برخی از واژهها که به تازگی از سوی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی تصویب شده، بار دیگر منجر به وارد آمدن نقدهایی به شیوه جایگزینی واژههای فارسی به جای واژههای انگلیسی شده و در این زمینه، مدل جایگزینی واژهها به طور جدی به چالش کشیده شده است؛ اما برای تغییر این وضعیت چه راهکاری میتوان پیش روی فرهنگستان گذارد تا ورای نقد این واژهسازیها رفت؟
به گزارش «تابناک»، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بخشی از تازهترین واژههای مصوب خود را معرفی کرد. البته هرچند گروهی از این واژگان پذیرفته است و اساساً برخی این واژگان در زبان عموم جاافتاده، برخی از آنها قابل هضم نیست و بعید است در زبان فارسی نیز جا بیفتد، کما اینکه بسیاری از واژگان مصوب فرهنگستان در چند دهه اخیر، نتوانسته جای خود را در زبان عامه مردم و حتی در ادبیات مکتوب باز کند و تلاشهای مسئولان فرهنگستان نیز نتوانسته کارساز واقع شود.
مهمترین نهاد شکلدهنده رسمالخط و ادبیات فارسی در وسعت جغرافیای سیاسی کشورمان ـ به رغم حضور شمار چشمگیری از چهرههای فرهنگی برجسته در ترکیب رسمیاش ـ کمترین خروجی مفید و جدی را در این دوران داشته و همین خروجی نیز نتوانسته تغییر محسوسی در ادبیات فارسی پدید آورد، تا آنجا که در نهایت برای تغییرات به سراغ کتابهای درسی دوره دبیرستان رفتهاند و برخی تغییرات مصوب فرهنگستان را در این نقطه اعمال کردهاند؛ تغییراتی که بخشهایی از آن هضم شدنی نیست!
در گروه واژهگزینی فرهنگستان، نزدیک ۷۰ کارگروه تخصصی واژهگزینی با همکاری بیش از ۳۵۰ استاد و کارشناس و متخصص در حوزههای گوناگون علوم و فنون فعالیت دارند. هر کارگروه پس از گردآوری پیکره واژگانی خود، برای هر واژه، پروندهای به نام کاربرگه تشکیل میدهد که در آن اطلاعاتی از قبیل واژه بیگانه به زبان انگلیسی و زبانهای دیگر، تعریف واژه، منشأ زبانی و ریشهشناختی واژه، ترکیبات و مشتقات و واژههای مرتبط با آن، معادلهای بهکاررفته در برابر این واژه در زبان فارسی، مقوله دستوری و جز آن درج شده؛ اما به رغم این پروسه اعلام شده، نوع تغییرات مصوب بعضاً عجیب و اسباب خنده میشود!
معادلهای مصوب در پایان هر سال به صورت فرهنگ منتشر و برای آگاهی علاقهمندان و کارشناسان، در وبگاه فرهنگستان درج میشود و تا سه سال، در صورت دریافت پیشنهادها و معادلهای بهتر، قابل تغییرند؛ اما حقیقت امر آن است که بیشتر این واژهها تغییر نمیکند و اساساً سازوکارِ فعالی برای جذب پیشنهادهای عموم مردم و به طور خاص دانشجویان و فارغالتحصیلان ادبیات برای جایگزینی واژههای قبلی وجود ندارد.
نخستین عامل جا افتادن معادل فارسی یک واژه انگلیسی، سرعت عمل در معادل سازی پیش از تثبیت واژه انگلیسی در گفتمان فارسی است. هنگامی که یک پدیده جدید شکل میگیرد، باید پیش از فراگیری و ورود به ایران، فرهنگستان زبان فارسی معادلسازی کند و وقتی مردم برای ترجمه نام یک ابزار یا عبارت نوظهور غیرفارسی به لغتنامه مراجعه کردند، معادل فارسیاش در لغتنامههای انگلیسی به فارسی موجود باشد، نه اینکه با سرعت حلزون واژه سازیها صورت پذیرد و جامعه که با اصل واژه اخت شده، معادل فارسیاش را پس بزند.
البته این تنها مشکل جدی در واژهسازی نیست و نامفهوم بودن واژهها، کارکرد داشتن معادل انتخاب شده در زبان فارسی و ترجمه مکانیکی، از دیگر آفات رایج در معادلسازی است. باید پذیرفت بسیاری از واژهها اساساً قابل هضم نیستند؛ برای نمونه، به جای انتخاب «موشواره» معادل «موس» و «زیرموشی»معادل «موس پد» میتوان از واژهای قابل هضمتری استفاده کرد. البته باید این واژهسازی در همان زمان اختراع «موس»، صورت پذیرد و بعید است بتوان با اقدامات دستوری، این واژهها را در سطح عموم تغییر داد.
از سوی دیگر، ساختار زبان فارسی و انگلیسی متفاوت است و نمیتوان واژهای چون «موش» و نظایر آن که در زبان امروزی کاربرد مشخصی دارد، صرفاً با افزودن یک پیشوند یا پسوند نچسب ـ که گاهی «ه» و «ی» است ـ برای وسیلهای دیگری به کار برد، زیرا مخاطب این واژه را نمیپذیرد و ترجمه کلمه به کلمه و مکانیکی فاقد اثربخشی خواهد بود، کما اینکه تاکنون فاقد قدرت فراگیری بوده است.
افزون بر همه اینها، خلاقیت در واژهسازی نقش فراوانی دارد که طبیعتاً یک گروه ده نفره نمیتوانند این خلاقیت عظیم را داشته باشد که برای یک ملت واژهسازی کنند؛ بنابراین و طبیعتاً باید از ظرفیت عموم مردم در این زمینه بهره برد.