ایران در گزارشی نوشت:
«حاج خانوم» را در محل همه میشناسند. سال هاست به همین نام صدایش میکنند و اصلاً کسی نمیداند اسم خودش چیست. بارها عازم سفر معنوی حج شده و باز هم موسم حج که میرسد، دلش هوای دیار وحی را میکند. خدا را شکر، دستش به دهانش هم میرسد. امسال هم خدا لطف کرده و توفیق سفر حج را برای چندمین بار به حاج خانوم داده است. پسرها و دخترها، عروسها و دامادهایش حالا مشغول تدارک بازگشت حاج خانوم هستند که مثل همیشه با روسری و چادر سفید، میآید و آنقدر دلش آرام است و چهره اش بشاش که توصیفی برای آن نیست. ولیمههای حاج خانوم هم از آن ولیمه هاست که نظیرش کم پیدا میشود. فامیل و اهل محل، چه نقلها دارند از دست و دلبازی و سلیقه عالی میزبان در پذیرایی از میهمانان. از همان شبی که حاج خانوم پایش را داخل خانه میگذارد، گوسفند پشت گوسفند است که قربانی میشود تا آشپز، شام میهمانهایی را که برای بازدید میآیند فراهم کند. البته ولیمه اصلی، حسابش از این پذیرایی جداست. آن را در تالار میگیرند؛ آن هم چه تالاری؛ یکی از بهترین ها. میوه و شیرینی و شام، در بهترین کیفیت ممکن است و بهترین مداحها را هم خبر میکنند. تا مدتها بعد از برگزاری ولیمه، همه اهل فامیل از شکوه و جلالش حرف میزنند. زنهای پا به سن گذاشته بارک الله میگویند به فرزندان حاج خانوم که برای مادرشان سنگ تمام گذاشتهاند و حالا حکایت سوغاتهای رنگارنگ بماند که نصیب میهمانها میشود و حسابی شرمنده شان میکند از این همه زحمت و پاسخ خاضعانه حاج خانوم که «قابل شما را ندارد و سوغات خانه خداست» و از این دست تعارفات معمول.
قصه، قصه آشنایی است؛ هر کداممان دست کم چند نفری را میشناسیم که گاه حساب حج رفتنشان از دست درمیرود و پشت بندش هم ولیمههای آنچنانی و بریز و بپاشهای بیحساب و کتاب.
یادش به خیر، قدیم ترها کسانی که توفیق سفر الهی حج نصیبشان میشد، آمدنشان را کوچه آب و جارو شده و بوی اسپند، خبر میداد. آشنا و فامیل میرفتند و حاجی را زیارت میکردند و گپ و گفتی میزدند؛ دهانشان را هم با چای و قند و گاه خرمای سوغات آورده، شیرین میکردند و میرفتند. ولیمهای هم اگر برگزار میشد، نهایتاً خورش قیمه یا قورمهای بود که اهل خانه بار میگذاشتند و کنار سفره یکسره، تناول میکردند و خیرش هم آخر مجلس میرسید به درگذشتگان حاجی مورد نظر و طلب مغفرت برای حاضران.
حالا اما شکل همه چیز عوض شده؛ میهمانیها دیگر جمعهای خودمانی قدیم نیست و در جایی که حتی یک ضیافت ساده شام در منزل، هزار جور دنگ و فنگ دارد برای خودش و باید همه چیز در بهترین شکل مهیا باشد، ولیمه سفر حج دیگر جای خودش را دارد.
گرفتن تالار برای ولیمه حجاج، حالا امری کاملاً معمول است؛ تالارهایی که برای دعوت میهمانها به آنها، درست مثل عروسی کارت چاپ میشود و به در خانه مدعوین میرود.
«حجاج معمولاً قبل از اینکه راهی سفر حج شوند، تالار را رزرو میکنند!» این را ناصر کاردار، مدیر یکی از تالارهای غرب تهران میگوید. او میافزاید: «به دلیل اینکه حجاج، تاریخ برگشتشان را میدانند، هرچه زودتر و قبل از اینکه عازم شوند، تالار را رزرو و بیعانه را پرداخت میکنند تا خیالشان از بابت ولیمه راحت شود و با مشکل پر شدن تالارها در آن تاریخ مواجه نشوند؛ چرا که تقاضا برای تالار به منظور برگزاری ولیمه در زمان بازگشت حجاج و نزدیک آن، بسیار زیاد است.»
