نوه اي که با قتل مادربزرگش سعي در صحنه سازي براي بي گناهي داشت به ايستگاه اعتراف رسيد.
به گزارش وطن امروز، عقربه ها ساعت 12 شب جمعه 16 فروردين ماه سال جاري را نشان مي داد که ناگهان صداي گريه و درخواست کمک پسر جوان سکوت شبانه را در محله «بهمن مير» بابلسر شکست.
همسايه ها که از اين سروصدا شوکه شده بودند خود را به در خانه زن 75 ساله رساندند و زماني که وارد خانه شدند صحنه عجيبي را ديدند.
پسر 22 ساله بالاي سر پيرزن نشسته بود و گريه امانش نمي داد.
وحيد که بي تابي مي کرد گفت مادربزرگش به قتل رسيده و خواست پليس براي افشاي راز اين جنايت وارد عمل شود.
با اعلام اين جنايت تيمي از ماموران پا در قتلگاه زن 75 ساله گذاشته و در تحقيقات نخست پي بردند وي با پارچه اي که در کنار سبدش است خفه شده است.
ماموران در گام بعدي تحقيقات پي بردند عامل جنايت با انگيزه قتل پا در خانه زن تنها گذاشته است و هيچگونه سرقتي از محل صورت نگرفته است. پليس با توجه به اينکه عامل جنايت بدون هيچگونه شکستگي و درگيري به راحتي وارد خانه پيرزن شده احتمال داد جنايت از سوي آشنايان و نزديکان پيرزن رخ داده است.
بازپرس کشيک قتل که با تاييد ماجراي جنايت شبانه در خانه زن تنها در محل حاضر شد، دستور داد تيمي از کارآگاهان پليس آگاهي براي افشاي راز اين جنايت وارد عمل شوند.
کارآگاهان در اين مرحله به سراغ «وحيد» رفتند و وي در بازجويي به پليس گفت: ساعت 11 شب بود که پس از خوردن شام در کنار مادربزرگم به قهوه خانه رفتم و يک ساعت بعد به خانه بازگشتم که ديدم مادربزرگم روي زمين خوابيده است. تعجب کردم چون وسط اتاق پذيرايي خوابيده بود و هميشه براي خوابيدن به اتاقش مي رفت، نگران شدم و هرچه صدايش کردم جوابي نشنيدم که متوجه مرگش شدم و از مردم خواستم به کمک بيايند.
وي در ادامه افزود: مادربزرگم به قتل رسيده چون وي هيچ بيماري نداشت و سرپا بود و مرگش در ساعتي که من در خانه نبودم اتفاق افتاده است.
کارآگاهان در گام بعدي چندتن از نزديکان پيرزن را دستگير کردند و در بازجويي از آنان مشخص شد نوه 22 ساله به گراس اعتياد دارد و چندباري به خاطر اعتيادش با مادربزرگش درگير شده است.
در اين مرحله کارآگاهان بار ديگر نوه جوان را تحت بازجويي هاي فني قرار دادند که وحيد در دام تناقض گويي هايش گرفتار شد و به ناچار لب به اعتراف گشود.
وحيد که ديگر چاره اي جز اعتراف نداشت به کارآگاهان گفت: مدتي است اعتياد به گراس پيدا کرده ام و مادربزرگم از زماني که از اين موضوع با خبر شد سعي داشت مرا از ادامه کارم منصرف کنم که بارها باهم درگير شديم تا اينکه براي پايان اين اختلافات تصميم به قتل مادربزرگم گرفتم.
قاتل جوان در ادامه گفت: شب حادثه با پارچه اي مادربزرگم را خفه کردم و بعد براي اينکه پليس را گمراه کنم به قهوه خانه محل رفتم و پس از يک ساعت به خانه آمدم و با جيغ و فرياد همسايه ها را از مرگ مادربزرگم با خبر کردم و خواستم پليس را در جريان بگذارند تا به من مشکوک نشوند.