از توابع زنجان، ازدحام جمعیت در خروجیهای سالن به حادثهای تلخ منجر شد که متأسفانه در رخداد، تاکنون سه کودک جان خود را از دست دادند و حال یک کودک دیگر نیز وخیم اعلام شده است.
بنا بر گزارشها، با پایان برنامه ویژه کودکان با اجرای یکی از مجریان تلویزیونی ملقب به «خاله شادونه» در سالن سه هزار نفری شهدای خرمدره، در اثر ازدحام جمعیت نزدیک به چهار هزار نفری سالن در دو درب خروجی سالن، چندین کودک زیر دست و پا مانده و متأسفانه یک پسر هفت ساله در دم جان باخته و اوضاع نامساعد دو کودک دیگر نیز به فوتشان در بیمارستان منجر میشود.
این در حالی است که یکی دیگر از کودکان سانحه دیده، فعلا در اغماست و متأسفانه چند کودک دیگر نیز در بیمارستان بستری شدهاند.
نخستین واکنش رسمی به فاجعهای که هنوز نه به سایت صدا و سیمای زنجان راه یافته و نه اثری از آن در سایت استانداری زنجان و فرمانداری خرمدره به چشم میخورد، از سوی «نوریپور»، فرماندار شهرستان در گفتوگو با فارس بود که از بازداشت سه نفر در این باره سخن گفت و بعدتر در گفتوگو با خبرنگاران، یکی از بازداشت شدگان را مدیر برنامههای خاله شادونه خواند و افزود: «برای برگزاری این برنامه، هماهنگی لازم فرمانداری خرمدره صورت نگرفته بود» تا پاک کردن صورت مسأله از هم اکنون آغاز شود!
این تصویر سایت فرمانداری خرمدره است که حتی مواضع فرماندار راجع به این حادثه در آن گنجانده نشده است؛ به نظر شما فایده این سایت چیست؟! بر پایه سخنان رئیس
بیمارستان بوعلی سینای خرمدره، پس از اطلاع یافتن اورژانس شهرستان از حادثه
رخ داده، آمبولانسها دو مصدوم را بدون نشانههای حیاتی به بیمارستان خرمدره
منتقل کردند که متأسفانه برای اقدامات احیای آنان بسیار دیر شده بود. همچنین وخامت و شدت صدمات وارده به دو مصدوم دیگر نیز منجر به فرستادن آنان به بیمارستان آیت الله موسوی شد و بنا بر آخرین اخبار، یکی از آنها که
دختربچهای شش ساله بود نیز جان به جان آفرین تقدیم کرد تا شمار جان
باختگان این سانحه تلخ به سه تن برسد.
سخنان رسولی، رئیس بیمارستان
بوعلی از این روی جالب توجه است که نشان دهنده حقیقت تلخ دیگری از ماجراست و
آن چیزی نبوده جز حضور نداشتن آمبولانس در حاشیه برنامهای که چند هزار
کودک و نوپا در آن بودهاند!
این تصویر هم مربوط به صدا و سیمای زنجان است که در آخرین خبر منتشر شدهاش به خرمدره اشاره کرده، ولی گویا برجستهترین خبر امروز صبح در این شهرستان، راهاندازی سایت پروازی بوده نه کشته شدن شماری کودک بی گناه! بدین ترتیب تا این لحظه میتوان ماجرا را این گونه خلاصه کرد که یک برنامه برای سرگرمی کودکان ـ صرفنظر از افتخاراتی که در این دست سفرهای استانی به ثبت میرسد و توسط مسئولین ردههای گوناگون مصادره میشود ـ در سالنی به مراتب کوچکتر از جمعیت گرد آمده برگزار میشود که فرمانداری شهر از آن بیاطلاع بوده (!)، تدارک ایمنی مثل حضور دکتر و آمبولانس در آن، جایی نداشته و متأسفانه، اکنون که منجر به فاجعه بیسابقه شده، تنها سه مقصر احتمالی دارد که هویت دو تای آنها مجهول است و آخری نیز کسی نیست، جز مدیر برنامهای که خود به نوعی از مهمانان برنامه بوده و به نظر نمیرسد که تعهدی برای تأمین جانی مراسم بر عهدهاش باشد!
این در حالی است که خبر پلمب ورزشگاه سه هزار نفری شهر را هم میتوان به مجموعه فوق افزود تا بدین ترتیب، خیال همه از بابت برخورد سریع با مسببان مرگ طفلان بیگناه مردم راحت شود!
اینجاست که حادثه هفت سال پیش در استادیوم آزادی در ذهنمان جرقه میخورد که طی آن ازدحام بینندگان بازی ایران ـ ژاپن که به سمت دربهای محدود خروجی استادیوم هجوم آورده بودند، منجر به جان باختن شماری از هموطنانمان در روزهای آغازین سال ۸۴ شد و اکنون با گذشت هفت سال از آن واقعه تلخ، کودکانی اسیر بیمدیریتی مشابه میشوند که در آن زمان یا متولد نشده بودند و یا نوزادی بیش نبودهاند؛ کودکانی که آن حادثه را درک نکرده بودند و عنان اختیارشان در دست برخی نامدیر بود که ظاهرا از حافظه کوتاه مدت خوبی نیز بهره نمیبرند!
به یاد بیاوریم که بیشتر میهمانان پر شمار این برنامه کودکان هستند که حرف شنوی خوبی دارند و هدایتشان بسیار آسانتر از امثال ما بزرگسالان است، ولی گویا مدیرانی دست اندرکار این بزم بودهاند که نه گردهمایی دیدهاند و نه احتمال خطا برای خود متصور بودهاند.
شاید بد نباشد که داستان کشتی غیر قابل غرق شدنی را که در نخستین سفر دریایی به کف اقیانوس چسبید و موجب ارتقای سطح ایمنی در دریاها شد، به کتابهای درسیمان بیفزاییم تا شاید به این روش، مانعی برای تکرار رخدادهای تلخ در خروج ورزشگاههایمان شویم.
راستی، واکنش دادستانی به این فاجعه چه خواهد بود؟ نکند که مانند ماجرای استادیوم آزادی، بالگرد نیروی انتظامی مقصر شود؟!