جنايت هولناک مرد شيشه‌اي براي سرقت طلا

با شناسايي هويت جسد سوخته يک پيرزن در مشهد، عامل جنايت دستگير شد و اعتراف کرد به خاطر سرقت طلاهاي پيرزن دست به جنايت زده است.

به گزارش خراسان، هفتم فروردين جاري، جسد سوخته پيرزني در زمين هاي کشاورزي منطقه طرق مشهد کشف شد و تحقيقات کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي براي شناسايي هويت جسد و اولياي دم ادامه يافت. کارآگاهان که با دستورات قاضي موحدي راد (قاضي ويژه قتل عمد) عمليات گسترده اي را در اين باره آغاز کرده بودند به اثربرداري از محل رها شدن جسد پرداختند و مشخص شد که پيرزن در نقطه ديگري به قتل رسيده است و عامل يا عاملان جنايت جسد را در زمين هاي کشاورزي طرق به آتش کشيده اند. اين در حالي بود که اثر کفش هاي يک جوان نيز در محل ديده مي شد.

بنابراين گزارش، کارآگاهان با انجام يکسري تحقيقات گسترده، موفق شدند با شناسايي هويت مقتوله، اولياي دم را شناسايي کنند. آنان مدعي شدند که پيرزن مقداري طلا به همراه داشته است. با پيدا شدن اين سرنخ و استفاده از شگردهاي پليسي، افسر پرونده به آخرين فردي که با پيرزن در تماس بود مظنون شد. او جواني حدود ۳۶ ساله بود که در همسايگي منزل پيرزن در منطقه قلعه ساختمان زندگي مي کرد. به دستور سرهنگ کارآگاه حسين بيدمشکي (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي در يک عمليات غافلگيرانه، جوان مظنون را دستگير و به پليس آگاهي هدايت کردند.

او در ابتدا هر گونه جنايتي را انکار کرد ولي رفت و آمد خانوادگي با پيرزن را قبول داشت. اين جوان که از پاسخ به سوالات فني افسر پرونده، عاجز مانده بود گفت: من تصادف کرده ام و حدود يک ماه در کما بودم، به همين دليل حرف هاي بي ربط مي زنم.

این گزارش حاکي است: کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي در ادامه تحقيقات خود به سرنخ هايي دست يافتند که نشان مي داد او با يک طلافروش آشناست. وقتي کارآگاهان دوربين مدار بسته طلافروشي را بررسي کردند تصوير او در حالي که طلاها را مي فروخت نمايان شد.

طلافروش به کارآگاهان گفت: او براي خريد موتورسيکلت قصد فروش طلاهايش را داشت که مبلغي بيش از ۲ ميليون تومان شد. با کشف اين مدرک مستند، متهم ۳۶ ساله ديگر چاره اي جز اعتراف نداشت و روز گذشته زواياي پنهان اين پرونده جنايي را فاش کرد.

او گفت: به تازگي به مصرف مواد مخدر از نوع شيشه روي آورده ام و براي تأمين هزينه هاي زياد اعتياد به پول نياز داشتم. طلاهايي که در دست و گردن پيرزن همسايه بود وسوسه ام کرد و تصميم به سرقت طلاهايش گرفتم. روز قبل از کشف جسد با پيرزن تماس گرفتم و به او گفتم همسرم با او کار دارد. پيرزن هم بعد از آن که براي خريد مقداري کش به مغازه رفته بود به سمت خانه ما آمد. من هم کنار در حياط منتظرش بودم. وقتي وارد حياط شد ناگهان از پشت سر و با پارچه اي که در دست داشتم او را خفه کردم و پس از سرقت طلاهايش، جسد او را داخل يک پتو پيچيدم و با موتورسيکلت به محل کشف بردم. در آن جا مقداري خار و خاشاک جمع کردم و با ريختن بنزين آن ها را با جسد به آتش کشيدم تا شناسايي نشود. بعد از آن هم به طلافروشي رفتم و به بهانه خريد موتورسيکلت مقداري طلا فروختم.

اين گزارش حاکي است: تحقيقات بيشتر روي اين پرونده جنايي، با نظارت مستقيم قاضي ويژه قتل عمد همچنان ادامه دارد.