دو موضوع در سخنان رئیسجمهور در بوشهر مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است؛ تأثیرات کاهش قیمت نفت و توصیه به غرب برای سرعت دادن به مذاکرات هستهای. از سوی دیگر، تحولات رابطه با عربستان سعودی با توجه به وضعیت خاص این کشور بررسی شده است. تیتر دیروز یک نشریه اصلاحطلب درباره شارلی ابدو با واکنش تند روزنامههای اصولگرا همراه شده است. حوادث اخیر مجلس نیز این پرسش را مطرح کرده که «مجلس آينده چقدر
متفاوت خواهد بود؟».
مجلس آينده چقدر
متفاوت خواهد بود؟
اعتماد در مطلبی با تیتر «مجلس آینده چقدر متفاوت خواهد بود؟» نوشته: علی مطهری دیروز در میانه اطلاعیهای که به رسانهها داد یک جمله کلیدی مهم داشت و این جمله امید مطهری به تغییر ساختار مجلس آینده بود. از چهرههای سیاسی نظرشان را در مورد این پیش بینی علی مطهری پرسیدیم که در ادامه خواهید خواند.
سؤال روز: چقدر جمله «این مجلس استثنا است و مجالس بعدی چنین نخواهد بود» علی مطهری را قبول دارید؟
حرف نپخته مطهری
حمیدرضا ترقی
آرزو بر جوانان عیب نیست. همین را دقیقا در مورد پیش بینی آقای مطهری از ترکیب مجلس آینده بنویسید. متأسفانه آقای مطهری برخی اوقات حرفهای خام و نپختهای میزنند که نشان میدهد از آنچه در درون جامعه رخ میدهد باخبر نیستند.
رأی: نمره من به اظهارات آقای مطهری صفر است.
آگاهی مردم، مجلس متفاوت
مصطفی درایتی
شرایط حاکم بر مجلس و همچنین رفتار نمایندگان در مواجهه با برخی مسائل نظام نشان داد که ما کمی از آنچه با عنوان آرمانها و وظایف نمایندگی شناخته میشوند فاصله داریم. بدون شک آگاه کردن مردم به انتخاب آنان و ترکیب مجلس آینده کمک خواهد کرد.
رأی: به اظهارات آقای مطهری نمره پنج میدهم.
مجلس پژواک صدای مردم باشد
شهربانو امانی
این روزها تنها صدایی که از مجلس شنیده میشود، صدای مطهری است. شاهد هستیم که بخشی از اصولگرایان تحمل اظهارنظر همفکران خود را هم ندارند. مجلس در این روزها به جای آنکه پژواک صدای مردم باشد تبدیل به محلی برای این گونه بحثها شده است. امیدوارم که این پیشبینی محقق شود.
رأی: نمره به اظهارات آقای مطهری پنج است.
مطهری علم غیب ندارد
محسن کوهکن
نمیدانم که آیا مطهری علم غیب دارند یا خیر؟ بالاخره اظهارنظری در مجلس شده و واکنشی هم به آن صورت گرفته است اما این دلیل نمیشود که در مورد همه مسائل به این شکل صحبت شود. متأسفانه تا اتفاقی برای خودمان میافتد دیگر همه مسائل را به آن گره میزنیم.
رأی: به این گونه غیبگوییها نمرهای نمیدهم.
چهار کانال خطرساز نفت
دنیای اقتصاد درباره «واکنش اقتصادی به شوک نفتی» نوشته است: کاهش قیمت نفت در ماههای اخیر علاوه بر آثار منفی درآمدی که بر اقتصادهای وابسته به این ماده دارد از جهت تأثیرگذاری بر دیگر متغیرهای اقتصادی نیز دارای اهمیت است. قیمت نفت در بازارهای جهانی در ماههای اخیر کاهش قابل توجهی را تجربه کرده و هم اکنون در محدوده ۴۵دلار برای هر بشکه قرار گرفته و این موضوع آثار متفاوتی را بر اقتصاد کشورهای تولیدکننده نفت گذاشته است. اقتصاد ایران به واسطه دارا بودن منابع غنی نفت و گاز وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی دارد و شوکهای قیمتی نفت آثار گستردهای را بر شاخصهای کلان اقتصادی در ایران میگذارد.