کاردار درباره نرخها میگوید: «هر تالار و سالن پذیرایی برای خود ورودی دارد که بسته به امکانات و دکوراسیون تالار فرق میکند. هزینه غذا هم بستگی به سفارش مشتری دارد و اینکه خواهان چند نوع غذا باشد. ما جزو تالارهای متوسط هستیم و نرخ هایمان هم از نفری 11 هزار تومان شروع میشود و تا 20 هزار تومان میرسد. تعداد میهمانهایی را هم که میتوانیم در این تالار پذیرایشان باشیم، حداکثر 300 نفر است که آن هم بستگی به مشتری دارد که ممکن است از 50 نفر تا همین 300 نفر میهمان داشته باشد. در مورد سایر خدماتی هم که ارائه میشود، مانند مداحی، هزینه جداگانه از مشتری دریافت میشود که البته بستگی به خواست او دارد.»
از منوی تشریفاتی تا آبنما و آلاچیق!
سفر حج به دلیل ساختار و شکل آن که سفری معنوی به شمار میرود، جنبههای معنوی و روحانی فراوانی دارد که گاه در سایه تجملات رنگارنگ کمرنگ میشوند. بیان حال و هوای حاجی در طول سفر و انجام مناسک حج میتواند شیرینی و لذت این سفر معنوی را با دیگران قسمت کند اما گاه باغرق شدن در حاشیهها، آنقدر سنگین میشود که اصل مطلب نادیده میماند.»
دادن ولیمه در تالارهای معمولی با یک یا نهایتاً دو نوع غذا را میشود با شرایط زندگی امروزی و اینکه خانهها کوچک شده و پذیرایی باید حتماً در سالن باشد، تطبیق داد، اما
تالارهای آنچنانی با منوهای رنگارنگ و خدمات ویژه را از هر زاویهای که نگاه کنیم، باز هم با این سفر معنوی جور در نمیآید.
نمونه اش یکی از تالارهای شمال شهر که منوی غذایش از نفری 40 هزار تومان شروع میشود و تا 80 هزار تومان برای هر نفر میرسد.
به گفته مدیر این تالار، غذا در تنوعی بسیار مطلوب، به صورت سلف سرویس ارائه میشود و کیفیت بالایی هم دارد. بسته به نظر مشتری هم از منوی عادی تا منوی تشریفاتی تفاوت میکند.
نکته جالب توجه اینجاست که در این
تالار خدماتی همچون استفاده از فضای سبز، آلاچیق و آبنما هم ارائه میشود که از امکانات
تالار است و هزینه اش هم در قالب ورودی از مشتری دریافت میشود.
مدیر این تالار میگوید: «ما غیر از مراسم ولیمه، مراسم عروسی هم برگزار میکنیم که تقریباً نرخش همین مقدار است و البته قابلیتهایی مثل مراسم آتش بازی و قهوه خانه سنتی هم به آن اضافه میشود که در مورد ولیمه معمولاً خواستار این موارد نیستند. به علاوه ارائه خدمات فیلمبرداری هم در صورت درخواست مشتری، از سوی تالار ارائه میشود که آن هم بسته به اینکه با یک دوربین باشد یا بیشتر، نرخ خودش را دارد. البته بیشتر مشتریان ما خواهان فیلمبرداری از مجلس هستند. به هرحال این همه هزینه میکنند و دلشان میخواهد مجلس را ثبت کنند!»
پای صحبت حجاج که بنشینیم، گاهی به نکات جالب توجهی درباره برپایی مراسم ولیمه میرسیم.
آقای مردای، 62 ساله که سال گذشته همراه همسرش به سفر حج مشرف شده، در این باره میگوید: «من خودم در تالار نسبتاً لوکسی ولیمه دادم البته بیشتر به اصرار خانمم و بچهها بود. به خودم بود در خانه از میهمانها پذیرایی میکردم. به هر حال چه میشود کرد، باید ولیمه داد دیگر!»
همسر او هم در تأیید حرفهای شوهرش میگوید: «آدم پیش مردم آبرو دارد. نمیشود که حج رفت و ولیمه نداد! دوست و فامیل انتظار دارند از آدم. یک عمر رفته ایم و ولیمه حاجیها را خورده ایم، حالا نوبت ماست که پس بدهیم!»
ولیمه سنگین برای حاج آقا، حسابی آب خورده است؛ خودش میگوید، حدود 30 میلیون تومان! و یک فکر مدام در سرم میچرخد که با 30 میلیون تومان چه کارها که نمیشود کرد!
البته در میان حجاج، هستند کسانی که بدون توجه به انتظارها و حرف مردم، هزینه ولیمه شان را صرف کار خیری میکنند و ثواب دنیا و آخرت را برای خودشان میخرند.
ولیمه دادن برای حج، واجب نیست
ولیمه دادن برای سفر حج گرچه امری پسندیده و سفارش شده است، اما اسراف و زیاده روی در آن هم به هیچ عنوان توصیه نمیشود.
