هشتمین روز جشنواره فیلم فجر از نیمه شب با خبر مهم تعیین زمان اکران قطعی محدود فیلم «محمد» (ص) همراه بود. این اتفاق طی دو روز برای اهالی فرهنگ و هنر و اصحاب رسانه رخ خواهد داد و بدین شکل تازهترین ساخته مجیدی بدون آنکه در جشنواره رونمایی شود و موقعیتش برای حضور در جشنوارههای بینالمللی به ویژه کن به خطر بیفتد، برای فعالان موثر و رسانهای حوزه فرهنگی به نمایش درآمده باشد؛ اکرانی که همگان برای وقوعش لحظهشماری میکنند.
به گزارش «تابناک»، پس از کشوقوسهای فراوان و در حالی که امیدها برای اکران فیلم «محمد» (ص) به حداقل ممکن کاهش یافته بود و تصور میشد تا پیش از مشخص شدن سرنوشت این اثر در جشنواره کن، این اثر در ایران به نمایش درخواهد آمد، یکباره خبر نمایش محدود این اثر رسماً اعلام شد تا بدین ترتیب، اهالی فرهنگ و هنر و همچنین اصحاب رسانه در فضایی خارج از کاخ جشنواره به تماشای این اثر بنشینند و چالشهای محتمل پیرامون رونمایی این فیلم در قلب جشنواره نیز برطرف شود.
مجید مجیدی، کارگردان فیلم «محمد» (ص) در این زمینه گفت: طبق برنامه ریزی انجام شده اولین نمایش فیلم، روز دوشنبه بیستم بهمن برای جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر خواهد بود. هماهنگی لازم با ستاد جشنواره صورت گرفته تا نمایش اختصاصی این فیلم برای منتقدین، نویسندگان سینمایی و اهالی رسانه روز پنجشنبه انجام شود؛ بنابراین، قرار است دعوتنامهها روز دوشنبه و سه شنبه توسط ستاد جشنواره تحویل داده شود. امیدواریم در آینده نزدیک، نمایشهایی نیز برای عموم مردم داشته باشیم.
ستاد اجرایی جشنواره در حال آمادهسازی دعوتنامهها برای نمایش روز پنجشنبه است و در همین زمینه، سیداحد میکاییلزاده، مدیر ارتباطات و اطلاع رسانی جشنواره فیلم فجر اظهار کرد: سیستم نمایش فعلی برج میلاد، امکان نمایش فیلم محمد (ص) را ندارد و جایگزینی سیستم مناسب حداقل ۲۴ ساعت زمان می برد. این امر تا ۲۳ بهمن به دلیل برنامه ریزی نمایش فیلم ها در برج میلاد امکان ندارد و از پنجشنبه ۲۳ بهمن برج میلاد در اختیار جشنواره موسیقی فجر بوده و بلیتهای آن نیز پیش فروش شده است. لذا برنامهریزی کردیم همه منتقدان و نمایندگان رسانههای دعوت شده به جشنواره فیلم فجر، بتوانند ۲۳ بهمن به تماشای این اثر سینمایی بنشینند.
8:00- با شمارش ۵۵۴۷۷ رأی تماشاگران از ۲۴۱ نوبت نمایش تا روز هفتم جشنواره به ترتیب فیلمهای
رخ دیوانه به کارگردانی ابوالحسن داودی با میانگین امتیاز ۳/۱۷، فیلم عصریخبندان به کارگردانی مصطفی کیایی با میانگین امتیاز ۳/۱۰ و فیلم کوچه بی نام به کارگردانی هاتف علیمردانی با میانگین امتیاز ۲/۹۶ تا این تاریخ به ترتیب رتبه اول تا سوم را از آن خود کردهاند.
8:30- در هشتمین روز از نمایش در بخشهای سودای سیمرغ، نگاه نو، مستند و هنر وتجربه، فیلمهای فیلمهای «طعم شیرین خیال» به کارگردانی کمال تبریزی، مستند «سفر
به آمادای»، «در دنیای تو ساعت چند است؟» نخستین فیلم بلند صفی یزدانیان به
تهیه کنندگی علی مصفا، «نزدیکتر» اثر مصطفی احمدی، «روز مبادا» ساخته
فائزه عزیزخانی و «دریا، ماهی و پرنده» اثر مهرداد غفارزاده رونمایی خواهند شد.
9:00- حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی شامگاه شنبه، هجدهم بهمن به پردیس سینمایی ملت رفت و از نمایشگاه سی نما از سینما دیدن کرد. وی در حاشیه این دیدار با بابک برزویه، عکاس سینما درباره آثار به نمایش درآمده در این سینما گفتوگو کرد. نمایشگاه عکس بابک برزویه با نام سی نما از سینما شامل مجموعه عکسهای فیلم های اخیر این هنرمند است که در قالب ۱۰ مجموعه که هر مجموعه شامل ۳ عکس صحنه در قطع ۱۰۰*۷۰ و هشت عکس پشت صحنه در قطع ۳۰*۴۵ رونمایی خواهد شد.
مجموعه عکسهایی از فیلمهای حکم و جرم و محاکمه در خیابان و متروپل اثر مسعود کیمیای و فیلم هیس دختران فریاد نمیزنند اثر پوران درخشنده و فیلم اخراجیهای ۱ و رسوایی و معراجیها اثر مسعود ده نمکی و فیلم فصل فراموشی فریبا، اثر عباس رافعی در این نمایشگاه عرضه خواهد شد.
این نمایشگاه شنبه هجدهم بهمن با حضور حجت الله ایوبی در ساعت ۱۸ در پردیس ملت رونمایی میشود. شایان ذکر است پیشتر بابک برزویه سیمرغ بلورین بهترین عکاس فیلم برای فیلم سفر به چزابه اثر زنده یاد رسول ملاقلیپور از پانزدهمین جشنواره بیناللملی فیلم فجر را دریافت کرده است. تندیس طلایی بهترین عکاس فیلم در نهمین جشن سینمای ایران خانه سینما ۱۳۸۴ برای فیلم حکم از دیگر موفقیتهای برزویه است.
۹:۴۴ ـ فیلم «لامپ صد» به کارگردانی سعید آقاخانی، نخستین فیلمی است که پس از جشنواره در سینماها اکران عمومیاش را آغاز میکند و نمایشش دقیقاً از روز جمعه ۲۴ بهمن ماه آغاز میشود. «لامپ صد» که در جشنواره سی و دوم فیلم فجر رونمایی شد، تاکنون فرصت اکران نیافته است. این فیلم داستان زندگی فرزین با بازی «محسن تنابنده» را روایت میکند که دچار اعتیاد به مواد مخدر است و خانوادهاش را در داستان درگیر ماجراهایی میکند. محسن تنابنده، ساره بیات، مسعود کرامتی، پوریا پورسرخ، نیما شاهرخ شاهی و حمید لولایی ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
۹:۵۱ ـ حجتالاسلام سیدعلی طاهری سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به اینکه این روزها کمیسیون فرهنگی و دیگر کمیسیونهای مجلس، بهشدت درگیر بررسی بودجه سال ۹۴ هستند، گفت: برای بررسی بودجه تا اوایل اسفند درگیریم و برای همین، هنوز خودم نتوانستهام هیچ یک از فیلمهای سی و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینم.