هم اکنون نیز در حالی که قیمت نفت در محدوده ۴۵ دلار قرار گرفته است قیمت نفت در ایران برای سال آینده حدود ۷۲ دلار برای هر بشکه پیشبینی شده که این موضوع نشاندهنده اختلاف حدود ۲۷ دلاری قیمت فعلی و قیمت پیشبینی شده برای سال آینده در مقطع کنونی است. این اختلاف قیمت از دو کانال اقتصاد ایران را تهدید میکند. نخستین موضوع احتمال کسری بودجه و عدم تحقق درآمدهای پیشبینی شده دولت در صورت عدم افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی است. این موضوع در نهایت میتواند به عدم تحقق بودجه پروژههای عمرانی و هزینه آن در بودجه جاری کشور شود. موضوع دومی که اقتصاد ایران را تهدید میکند آثار کاهش قیمت نفت روی شاخصهای کلان اقتصادی همچون نرخ تورم، نرخ ارز، تولید ناخالص داخلی و تراز تجاری کشور است که تجربه شوکهای نفتی در سالهای گذشته نشان میدهد که این شاخصها در ایران به دلیل وابستگی شدید تغییرات گستردهای را داشتهاند.
بررسیهای دنیای اقتصاد با استفاده از نتایج سه پژوهش نشان میدهد در دورانی که قیمت نفت با شوک معکوس قیمتی روبهرو میشود ۴ متغیردر اقتصاد ایران میتواند با چالش روبهرو شود. نوسان ارزی، رشد نرخ تورم، کاهش رشد اقتصادی و تغییرات در حجم واردات و خدمات ۴ منطقه خطرپذیر اقتصاد ایران هستند. کاهش حجم واردات از آن جهت میتواند تهدید باشد که برخی بررسیهای رسمی نشان میدهد وابستگی تولید به واردات در دهه ۸۰، ۹/۱ برابر شده است؛ بنابراین کاهش واردات در حوزه کالاهای سرمایهای و واسطهای میتواند آثار منفی خود را به بخش تولید انتقال دهد. این گزارش با استفاده از دادههای سه پژوهش «تکانههای نفتی و اثرات پویای آن بر متغیرهای کلان اقتصاد»، «تأثیر شوکهای نفتی و تاکید بر اثرات نامتقارن آن بر رشد اقتصادی ایران طی سالهای ۱۳۸۷-۱۳۵۰» و «اثرات اقتصادی شوکهای قیمتی نفت و مواد غذایی بر متغیرهای اقتصاد کلان ایران» تنظیم شده است.
نتایج به دست آمده نشان میدهد که شوکهای قیمتی نفت در بازههای زمانی مختلف تأثیر گستردهای بر شاخص اقتصاد کلان اقتصادی داشته است. بر همین اساس اقتصاد کشورهای صادرکننده نفت همواره با تهدید جدی بهنام نوسان قیمت نفت و تأثیرات منفی آن روی بخشهای مختلف اقتصادی همچون درآمدهای ارزی، واردات، شاخص قیمتها و رشد اقتصادی مواجه هستند. از این نوسانات به عنوان اصلیترین منبع نوسانهای اقتصادی کشورهای تولیدکننده نفت یاد میشود. شوک نفتی اخیر در حالی رخ داده که در گذشته در سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ همزمان با جنگ و تحریم نفت اعراب، سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۹ همزمان با تحولات سیاسی در ایران، در سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۸۷ همزمان با شکست اوپک در کنترل قیمتها، ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ همزمان با بحران اقتصادی در جنوب شرقی آسیا و در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ همزمان با بحران مالی آمریکا چنین اتفاقی تکرار شده است و اقتصاد کشورهای تولیدکننده نفت را با مشکلات فراوانی مواجه کرد. دنیای اقتصاد با تمرکز بر تجربه شوکهای منفی در قیمت نفت به بررسی ابعاد آن بر اقتصاد ایران پرداخته است و در کنار آن نحوه واکنش سه کشور عربستان، اندونزی و کویت را منعکس کرده است.
عربستان سرزمین بیقانون یا کشوری که هشت ماه است در ایران سفیر ندارد
آینده عربستان سعودی و رابطه این روزهای این کشور با ایران از زوایای متفاوت مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است.
