محمود دولتآبادی، نویسنده پیشکسوت، دهم مردادماه سال 1319 متولد شد و در خانوادهای روستایی که از راه کار بر زمین سخت کویر روزگار میگذراندند، بزرگ شد. برای تحصیل به دولتآباد رفت و همزمان به کارهای گوناگونی از جمله کفاشی و سلمانی تا کارگری در کارخانه پرداخت. دوران کودکی او در بحبوحه جنگ جهانی دوم و فقر ناشی از آن و سرخوردگیهای پس از جنگ و اقتدار روسها بر ایران سپری شد. عشق توأم دولتآبادی به ادبیات و هنر، باعث شد که او بعدها نبرد برای نوشتن را آغاز کند، چنانکه خود در نوشتههایش میگوید، «من در ادبیات نبردی را آغاز کردهام، که از آن باید پیروز بیرون بیایم.»
به گزارش ایسنا، دولتآبادی پس از تجربههایی که در سبزوار داشت، عازم مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری را تجربه کرد. او پس از مهاجرت به تهران در دهه ۱۳۴۰ به صورت جدی با تئاتر آشنا شد و در «شبهای سفید» اثر داستایوفسکی بازی کرد. بازیگری در چند نمایش دیگر و کار در اداره برنامههای تئاتر از فعالیتهای این دورهاش بود. سپس به گروه هنر ملی پیوست و دوران پرباری برایش رقم خورد.
در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۳ تئأتر و داستاننویسی در کنار هم، ذهن دولتآبادی را تسخیر میکند. با اینکه همواره مینوشت؛ اما حضور او درعرصهی نمایش نیز چنان بود که در یکی از سه فیلم موج نو سینمای ایرا ن یعنی «گاو» که حاصل داستانی از غلامحسین ساعدی و کارگردانی داریوش مهرجویی است، به نقشآفرینی پرداخت. جمشید مشایخی در کتاب «تا طلوع»، میگوید: «محمود دولتآبادی هم که امروز یکی از نویسندگان ماست، در آن فیلم (گاو) بازی داشت . در «میراث» نوشته و کارگردانی بهرام بیضایی هم من با دولتآبادی همبازی بودم. او هم از آدمهای انسان و زلال است.»
در همین سالها تئاتر را کنار گذاشت و چنانکه خودش در «نون نوشتن» اشاره کرده، از این پس، خودش را وقف نوشتن میکند. او داستاننویسی را با انتشار «ته شب» در سال ۱۳۴۱ شروع کرده بود. در همان اولین کارهایش، فضاسازی، دیالوگنویسی، شخصیتپردازی و توصیف فضا و شخصیتها به خوبی پیداست. مشخصه دیگر آثار او، عشق به پدر یا خاطره پدری است که بخشهایی از این عشق پدر فرزندی را در «نون نوشتن» هم بیان کرده است. نوشتههای دولتآبادی شاخصههای زیادی دارد؛ ولی یکی از آنها که منتقدان به آن اشاره کردهاند، توصیفهای بیرونی او از آدمهاست. توصیف ماجراها و شخصیتهایی که داستان و ماجراهایشان بیشتر در محیط روستا میگذرد.
دولتآبادی پس از «تهشب»، «ادبار» را به همراه داستانهای «بند»، «پای گلدسته امامزاده»، «هجرت سلیمان» و «سایههای خسته»، در مجموعه «لایههای بیابانی» در سال ۱۳۴۷ منتشر کرد. سپس اولین رمانش را با عنوان «سفر» به چاپ رساند. پس از آن، دولتآبادی رمان «اوسنه بابا سبحان» را نوشت که مسعود کیمیایی از روی این رمان، فیلم «خاک» را ساخت. رمان بعدی دولتآبادی، «با شبیرو» است. او داستانهایی دارد که پرده داستان به روی یک زن باز میشود. «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» و نیز «با شبیرو» از آن جمله آنهاست. پس از آن، «گاوارهبان» را مینویسد. داستان بعدی دولتآبادی، «مرد» است که در سال ۵۱ نوشته میشود. اثر بعدی او «عقیل عقیل» است. پس از آن «از خم چنبر» را منتشر میکند. اثر دیگری که از دولتآبادی منتشر میشود، «دیدار بلوچ»، سفرنامه کوتاهی است از زاهدان. اثر بعدی او هم رمان مطرح «جای خالی سلوچ» است.
مطرحترین کتاب دولتآبادی، رمان دهجلدی «کلیدر» است؛ رمانی در ستایش کار و زندگی و طبیعت، رمانی حماسی از شجاعت و مردانگی، که خود دولتآبادی بارها گفته است «دیگر گمان نکنم که نیرو و قدرت و دل و دماغم اجازه بدهد که کاری کاملتر از «کلیدر» بکنم. «کلیدر» از جهت کمی و کیفی، کاملترین کاری است که من تصور میکردهام که بتوانم و شاید بشود گفت در برخی جهات از تصور خودم هم زیادتر است.» «کلیدر» یک رمان عظیم روستایی است در ۱۰ جلد و بالغ بر 3000 صفحه که دولتآبادی بیش از ۱۵ سال عمرش را صرف نگارش آن کرده است. او در این رمان با زبانی فخیم و حماسی بیش از 60 شخصیت را خلق کرده و به سرانجام رسانده است. این رمان همواره از سوی دو طیف از منتقدان نقد شده است؛ گروهی این رمان را اثری سترگ با ساختاری محکم و فضاسازی و شخصیتپردازی منحصر به فرد میدانند و بخشی هم معتقدند دولتآبادی در این اثر زیادهگویی کرده است. رمان «کلیدر» تا کنون از سوی نشر فرهنگ معاصر به چاپ بیستوسوم رسیده است.
یکی دیگر از رمانهای محمود دولتآبادی هم رمان سهجلدی «روزگار سپریشده مردم سالخورده» است. آخرین رمان منتشرشده او نیز رمان «سلوک» است که برخی آن را با «بوف کور» صادق هدایت مقایسه میکنند. از مجموعهی مقالهها، مصاحبهها و سخنرانیهای محمود دولتآبادی هم به کتابهای «ما نیز مردمی هستیم»، «کارنامه سپنج» و «قطرهی محالاندیش» و از نوشتههایش برای کودکان و نوجوانان به «ببر جوان و انسان پیر» و «آهوی بخت من گزل» میتوان اشاره کرد.
«نون نوشتن» و «میم و آن دیگران» آخرین آثار منتشرشده این نویسنده هستند. کتاب اول بیشتر درباره دوران نوشتن او و دومی درباره ارتباطش با دیگر نویسندگان و هنرمندان به نگارش درآمده است.
دولتآبادی همچنین کتابهای «زوال کلنل» و «طریق بسمل شدن» را در انتظار انتشار دارد. «کلنل» که جزو نامزدهای جایزه بوکر آسیایی معرفی شد، تا کنون به زبانهای آلمانی و انگلیسی منتشر شده است. اما آخرین خبر درباره «کلنل» این است که بهمن دری ـ معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ گفته، این کتاب با اصلاحاتی که توسط نویسنده انجام شده، مجوز میگیرد، به شرط اینکه ناشرش عوض شود. دولتآبادی این کتاب را از سال 87 توسط نشر چشمه برای دریافت مجوز نشر ارائه کرده بود، که این اواخر پروانه فعالیت این نشر لغو شد.