چند روز پس از حاشیهساز شدن تیتر «خبر مرگش» یک روزنامه علیه شاه عربستان، درگیری و رقابت بر سر مجلس آینده در روزنامههای امروز به وضعیت بیسابقهای رسیده است. همین وضعیت درباره مذاکرات هستهای نیز صادق است. تحلیل کارشناسان درباره آینده روابط با روسیه، دیگر مطلب مهم روزنامههای اول بهمن است.
خبر رفتنشان میآید!
روزنامه ابتکار در مطلبی به قلم مصطفی داننده آورده است: این روزها بنا بر یک کار تحقیقی درگیر مرور مجالس مختلف ایران هستم. مجالسی که از ۷ خرداد ۵۹ آغاز و به مجلس نهم ختم میشود. تمام این پارلمانهای جمهوری اسلامی ویژگیهای مختلفی دارند که میشود برای هر کدام از آن نام یا صفتی را انتخاب کرد. به طور نمونه مجلس اول را میشود، مجلس اول را پارلمان سلایق گوناگون نامید یا میتوان به مجلس ششم، مجلس حاشیهها گفت. در این میان اما برای مجلس نهم میشود یک نام خاص انتخاب کرد. نامی که بسیاری از ناظران سیاسی با ملموس بودن عملکرد این مجلس برآن نامیدهاند و آنهم ضعیفترین مجلس تاریخ ایران است.
با بررسی عملکرد مجالس مختلف در ایران، میتوان به خوبی پی به این معنا برد که مجلس نهم نه به صورت قطعی ضعیفترین اما قطعا یکی از ضعیفترین پارلمانهای ایران بعد از انقلاب اسلامی ایران است. یکی از ویژگیهای مجلس نهم که آن را نسبت به دیگر مجالس به ویژه مجالس دهه ۶۰ و ۷۰ متمایز میکند، حضور کم چهرههای شناخته شده یا به اصطلاح ژنرالی پارلمان در این مجلس است. اگر بخواهید چهرههای تاثیرگذار مجلس که میتوانند در کشور جریان ساز و تاثیرگذار باشند را بشمرید شاید به تعداد انگشتان یک دست نباشند و اکثر نمایندگان مجلس نهم با سابقه کم در نمایندگی و حتی مسئولیتهای گوناگونی اجرایی وارد این گود شدهاند.
این در حالی است که در مجالس قبل، پارلمان ایران مملو از چهرههای شناخته شده و سرشناس بود که بعدها عهدهدار مقامهای مهمی چون ریاست جمهوری، ریاست مجلس و وزارت شدهاند. همین کم بودن چهرههای کارکشته در فضای مجلس باعث شده است جلسات این قوه مهم و اساسی در کشور تبدیل به جلساتی با تنشهای فراوانی و مشکلات بسیار باشد. تنشهایی که بارها و بارها با تذکرات مقام معظم رهبری روبرو شده است. نمونه بارز این رفتار این نمایندگان نحوه برخورد با علی مطهری در جریان نطقش در صحن علنی مجلس و یا جمع کردن طومار علیه روزنامه مردم امروز است.
به بیان بهتر شاید رفتار نمایندگان مجلس نهم را این گونه تعریف کرد که آنها بنا بر شرایط کشور بیشتر درگیر سیاسی کاری شدهاند تا خدمت به مردم! با برتری حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، بسیاری از نمایندگان مجلس به ویژه طیف پایداری، در حالی که در قبال رفتارهای دولت قبل سکوت میکردند و یا به جدلهای احمدینژاد با لاریجانی و طیف نزدیک به رئیس مجلس لبخند میزدند، تصمیم گرفتند در این دوره، دلواپس تمام شرایط کشور شوند. این نمایندگان تنها به این دلیل که روحانی از طیف نزدیک به آنها نیست به تمام رفتارهای دولت بدبین هستند و از صدر تا ذیل دولت تدبیر و امید را مشکوک میدانند.
در این مجلس نطقهایی در مورد رئیس جمهور زده و خوانده میشود که نمایندگان مجلس اول پس از محرز شدن خیانت بنی صدر به کشور میزدند.