سعدالله زارعی در بخشهایی از سرمقاله وطن امروز با تیتر «عربستان سرزمین بیقانون» نوشته: عربستان سعودی به دلیل تمامیتخواهی همهجانبه در عرصههایی که شرحش رفت به کانون اعتراضات خفته بدل شده و این آینده ثبات این کشور را با ابهام زیادی مواجه میکند. بسیاری از نظریهپردازان و مطلعان از شرایط این کشور معتقدند عربستانسعودی متلاشی خواهد شد و مناطق جنوبی، شمالی، غربی و مرکزی از محور ریاض جدا میشوند و بار دیگر ما شاهد به قدرت رسیدن طوایف و مذاهب مختلف در حجاز خواهیم بود.
البته باید توجه کرد که الزامی ندارد این تجزیه مطابق خواست آمریکاییها اتفاق بیفتد چون حداقل از سال ۲۰۰۷، طرح تجزیه کشورهایی مثل مصر و عربستان بر خلاف دیگر کشورهای خاورمیانه از دستور کار آمریکاییها خارج شده و حتی با شدت با تجزیه عربستانسعودی مقابله میکنند، چراکه ۵ پاره شدن این کشور منافع متمرکز واشنگتن را تهدید میکند. آمریکا ترجیح میدهد همین قلمروی کنونی را بهواسطه یک حاکمیت وابسته در اختیار داشته باشد تا اینکه با چند طرف سرکش چانه بزند. لذا در حال حاضر ثبات عربستان بر پایه روابط کنونی حاکمان ریاض با غرب اهمیتی ویژه برای آمریکا دارد. به همین جهت اگر در عربستان اتفاقی منجر به تجزیه رخ دهد ربطی به آمریکا نخواهد داشت بلکه مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی است؛ واقعیتهایی که چندان به مذاق غرب خوش نمیآید.
البته این به معنای استقبال ما از تجزیه این کشور نیست و در حقیقت جمهوری اسلامی که خواهان ثبات منطقه و مخالف جدی درگیریهای کور در کشورهای همسایه است، از طرح تجزیه عربستان و شورشهای قومی حمایت نمیکند اما متأسفانه بهرغم اینکه در منطقه ظرفیتهایی در جهت حمایت از وحدت عربستان وجود دارد و تهران نیز به آن علاقه نشان میدهد، رژیم سعودی با برخورد غلط خود این کشور را به سمت درگیریهای طایفهای سوق میدهد و هشدارهای دلسوزانه ما را نادیده میگیرد.
این نکته را هم باید مدنظر داشت که شکلگیری شورشهای قومی در عربستان ارتباط حتمی با مرگ پادشاه کنونی ندارد و ممکن است با مرگ ملک عبدالله، نظام سعودی تا مدتی سرپا بماند و شاهزادگان کماکان قدرت را در اختیار داشته باشند یا غربیها اصلاحاتی را در ظاهر به قصد کاستن از اعتراضات و شورشها در حاکمیت اعمال کنند اما بعید است در بلندمدت یکپارچگی عربستانسعودی بدین شکل باقی بماند. وضع داخلی آنقدر خراب است که به نظر نمیرسد غربیها بتوانند مدت زیادی به حفظ یکپارچگی نظام فعلی سعودی بپردازند.