حجتالاسلام محمود صدرا، محقق و مدرس دانشگاه در این باره میگوید: «ولیمه دادن برای حج، واجب نیست بلکه امری مستحب است که بهتر است صرف فقرا و نیازمندان شود. در ضمن حجاج میتوانند مبلغی را که برای برپایی ولیمه در نظر گرفتهاند، صرف امور خیرکنند. اگر با این پول به آسایشگاههای معلولان کمک شود یا برای تدارک جهیزیه دختران نیازمند و هزینه دانشگاه جوانان صرف شود، مسلماً اجر آن نزد خدا بیشتر است و برای حاجی، قرب الهی را به همراه دارد.»
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: «متأسفانه به دلیل چشم و هم چشمیهایی که بین برخی از مردم وجود دارد، دیده میشود که در دادن ولیمههای آنچنانی، اسراف زیادی میشود. گاهی میبینیم که در خانه حجاج آنقدر پارچه نوشته زده شده، که کل دیوارها را پوشانده است. این کار اصلاً پسندیده نیست. یادمان باشد که نباید آنقدر سرگرم مستحبات شویم که واجب را فراموش کنیم. رسیدگی به کار مردم و دستگیری از نیازمندان، امری است که قطعاً به صرف هزینههای هنگفت برای برپایی ولیمه، ارجحیت دارد. به هرحال باید توجه داشت که هدف از سفر حج، دستیابی به تقوای الهی است که اسراف در دادن ولیمههای تشریفاتی با آن منافات دارد و خلاف نیت شخص در سفر به خانه خدا و انجام مناسک حج است.»
رد پای چشم بادامیها در بازارسوغات حج
خرید سوغاتی از همان کارهایی است که یک جورهایی بر گردن حاجی نهاده شده و هرچقدر هم که از زیر آن فرار کند، باز هم خود را ملزم میکند که برای خانواده و خویشان، سوغاتیهایی از دیار وحی بخرد.
قدیم ترها البته مسأله کمی متفاوت بود و سوغاتیها هم معمولاً شامل هدایایی همچون مهر، تسبیح و سجاده بود که رنگ و بوی این سفر معنوی را داشت. حالا اما طیف سوغاتیها آنقدر گسترده شده که هر سن و سلیقهای را شامل میشود. سوغاتیهایی که به هیچ عنوان، قرابتی با سفر حج ندارد و عمدتاً نیز شامل اجناس بیکیفیت چینی است که به زائران خانه خدا فروخته میشود. متأسفانه خرید سوغات، گاه آنقدر وقت حجاج را میگیرد و آنها را در بازارها سرگردان میکند که از اعمال ونیت اصلی شان فاصله میگیرند.
رهبر معظم انقلاب در این باره به صراحت نظرشان را بیان کردند و در بیاناتی در دیدار کارگزاران حج در تاریخ یازدهم مهرماه سال 92 فرمودند:«من با سوغاتی خریدن مخالف نیستم، اما با این بازارگردیها چرا؛ خیلی بد است. یک عده ای عطش بازارگردی دارند؛ اینها ملت شما را، مردم شما را سبک میکند؛ حیف است. میروند یک جنس هایی را میخرند، غالباً هم جنس های بی کیفیت از کشورهای دوردست سودجو که با همان کمپانیهای داخل آن کشور میزبان بندوبست دارند. برای حجاج جنس بدلی و بی کیفیت درست میکنند می آورند توی این بازارها میریزند، شما هم میروید این ارز خودتان را و عِرض خودتان را میریزید برای اینکه این کالاهای بیکیفیت را خریداری کنید. امروز در کشور ما خوشبختانه کالاهای داخلی با کیفیت خوب، متنوع، زیبا، ساختهشده دست کارگر ایرانی -برادر خودتان- فراوان است. بعضیها قبل از اینکه سفر مکه بروند، سوغاتی های سفر را در اینجا میخرند -کار خوبی است- نگه میدارند؛ بعد که برگشتند، همان هایی را که در بازار شهر خودشان تهیه کردهاند، به عنوان سوغاتی میدهند. هدیه سفر است دیگر، خوب است. این کار، خیلی کار خوبی است.»
البته بازارگردی حجاج، تنها ضررش وارد کردن اجناس بیکیفیت به داخل کشور نیست؛ آنها پول زیادی را در بازارهای عربستان خرج میکنند در حالی که با این مبالغ میتوانند کارهای بهتری انجام دهند. حکایت تسبیح و سجادههای چینی هم که برای خودش سر دراز دارد.
با این تفاسیر شاید بهتر باشد که به جای چشم و هم چشمیها یا قرار گرفتن در معذوریتهای همیشگی، بیشتر به این مقوله توجه کنیم و بار سفر معنوی حج را با امور غیر معنوی، سنگین نکنیم.