نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت، قدیمیترین، بزرگترین و معتبرترین نمایشگاه کتاب در شرایطی برای شصت و پنجمین دوره برگزار شد که به عنوان یک تجربه بزرگ در این حوزه، میتواند الگویی برای اصلاح سریع نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شود؛ اما نمایشگاه فرانکفورت چه دارد که نمایشگاه تهران ندارد؟
به گزارش «تابناک»، برگزاری نمایشگاه کتاب برای آلمانیها یک سنت دیرینه است که بنا بر اسناد موجود، پیشینهای بیش از پانصد سال دارد و بلافاصله پس از آن که چاپ کتاب در ماینز در نزدیکی فرانکفورت توسط یوهان گوتنبرگ راه اندازی شد، نخستین نمایشگاه کتاب توسط کتابفروشان محل برپا شد و قرنها برپا بود. در دوران معاصر نیز شکل مدرن این نمایشگاه از ۱۹۴۹ پابرجاست و این رویداد در بیش از شش دهه از برگزاریاش، آنچنان کارآمد عمل کرده که به رغم شکل گیری رویدادهای بزرگ کتاب در سراسر جهان و اروپا، هیچ نمایشگاهی نتوانسته جایگزینش شود.
در این نمایشگاه پنج روزه در اواسط اکتبر هر سال در محل نمایشگاه تجارت فرانکفورت برقرار میشود، سه روز نخست به بازدیدکنندگان تجاری اعم از ناشران، کتابفروشان، کتابداران، مترجمان، نویسندگان، هنرمندان، دانشگاهیان، تصویرگران کتب، چاپخانهداران، تولیدکنندگان نرمافزارهای کتاب و... اختصاص یافته و در دو روز آخر، در روی بازدیدکنندگان عام گشوده میشود تا مجموعاً بیش از ده هزار خبرنگار از بیش از پنجاه کشور از این رویداد که محل عرضه کتب بیش از صد کشور جهان است، بازدید داشته باشند و قلب دوستداران کتاب هر سال در این نقطه از جهان بتپد.
در جریان برپایی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز همواره از نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت به عنوان یکی از الگوهای برگزاری و استانداردسازی یاد شده اما واقعیت امر آن است که نمایشگاه تهران به جز پسوند «نمایشگاه»، شباهت دیگری به نمایشگاه کتاب فرانکفورت ندارد و این رویداد نتوانسته کمترین انتظارات را برآورده سازد، چه رسد به آن که در سطح نمایشگاهی همچون رویداد فرانکفورت باشد.
حال باید پرسید که چرا نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران چگونه ممکن است شبیه نمایشگاه فرانکفورت و دیگر
رویدادهای معتبر بینالمللی شود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم
در نخستین تجربه برگزاری نمایشگاه کتاب که سال آتی خواهد بود، چه اصلاحاتی
عملی را میتواند در پیش گیرد تا کف استانداردهای یک «نمایشگاه بین المللی
کتاب» قابل ارزیابی باشد؟
چرخهای کتاب رژه نمیرونداگر
در نمایشگاهی حضور یافتید، دست در جیبتان کردید و خرده فروشی کالای عرضه شده صورت پذیرفت،
به «نمایشگاه» نرفتهاید بلکه به «فروشگاه» گام نهاده اید. نمایشگاه کتاب فرانکفورت بر خلاف نمایشگاه کتاب تهران عمدتاً یک «نمایشگاه» است تا یک فروشگاه و به همین دلیل یک کتاب فروشی مجبور نیست از هر کتاب دهها و حتی صدها نسخه به غرفهاش بیاورد و در همین راستا در پی غرفه وسیعی نیز باشد. در نمایشگاه کتاب تهران، بازدیدکنندگان به قصد خرید کتاب و حمل وارد این فضا میشوند و طبیعی است که در چنین فضایی، چه شرایطی به وجود آید.