هرچند شخصا شایعات موجود مبنی بر همدستی آلسعود یا بخشی از آن با داعش درباره حمله احتمالی به عربستان را باور نمیکنم منتها این نکته حائز اهمیت است که وضع داخلی عربستان ظرفیتهایی دارد که ممکن است داعش به دنبال بهرهبرداری از آنها باشد. مثلا خبرهایی داشتیم از اینکه ابوبکر البغدادی با رئیس قبیله «عُتَیبه» دیدار داشته و حتی قول حمایت از حکومت او در عربستان در صورت سقوط آلسعود را داده است یا اینکه دست کم داعش با رهبر «عُتَیبه» بیعت کرده تا از اقدامات این قبیله برای به دست گرفتن قدرت در عربستان حمایت کند. این مسأله نشان دهنده تلاش داعش برای رخنه به شکافهای عربستانسعودی است که میتواند نقطه آغاز درگیریهای طایفهای در این کشور باشد چرا که «عُتَیبه» قبیلهای بسیار بزرگ است که دامنه نفوذ آن از مناطق مرکزی و مکه و مدینه تا حتی جنوب عراق میرسد. اگر این خبر واقعیت داشته باشد نشان میدهد خطرات بسیار بزرگی هم سرزمین و هم مردم عربستان را تهدید میکند. باید ابراز امیدواری کنیم که درگیریهای قومی، مردم این کشور را در یک دالان تاریک فرو نبرد چون برای هیچیک از اقوام بویژه شیعیان منافعی دربر نخواهد داشت. بروز چنین اتفاقی میتواند عربستان را همانند لیبی دچار خشونت و هرج و مرج گسترده کند که تنها دشمنان از آن سود میبرند. در مقابل آرزو داریم اقوام مختلف حول محور استقلال و منافع ملی خود به وحدت برسند.
از سوی دیگر، شرق در گزارشی با تیتر «چراغهای رابطه تاریک است؛ ریاض ٨ماه است در تهران سفیر ندارد» نوشته: رابطه دیپلماتیک تهران ـ ریاض مدتهاست که در حد اظهارنظر دیپلماتیک خلاصه شده است. اگرچه همه بر بهبود رابطه تاکید میکنند اما در همین حال تنشهای بسیاری هم بر راه باریک رابطه آوار میشود؛ از تلاش برای کاهش قیمت نفت تا دعوت بیسرانجام و... و حالا نداشتن سفیر در تهران. پیگیریهای خبرنگار «شرق» نشان میدهد، از آن زمان که عربستان از وزیرخارجه ایران برای حضور در کنفرانس همکاریهای اسلامی دعوت کرده بود، این کشور در تهران سفیر ندارد. حدود هشتماه پیش بوده که «عبدالرحمان بنغرمانالشهری»، آخرین سفیر عربستان در ایران، تهران را ترک کرده و تاکنون به محل ماموریت خود بازنگشته است. عمدتا کمتر خبری از سفارت عربستان در تهران منتشر میشود و رویه این سفارت در تهران فعالیت در بیخبری است. حتی در یکی از آخرین درگیریهای این سفارتخانه در تهران، یعنی ماجرای تصادف دیپلمات عربستانی با یک شهروند ایرانی نیز، سفیر یا کارکنان این سفارت، حاضر به گفتوگو با هیچ رسانهای نشدند. از همینرو هیچ اظهارنظری در این مورد از آنها منتشر نشد.
«عبدالرحمن بنغرمانالشهری»، آخرین سفیر ریاض در تهران، اواخر بهمن سال٩٢ منصوب شد و در مراسمی استوارنامه خود را به محمد جواد ظریف، وزیرخارجه ایران تقدیم کرد. محمد جواد ظریف در این دیدار طبق روال معمول اظهارنظرهای دیپلماتیک به اهتمام دولت جدید در توسعه و گسترش روابط با همه کشورهای همسایه و مسلمان بهویژه عربستانسعودی، پرداخته بود. سفیر جدید در آنزمان هم ابراز امیدواری کرد با عزم و اراده حکیمانه رهبران دوکشور، شاهد روابط خوب و متین بین دوکشور همسایه و مسلمان باشیم. او در دیدار با حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی وزارت خارجه که فروردین٩٣ انجام شد نیز گفته بود که «پادشاه ما نگاه مثبتی به روابط با ایران دارد». اما هیچیک از این اظهارنظرهای دیپلماتیک و حتی نوکردن سفیر نتوانست زخم دیرسال رابطه دوکشور قدرتمند منطقه را بهبود بخشد.
