اصل در روابط و مناسبات انسانی و اجتماعی و نیز در عرصه بینالملل، بر پذیرس مسئولیت و ایفای نقش نسبت به پیرامون، از خود گرفته تا همنوعان، حیوانات و محیط زیست است.
حال این پرسش، به ویژه برای کسانی که این روزها با هر رسانهای ـ چه سنتی و چه دیجیتال ـ همنشین میشوند و به وفور خبر برگزاری شانزدهمین نشست سران کشورهای غیر متعهد و اجلاس تهران را میشنوند، مطرح است که چرا سازمان به این عریض و طویلی راهبرد عدم تعهد را بر پیشانی خود نشانده و پس از ۵۲ سال از قدمت خود نیز تاکنون، حاضر به بازتعریف نقش و نام خود نشده است؟!
آری؛ این جنبش در سال ۱۹۶۱میلادی (۱۳۴۰شمسی) در گرماگرم جنگ سرد با تلاش رهبرانی همچون نهرو از هند، سوکارنو از مالزی، جمال عبدالناصر از مصر و ژنرال تیتو از یوگسلاوی سابق، با هدف وحدت میان کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم بودند و نه در اردوگاه کاپیتالیسم، با اهداف زیر تشکیل شد:
ـ حمایت از حق تعیین سرنوشت، حاکمیت و استقلال ملی و یکپارچگی سرزمینی کشورها، ـ مخالفت با آپارتاید، ـ عدم الحاق به پیمانهای نظامی چندجانبه و استقلال کشورهای عضو از قدرتهای بزرگ و نفوذ در بلوک بندیهای سیاسی، ـ مبارزه علیه امپریالیسم در همه اشکال و ظهور، ـ مبارزه علیه استعمار، استعمار جدید، نژادپرستی، اشغال و تسلط خارجی، ـ خلع سلاح، ـ عدم دخالت در امور داخلی کشورها و همزیستی مسالمتآمیز میان ملتها، ـ رد استفاده از تهدید به زور در روابط بینالملل، ـ تقویت سازمان ملل، ـ دمکراتیزه کردن روابط بینالملل، ـ توسعه اقتصادی اجتماعی، ـ بازسازی سیستم اقتصادی بینالمللی ـ و همچنین همکاری بینالمللی در موقعیت برابرکه همه این اهداف، ریشه در آرمانخواهی بنیانگذاران و بیشتر اعضای کنونی دارد. همچنین کارکرد این جنبش در دفاع از حقوق ملت ایران در دفاع مقدس و انرژی صلح آمیز هستهای نزد مردم شریف ایران ماندگار خواهد بود.
در واقع، این جنبش و کشورهای عضو، پیمان بستهاند به هیچ قدرتی متعهد نشوند و جداگانه برای رسیدن به اهداف مورد اشاره تلاش کنند؛ اما با عطف به شرایط و تحولات پس از جنگ سرد و فرصتی که امپریالیزم آمریکا در تحکیم و توسعه هژمونی خود تعریف کرده، سران جنبش، چارهای جز بازاندیشی در برخی از اصول و راهبردهای خود ندارند تا بتوانند از تعهد و مسئولیت تاریخی خود برآیند و به پرسشهای نسلهای آینده از هماکنون پاسخ روشنی دهند.
اجلاس تهران، خوشبختانه زمینه و فرصت خوبی برای این تصمیم شجاعانه است. میزبانی ایران و رهبری جنبش در سه سال آینده با یک کشور انقلابی ـ که هژمونی ایالات متحده آمریکا را به چالش کشانده و در برخی مناطق، مانع گسترش آن شده ـ فرصت استثنایی را فراهم آورده، تا مباحث آغازین این تحول در اجلاس تهران طرح شود؛
بنابراین، در آستانه نشست مهم سران جنبش عدم تعهد، پیشنهادهای زیر قابل بررسی است: ۱ ـ جنبش باید نقش فعالتری نسبت به گذشته داشته باشد و کار خویش را از بازتعریف نام و نشان خود با رویکرد دفاع عملیاتی از ملل مظلوم، تعهد به صلح و امنیت جهانی، تکیه بر خرد جمعی در اداره جهان و عدالت آغاز کند.
۲ ـ به عنوان دومین سازمان بزرگ جهانی پس از سازمان ملل، از حقوق ملل دفاع کرده و اجازه ندهد فلسفه وجودی سازمان ملل در اوضاع کنونی ـ که برخی قدرتهای بزرگ در صدد بیخاصیت کردن آن هستند ـ زیر سؤال برود، بلکه برعکس، در بازتعریف نقش و رسالت سازمان ملل و شورای امنیت پیشگام باشد.
۳ ـ تحولات جهانی و منطقهای به ویژه در آسیا و خاورمیانه، حاکی از آمادگی ملل برای تحقق آزادی و عدالت و رهایی از دخالت دیگران در سرنوشت آنهاست. اکنون نوبت رهبران کشورهاست که به نقش خود آگاه باشند؛ جنبش عدم تعهد با ظرفیت بالایی که دارد، این توانایی را از خود نشان دهد.
۴ ـ جنبش در برخورد و مجازات با اعضای خاطی و بیتعهد خود، ملاحظهکاری را کنار گذاشته و از حقوق ملل و آبروی خویش دفاع کند و سیاست بیطرفی را ـ که گاه نشان از عجز و ناتوانی است ـ از ساحت این جنبش دور کرده و درباره رخدادهای مربوط به سوریه و بحرین با تشکیل کارگروههای پذیرفته و کارآمد، فرصت و زمینه دخالت قدرتهای شیطانی و بدخواه را سد کرده و اعضای مداخلهجو و سودجو را تنبیه کند.
۵ ـ جنبش این ظرفیت را دارد تا با بالا بردن سطح ساختاری و کارکردی خود در مسائل جهانی، به طور عملی وارد شود و مشکلاتی را که بعضا نیم قرن از آنها گذشته و حل نشده باقی مانده، چاره کرده و صرفا به صدور اطلاعیه و بیانیه و موضعگیری سیاسی بسنده نکند و از این میان، نقش خود را در ساختار قدرت سازمان ملل تعالی بخشد.
۶ ـ اجلاس تهران فرصت مغتنمی است تا اعضای این سازمان جهانی از نزدیک با دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران و تجربه این کشور در دفاع از آرمانهای خود ـ که در راستای اهداف این جنبش نیز بوده ـ به ویژه در دفاع از مظلومان جهان و اعلان بیزاری از متجاوزین به حقوق ملل و به ویژه مبارزه با هژمونی آمریکا آشنا شوند.
والسلام