در نمایشگاه کتاب فرانکفورت که بخشی ثابت در بسیاری از وبسایتهای تخصصی کتاب در سال دارد، امکان خرید مستقیم کتب در محل غرفههای ناشران وجود ندارد و خریداران کتاب تنها به سفارش کتب میپردازند و این کتب برایشان فرستاده میشود. در واقع نمایشگاه کتاب فرانکفورت بیش از آنکه محل عرضه مستقیم باشد، محل به نمایش گذاشتن کتب تازه است و پس از این نمایشگاه، عرضه بسیاری از کتب آغاز میشود و یکی از دلایل اهمیت این نمایشگاه همین عرضه نخست بسیاری از کتب همزمان با آغاز این رویداد است که باعث میشود، بسیاری از کتاب خوانها صرفاً به قصد تورق کتب تازه چاپ شده، سری به فرانکفورت بزنند.
بنابراین گام نخست تغییر ماهیت نمایشگاه کتاب تهران از یک فروشگاه به یک نمایشگاه بینالمللی است؛ رخدادی که شاید با ریزش بخشی از مخاطبان همراه شود اما اگر در مقابل امکان سفارش فوری فراهم باشد و بازدیدکنندگان بدانند، در زمانی در حدود سه روز یا کمتر از سفارش در نمایشگاه کتاب، کتاب از طریق پیک یا پست بدون هزینه افزوده به دستشان خواهد رسید، از شرایط تازه استقبال میکنند، چرا که دیگر زحمت به دوش کشیدن حجم بالایی از کتب را نخواهند داشت و در مقابل ناشران نیز مجبور به آوردن کامیونهای کتاب به قصد خرده فروشی نخواهند بود. این اتفاق، شرط لازم و البته نه شرط کافی برای تغییر فضای نمایشگاه بین المللی کتاب تهران است و تا این رویکرد از سوی برگزارکنندگان نمایشگاه تهران اعمال نشود، نمیتوان درباره دیگر راهکارهای عملی و بهبود شرایط این نمایشگاه سخن به میان آورد.
غلبه نگاه تخصصی بر نگاه عمومینمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت با نگاهی تخصصی اداره میشود و عامه کتابخوان در حاشیه هستند و به همین دلیل، سه روز از پنج روز این نمایشگاه معادل ۶۰ درصد زمان برگزاری به متخصصان حوزه نشر کتاب اختصاص یافته و بخش کوچکتر از زمان نمایشگاه در اختیار حجم عظیمی از مخاطبان عام است که بسیاریشان 10 درصد بهرهوری یک مخاطب تخصصی را از نمایشگاه ندارند. یکی از رویکردهایی که میتوان در پیاش بود، افزایش نگاه تخصصی به نمایشگاه بینالمللی تهران است؛ اتفاقی که اگر تحقق یابد، میتوان به دست یابی این رویداد به هدفگذاریهایی که برای آن در هر دور ترسیم میشود و برخیاش در هیچ دورهای محقق نمیشود، دست یافت.
از این منظر، میتوان تعداد روزهای نمایشگاه کتاب تهران را همچون نمایشگاه فرانکفورت با سه یا چهار روز در نظر گرفتن برای متخصصان و گروههای خاص محدود کرد، چرا که برای ناشری که در حال عرضه کتاب به مشتری است، امکان تعاملات تخصصی که یکی از اهداف چنین نمایشگاههایی است، وجود ندارد و فضای فروشگاهی را برای نمایشگاه پررنگتر میسازد. واقعیت آن است که اختصاص روز نخست نمایشگاه بین المللی کتاب به ناشران تخصصی کارکرد لازم را ندارد و در این زمینه نیز میبایست تدبیری اندیشیده شود، ولو آن که روزهای نمایشگاه تهران افزایش یابد.
این نگاه تخصصی باعث خواهد شد دیگر نمایشگاه بینالمللی کتاب یک مجموعه ساندویچ فروشی که در کنارش تعدادی غرفه کتاب راه اندازی شده نباشد و صف خرید ساندویچ و مردمان محترمی که به قصد گذران ایام و نه خرید کتاب به نمایشگاه میآیند، از آنچه تاکنون دیدهایم و این رویداد را به تفریگاهی شلوغ و جهنمی تبدیل کرده بود، به فضایی متعادل و متناسب با سطح مطالعه در ایران و یا اندکی بیشتر از سطح مطالعه بهبود خواهد بخشید و دیگر پز بازدید چند میلیون نفر از نمایشگاه، تنها معیار موکد برای به تصویر کشیدن اعتبار رویداد نخواهد بود!