سفیر جدید، اردیبهشتماه به دیدار اکبر هاشمیرفسنجانی رفته بود؛ فردی که برخی معتقدند میتواند میانجیسنتی بهبود رابطه دوکشور باشد؛ اگرچه در دوران ریاستجمهوریاش یکی از برهههای سخت رابطه دوکشور رقم خورده است. تصاویری که از این دیدار منتشر شد، سفیر عربستان را در حالی نشان میداد که پیشانی هاشمیرفسنجانی را میبوسید. مصافحهای که دستکم به مذاق مقامات عربستان خوش نیامد. یکماهی بعد از این مصافحه بود که سفیر عربستان به ریاض فراخوانده شد و برخی مقامات آگاه علت فراخوانی سفیر را همین بوسه اعلام کردند. چه آنکه در همان زمان هشتکهایی (برچسب) در بین کاربران عربی توییتر علیه این مصافحه آغاز شد. از آنزمان تاکنون ریاض در تهران سفیر ندارد و اگر داشتن سفیر را ابتداییترین گام رابطه دیپلماتیک بدانیم، اکنون رابطه دوکشور در این سطح قرار دارد.
جواد ظریف زمانیکه سکان وزارت خارجه را بهدست گرفت، از بهبود رابطه با کشورها بهویژه همسایگان سخن گفت. اگرچه در این بین مشغولیت مذاکرات هستهای آنقدر بود که عمده وقت او در سفرهای مرتبط با مذاکرات هستهای و دیدارهای مرتبط با آن گذشت. البته نمیتوان نادیده گرفت که نتیجه مذاکرات هستهای بهنوعی روی رابطه ایران و کشورهای منطقه نیز تأثیرگذار بود. با اینحال ظریف تلاشهایی برای بهبود رابطه با کشورهای منطقه نیز کرد، او عراق را بهعنوان اولین مقصد سفر منطقهای خود قرار داد و بعد سفری منطقهای به امارات و کویت داشت که قرار بود عربستان هم در فهرست آنمقصدها باشد اما این سفر انجام نشد. بعدها منابع آگاه به «شرق» گفتند که عربستان آماده پذیرش وزیر خارجه ایران نبود و حتی گفته شده که میزبان در مرخصی است. همه این بهانهها موجب شد تحول دیپلماتیک برای بهبود روابط در آن مقطع رخ ندهد. همانطور که اردیبهشت هم جرقهای زده شد اما به بار نشست.
عربستان از وزیر خارجه ایران برای حضور در کنفرانس همکاریهای اسلامی دعوت کرد اما ظریف بهدلیل همزمانی کنفرانس با مذاکره هستهای که باید همزمان در وین برگزار میشد، اعلام کرد که نمیتواند به ریاض برود. البته سعودالفیصل، وزیر خارجه عربستانسعودی همان زمان گفته بود که «آماده استقبال و میزبانی از ظریف در هر زمانی است که وی آن را مناسب بداند». همچنین «عربستان سعودی آماده گفتوگو با ایران است». البته این دو در حاشیه مجمع عمومی سازمانملل با یکدیگر دیداری داشتند و در نشست خبری بعد از آن هم حرفهای مثبتی زدند. اما سعودالفیصل اندکی بعد در یک مصاحبه حرفهای تندی علیه تهران زد که موجب شد دوباره رابطه دوکشور به کما برود.
کاهش قیمت نفت گرهای بوده بر گرههای پیشین. آنهم در رابطه دو کشوری که بخش عظیمی از بودجهشان به فروش نفت وابسته است.
ایران که در سالهای گذشته به دلیل تحریمهای نفتی مجبور به کاهش فروش نفت شده تمایلی به کاهش دوباره بشکههای در صف فروش ایستاده، ندارد و در مقابل، عربستان هم تمایلی برای همراهی با ایران از خود نشان نداد. در این شرایط بود که اجلاس اوپک تنها چندروز بعد از آخرین دور مذاکره در وین در نوامبر گذشته، (آذرماه) برگی دیگر از همراهینکردن دوکشور را ثبت کرد. عربستان با ایران همراهی نکرد و قیمت نفت که در سالهای قبل از پلههای قیمت بالا رفتهبود، به یکباره سقوط کرد. همان زمان علیالنعیمی، وزیر نفت عربستان سعودی در مصاحبهای گفت که تولیدکنندگان عضو اوپک در نظر ندارند سطح تولید خود را کاهش دهند ولو اینکه بهای جهانی نفت به بشکهای ٢٠دلار هم تنزل کند. در همین شرایط حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه ایران، در گفتوگو با «رویترز» سکوت عربستان در واکنش به روند سقوط قیمت نفت را اشتباهی استراتژیک دانست و خواستار مداخله پادشاه عربستان در جلوگیری از کاهش بیشتر قیمت جهانی نفت شد. درحالیکه عدهای معتقدند این کاهش قیمت نفت میتواند بر منافع عربستان نیز تأثیر منفی بگذارد اما این اتفاق هنوز موجب نشده که عربستان تغییری در عملکرد خود ایجاد کند. برخی نیز در این بین از فشار آمریکا در جریان قیمت نفت پرده برمیدارند.