کافی است یک هفته مذاکرات مجلس نهم را پیگیری کنید تا ببیند برخی از نمایندگان چه ایراداتی به دولت یا وزرای آن میگیرند. نمونه بارز این ایرادها، سوال جواد کریمی قدوسی از محمد جواد ظریف است. او از وزیر خارجه میپرسد که چرا مذاکرات در کشورهای غربی برگزار میکنید و چرا این مذاکرات را به کشورهای شرقی نمیآورید؟ گویی انگار مذاکره در آنکارا برگزار شود ما به توافق بزرگ خواهیم رسید. شاید کمتر کسی به خاطر داشته باشد نمایندگان مجلس برای بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم دست به جمع کردن طومار زده باشند اما همین نمایندگان تحت تاثیر فضاسازی رسانهای علیه تیتر یک روزنامه «که اتفاقا من هم کار این روزنامه در این شرایط حساس را درست نمیدانم» دست به جمع آوری طومار میکنند و در کنار آن به خاطر همین تیتر وزیر ارشاد را به استیضاح تهدید میکنند. همین رفتارها باعث میشود که مردم بیش از بیش به این فکر کنند که به جز دولت، احتیاج به تغییر در قوه مقننه نیز دارند. مردمی که از سیاست بازیها و تصمیمات اشتباه احمدینژاد خسته شده بودند تصمیم گرفتند که با رای به دولتی از جنس تدبیر و امید، تحول در کشور را تجربه کنند. اما قطعا تحول در کشور احتیاج به دو بال قدرتمند دارد که یکی از آنها دولت و دیگری قوه مقننه است. نمیشود دولت بال بزند و بال دیگر در روند پرواز کار شکنی کند. مردم نشان دادهاند که دنبال سیاسی کاری نیستند و سعی میکنند به کسانی رای بدهند که از این ویژگی به دور باشند و این یعنی اینکه در سال ۹۳ میشود خبر رفتن نمایندگان سیاسی باز مجلس نهم را در اسفند ۹۴ شنید و گفت «خبر رفتنشان میآید!»
اوج گیری رقابت بر سر مجلس آیندهسیزده ماه مانده به انتخابات مجلس دهم، روزنامههای هر دو جناح به طور جدی وارد رقابت انتخاباتی شدهاند. اعتماد در گزارش خود از
«نبرد پنهان بر سر مجلس بین وضعیت اصلاح طلبان و اصولگرایان» نوشته: آنچه امروز از فضای سیاسی ایران میتوان برداشت کرد این است که یک قطب انتخابات آتی اصلاح طلبان خواهند بود. آنها هر بار که مجالی برای ابراز نظرات خود مییابند بر حضور همه جانبه و قدرتمند در انتخابات تاکید میکنند و تاکنون کمترین نشانهای مبنی بر اختلافات راهبردی و حتی استراتژیک میانشان دیده نمیشود. در تمام طیفهای اصلاح طلب یک حرف مشترک وجود دارد و آن رهبری سید محمد خاتمی است. همین حرف مشترک بزرگترین مزیت رقابتی آنان است که از بروز انشقاق در میانشان جلوگیری میکند.
زمین بازی اصولگرایان نشان میدهد امکان جمع کردن احمدینژاد و آیت الله مصباح با لاریجانی و سایر معتدلین حتی زیر چتر جامعتین فراهم نیست. بنابراین حداقل امروز نمیتوان آنها را یک قطب و پیکر منسجم تلقی کرد. از سویی اقطار مختلف اصولگرایی در صورت جدایی از هم هیچ کدام نمیتوانند از چنان وزرنی برخوردار باشند که بتوان نام قطب بر آن نهاد.
شاید تنها محمود احمدینژاد در صورت صدور اجازه برای ورود تمام قد به انتخابات آتی بتواند یک رقیب جدی برای اصلاح طلبان باشد و انتخابات را به یک دو قطبی هیجان انگیز تبدیل کند.
محمدرضا عارف نیز با موضع گیریهای هوشمندانه امروز بدل به یکی از مهرههای تأثیرگذار اصلاح طلبان شده که میتواند برگ برنده آنان باشد. در مجموع به نظر میرسد اصلاح طلبان امروز در وضعیتی هستند که از ائتلاف عبور کرده و به دنبال مصادیق هستند تا کاندیداهای اصلاح طلب در شهرستانها را شناسایی کنند.
اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات مجلس ابزارهای گستردهای در اختیار ندارند. آنها در ارتباط برقرار کردن با بدنه اجتماعی خود یک مشکل اساسی دارند. نبود رسانههای فراگیر و فرصت برابر در صدا و سیما بزرگترین مانعی است که باعث میشود رابطه با توده برایشان مشکل شود. با این حال آنها توانستهاند با تمرکز بر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بخشی از این نقیصه را برطرف کنند. فعالان سیاسی اصلاح طلب در شهرستانها عموما جوانانی هستند که ضمن تعلق به طبقه متوسط شهری با ابزارهای ارتباط جمعی اینترنتی آشنایی دارند و هستههای فعالیت خود را از این طریق ساماندهی میکنند. بنابراین میتوان شبکههای اجتماعی را یکی از ابزارهای اصلاح طلبان دانست.
ابزار دیگر آنان برای موفقیت در انتخابات مجلس نیروی انسانی گسترده در شهرستان هاست. این نیروی انسانی میتواند در فرایند انتخابات با تشکل یابی و سامان یابی مناسب به پیروزی اصلاح طلبان کمک کند.
چهرههای شاخص اصلاح طلبان به دلیل اینکه راههای ارتباطیشان با مردم محدود است تنها میتوانند با سفرهای استانی در قالب سخنرانی در جمعهای دانشجویی و مساجد و پایگاههای باقی مانده پیوندشان را با مردم تا انتخابات مستحکمتر کنند. تشکلهای دانشجویی، اتحادیهها، انجمنها و سازمانهای مردم نهاد که از تندباد فضای امنیتی سالهای گذشته جان سالم به در بردهاند یکی دیگر از ابزارهایی هستند که میتوانند با دعوت از چهرههای شاخص اصلاح طلب در شهرستانها شرایط را برای ارتباط آنان با مردم مهیا کنند.
در مقابل روزنامه رسالت در بخشهایی از سرمقاله خود با عنوان «صیانت از جمهوریت نظام» نوشته: از اول انقلاب تاکنون ما با جریانی روبهرو هستیم که مجهز به یک منطق فاسد هستند و میگویند؛
۱ـ ما پیروز انتخابات هستیم، شکی در آن نیست.
۲ـ اگر ما را پیروز اعلام نکردند حتما تقلب شده است. نیازی نیست ما که مدعی تقلب هستیم دلیلی برای آن بیاوریم لذا از طریق نهادهای قانونی عمل نمیکنیم بلکه کف خیابان تکلیف این ادعا را روشن میکند.
۳ـ ما نهادی به عنوان شورای نگهبان را قبول نداریم، لذا کمیته صیانت از آراء تشکیل میدهیم، رای کمیته صیانت فقط موید نتایج انتخابات است. چون در هر صورت ما پیروزیم. لذا آنها نظارت استصوابی را از شورای نگهبان گرفتند دادند به «کمیته صیانت»!
براساس این سه منطق میآیند در انتخابات شرکت میکنند. کارنامه انتخاباتی و تبلیغاتی آنها همین را نشان میدهد. اوج کارکرد این منطق در فتنه ۸۸ رخ داد. اینکه چرا در سال ۸۴ به خیابان نریختند برای اینکه اولا: مجریان انتخابات خود آنها بودند، ثانیا: لشکر اردوکشی خیابانی آنها به صف نبود، ثالثا: سرویسهای دشمن تدارک شورشهای خیابانی را به لحاظ لجستیک سخت و نرم نداشتند. اما در فتنه ۸۸ تمام ابزار سخت و نرم را مهیا کردند و قبل از پایان رایگیری و آغاز شمارش آراء، خود را پیروز انتخابات اعلام کردند. شورای نگهبان چون سدی در برابر این خیانت ایستاد، مردم هم مانند کوه در برابر این دیکتاتوری قیام کردند و حماسه حضور تاریخی ملت در ۹ دی سال ۸۸ باید به نام روز صیانت از جمهوریت نظام در تاریخ ایران ثبت شود.