قلب کتاب جهان به معنای واقعی کلمهنمایشگاه کتاب فرانکفورت به معنای واقعی کلمه قلب واقعی عرضه کتاب و هرآنچه به کتاب مربوط شود، به حساب می آید. در واقع تنها کتاب های کاغذی و نسخه های الکترونیکی همان کتابها عرضه نمیشوند و هر آنچه برای مطالعه نیاز است نیز به عنوان محصولات جانبی عرضه میشود اما باز هم صرفاً عرضه این محصولات به خودی خود باعث نشده تا نمایشگاه فرانکفورت به قطب نخست در این حوزه مبدل شود، بلکه عواملی بسیار مهم تری در این زمینه نقش آفرین هستند.
یکی از رویکردهایی که در پیش گرفته و جزو مزیتهای نمایشگاه فرانکفورت محسوب میشود و در نمایشگاه کتاب تهران نیز ناقص اجرا شده، حضور کشورهای خارجی است. نمایشگاه کتاب فرانکفورت امسال شاهد حضور برزیل به عنوان کشور میهمان بود و هشتاد نویسنده برزیلی با ارایه ۲۶۰ عنوان کتاب تازه در این نمایشگاه شرکت کردهاند. از این اتفاق مهمتر و شاید مهمترین اتفاق نمایشگاه بینالمللی کتاب که شاید از اصل نمایشگاه نیز پراهمیتتر باشد، برگزاری بیش از سه هزار برنامه را برای شرکتکنندگان است و در واقع به طور متوسط روزانه ششصد برنامه در حاشیه این نمایشگاه برگزار میشود که عملاً بخش عظیمی از فعالان عرصه کتاب در هر بخشی را وامیدارد تا در ایام برگزاری این نمایشگاه راهی فرانکفورت شوند.
این حجم برنامهها را با معدود برنامههای رونمایی کتاب همزمان با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و همچنین برنامههای بسیار کوچک و نسبتاً کم مخاطب سرای اهل قلم مقایسه کنید که هرچند با تیراژ پانصد نسخهای بسیاری از کتب در کشورمان تا حدودی همخوانی دارد اما حداقل در سطح استانداردهای یک نمایشگاه بینالمللی نیست و چنین تصور میشود که نمایشگاه کتاب تهران نیز باید به سمتی برود که بسیاری از برنامههای مرتبط با حوزه کتاب به ویژه برنامههای بینالمللی به صورت همزمان با آن برگزار شود و به عنوان نمونه، جایزههای ادبی داخلی، جشنوارههای حوزه نشر و چاپ، ویراستاری و... همزمان با این نمایشگاه و حتی در فضاهای پیرامونیاش که مناسب سازی شده، برگزار شود.
کسی دنبال غرفهها نمیگردددر شصت و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت بر خلاف نمایشگاه کتاب تهران، نیازی نیست در پی غرفهها بگردید و در نهایت بر خلاف نقشه بسیار ناقصی که به دست دارید، غرفهای را در حرفی به جز آنچه اعلام شده بیابید و همین اتفاق درباره سایر غرفهها نیز رخ دهد و هر آنچه رشتید، پنبه شود، چون فراخوان این نمایشگاه در زمان مشخصی است و کمیت بر کیفیت غالب نشده، فضای نمایشگاه در اختیار ناشرانی قرار میگیرد که واقعاً آثاری برای عرضه دارند و در عین حال طراحی یکی از بخشهای اصلی است که تنها مشمول حال ناشران دولتی نمیشود.
در وبسایت نمایشگاه فرانکفورت جزئیات را تا سر حد تشخیص جای دقیق غرفهها در نمایشگاه میتوان دید و در همین راستا میتوان برنامهریزی دقیقی داشت و در یک زمان محدود و مشخص به بازدید از این رویداد پرداخت و به همین دلیل زمان تلف شده و ترافیک بازدیدکنندگان به حداقل ممکن کاهش مییابد. این اتفاق و دیگر تصمیمات اینچنینی که به لحاظ شکلی، وضعیت نمایشگاه کتاب را مطابق با شرایط روز میسازد نیز از دیگر الزاماتی است که میباید در پیاش بود و بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی تهران نخستین فرصت سنجش میزان توجه به آن و اصلاح فضای کنونی است، هرچند پیش از آنکه صنعت کتاب نیاز به تصمیمات عاجلی دارد.