با همه آنچه وصفش در بالا آمد باید مذاکره هستهای ایران و اعضای ١+۵ را هم اضافه کرد؛ مذاکرهای که آذر سال گذشته، منجر به توافقی موقت بین ایران و جهان شد که در مقابل پذیرش محدودیتهایی در برنامه هستهای ایران از تحریم جدید علیه تهران پیشگیری میکرد. جهان و بهویژه کشورهای عرب منطقه که در همه این سالها از انزوای ایران سود بردهاند، تمایل چندانی به باز شدن درهای اقتصاد ایران روی جهان ندارند. همانگونه که در تمام یکسال گذشته تهدیدها علیه تهران و برنامه هستهایاش توسط اغلب اعضای شورای همکاریهای خلیجفارس دنبال شدهاست. اگرچه رهبر ارکستر سازهای مخالف، عربستان است اما دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز بهخوبی رهبر ارکستر را همراهی میکنند. علاوه بر این، نباید سفر وزیر خارجه عربستان در حین مذاکرات هستهای در نوامبر٢٠١۴ (آذرماه)، به وین را از یاد برد. این سفر موجب شد حتی جان کری، وزیر خارجه آمریکا برای دیدار با سعودالفیصل به فرودگاه وین برود. برخی گمانهها میگوید مذاکره روبهپیشرفت و توافق در وین با سفر وزیرخارجه عربستان به وین از دست رفت و به تمدید دوباره کشید. رابطه با عربستان برای تهران اهمیت دارد، همانگونه که این کشور میتواند منافع تهران در منطقه را تضعیف کند.
ماجرای روزنامه اصلاحطلب و توهین به پیامبر
جوان در مطلبی با تیتر «افتخار روزنامه مردم امروز به همراهی سینماگر امریکایی با توهینکنندگان به پیامبر (ص)» نوشته: حوادث هفته گذشته پاریس همچنان یکی از خطوط مهم خبری در سراسر دنیاست و در فضای رسانهای داخل هم نمودی قابل توجه داشته چراکه در این حادثه تروریستی سه روزه ۱۷ نفر کشته شدند و ساعتها مردم فرانسه در اضطراب این جنایت هولناک قرار داشتند.
تروریستها علت حمله به دفتر این نشریه را انتشار مکرر کاریکاتورهای موهن از شخصیتهای مورد احترام اسلام و به خصوص پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) عنوان کرده بودند.
اما حادثه مورد اشاره دستاویزی هم شد تا جماعت تجدیدنظرطلب در داخل بخشی از افکار اعتقادی خود را به معرض نمایش بگذارند، آنگونه که روزنامه تازه تأسیس مردم امروز به سردبیری محمد قوچانی تیتر «کلونی: من هم شارلی هستم» را برجسته میکند و به بهانه اظهارات کلونی برنده هفتادودومین دوره جوایز گلدن گلوب، به حمایت ضمنی از شارلی نشریه توهینکننده به پیامبر (ص) برآمده است. این اقدام که در طول سالهای اخیر بیسابقه بوده ناخودآگاه فعالیت روزنامههای زنجیرهای سالهای اصلاحات را به خاطر میآورد که هر از چندگاهی به مبانی اعتقادی مردم حمله کرده و فریاد آزادی بیان را سر میدادند.