جالب است تهدید علیه جمهوریت نظام توسط کسانی صورت میگیرد که پرچمدار لیبرالیسم در ایران هستند و دموکراسی و آزادی را به صورت چماقی بر سر ملت ایران نگه داشتهاند و از آن به عنوان پیراهن عثمان در جنگ جمل، علیه امام و انقلاب و اسلام استفاده میکنند.
تاریخ ایران و بویژه انقلاب نشان داده است دیکتاتوری لیبرالها خطرناکتر و خیانتبارتر و جنایتآمیزتر از هر نوع دیکتاتوری است. فقط کارنامه مصدق را در دوران کوتاه پس از ۳۰ تیر نگاه کنید. خیلی دوتر نرویم؛ خیانت بنیصدر و منافقین را در کشتار ۱۷ هزار نفر از مردم مظلوم ایران و شهادت ۷۲ تن از بلندپایگان کشور در هفتم تیر و شهادت رجایی و باهنر و شهدای محراب را نظاره کنید، کشف خواهید کرد جنس دیکتاتوری خروج از جمهوریت نظام و آرای ملت چه جنسی است.
فتنهگران وقتی در سال ۸۸ در ۹ دی در کف خیابان شکست خوردند نماینده به آمریکا فرستادند که دیگر کاری از ما ساخته نیست. تنها راه، تشدید تحریمهاست. باید به ملت فشار بیاورید چون پشت به ما کردند! لذا از ملت انتقام گرفتند و در صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت مشارکت کردند.
پنجشنبه گذشته همایش اصلاحطلبان «خوشخیم» برگزار شد. برخی از سخنرانان باز بر طبل بیمهری به شورای نگهبان و نظارت استصوابی کوبیدند و عَلَم صیانت از آراء را برافراشتند. همین جماعت گاهی در پیامها و بیانیهها و قطعنامهها حول و حوش همین واژگان سیر و سلوک میکنند. در این همایش از رفع حصر کروبی و موسوی (به عنوان دشمنان اصلی جمهوریت نظام) سخن گفتند. اینها «خوشخیمها»ی اصلاحات بودند. «بدخیمها»ی اصلاحات که اکنون سر در آخور سفارتخانههای خارجی دارند و گاهی از بیبیسی و رسانههای اجنبی با انقلاب سخن میگویند، حساب دیگری دارند.
کار اصلی آنها این است که صورت رقابت را در داخل، از صفبندی معتقدین به نظام و انقلاب خارج کنند و دست سرویسهای امنیتی دشمن را در تدارک یک نبرد نرم با ملت باز نگه دارند. آنها پای مداخله بیگانگان به رقابتهای داخل را باز میکنند تا در پرتو یک انتخابات، استقلال کشور را آن هم به ثمن بخس به فروش بگذارند. هیچ تقیهای هم نمیکنند که بیگانگان پشت سر آنها از آنها حمایت مینمایند، حتی به آن افتخار هم میکنند.
شورای نگهبان به عنوان اصلیترین نهاد نگهبان جمهوریت نظام باید خیلی هشیار باشد.
عدهای با نقاب و بینقاب میخواهند آرای ملت را سرقت کنند و اگر ملت هم دست آنها را خواند، با سناریوی دروغ تقلب، اساس جمهوریت در نظام را به هم زنند. انقلاب ونظام از یک سوراخ نباید چند بار گزیده شود. در همایش اصلاحطلبان یکی از سخنرانان به این نکته توجه داشت و گفت: «انتخابات آینده از دوقطبیهای انقلاب اسلامی خواهد بود»، اما هیچ تضمینی برای این سخن نداد. خود او میداند که ارتش رسانهای غرب پشت چه قطبی در ایران وجود دارد و این قطب در انتخابات ۸۸ چه بلایی سر جمهوریت و اسلامیت نظام آورد.
آنها شورش را به دستور جین شارپ و جرج سوروس از شعار «رأی مرا پس بده» شروع کردند و به شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است» ختم کردند.