وی در پاسخ به اینکه چطور از مسائل و چالشهای فیلمهای این دوره از جشنواره مطلع میشود، بیان کرد: ما دوستانی داریم که مشغول به فعالیتهای سینمایی هستند و اگر هیچ یک از اعضای کمیسیون فرهنگی موفق نشوند فیلمها را ببینند، آنها به دلیل اینکه با کمیسیون مرتبط هستند، با پایان جشنواره، جمع بندی کاملی از نقاط قوت و ضعف جشنواره سی و سوم به ما ارایه میدهند.
حجت الاسلام طاهری در پایان با اشاره به اینکه چگونه درباره فیلمهای این دوره از جشنواره به نتیجه مشخصی خواهند رسید، گفت: با توجه به بررسی بودجه، فرصت برای تماشای فیلمها محدود است؛ اما اگر گزارشی درباره فیلمی به ما برسد، شرایطی فراهم خواهیم کرد تا فیلم در کمیسیون و یا سالنی نزدیک به وزارت ارشاد به نمایش گذاشته شود و آن را ببینیم.
۱۰:۱۰- نمایش فیلم «طعم شیرین خیال» تازهترین ساخته کمال تبریزی در سالن اصلی کاخ جشنواره آغاز شد. طعم شیرین خیال، داستان شیرین است که ماجرای آشنایی خود و خانوادهاش با کسی را که قرار است به خواستگاری او بیاید، روایت میکند. در این فیلم شهاب حسینی، نازنین بیاتی، نادر فلاح، نازنین فراهانی، عیسی یوسفیپور، پریوش نظریه، مهدی بجستانی و آسیه سلطانینژاد ایفای نقش میکنند..
10:31- فرزاد موتمن کارگردان «خداحافظی طولانی» درباره انتخاب بازیگران فیلمش به مهر گفته است: واقعیت این است که در ابتدا بازیگران دیگری برای این نقش مد نظرمان بودند اما مثلا یکی از آنها آمریکا بود،
دیگری میگفت زودتر فیلمبرداری را تمام کنید، چون من باید به آمریکا بروم؛ یک بازیگر دیگر تازه از آمریکا آمده بود و شبی دو اجرای تئاتر داشت. اصولا این سالها بیشتر بازیگران ما همگی آمریکارو شدهاند. اصولا ما برای بازیگر مرد در سنین میان سالی ۴۵ – ۵۰ سال با محدودیت بازیگر روبهرو هستیم. یک روز که خیلی کلافه بودیم و بازیگر مناسبی هم پیدا نمیکردیم مدیر تولید کار پیشنهاد حضور سعید آقاخانی را مطرح کرد که به محض اینکه اسمش را به زبان آورد، سکوتی در جمع حاکم شد و من اولین کسی بودم که سکوت را شکستم و گفتم بگویید بیاید.
- زمانی که من فیلمنامه را خواندم اول از هر چیز به یاد فیلمهای وسترن افتادم. این تشابه هم به لحاظ تماتیک و هم از نظر لوکیشنها به ذهن متبادر میشود. خیلی از وسترنها به این شکل شروع میشوند که مردی غریبه وارد یک شهر میشود و همه نگاهها به او برمیگردد. به نظر میرسد مرد با این شهر و مردمش قبلا مراوداتی داشته به این ترتیب که این مرد چیزی را از مردم شهر پنهان میکند یا مردم شهر مسألهای را از مرد مخفی میکنند. این مرد یکراست میرود به دفتر کلانتر. در «خداحافظی طولانی» هم همین موقعیت را داریم. مردی وارد کارخانهای میشود و همه نگاهها به سمتش جلب شده و به نشانه اعتراض به حضورش در آن فضا دستگاهها خاموش میشود.
این مرد یکراست میرود سراغ صاحب کارخانه و شغل قبلیاش را طلب میکند. به همین جهت من این فیلم را کاملا وسترن دیدم. حتی فیلم از نظر لوکیشن هم همین فضا را تداعی میکند. ایستگاه و ریل قطار، جاده و قبرستانی که در ارتفاع قرار دارد، همگی المانهای فیلم وسترن هستند که در این فیلم وجود دارند. بنابراین من از همان ابتدا قاب بندیها را وسترن دیدم و برای مرتضی غفوری مدیر فیلمبرداری فیلم، وسترنهای مدرنتر مثل «پاریس تگزاس» ویم وندرس را مثال میزدم. چون به اعتقاد من «پاریس تگزاس» هم یک وسترن است و خیلی ویژگیهای مشترک با این فیلم دارد البته اصلا قصد مقایسه ندارم چون این فیلم به نظرم یک شاهکار است و ما اصلا به گرد پای این فیلم هم نمیرسیم اما از لحاظ تماتیک «پاریس تگزاس» هم فیلم وسترن است هم عشقی و هم داستان مردی که دارد با خاطرهای زندگی میکند.
چون «خداحافظی طولانی» را یک وسترن دیدیم پس خیلی هم کلاسیک به آن نگاه کردیم. هرجا کاراکتر ساکن است ما هم ساکن بودیم و هرجا که حرکت میکند ما هم حرکت کردیم فقط امیدوارم فرم را درست رعایت کرده باشیم.
۱۰:۴۵- هادی مقدم دوست کارگردان و فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون «ماهی سیاه کوچولو» در بخشی از یادداشتش درباره این فیلم نوشته است: «جنگل» در این فیلم به عنوان یک تک لوکیشن مورد بهره برداری خوبی هم از حیث داستانی و هم از ساخت و عناصر فنی و موارد مرتبط به کارگردانی قرار گرفته است. فیلم «ماهی سیاه کوچولو» در دل تک لوکیشن خود یعنی جنگل یک درام سیاسی پرکشمکش و پرکنش را که مایل به روانشناسی است میسازد. این جسارت در سینمای ایران قابل ستایش و حتی قابل مطالعه است. جسارت خروج از موجهای سینمایی و ورود به عرصههای بصری و مضمونی جدید و جذاب از این فیلم یک فیلم متفاوت ساخته است.
۱۱:۰۰- فریدون صدیقی روزنامه نگار و مدرس ارتباطات درباره جشنواره فیلم فجر یادداشتی منتشر کرد. در متن این در این یادداشت آمدهاست:
«صدای سکوت در سینما را باید شنید، حق با استاد است؛ هیچکاک.
در نمای پایانی «زیر درختان زیتون» استاد کیارستمی، صدای سکوت، زمزمه درونی مشترک ما با بازیگران است. بیژن نجدی میگوید؛
بوی انار را بدون انار
و سرخی انار را بدون انار
باور کن
حضور صدا را بیآنکه صدایی شنیده شود
با دستهای بسته دور انار
باور کن
۱ـ زندگی، روی پرده راه میرود، درست مثل خود ما که در شفقت و ستیز با رؤیاها، آرزوها و کابوسهای ناتمام در زندگیمان هستیم. وظیفه فیلم سینمایی عینی کردن غیرواقعیهای زندگی ماست؛ رؤیاها، آرزوها و کابوسها (در میان ستارگان، کریستوفر نولان)
مفهوم را ساده کنیم فیلم سینمایی میباید حقیقت را تصویر کند، نه واقعیت را، چرا که واقعیت عینی و مشهود است، آنچه نامشهود است، حقیقت است؛ صدایی که شنیده اما دیده نمیشود.