کیهان نیز در بخشهایی از یادداشت روز خود با تیتر «کرمها و ریشهها» و به قلم محمد ایمانی به این موضوع اشاره کرده و نوشته: به تعبیر دهخدا «کرمخوردگی: خوردن کرم درخت را، و آن آفتی است که بر اثر کرمهای ریز حاصل میشود». مفهوم رساتر، کرمخوردگی دندان است. دندان در ظاهر سالم اما در واقع از درون پوک شده و پوسیده است. گاه اندازه یک خال کوچک به نظر میرسد اما وقتی همان خال را بشکافید یا دندان بشکند معلوم میشود پشت این دیواره به ظاهر سالم، بخش اعظمی از دندان بر اثر فعالیت باکتریها پوسیده است. گاه این عمل باکتریها موجب ایجاد حفره و سپس تعمیق آن و شکستن دندان میشود. اتفاقی که در سازمان مجاهدین (انقلاب) و حزب مشارکت و کارگزاران رخ داد، مشابه همین کرمخوردگی است. ۹ دی ماه ۱۳۸۰ در حالی که «عصر ما» ارگان «سازمان» توقیف شده بود، نشریه سکولار همشهری ماه به سردبیری محمد-ق (سردبیر بعدی نشریات زنجیرهای) نوشت «عصر ما در تئوریپردازیهای خود میکوشید ثابت کند سکولار نیست و با سکولارها مرزبندی دارد اما کارنامه ۸ ساله عصر ما لاجرم گامی بلند در راه عرفی شدن [سکولاریزاسیون] سیاست بود. جناح چپ در عصر ما دوران گذار خویش را از ایدئولوژیزه به استراتژیک سپری کرد. عصر ما آذر ۸۰ لغو امتیاز شد اما مدتها پیش از این عصر ما پایان یافته بود. فراموش نکنیم همه ما بر شانههای عصر ما ایستادهایم».
همین کرمخوردگی بود که باعث شد علیرضا علویتبار جرأت کند درباره حزب مشارکت پیشبینی کند و آن پیشبینی هم درست از آب دربیاید مبنی بر اینکه ۳ طیف در جبهه مشارکت گرد هم آمدهاند از جمله کسانی که به خاطر خط امام در مقابل آقای منتظری ایستادند اما طیف تکنوکرات و بورکرات، خط امامیها را به حاشیه خواهند برد. همین کرمخوردگی است که موجب میشود سردبیر «همشهری ماه» و چند نفر قبیل وی امسال به مرکزیت حزب کارگزاران راه پیدا کنند و محمد هاشمی دبیر سیاسی حزب و از پایهگذاران آن پس از کنارهگیری اعتراضی از حزب بگوید من به اعضای کارگزاران هشدار دادم که سرنوشت ساختارشکنانه مشارکت در انتظار کارگزاران است. همین کرمخوردگی است که موجب میشود سردبیر همشهری ماه پس از حضور در طیفی از پایگاههای مطبوعاتی دشمن، سردبیر روزنامه آسمان شود و آن روزنامه از زبان یک عضو گروهک مرتد جبهه ملی، به حکم قرآنی قصاص اهانت کند.
اسفند ۹۲ این روزنامه توقیف میشود اما فقط به ۲ میلیون تومان جریمه محکوم میشود! بعدها اخباری از حضور آقای سردبیر در برخی گروههای انتخاب وزیر و مدیر منتشر شد تا ۲۷ تیر ۹۳ که همین آقا به همراه برخی دیگر از اعضای گروهکهای نشاندار به مراسم افطار رئیسجمهور دعوت میشود و در آنجا درباره زندگی به سبک حلزون خانه به دوش، فقدان آزادی بیان و اظهار همدردی با رئیسجمهور در قبال برخی محدودیتها سخنرانی میکند. به چند ماه نمیکشد که همین پادوی جریانهای معارض و تجدیدنظرطلب، سردبیر یک روزنامه تازه تاسیس میشود تا دیروز تیتر و عکس تمام قد صفحه اول خود را به یک کارگردان و این عبارت اختصاص دهد؛ «من هم شارلی هستم».
«من هم شارلی هستم»، برگردان «من هم سلمان رشدی هستم» است. درباره اتفاقات این روزهای پاریس و حمله به مجله طنز شارلی ابدو و پشت پردههای آن باید در زمان دیگری گفت و نوشت.