این یعنی راهبرد در هم شکستن «جمهوریت» نظام برای تیر خلاص زدن به «اسلامیت» نظام! یعنی راهبرد ۳۰ ساله آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی. ما از اصلاحطلبان «بدخیم» ناامید هستیم، باید ببینیم اصلاحطلبان «خوش خیم» در انتخابات آینده چگونه میخواهند از راهبرد آمریکا فاصله بگیرند و رقابت را داخل انقلاب تعریف کنند. هوشیاری شورای نگهبان و مهارت دولت در اجرا، ضامن صیانت از جمهوریت و اسلامیت نظام در انتخابات آینده خواهد بود.
در روابط با روسیه، فرصتی طلایی برای ایران پیش آمده است؟ جهانگیر کرمی، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران در مطلبی برای روزنامه اعتماد نوشته: سفر کنونی سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه به تهران با فاصله ١٣ سال از سفر وزیر سابق دفاع این کشور به پایتخت در سال ١٣٨٠ و با دعوت وزیر دفاع کشورمان، سردار حسین دهقان صورت گرفته است. در این سفر موافقتنامه همکاریهای نظامی و دفاعی میان دو کشور مورد توافق قرار گرفت. این موافقتنامه مسائلی چون انتقال فناوریهای نظامی، فروش تسلیحات نظامی، مسائل آموزشی، انجام تحقیقات مشترک دفاعی و امنیتی، رزمایشهای مشترک میان نیروهای مسلح دو کشور و بازدید از بنادر دریایی را شامل میشود. همچنین در این سفر، علاوه بر موافقتنامه نظامی و دفاعی، گفتوگوهایی در خصوص مسائل دوجانبه، منطقهای و بین المللی صورت گرفت.
اما باید گفت که این سفر در این شرایط، محدود به مسائل دوجانبه نمیشود و اهمیت این سفر پس از ١٣ سال به شرایط و مناسبات جدید منطقهای و بین المللی برمی گردد. دو کشور ایران و روسیه در خصوص بسیاری از مسائل منطقهای از منافع مشترکی برخوردارند و در رابطه با مسائل محیط بین المللی و مخالفت با دخالتهای یکجانبه غرب و به خصوص امریکا در امور کشورها اشتراک نظر دارند. این مسأله را میتوان درباره مبارزه با افراطیگری، خشونت و تروریسم در منطقه و به خصوص با توجه به تحولات عراق و سوریه و خروج نیروهای ناتو از افغانستان مدنظر قرار داد. اما در شرایط کنونی باید فشارهای اعمال شده غرب به روسیه و تحریم این کشور از سوی امریکا و کشورهای اروپایی را هم مد نظر قرار داد. این تحریمها و فشارها موجب شده است روسیه در موضعی آسیب پذیر قرار گرفته و لزوم توجه به کشورهایی نظیر ایران، هند و چین را در صدر اولویتهایش قرار دهد و درصدد همکاریهای اقتصادی، تجاری و امنیتی با این کشورها برآید.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که در ثبات بخشی و امنیت منطقهای نقش محوری و غیرقابل کتمان داشته است، در توجه بیش از پیش از سوی روسیه به ایران بیتاثیر نبوده است زیرا روسیه به ثبات منطقهای میاندیشد و نگران از انتقال افراطگری و خشونت به حوزه کشورهای منطقه قفقاز و همسایهاش است. از سوی دیگر، روسیه برای ایران از گذشته دارای اهمیت بخصوصی بوده و دو کشور نیز از روابط سیاسی، تجاری بالایی برخوردار بودهاند و در سالهای اخیر هم سطوح روابط و همکاریهایشان را افزایش دادهاند. جمهوری اسلامی ایران، از یک سو روسیه را هم نفع در مسائل منطقهای و بین المللی میبیند و از سوی دیگر، میتواند با این کشور همکاریها و روابط خوبی در حوزههای تجاری و به ویژه نظامی داشته باشد.
البته باید به موانع و مشکلاتی در حوزه مسائل دوجانبه میان ایران و روسیه اشاره کنم. در صدر این مشکلات، اختلاف دو کشور در ماجرای موشکهای دفاعی اسـ٣٠٠ قرار دارد که ایران در سالهای پیش تعدادی از آنها را خریداری کرده بود اما روسیه برخلاف توافقنامه دو کشور و با بهانه اینکه موشکها در زمره تحریمهای شورای امنیت قرار دارند، از تحویل آنها به ایران خودداری کرد. این مسأله به عنوان یک نقطه تاریک در روابط دو کشور تلقی میشود و در مذاکرات وزرای دفاع دو کشور نیز صحبتهایی در این رابطه انجام شد و امیدوار هستم جمهوری اسلامی ایران از تمامی ابزارهای فشار برای اجرایی شدن این قرارداد که در تعارض با قواعد حقوق بین المللی نیز نیست استفاده کند و دولت روسیه نیز با عمل به این توافق، نگرانیها را برطرف کند. در پایان، از جمله دستاوردهای این سفر را میتوان تثبیت نقش ثبات بخش ایران در منطقه دانست.
