شاعران و نویسندگان چگونه معیشت می‌کنند؟

مردم به شغل نويسنده‌ها نيازي ندارند: بايد پرسيد چرا چندين و چند هزار نويسنده و شاعر، نمايشنامه‌نويس، مترجم و منتقد در ايران آمدند و رفتند، اما جز زنده‌نام ذبيح‌الله منصوري، تا جايي که من اطلاع دارم، احدي از طريق ادبيات گذران نکرده و نمي‌کند
کد خبر: ۴۱۲۱۵۳
|
۰۹ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۰ 30 June 2014
|
16223 بازدید
بيشتر نويسندگان، شاعران و مترجمان ايراني مي‌گويند زندگيشان با درآمد حاصل از فروش آثارشان اداره نمي‌شود.

به گزارش ايسنا، هر کدام از نويسندگان، شاعران و مترجمان براي تأمين معيشت خود به شغلي مي‌پردازند. بعضي در روزنامه کار مي‌کنند، عده‌اي درس مي‌دهند و بعضي در اداره‌ها و سازمان‌هاي مختلف استخدام مي‌شوند، اما تعداد آنهايي که فقط از راه انتشار کتاب‌هايشان زندگي مي‌کنند، بسيار اندک است.

احمد اخوت، نويسنده و مترجم، با تشريح وضعيت امرار معاش و ادبيات در دهه 60 مي‌گويد: در آن زمان من وسوسه مي‌شدم که خيلي خوب است کار دلي را با گذران زندگي يکي کنم، اما متأسفانه يک سال بعد اوضاع زير و رو شد و کار نشر به بحران کاغذ و مشکلات آن برخورد. بعد هم اوضاع مرتب بدتر شد و وضعي پيش آمد که شرح آن اشک‌انگيز است. الآن هم هيچ چشم‌اندازي در اين زمينه براي کسي وجود ندارد. خسرو حمزوي، نويسنده، هم معتقد است با درآمد نويسندگي نمي‌توان زندگي کرد: من يک نويسنده‌ام که کارهايم چندين‌بار چاپ مي‌شوند، اما اگر قرار بود با پول کتاب‌هايم زندگي کنم، زن و بچه که هيچ، خودم تنها هم از گرسنگي مرده بودم. .. من کارمند اداره بودم. تا قبل از بازنشستگي حقوق کارمندي مي‌گرفتم و پس از آن حقوق بازنشستگي مي‌گيرم.

رضا جولايي، نويسنده، مي‌گويد: من از دهه 40 فعاليت ادبي‌ام را شروع کردم و از سال 61 وارد کار نشر شدم. پيش‌از ناشر شدن هم بي‌کار بودم.

فتح‌الله بي‌نياز، نويسنده، مي‌گويد: مردم به شغل نويسنده‌ها نيازي ندارند: بايد پرسيد چرا چندين و چند هزار نويسنده و شاعر، نمايشنامه‌نويس، مترجم و منتقد در ايران آمدند و رفتند، اما جز زنده‌نام ذبيح‌الله منصوري، تا جايي که من اطلاع دارم، احدي از طريق ادبيات گذران نکرده و نمي‌کند و همه اهل اين پنج عرصه به ياري کار و حرفه ادبي امرار معاش نکرده‌اند و با شغل و حرفه ديگرشان مثلا مهندسي، حسابداري، پزشکي، کارمندي يا روزنامه‌نگاري امرار معاش کرده‌اند و بعضا هم همسران‌شان شاغل هستند يا ارثي به خود آن‌ها رسيده است... آيا مي‌توان گفت اين پنج زمينه، حرفه و کار نيستند؟ بدون شک جواب منفي است. پس چرا نمي‌توان از آن‌ها کسب درآمد کرد؟ با عرض پوزش بايد بگويم چون «مردم به کار اين پنج گروه نياز ندارند، بر خلاف کار آشپزهاي رستوران و آبميوه‌فروش». علي‌اصغر حداد، مترجم، با درآمد تدريس زندگي مي‌کند: من در کنار ترجمه درس مي‌دهم و زندگي‌ام از راه درس دادن مي‌گذرد نه ترجمه، هر چند ترجمه دوسوم اوقاتم را به خود اختصاص مي‌دهد و تدريس يک‌سوم آن را. ترجمه براي من فقط يک کار ذوقي است. ترجمه مي‌کنم که از اوضاع زمانه به چيزي پناه ببرم، نه براي اين‌که پولي به دست بياورم. احمد پوري، نويسنده و مترجم، نيز از همين راه امرار معاش مي‌کند: منبع درآمد من تدريس است. من عاشق اين کار هستم، اما هيچ‌وقت نتيجه تدريس با نتيجه آفرينش ادبي يکسان نيست.

داوود غفارزادگان، نويسنده، هم از راه معلمي امرار معاش مي‌کند و مي‌گويد: نوشتن در ايران با چنين وضعي هيچ توجيهي ندارد جز عشق و علاقه که شايد اسم ديگر جنون و ديوانگي باشد. مدت‌ها براي خلق يک اثر وقت مي‌گذاري و با گذر از هفت خوان رستم چاپش مي‌کني که نه بازخورد مادي دارد نه بازخورد معنوي. رضا رضايي، مترجم، مي‌گويد: پس از سال‌ها کار و سختي کشيدن شايد کتاب‌هاي شما به ثمر برسد... سال‌ها زمان مي‌برد تا کسي بتواند از همين راه امرار معاش کند.