۲ـ آیا دراماتیزه کردن حقیقت وظیفه فیلمهای سینمایی است؟ بیتردید، چون تصویر واقعیت عریان، مستند کردن واقعیت است. فیلم سینمایی، روایی و داستانی است و البته هیچ روایت و داستانی غیردراماتیک نیست و میدانیم هیچ داستانی بیپایان نیست، حتی پایان باز.
۳ـ شک ندارم عینی کردن سینمایی آرزوها، رؤیاها، کابوسها و تخیلات قایل بودن به یک موجود با رفتار مستبدانه است. همینطور است اساساً فیلم سینمایی ـ با داشتن مؤلفههای فیلم سینمایی ـ دستور میدهد، دستور نمیپذیرد. سکوت نمای پایانی جدایی نادر از سیمین، پرسشگری ـ صدای درونی بیننده ـ از خود است. پرسش کردن، فرمان دادن است. آیا فرمان دادن یک خصلت مستبدانه نیست؟ اگر هست، پس کار فیلم سینمایی استدلال کردن نیست. توضیح دادن است. آیا «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» اصغر فرهادی توضیح میدهد یا پرسش میکند؟ پاسخ روشن است؛توضیح. چون ما با فیلم سینمایی روبه رو هستیم با درامی به نام زندگی.
۴ـ جشنوارههای فیلم ـ اینجا فیلم فجر ـ بازنمایی عینی آرزوها و رؤیاهای نوبهنو جوانانی است که در مکاشفه خود و پیرامون خود، جسورانه تن به آزمون و خطا میدهند و اساساً وظیفه جشنوارهها فرصت دادن به آزمون و خطاهاست. عینتهایی که امکان دیگری به ما برای دیدن مضامینی را میدهند که اگر بار اول هم با آنها آشنا شدهایم این بار ممکن است امکان ملاقات با یک دوست را فراهم کنند. فیلماولیها، فیلم دومیها و حتی سومیها.
۵ـ امیدوار باشیم به سینمای جوانان، امیدوار باشیم و نگران نباشیم کسی برای فرار از دود وارد آتش شود. سینما زندگی است و هیچ زندگی بدون آتش و دود نیست. بیژن نجدی میگوید:
دستی از من
در آغوش آب»
11:34- محمد پیرهادی تهیهکننده فیلم سینمایی «روباه» با انتقاد از متولیان بخش آرای مردمی سی و سومین جشنوار فیلم فجر به مهر گفت: به صراحت اعلام میکنم مسئولان طرح جمع آوری آرای مردمی در خانه سینما درباره خروج این فیلم از گردونه آرای مردمی بی تدبیری کردند. ما در سینماهای مردمی به وضوح شاهد هستیم که مخاطب با «روباه» ارتباط برقرار میکند.
محمد پیرهادی درباره روند اجرای طرح آرای مردمی توسط خانه سینما عنوان کرد: بر اساس اظهارنظر مسئولان برگزاری آرای مردمی در خانه سینما، این ادعا وجود دارد که طبق آیین نامه فیلمهایی که از روز چهارم جشنواره اکران خود را آغاز میکنند در آرای مردمی لحاظ نمیشوند و مدعی هستند که این مطلب را به مسئولان برگزاری جشنواره سی و سوم فیلم فجر نیز اعلام کردهاند. براساس این ادعا به دلیل اکران «روباه» از روز چهارم جشنواره، این فیلم از دایره محاسبات آرای مردمی حذف شده است. البته من به عنوان تهیه کننده سینما دلخوری و ناخرسندی خود و عوامل فیلم را از این موضوع به مسئولان برگزاری جشنواره اعلام کردم.
پیرهادی با اشاره به این مطلب که برنامهریزی اکران فیلم «روباه» در جدول برنامهریزی به هیچ عنوان دست آنها نبوده است، گفت: صاحبان فیلم اختیار و به عبارت بهتر تصمیمی مبنی بر اینکه این فیلم سینمایی در چه روزی از جشنواره اکران شود، نداشتند و آنچه در جدول برنامه ریزی درج شده بود، براساس برنامه ریزی انجام شده توسط مسئولان برگزاری جشنواره بود.
این تهیه کننده سینما در پاسخ به اینکه آیا آماده نبودن «روباه» نمایش آن را به روز چهارم انداخته است، عنوان کرد: فیلم سینمایی «روباه» طبق تعهدی که به جشنواره فیلم فجر داشتیم تحویل داده شد و شاهد این ادعا هم درخواست مسئولان برگزاری جشنواره فیلم فجر مبنی بر نمایش این فیلم در مراسم افتتاحیه است. درخواست مسئولان برگزاری جشنواره فیلم فجر مبنی بر نمایش این فیلم در مراسم افتتاحیه، نکتهای است که برای اولین بار مطرح میکنم و این درخواست حکایت از آماده بودن فیلم دارد؛ بنابراین، بهانه آماده نبودن فیلم «روباه» برای نمایش آن روزهای نخست جشنواره را از اساس نمیپذیرم.
۱۱:۴۲ـ کمال تبریزی کارگردان «طعم شیرین خیال» قبل از نمایش فیلم خود در برج میلاد از دو مورد ممیزی این فیلم صحبت کرد و هنگام نمایش فیلم، دیالوگهای حذف شده را بلند گفت. او پیش از شروع نمایش فیلم «طعم شیرین خیال» در برج میلاد با انتقاد از ممیزیهایی که به فیلمهای جشنواره اعمال میشود، گفت: پیش از این چنین مرسوم بود که فیلمها بدون ممیزی چندانی به جشنواره میآمدند، اما گویا امسال وضعیت تغییر کرده است.
وی با اشاره به دو مورد ممیزی که به فیلمش وارد شده است، یادآور شد: مسئولان به من اصرار کردند دو جمله را از فیلمم حذف کنم؛ یکی در صحنهای که دانشجو از استادش درباره انرژی هستهای میپرسد که به من گفتند این باید تغییر کند. بسیار اصرار کردم که این اتفاق نیفتد اما نپذیرفتند پس من به جای آن انرژی شیمیایی گذاشتم.
کارگردان «طعم شیرین خیال» در مورد ممیزی دوم نیز گفت: نکته دیگر زمانی است که شخصیتهای فیلم در مورد یک فرد زندانی صحبت میکنند. یکی میپرسد فلانی زندانی سیاسی بوده و در جواب میشنود که ما اصلا زندانی سیاسی نداریم.