محمود شوری کارشناس مسائل روسیه نیز در بخش پایانی یادداشتی با تیتر
«روسیه و نگاه به ایران» در روزنامه شرق نوشته است: اینکه انتخابهای متعددی برای دیپلماسی یک کشور در سطح جهانی متصور باشد، البته برای کشورهایی که در شرایط عادی به سر میبرندـ آن هم با ملاحظاتیـ قابل بیان است اما در مورد ایران با وجود مشکلات خاص در سطح بینالملل، نمیتوان «شرکای متعدد» را انتظار داشت. کشورهای دیگر هم حاضر نیستند هر نوع همکاری را با ایران تعریف کنند و این، انتخابهای موجود را با محدودیت مواجه خواهد کرد. باید توجه داشت روسیه کشور بزرگی است که حتی اگر حق انتخابهای متعددی را در مقابل خود نبیند، میتواند آنها را ایجاد کند. بنابراین نوع نگاه و رابطه با کشورها از سوی کرملین، بر اساس متغیرهای تازه میتواند دچار تغییراتی شود. در این میان با توجه به بحران اوکراین و کاهش بهای نفت، روسیه شاید گرایش به همکاری با کشورهایی مثل ایران و چین را بیشتر بروز دهد اما این به معنای آن نیست که اگر نوع رابطه این کشور با غرب، بهبود یابد دوباره سطح رابطه با ایران یا چین را تعریف کند. دلیل این دیدگاه نگارنده این است که روسها بعد از اتفاقات اوکراین دچار نوعی ناامیدی در ارتباط با آمریکا و اروپا شدند. آنها اگرچه به دنبال رابطه متوازن با غرب هستند اما به لحاظ استراتژیک، پوتین به این برداشت رسیده که نمیتواند برای ارتقای جایگاه روسیه در جهان فقط به همکاری با غرب تکیه کند. تغییرات بنیادینی که بعد از این بحران در دیدگاه رهبران روسیه رخ داده سبب شده نوع نگاه مسکو به کشورهای خارج از محدوده نفوذ غرب، دچار تفاوتهایی با گذشته شود.
مسأله هستهای، بازتابی از اختلافات جناحی! روزنامههای اول بهمن با همان خطکشیهای انتخابات مجلس به مسأله هستهای نیز پرداختهاند. رسالت در بخشی از مطلبی با تیتر
«آقای ظریف دیگر تکرار نشود» درباره سفر وزیر خارجه به پاریس و قدم زدن با کری در خیابانهای ژنو نوشته: دکتر ظریف نباید فراموش کند که ایشان پیش از آنکه نماینده ایران در مذاکرات هستهای باشد، وزیر امور خارجه کشورمسلمان و انقلابی است. که بیش از سه دهه با غرب چالشهای جدی دارد. از این رو موضع گیری قاطعانه وی در مقابل کارشکنیها و اقدامات موهن غرب در قبال جهان اسلام انتظار حداقلی ایرانیان و سایر مسلمانان از وزارت امور خارجه کشورمان محسوب میشود. در نهایت اینکه از آقای دکتر ظریف و سایر اعضای تیم مذاکره کننده هستهای و اعضای دستگاه دیپلماسی کشورمان انتظار میرود تا در ادامه روند مذاکرات و همچنین در سایر آوردگاههای بین المللی، حساسیتهای حاکم بر کشورمان و جهان اسلام را مطالعه کرده و ایستادگی قاطعانه در برابر هتاکیها و کارشکنیهای غرب را فدای مذاکرات هستهای با آنان نکند. بیتردید قدم زدن صمیمانه با کری در خیابانهای ژنو ونیز سفر به پاریس دو خطای دیپلماتیک محسوب میشود. خاضعانه از آقای ظریف میخواهیم دیگر این خطاها را تکرار نکند.