ليلي گلستان، مترجمي که در حال حاضر مدير گالري «گلستان» است، مي‌گويد: من پنج سال کتاب‌فروشي داشتم و نتوانستم از اين راه زندگي مطلوبم را بگذرانم، چه برسد به تأليف و ترجمه. الآن کار گالري‌داري مي‌تواند برايم رفاهي مطلوب فراهم کند و در کنارش ترجمه مي‌کنم که حق‌التأليف‌ها در قياس با درآمدي که از کارم به دست مي‌آورم مضحک و خنده‌دارند. علي خدايي، نويسنده، مي‌گويد: من هنوز کسي را نمي‌شناسم که در ايران از راه ادبيات و فروش کتاب‌هايش زندگي کند. اگر کساني باشند که از اين راه زندگي کنند، خيلي خوشحال مي‌شوم و به آن‌ها تبريک مي‌گويم. دست راست‌شان روي سر من!

فرزانه طاهري، مترجم و همسر هوشنگ گلشيري، تجربه خود و همسرش را از سال‌ها ترجمه و نويسندگي و امرار معاش شرح مي‌دهد: من در طول زندگي‌ام کارهاي متفاوتي انجام داده‌ام. ترجمه‌هايي براي پروژه‌هاي مختلف بي‌ربط به ادبيات قبول کرده‌ام، اسمم هم پاي کار نيامده و فقط پول گرفته‌ام چون مجبور بوده‌ام. گلشيري هم در دوره‌هايي ويراستاري مي‌کرد. من هم هنوز در جايي ويراستارم. صرفا از راه نوشتن نمي‌توان زندگي کرد، چون تيراژ کتاب‌ها خيلي پايين است. ضمن اين‌که با اين تورم، کتاب به نظر همه گران است و اولين چيزي است که از خريد مردم حذف مي‌شود. جواد مجابي، شاعر و نويسنده، عنوان مي‌کند: من کارمند دادگستري و فرهنگ و هنر بوده‌ام، بازنشسته شدم و مختصر درآمدي از اين طريق دارم. هيچ‌گاه از طريق حق‌التأليف آثارم زندگي نکرده‌ام و درآمد کتاب‌هايم نقش مؤثري در زندگي‌ام نداشته است. رويا صدر، طنزپرداز و پژوهشگر، مي‌گويد: من به‌شخصه روي درآمدم به عنوان نويسنده حساب نمي‌کنم و ادبيات راه امرار معاش من نيست. اگر بود، بي‌شک دچار مشکل مي‌شدم.

رضا قيصريه، مترجم، مي‌گويد: من در دانشگاه تدريس مي‌کنم. هيچ‌گاه روي درآمد ترجمه حساب باز نکرده‌ام و ترجمه را به عنوان يک علاقه انجام مي‌دهم نه اينکه روي درآمدش حساب کنم.

اکبر اکسير، شاعر، با لحني طنزآلود، مي‌گويد: در طول 47 سال شاعري‌، من جز حقوق معلمي درآمد ديگري نداشته‌ام. از دهه 80 اولين‌بار است که 10 تا 15 درصد حق‌التأليف مي‌گيرم. آن را هم وقتي خدمت مليحه خانم تقديم مي‌کنم‌، مليحه با اين همه حق‌التأليف که بعضي خيال مي‌کنند ميليوني است،‌ براي خودش که هيچ، حقي نمي‌تواند براي نوه‌اش انگشتري بخرد.

رسول يونان، شاعر و نويسنده، مي‌گويد: من هيچ‌وقت به سمت حاشيه‌ها نمي‌روم؛ کار من ادبيات است و بيش‌تر به ادبيات مي‌پردازم. مگر مي‌شود در اين دنيا زحمت کشيد و مزدي دريافت نکرد؟‌... تلاشم را کرده‌ام و از اين راه زندگي مي‌کنم. روزنامه‌نگاري و خيلي کارهاي سخت ديگر را هم تجربه کرده‌ام. اما بيش‌تر از همه چيز به ادبيات پرداخته‌ام.‌.. شغل اصلي من همين نوشتن است؛ شعر، داستان و ترجمه. زندگي‌ام از اين راه مي‌گذرد به اضافه اتفاق‌هاي ناگهاني در ادبيات. اتفاق‌هاي ناگهاني يعني مثلا گاهي ترانه‌اي مي‌فروشم و زندگي مي‌کنم.

ناهيد توسلي، نويسنده، هم معتقد است با فعاليت در حوزه ادبيات، به جاي سود، ضرر کرده است: فرهنگ سرکوبِ ناشي از استبداد، تجربه شخصي من را در رابطه با يافتن راه‌هاي امرار معاش براي اهل ادبيات، تجربه‌اي بسيار دردناک کرده است. شايد پس از انتشار کتابي که با نام «دوازده سال با «نافه» در دست نگارش دارم، بتوانم به بخش‌هايي از تجربه شخصي خودم به عنوان مديرمسؤول و سردبير نشريه‌اي ادبي، فرهنگي، هنري که با هزينه زيستي خود و خانواده‌ام در راه اشاعه ادب و فرهنگ و هنر ايران اقدام به انتشار آن کرده‌ام و از همه مهم‌تر، نه تنها سودي عايدم نکرده بلکه هنوز در حال ضرردهي هستم، اشاره کنم.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