کلید «زمان» در مذاکرات هستهای
صادق زیباکلام در یادداشتی در روزنامه شرق نوشته: با آغاز دور جدید مذاکرات ایران و شش کشور جهان، آنچه بیش از سایر موضعگیریها نمود دارد، تأکید طرفین بر اهمیت «سرعت عمل» است. دکتر روحانی در ایران و در سفر استانی خود در جمع مردم بوشهر، بر این موضوع تاکید کرد و در سوی مقابل، وزیر خارجه ایالاتمتحده نیز موضعی مشابه اتخاذ کرده است. به نظر میرسد این موضع مشترک، کلید فهم روش طرفین در دوره جدید و دورههای بعدی مذاکرات تا رسیدن به توافق در آیندهای نزدیک باشد و ایران و ایالاتمتحده بدون اینکه رسما اعلام کنند، روی این مسأله توافق دارند.
به نظر نگارنده دو طرف نه تهدید میکنند و نه بلوف میزنند، بلکه احساس میکنند برای کسب منافع بیشتر، باید زمان مذاکرات را کوتاهتر کنند. در ایران برخی چهرههای اصولگرا، مدعی شدهاند که دولت میخواهد تا زمان انتخابات مجلس، مذاکرات را کش دهد. در ایالاتمتحده نیز دو هفته از سال ٢٠١۵ گذشته و ششماه دیگر، مبارزات انتخابات ریاستجمهوری سال ٢٠١۶ رسما آغاز خواهد شد و دموکراتها باید در مقابل رقیب که در انتخابات اخیر میاندورهای به پیروزی رسیده، صفآرایی کند. تا به امروز اینگونه بوده که موضوعات سیاست خارجی، به قول انگلیسیها «صندلی پشت» را اشغال میکرد و صندلی جلویی به «مسائل داخلی» آمریکا اختصاص داشت. اما بیم آن میرود اگر توافق با ایران صورت نگیرد آنگاه جمهوریخواهان، کل سیاست خارجی اوباما و دموکراتها را به چالش بکشند و مدعی شوند از ابتدا باید به روش نئوکانها یا جمهوریخواهان قدیم، رویارویی با کشورهای مخالف آمریکا انتخاب میشد.
دموکراتها و دولت اوباما حتما نمیخواهند این شکست در پرونده آنها ثبت شود بر همین اساس دستکم پس از رویکارآمدن دولت جدید ایران، اعلام کردند میتوان با جمهوری اسلامی به نتایجی رسید. جمهوریخواهان اگر از خاکریز موضوع ایران گذر کنند آنگاه در افغانستان، عراق و سوریه هم سیاستهای اوباما را به چالش خواهند کشید. به هر حال آمریکاییها در اساس پذیرفتهاند غنیسازی، نطنز، فردو و آبسنگین اراک ادامه یابد اما به شکلی که اگر انحرافی در برنامه هستهای ایران به نظر آنها بروز کرد، زمان زیادی تا ساخت سلاح هستهای نیاز باشد. موافقت آنها با غنیسازی پنجدرصد، نشان از همین رویکرد دارد اما بحث بر سر میزان سوخت در اختیار ایران، با توجه به تعهد روسیه برای تامین سوخت بوشهر تا هشتسال آینده، محل چالش است. نکته دوم اینکه آمریکاییها اصرار زیادی دارند تحریمها به سرعت برداشته نشود. آنها مدعی هستند زمان و هزینه زیادی برای رسیدن تحریمها به این نقطه طی شده است و اگر به سرعت برداشته شود و اگر دو سال دیگر انتخاباتی برگزار شد و مانند دولت احمدینژاد، موضع هستهای تفاوت فاحشی با سیاستهای دولت قبل از خود پیدا کرد، قدرت مانور در اختیار غرب باشد.
آنها از ٢٠سال سخن میگویند و طرف ایرانی بر حداکثر پنجسال تأکید دارد. به نظر میرسد اگر نظر ایران بر لغو تحریمهای سختگیرانه بانکی و نفتی به نتیجه برسد، بر سر زمان لغو بقیه تحریمها توافق صورت گیرد. دولت اوباما میداند ارزش حل موضوع هستهای ایران و ارتباطی حداقلی پس از ٣۶سال روابط سرد، چه میزان ارزشمند است. این مسأله میتواند با توجه به نقش راهبردی ایران در خاورمیانه، چشمانداز بهتری از همکاریهای احتمالی آتی به دست دهد.