تبریزی که با تشویق حاضران در سالن مواجه شد، اعلام کرد زمان نمایش فیلم خودش با صدای بلند این دو جمله را تکرار خواهد کرد. هنگام نمایش فیلم در سالن تاریک مرکز همایش همایشهای برج میلاد زمانی که شهاب حسینی از انرژی شیمایی میپرسد کمال تبریزی بلند بیان میکند انرژی هستهای.
۱۲:۰۵- نشست نقد و بررسی فیلم «طعم شیرین خیال» با حضور برخی عوامل این اثر سینمایی از جمله علی تبریزی (فیلمبردار)، آسیه سلطانی (بازیگر)، سخاوتدوست (آهنگساز) و فرهاد یوسفی برگزار شد.
تبریزی در نشست پرسش و پاسخ فیلمش که با اهالی رسانه سخن میگفت درباره شعارزدگی در این فیلم گفت: از زمان نوشتن فیلمنامه و بعد در طول ساخت فیلم فکر میکردم حرفی را میزنیم که همه یا اغلب گوشها برای شنیدن آن بسته است و ما مجبور بودیم فریاد بزنیم و شعار بدهیم تا آنهایی که خواب هستند یا خود را به خواب زدهاند بیدار شوند و به موضوع فکر کنند. اگر جایی احساس میشود که فیلم شعار میدهد، خودم هم این احساس را داشتم، ولی ابایی از آن وجود نداشت. «طعم شیرین خیال» را میشد، پیچیدهتر و عمیقتر کرد. اما شاید همین موضوع باعث میشد برخی از مسائل گنگ شود در حالی که من قصد داشتم فیلم را برای مخاطب عام و همه مردم کوچه و بازار بسازم تا تأثیری روی زندگی روزمره آنها داشته باشد.
کمال تبریزی در پاسخ به اینکه چطور در شرایط فعلی و با وجود ذهن خاکستری مردم چنین فیلم امیدوارانهای ساخته است، گفت: آنچه در فیلم بر آن تأکید میشود، ولی شاید توجه شما را جلب نکرده، این است که متاسفانه در کشورمان مسائل خوب را فقط در خیال میتوانیم، ببینیم به همین دلیل باید دست به دست هم بدهیم تا این خیالها را به واقعیت تبدیل کنیم. من هم موافقم که ما شرایط خوبی نداریم اما اگر این خیال را هم از خودمان بگیریم، هیچ گونه ادامه حیاتی نخواهیم داشت. آنچه در این فیلم میبینید، واقعیت نیست بلکه خیال است و کشورهای جهان سوم باید تصور کنند چه آرمانها و خیالهایی میتوانند داشته باشند و آن را چگونه میتوان به واقعیت تبدیل کرد.
کمال تبریزی در بخش دیگری از سخنانش درباره انتخاب بازیگران این فیلم که با بازی شهاب حسینی و نازنین بیاتی و نادر فلاح همراه بود، گفت: اگر امکانش بود میخواستم همه بازیگران را از استان کرمان انتخاب کنم، آن هم به خاطر موضوع و محیطی که در آن کار میکردیم؛ اما نشد و براساس نیاز به استفاده از بازیگران حرفهای رسیدیم که البته برای لهجه آقای نادر فلاح به دادمان رسید و کمک خوبی را به ما کرد.
او با اشاره به محل فیلمبرداری «طعم شیرین خیال» که در کرمان بود، گفت: کرمان بهترین نقطه ایران برای استحصال انرژیهای نوست و بیشتر بادهای موسمی در آنجا میوزد، اگر دولت میتوانست روی استان کرمان سرمایهگذاری کند، مقدار انرژی که میتوانست به دست بیاورد شامل یک سوم کل انرژی مورد نیاز کل کشور میشد.
نازنین بیاتی بازیگر این فیلم هم درباره اینکه در نقشهای مثبت کلیشه شده و آیا تمایلی به حضو در نقش منفی هم دارد یا خیر، بیان کرد: سعی کردم در نقشی کلیشه نشوم و به نظرم این نقش هم کلیشه نبود اما دوست دارم در نقشهای دیگری هم خودم را محک بزنم.
12:30- دکتر یونس شکرخواه استاد دانشگاه در یادداشتی درباره سینمای ایران نوشت: بعضيها به جهان سلام ميكنند؛ بعضيها به سينما. انگار هنوز رفت و آمد بين واقعيت و ذهنيت؛ حقيقت و مجاز، يك اپيزود بيپايان است. كيمياگري سينما براي بعضيها فقط و فقط در قصه رخ ميدهد. براي بعضيها اين فقط ايماژهاي غيرعادي هستند كه چسب دارند. عدهاي تدوين را راز شروع و پايان فيلم ميدانند. براي بعضيها سينما خميرمايه زندگي روشنفكري است و براي جمعي ديگر فقط فرهنگ عامه.
براي خيليها عكس، حقيقت است نه فيلم، اما براي ژان لوك گدار، سينما حقيقتي است كه در هر ثانيه ۲۴ بار رخ ميدهد. سينما براي رومن پولانسكي يعني فراموشي حضور در سالن، براي ديويد لينچ مترجم ايدهها و براي مارتين اسكورسيزي هر آنچه درون كادر است و البته بيرون كادر.
عدهاي بر اين باورند جهان سينما بدون پول به جايي نميرسد؛ اگر چنين بود فرانسويها ميرسيدند، جمع ديگري هم ميگويند سينماي پولدار اما بدون ايده؛ هم به جايي نميرسد؛ اما حتي همين بيايدهگي هم ممكن است پول بياورد هم براي باليوود هم براي هاليوود.
اما پرسش ايراني اين ماجرا مي تواند اين باشد كه سينماي ايراني چه در كادر خود دارد؛ پول؛ ايده، قصه و ... سينما را يك مربع ميسازد و از درون همين مربع است كه رئاليسم اجتماعي بريتانيا، اكسپرسيونيسم الماني، نئورئاليسم ايتاليايي، موج نو و امپرسيونيسم فرانسوي؛ سورئاليسم اسپانيايي؛ مونتاژ ديالكتيكي روسي و... سر بر ميآورد. ضلعهاي مربع سينما را ميتوان در چهار تابلو به تصوير كشيد: جنبه ادبي، جنبه درام، جنبه سينمايي و جنبه زباني.
تابلوی اول؛ جنبه ادبی: هر جنبه سینما که شانه به متن بزند؛ چه در تم و چه در زاویه دید و یا در وام گرفتن کاراکترها و نمادها و صحنهها؛ دارد به نوعی رفتار ادبی از خود بروز میدهد. مرادم ادبیات به مفهوم کلاسیک آن نیست. رفتار ادبی خود سینماست که ممکن است از یک نماد؛ تصویری تکرار شونده بسازد و یا از همنشینی افقی عناصر؛ برساختهای نمادین و متفاوت از پارادیمهای واقعی بیرون سینما بیافریند. خلاصه کنم، سینما در جنبه ادبی خود «یکی بود یکی نبود» خودش را میسازد. سناریوها و روایتهای خودش را دارد و دکوپاژها و فراز و فرودها؛ داستانکها وتعلیقهای خاص خودش را.