جوان هم در همین راستا در بخشهایی از مطلبی با تیتر
«مثل مردم ایران با امریکا راه بروید!» نوشته: یک هفته پس از قدم زدن جناب ظریف با همتای امریکاییاش در خیابانهای ژنو، ایشان را به تأمل در دو نکته فرا میخوانیم:
۱ـ وزیر محترم خارجه به خوبی میداند که در مذاکرات پیش رو با طرف امریکایی نباید رفتارهای مشخصی از خود بروز دهد که افکار عمومی جهانیان به ویژه ملتهای آزادیخواه و ضدامپریالیستی، آن رفتارها را در تضاد و تقابل با آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی ببیند.
این روزنامه در ادامه نوشته:
۲ـ روزنامه جوان پس از مشاهده تصاویر قدم زدن شما و کری، قصد داشت شما را به یاد سخنان رهبر انقلاب بیندازد که نگران تذبذب رفتاری مسئولان نظام و تیم مذاکرهکننده بودند اما ترجیح داد دست نگه دارد تا مبادا انتقاد در آن زمان، بهانهای به دست دهد که دستاوردهای آن قدم زدن به خاطر انتقاد رسانهها بر باد رفته تلقی شود اما حالا که از دستاوردی سخن به میان نیاوردید و بیشتر به شوخی گذراندید، یادآور میشود که شما نماینده یک مکتب هستید، نه یک مأمور دولتی که امروز آمده و فردا میرود، پس تلاش کنید هم در کلام و هم در رفتار نماینده عقیده مردم مسلمان ایران باشید و با امریکا نه آنطور که خود میپسندید، بلکه آنطور که ملت ایران میخواهد، راه بروید.
در مقابل آرمان درباره
«هجمه نامتعارف منتقدان تندرو به ظریف» نوشته: حاشیهپردازی و جناحینگری گویا تمامی ندارد و منتقدان بیمحابای رویکردهای تعاملی دستگاه دیپلماسی در دولت تدبیر و امید، نه میخواهند متوجه شوند در بزنگاه خطیری قرار داریم و نه توصیههای دلسوزانه و انذارهای وزیر امورخارجه به عنوان یک دیپلمات کارکشته را ملحوظ میکنند که گفته بود نگاه جناحی و طیفی به مذاکرات بهمعنای شکست آن است. یک پیادهروی ۱۵دقیقهای در اثنای هشت ساعت مذاکرات فشرده و پرحرارت برای تجدیدقوا و تنفس آنچنان بر برخی گران آمده که این موضوع را با گذشت چندروز سوژه حملات و هجمههای بیامان به محمدرضا ظریف کردهاند و از طرف دیگر توهین موهن یک نشریه فرانسوی که با محکومیت شدیداللحن وزارت خارجه روبهرو شد، دستمایه مانورهای تبلیغاتی و سیاسی علیه وزیر خارجه و مذاکرات هستهای شده است. گویی فراتر از هر گزاره و گزینهای حمله به دولت و سیاست خارجی آن برای برخی و طیفی حائز اهمیت است و دیگر مسائل فرعی بر این اصل است و باید از هر فرصتی برای هجمه به دستگاه دیپلماسی توسط آنها استفاده شود.
روزنامه دولتی ایران هم در بخشی از مطلبی با تیتر
«آهنگ مقابله با مذاکرات هسته ای شتاب می گیرد» نوشته است: محافل تندرو و پایگاههای خبری وابسته به آن، دور تازه ای از اقدامات تخریبی علیه دیپلماسی هستهای را به راه انداخته و بازیهای جناحی خود را به زمین منافع ملی کشور کشاندهاند.
سناریوی تازه تخریبگران بعد از پیشرفت اخیر در مذاکره ظریف و جان کری ابعاد گسترده تری به خود گرفت. از طرفی اتفاقی مثل قدرت گرفتن تندروها در کنگره امریکا باعث شده تا جریانهای مخالف، اتاق عملیاتی خود را گسترش داده و رسماً علیه ادامه مذاکرات هستهای صف آرایی کنند. در این میان باز هم به روال گذشته، دیپلماسی اعتدال روحانی آماج بیشترین حملات تندروها قرار گرفته است، هجمههایی که علاوه بر شخص ظریف، همه دستاوردهای دیپلماتیک دولت و نظام را هدف قرار داده است.