تابلوی دوم؛ جنبه درام: این جنبه به بازیگری؛ لباس، گریم و دیالوگ و به باور پذیرسازی کاراکترها ربط دارد و به لوکیشن و.... نه قرار است زیره به کرمان ببرم و نه ذغال سنگ به نیوکاسل؛ پس صرفا بسنده میکنم به همین حد و میگویم همین جنبه هم هست که میتواند رد پای یک کارگردان را حتی در هر پلان اثرش به جا بگذارد (نمونه من مولف شاخص؛ آقای عباس کیارستمی است) اما این کارگردان و بهتر است بگویم این کارخانه تک نفره تمایل سازی به شیوه دراماتیک، نمونه معرف و کارت ویزیت سینمای ایران نیست، ولی نماینده درخشانی است برای نور افکندن بر قصه مربوط به سینما در جهان بزرگ هنر ایرانی و حظ بردن از ژانر خودش.
تابلوی سوم؛ جنبه سینمایی: این جنبه برای سینما دوستان و دست اندرکاران صنعت سینما هیچ نیازی به توضیح ندارد. آنچه در کنار این ضلع چیده میشود، همه چیزهایی است که ابزارهای ویژه خود سینما هستند که نور میسازند که صدا میسازند که تصویر و جلوهگریهای ویژه.
تابلوی چهارم؛ جنبه زبان: حتما باید به احترام یاد کنم از علی حاتمی با یک قدردانی ممتد برای چشیدن حلاوت همه حرفهایی که زد و رفت. جای این نشان بیبدیل که همگرا کننده همه مهارتها بود برای تمرکز بر کلام و متن؛ برای تمرکز بر دالها و مدلولها به شدت خالی است. استاد نشانهشناس، معنیشناس و نحو ساز زبان سینما علاوه بر تسلط بر سایر جنبهها حتما بدون راش اضافه در این عرصه کار میکرد.
مطالعات فیلم صد البته طبقهبندیهای دیگری هم دارد که میتوانند طرف توجه باشند. اما به گمان من دو ضلع از مربع مورد بحث میتوانند به طرز موثرتری در تکوین انگارهای به نام مکتب ایرانی سینما ایفای نقش کنند: جنبه ادبی و جنبه زبانی.
اینترنت به مثابه بزرگترین سیستم ارتباطی که بشر تا کنون به دست آورده است، زیستبوم جهانی معاصر ما را با کلیکهایی که زده میشود، سراپا دگرگون ساخته و به عنوان نمونه با «دروغهای واقعی» و با دایناسورهای دیجیتال «پارک ژوراسیک» و «متریکس» سرزمین سینما را هم فتح کرده است. متأسفانه دیجیتالیسم به تدریج این کره خاکی را عاری از تنوع میسازد. حالا دیگر لازم نیست به جاده ابریشم زد، برای تماشای فرهنگهای گوناگون در چین و ماچین؛ حالا در زمانه بزرگراههای دیجیتال، ارتباط خاک و فرهنگ گسسته شده و همه دارند شکل هم میشوند و برای دیدن و تجربه کردن به مهاجرت و سفر نیازی نیست. کافی است ماوس را به دست بگیری و بتازی در جهانی به اندازه ماوس پد. همین.
حالا حتی ژانرها دست در دست یکدیگر حرکت میکنند و تمایزهای فرهنگی، سرزمینی و رفتاری خود را به فراموشی سپردهاند؛ هم هیچکاکها تکثیر شدهاند و هم شاتها؛ واقعا سخت است اگر چشم بسته وارد یک فرودگاه شوی بدانی در کدام شهر هستی؛ دور تا دورت را برندهایی گرفتهاند که همه جا هستند؛ هیچ وقت فرودگاهها این قدر شبیه به هم نبودهاند. درست مثل همه جشنوارههای سینما، آکادمی اسکار امریکایی مثل اسکار انگلیسی بفتا؛ کن فرانسوی مثل برلین و لوکارنو و گولدن گلوب و... فرش قرمز و.... فلاشها و سلفیها و... .
تمام کنم. به گمانم دو جنبه ادبی و زبانی سینما میتوانند سینما را به خاک گره بزنندو به فرهنگ و به تنوع و ریلهایی شوند برای بازگشت به اوریژینال شدن که مثل همیشه سنگ پایه مکتب سازی سینما بوده است.
تکرار میکنم سینما یک مربع است و بنابراین دو جنبه دراماتیک و سینماتیک را هرگز نادیده نمیگیرم؛ اما میگویم مکاتب سینمایی بیشتر به دو ضلع ادبی ـ زبانی سینما به مثابه جنبههای لوکال تکیه کردهاند؛ حال آنکه آن دو ضلع دیگر جنبه گلوبال سینما هستند. به گمان من ستارگان و در یادماندگانی چون پرویز پرستویی؛ پرویز کیمیایی، خسرو شکیبایی؛ علی حاتمی و... به خاطر گلوبالیسم سینمایی نیامدند به خاطر خودشان آمدند و به همین خاطر هم هست که نه رفتهاند و نه خواهند رفت. اینها بوی مکتب سینمایی میدهند. اینها روی خمیر پیتزای سینما؛ جنس خودشان را ریختند. سینمای خودشان را ساختند وما را به فکر فرو بردند و به رویا کشاندند. مثل همه اوریژینالها که نقطه نمیگذارند؛ علامت سؤال میگذارند.
۱۲:۴۵ ـ اکران فیلم مستند «سفر به امادای» به کارگردانی فرشاد افشینپور در سالن اصلی برج میلاد آغاز شد. این فیلم در یک ساختار زمانی چهارفصل و در یک بازه مکانی بیست هزار کیلومتر مربعی، بیش از سی گونه جانوری مختلف نظیر عقاب طلایی، کوکر، کل و بز کوهی، سنجاب زمینی و به ویژه فرمانروای باشکوه این سرزمین، گرگ خاکستری ایرانی را به تصویر میکشد. «سفر به آمادای» ضمن نمایش چرخه حیات طبیعی این سرزمین، اسراری شگفتانگیزی از زندگی موجودات مختلف در زمستان جانفرسا، تابستان سخت و خشک، پاییز هزار رنگ و بهار پر هیاهوی آن را در مدت زمان ۶۱ دقیقه بازگو میکند.
13:00- همایون اسعدیان، فیلمساز برجسته ایرانی معتقد است مسالهای به نام «نقد اجتماعی» در سینمای ایران به شدت سخت شده است. انبوهی از سوءتفاهمها و فشارها از نهادها و مراکز مختلف، سینمای اجتماعی را به شدت تحت فشار قرار داده است. او در این باره به تسنیم گفته است؛
- این روزها به مراتب درباره «سیاهنمایی» حرف میشنویم. تا به حال تعریف واضحی از سیاهنمایی از کسی شنیدهاید؟ سیاهنمایی یک لغت تفسیربردار است. ممکن است شما در رابطه با یک اثر بگویید سیاه نمایی است اما من میگویم نیست، چون برای آن متر و پارامتر نداریم. سریالی به نام «جرم و جنایت». سریال خوبی هم هست و ویژه جرایم جنسی در نیویورک است. این سریال تصویری از نیویورک به شما میدهد که با خود میگویید اینجا که اصلا جای زندگی نیست و یک مشت بیمار در آنجا زندگی میکنند. اما جامعه آمریکا با ساختن این سریال نلرزیده است. حالا «خانه پدری» چگونه میتواند جامعه ایران و نظام را بلرزاند؟ برخی از ما اصلا متوجه نیستیم که وقتی میگوییم این فیلم در جهت تضعیف نظام است، با این حرف، نظام را تضعیف میکنیم و آن را ضعیف جلوه میدهیم. آیا یک فیلم می تواند نظام را تضعیف کند؟ این حرف را آنهایی میزنند که در واقع در ذهنشان نظام آنقدر سست است که با یک فیلم تضعیف شود. این همان اما و اگرهایی است که وارد ماجرا میشود.
- من نمی خواهم از خودم و همکارانم دفاع کنم. معتقدم برخی از فیلمهایی که میسازیم واقعا همان صفحه حوادث روزنامههاست و برخیهایش را هم ما میچینیم و داد میزند که طبیعی جامعه است. برخی از ما وقتی میخواهیم بگوییم فیلم ما اجتماعی است، یکسری از معضلات را همینطور پشت هم میگذاریم، این معضلات طبیعی قصه ما نیست. نمیخواهم اسم بیاورم اما فیلمهایی بوده که من بعد از دیدن آنها حالم بد شد و گفتم اینها دروغ است، چون چیدمان طبیعی قصه به این اتفاقات و معضلات نرسیده است بلکه این را فیلمساز ساخته است تا اعصاب مخاطب را با ظاهر یک فیلم اجتماعی خرد بکند.
ـ نقد اجتماعی در کشور ما بسیار سخت است. دهها سوژه وجود دارد که حتی نمیتوان به آنها نزدیک شد. اختلاس ۳ هزار میلیاردی را در نظر بگیرید. من باید در نظام بانکی چه چیزی را بررسی کنم و بگویم کجای این نظام بانکی فاسد بوده است که چنین اتفاقی در آن افتاده است؟ نمیشود سراغ این مسائل رفت، چون به همه برمیخورد. همه ما هم که پشت میز میرویم، عین نظام میشویم. نظام در ما عینیت پیدا میکند. مقدس میشویم و بنابراین طبق معمول نقد ما یعنی نقد نظام و لابد توهین به ما یعنی توهین به نظام. پس باید چگونه فیلم اجتماعی بسازیم؟
ـ از «بوسیدن روی ماه» ایراد میگیرند که چرا یکی کراوات دارد و شخصیت دیگر یک شکل دیگر است. خانواده یعنی همین، خانواده ایرانی اتفاقا یعنی همه اینها در کنار یکدیگر که با احترام دارند زندگی میکنند. البته اگر در همین حد بود، مشکل ما حل بود. اشکال سر این نگاه ایدئولوژیک است که میگوید روحانی که با سیاست کاری نداشته باشد، مطرود است. مگر داستان فیلم من این بوده؟ علاوه بر اینکه من در خاطرات همسر شهید باکری خواندم که میگوید در محله ما در ارومیه یک روحانی بود که با سیاست کاری نداشت و ما از او خوشمان نمیآمد و نمیرفتیم در مسجد پشت سر او نماز بخوانیم. اما یک روز شهید باکری آمد و گفت: من میخواهم بروم نماز بخوانم که من گفتم: به این مسجد نرو چون روحانی آنجا با سیاست کاری ندارد که شهید پاسخ داد: این دو را با یکدیگر قاطی نکنید او آدم خوب و درستی است و من میخواهم بروم و پشت سر او نماز بخوانم. حالا برخی از ما میگوییم اگر یک روحانی با سیاست کاری نداشته باشد آدم خوبی نیست و اگر روحانی تو در فیلمت با سیاست کاری نداشت، میگویند تو داری صحبت از سکولاریسم میکنی و خط میدهی و آنقدر از این تهمتها میزنند که دیگر ما احساس میکنیم که اوضاع خیلی خطرناک است و باید سکوت کنیم.
ـ خوشبختانه شانس آوردیم که از بالا گفتند فیلم «طلا و مس» خوب است وگرنه قضیه ادامه پیدا میکرد. این نگاه خطرناک است. اتفاقا مشکل ما هیچ وقت با رأس نظام نبوده است بلکه وقتی به پایین میآید قضیه خراب میشود. آقای عیاری در دیدار ۱۰۰ کارگردان با رهبر حضور داشتند و در آنجا این بحث مطرح شد که جشنوارههای خارجی فیلمهای تلخ ایران را دوست دارند که ایشان ایستادند گفتند خیر. من فیلم آبادانیهای خود را به فستیوال کن فرستادم، قبول نکردند و یک نامه برای من فرستادند و گفتند که این فیلم تلخ است. حضرت آقا هم فرمودند ببین چه بوده که آنها هم صدایشان درآمده است. همه خندیدند. همین. بعد این ردههای پایین یک دفعه کاتولیکتر از پاپ میشوند و هرچه به پایینتر میآییم همه مجتهدتر میشوند و فتوا بیشتر میدهند.
۱۳:۱۴ـ صفی یزدانیان بیش از اینکه وجه فیلمسازیاش در میان مخاطبان سینما نمایان باشد، به یار و دوست علی مصفا، لیلا حاتمی و فردین صاحب الزمانی شناخته شده است. البته نباید فراموش کرد که یزدانیان علاوه بر سابقه نویسندگی و ترجمه در زمینه سینما، فیلمهای مستندی چون «در جست و جوی شهرزاد»، «نفس» و فیلمهای کوتاه «آنتراکت»، «قایقهای من» و چندین فیلم کوتاه دیگر را نیز کارگردانی کرده است. این کارگردان جوان سینما در سی و سومین جشنواره فیلم فجر با فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» در بخش نگاه نو حضور پیدا کرده درباره فیلمش به مهر گفته است؛
- همیشه آرزو داشتم فیلمی با همین بازیگران در شهر رشت بسازم؛ فیلمی در فضای ابری که در تصاویرش زمین همیشه باران خورده باشد و موسیقیاش بعد از تماشایش هم در یاد بماند. در مورد فیلمهای دیگر نمیدانم اما این فیلم خاص را میتوانم بگویم که بیش از آنکه عاشقانه باشد برایم مثل یکجور دعوت به بردباری است و فراموش نکردن و به زبان میلان کوندرا شاید بشود گفت یکجور دعوت به «آهستگی».
- فیلم دو رگه است اما هر دو رگهاش ایرانی است! ایرانیهایی با شخصیتهای فرهنگی متفاوت. از مشروطه به بعد اگر انگلیس برای ایرانیها نماد قالبی «سیاستورزی» بوده، فرانسه طبق همان کلیشه (و این یکی مختص نگاه ایرانی هم نیست) جایگاه رمانتیسم بوده است. در این نگاه، فرانسوی کاری ندارد جز اینکه شعر بخواند و آکاردئون بزند و عاشق بشود و درباره ادبیات و هنر بحث کند! رعایت این کلیشه را در کار وودی آلن هم چند بار دیدهایم، مثلا در «همه میگویند دوستت دارم» یا اخیرا در «نیمهشب در پاریس». ایرج رامین فر در طراحی فضا و لباسها، مدام روی مرز باریک حفظ این کلیشه و در عین حال خلق محیطی که هم از کدهای بومی، هم از سینمای ایران و هم از مثلا فیلمهای فرانسوی در آن نشانی باشد، راه رفت. به یک معنی، همان اتفاقی که در موسیقی میافتد در قابهای فیلم هم تکرار شده است.