استراتژی دولت روحانی برای عبور از سد تحریم ظرف ۱۷ماه گذشته همواره در معرض کارشکنی تندروها بوده است. به طور مشخص، محافل تندرو کارشکنی های خود را از فردای امضای توافق ژنو در آذرماه ۹۲ آغاز کردند.
مذاکرات در آن مرحله از دیدارها کاملاً جدی بود اما دو طرف درباره عمق و شدت اختلافات هم سخن گفتند و در عین حال با تمدید ۷ماهه مذاکرات هستهای، فرصت رایزنی دیپلماتیک را زنده نگه داشتند. اما جریانات وابسته به محافل سیاسی تندرو بدون توجه به واقعیات موجود، صرفاً آرزوهای درونی خود را در قالب تیترهای برجسته بازتاب داده و در شیپور این جنگ تبلیغاتی دمیدند که دیپلماسی هستهای تاکنون ناموفق بوده است، همه آنچه را که از مذاکرات سال گذشته تاکنون به دست آمده بود هیچ خواندند.
این گروه سپس با استفاده از ابزارهای رسانهای وسیع، تخریب تیم مذاکرهکننده را هدف گرفتند، آنها دولت و دیپلماتهایی که در ۱۵ ماه اخیر پای میز مذاکره رفتهاند را متهم کردند که راه امتیازگیری غرب را کوتاه و آسان کردهاند. حال آنکه به باور قریب به اکثریت کارشناسان و منابع آگاهی که از نزدیک روند مذاکرات را دنبال میکنند، برد ایران در این مذاکرات بیش از غرب بوده و دستاوردهای آن به اندازه یک مقاومت سرسختانه اما کم هزینه بوده است.
فضاسازی تخریبگران درباره تمدید مذاکرات در حالی بود که این نتیجه از سوی رؤسا، چهرهها و مقامهای مختلف کشور مورد حمایت قرار گرفت و مسئولان ارشد نظام از جمله علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی تمدید را نتیجهای عاقلانه توصیف کرد.
بعد از آنکه تحرکات تندروها برای دوختن قبای شکست به مذاکرات هستهای به سرانجام نرسید، آنها به انتظار بهانههای تازه نشستند.
دور جدید مرحله تخریب علیه دیپلماسی هسته ای اندکی بعد از نشست اخیر مذاکرهکنندگان ایران و ۱+ ۵ در ژنو آغاز شد. جایی که وزیران خارجه ایران و امریکا برای شتاب بخشیدن به روند مذاکرات و دستیابی به یک چهارچوب اولیه توافق سیاسی، مذاکرات فشردهای را از سرگذراندند. انتشار اخباری درباره اینکه ظریف و جان کری به منظور بهره گرفتن از تنفس چند دقیقهای در رایزنیهای فشرده خود به پیاده روی در خیابانهای ژنو روی آوردند باعث شد تا توپخانه تندروها یک بار دیگر اصل مذاکرات را نشانه گیرد.
یکی از جریانهای رسانهای پایگاههای وابسته به این طیف، پیاده روی دیپلماتیک وزیر خارجه در بحبوحه تلاشها برای به نگارش درآوردن یک متن اولیه توافق سیاسی را، اقدامی مغایر با دیدگاه رسمی جمهوری اسلامی ایران در تعامل با امریکا توصیف کرد.
حال آنکه از منظر قریب به اتفاق ناظران، گفتوگوهای فشرده دو مقام اصلی طرفهای مذاکره در این مقطع زمانی که موانع متعددی در به نتیجه رساندن مذاکرات مطرح است، این پیغام را به دنیا مخابره کرد که به رغم کارشکنیها و سنگ اندازیهای بازیگران خارجی و لابیهای وابسته به آنها، گفتوگوهای هستهای با جدیت در حال پیگیری است و تلاشهای مخرب این گروهها نمیتواند بر اراده کشورهای طرف مذاکره خللی وارد کند.