۱۳:۳۰- کمال تبریزی در بخشی از گفتوگویش به تسنیم گفته است؛
- من از همان روز اول اعتقادی به آقای احمدینژاد نداشتم. همان موقعی که رأی آورد هم ما نه نفر شدیم و برای آقا نامه نوشتیم و گفتیم این راه نتیجهای ندارد. کماکان هم در آن هشت سال رفتار من و تعدادی دیگر از همفکرانم با این شیوه مدیریت مخالف بود. بعد هم که آقای شمقدری آمد و دیگر واقعا نمیتوانستیم این نحوه مدیریت را تحمل کنیم. من با شمقدری هم دانشگاهی بودم و از سالها پیش آشنا ولی نه من او را قبول داشتم و نه او من را. روشهایمان واقعا متضاد بود و با هم فرق میکرد؛ اما این آدم رأی آورد و شد رئیس جمهور؛ یعنی یک واقعیتی بیرون از من در جامعه وجود داشت که کاملا متفاوت با من داشت به راهش ادامه میداد و من آن را ندیده بودم. هیچگاه فیلمی نساختم که بخواهم علیه او در فیلمهایم بیانیه بدهم. در حالی که همچنان در کل این هشت سال مخالف او بودم.
این همان مرزی است که میگویید. ما به عنوان یک ایرانی باید نسبت به سیاست عکسالعمل داشته باشیم ولی به هیچ وجه به عنوان یک هنرمند نباید سیاسی شویم. وقتی هنرمند سیاستمدار میشود و یا آلوده سیاست، آن وقت است که مجبور میشود شعارهای تندی بدهد که اصلا در حوزه هنر نیست. علاوه بر اینکه اگر یک هنرمند عشق و علاقه و آرمانش نسبت به وطن را در نظر بگیرد و فکر کند که او هم یکی از آحاد این جامعه است دیگر هیچ وقت به جامعهاش خیانت نمیکند. خودش را کسی از مردم میداند و در کنار مردم. چنانچه به اعتقاد من الان هم همین است. همین الان که جامعه ما این همه بحران زده شده است اگر جنگی صورت بگیرد من مطمئنم همه دوباره دعواها را کنار میگذاریم و میرویم میجنگیم. معمولا هم این جور هنرمندها امکان ذهنی ترک ایران برایشان وجود ندارد. کمال تبریزی فقط وقتی در ایران است کمال تبریزی است.
۱۴:۱۰- فیلم سینمایی «در دنیای تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفی یزدانیان و تهیه کنندگی علی مصفا در سالن اصلی برج میلاد به نمایش درآمد. بر اساس داستان این فیلم، گلی بعد از بیست سال زندگی در فرانسه یکباره تصمیم میگیرد به ایران و به زادگاهش، شهر رشت سفر کند. فرهاد در رشت به استقبالش میرود و میگوید که آشنای قدیمی اوست، اما گلی اصلا او را به یاد نمیآورد. لیلا حاتمی، علی مصفا، زهراحاتمی، ابراهیم ضمیر، پیام یزدانی، کریستف رضاعی و زینب شعبانی بازیگران این فیلم هستند.
14:30- علی سرتیپی تهیهکننده فیلم سینمایی «شکاف» با تأکید بر لزوم حفظ و صیانت از تماشاگران سینمای ایران گفت: اگر قرار است در سینما رشد نداشته باشیم، دستکم میتوانیم همین تعداد تماشاگر را حفظ کنیم، زیرا در سال ۹۳ فروش فیلمها دو برابر شده و آثاری که در جشنواره سی و سوم حضور دارند، فیلمهایی است که از جشنواره جا ماندهاند و فیلم «محمد رسولالله(ص)» مجید مجیدی، نوید سال خوبی را برای سینمای ایران میدهد.
تهیه کننده فیلم «شهر موشها۲» درباره حضور جوانان فیلمساز و موج جدید ایدهها و فیلمهایی که به سینما تزریق شدهاند، اظهار کرد: در جشنواره سی و سوم آثار خوبی با حضور کارگردانان جوان دیدهایم اما فیلمهایی که مرتبط با سینمای بدنه باشند کمتر بودند. خوشبختانه شاهد تغییر ذائقه در مخاطب هستیم و همین امر موجب شده تا شاهد فروش خوب فیلمها باشیم. با توجه به مشکلات و کاستیهای تلویزیون، نسل جوان کشور به سینما روی آورده و این جای امیدواری دارد.
سرتیپی یادآور شد: فروش فیلمها در سینما ارتباطی به اوضاع اقتصادی مردم جامعه ندارد، زیرا با اندکی پول میتوان به همراه خانواده سفری کوتاه به سینما داشت، بنابراین این صنعت میتواند بهترین فروش را داشته باشد؛ همانطور که در زمان جنگ نیز این تجربه را داشتیم و امیدوارم که سینما از نظر اقتصادی بتواند شرایطی بهتر پیدا کند.
16:10- نشست خبری فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» با حضور عوامل این فیلم در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد. در ابتدا یادداشت کوتاهی از بابک حمیدیان خوانده شد. او در این یادداشت، با قدردانی از ساخت این فیلم، نوشته بود: «همراه با شما فیلم را دیدم و بسیار گریستم چرا که من هم عشقی از دست رفته دارم».
سپس یزدانیان درباره ورود دیرهنگامش به عرصه ساخت فیلم بلند سینمایی گفت: نمیتوانستم این فیلم را زودتر بسازم. شاید باید دستهجمعی بزرگ میشدیم تا برای ساخت این فیلم، مناسب میشدیم. خیلی پر ایده نیستم، اما از سالها پیش، ایده این فیلم را داشتم و از اول هم قرار بود لیلا حاتمی و علی مصفا در آن بازی کنند. علی مصفا مدتها زحمت کشید تا سرمایه ساخت فیلم را تأمین کند.
در ادامه، زهرا حاتمی درباره حضورش در این فیلم و احتمال ادامه یافتن فعالیت بازیگریاش، گفت: به خاطر دلبستگیهای خانوادگی دوست داشتم در این فیلم بازی کنم. ضمن اینکه اطمینان داشتم جمعی قابل اعتماد، این فیلم را میسازد. من فقط با همسرم، علی حاتمی کار میکردم و بعد از رفتن او، فقط یک بار در کنار داماد عزیزم، علی مصفا کار کردم تا اینکه آقای صفی یزدانیان که از دوستان نزدیک خانوادهٔ ماست، پیشنهاد بازی در این فیلم را مطرح کرد و چون جمعی خانوادگی و دوستانه بود، پذیرفتم.
علی مصفا، بازیگر و تهیهکننده این فیلم نیز با اظهار خوشحالی از ساخت این اثر گفت: برایم بسیار شیرین بود بعد از مدتها که در پی ساخت این فیلم بودیم، این اثر ساخته شد و به نظرم مورد پسند تماشاگران قرار گرفته است.
این بازیگر سینما در پاسخ به پرسشی دربارهٔ کار کردنش در زمینهٔ یوگا، توضیح داد: من یوگی نیستم. چند سال پیش برای فیلم «پری» آقای مهرجویی یوگا کار کردم و برای این فیلم هم مدتها تمرین کردم تا دوباره یادم آمد.
او در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» چقدر تحت تأثیر سینمای اصغر فرهادی است، با لحنی طنزآمیز گفت: احتمالا ایشان، آقای پیمان معادی را با من اشتباه گرفتهاند.
لیلا حاتمی نیز در سخنان کوتاهی گفت: هر بار که فیلم را میبینم، بیشتر آن را دوست دارم.
این بازیگر در پاسخ به پرسشی دربارهٔ اینکه بازیهای فیلم تا چه اندازه توسط او و علی مصفا طراحی شده است، بیان کرد: طراحی نکردیم، فقط سناریو را خواندیم و اجرا کردیم.
در این نشست، ایرج رامینفر، طراح صحنه این فیلم نیز با ارائه توضیحاتی دربارهٔ همکاریاش در این پروژه، گفت: تنها مشکل ما این بود که شهر رشت (لوکیشن فیلم) مانند تهران، گرفتار بساز و بفروشهای بدسلیقه است که این موضوع، کنترل رنگ را دشوار میکند. داستان فیلم ما، کهنه اما متفاوت است، بهدلیل موضوع عاشقانهای که دارد و این عشق رسما یکی از دو قهرمان داستان را به جنون میکشاند.
در ادامه، یزدانیان نیز دربارهٔ حضور نداشتن عنصر کشمکش در فیلم و اینکه این فیلم صرفا اثری نوستالوژیک است، توضیح داد: فیلم ما صرفا یک اثر نوستالوژیک نیست و بزرگترین کشمکش آن، خانوادهای است که متلاشی شده و تلاش میکنیم اجزای جداشده آن را کنار هم بیاوریم.
او دربارهٔ انتخاب نام فیلم نیز گفت: در این فیلم، ناهمزمانی وجود دارد و این موضوع، بسیار مهم است. از سوی دیگر، سالها پیش داستان «پاییز پدرسالار» اثر مارکز را خوانده بودم و نام فیلم را از یکی از دیالوگهای همین داستان گرفتم.
وی در پاسخ به پرسشی دربارهٔ تلفیق موسیقی ایرانی و فرانسوی در فیلمش، گفت: یکی از تمهای فیلم، نگاه ایرانی به غرب است و این تلفیق هم بر همین اساس رخ داده است.
یزدانیان در پایان با اشاره به حضور فیلمش در دو بخش «هنر و تجربه» و «نگاه نو» جشنواره فیلم فجر، گفت: حتما قرار نیست اکران عمومی ما در گروه هنر و تجربه باشد.
16:34- نامزدهای نهایی بخش «نگاه نو» جشنواره سی و سوم اعلام شد که «بدون مرز»، «جامه داران» و «چهارشنبه 19 اردیبهشت» بیشترین نامزدی را به خود اختصاص دادهاند:
*** نامزدهای بهترین فیلمنامه
۱ – مریم مقدم و بهتاش صناعیها برای فیلم احتمال باران اسیدی
۲ – امیرحسین عسکری برای فیلم بدون مرز
۳ – حمیدرضا قطبی و ناهید طباطبایی برای فیلم جامهدران
۴ – علی زرنگار، وحید جلیلوند و حسین مهکام برای فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت
۵ – آیدا پناهنده و ارسلان امیری برای فیلم ناهید
*** نامزدهای بهترین کارگردانی
۱ – امیرحسین عسکری برای فیلم بدون مرز
۲ – حمیدرضا قطبی برای فیلم جامهدران
۳ – وحید جلیلوند برای فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت
۴ – مصطفی احمدی برای فیلم نزدیکتر
*** نامزدهای بهترین فیلم
۱ – مجتبی امینی تهیه کننده فیلم بدون مرز
۲ – سیدجمال ساداتیان تهیه کننده فیلم جامه دران
۳ – محمدحسین لطیفی تهیه کننده فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت
شایان ذکر است هیأت داوران این بخش، چهار جایزه برای بهترین فیلمنامه،
بهترین کارگردانی، بهترین فیلم و جایزه ویژه هیأت داوری را اعطاء میکند. محمدمهدی عسکرپور، حسن بلخاری، رضا مقصودی، فرشته طائرپور و همایون اسعدیان
اعضای هیأت داوران بخش نگاه نو سی و سومین جشنواره فیلم فجر را تشکیل می
دهند.
16:40- نمایش فیلم سینمایی «نزدیکتر» به کارگردانی مصطفی احمدی آغاز شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «یک خانواده دوباره بعد از مدتها دور هم جمع میشوند». در این فیلم صابر ابر، پگاه آهنگرانی، پارسا پیروزفر، نازنین فراهانی، شیرین یزدان بخش، محمد بحرانی، فراز مدیری و ستاره اسکندری در این فیلم ایفای نقش میکنند.
پیش از نمایش این فیلم، زهرا حاتمی ـ همسر زندهیاد علی حاتمی ـ
همراه با دیگر عوامل سازنده این فیلم، در میان تشویق تماشاگران روی صحنه
رفتند. حاتمی که پس از سالها، یک بار دیگر روی صحنه رفته بود، گفت: آنقدر
خوشحالم که میخواهم گریه کنم.
همچنین ایرج رامینفر ـ طراح صحنه این فیلم ـ جای کارگردانهایی قدیمی را مانند بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، علی حاتمی و ... خالی کرد و بر آنها درود فرستاد.
صفی یزدانیان ـ نویسنده و کارگردان فیلم ـ نیز گفت: این فیلم، نسبت
کوچکی با فیلم «سوتهدلان» اثر زندهیاد علی حاتمی دارد و افتخار میکنم که
خانم زهرا حاتمی نیز در آن حضور دارد.
این فیلمساز تمام نمایشهای فیلمش را به علی حاتمی تقدیم کرد.
16:44- اسامی نامزدهای دریافت جوایز بخش هنر و تجربه جشنواره فجر سی و سوم به شرح زیر اعلام شد؛
۱ – امیرحسین ثقفی برای فیلم مردی که اسب شد
۲ – یلدا جبلی برای فیلم داره صبح میشه
۳ – بهتاش صناعی ها برای فیلم احتمال باران اسیدی
۴ – فائزه عزیزخانی برای فیلم روز مبادا
۵ – صفی یزدانیان برای فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟
شورای سیاستگذاری هنر و تجربه در این بخش به دو فیلم جایزه اعطاء میکند.
17:17- هیات داوران بخش سینمای حقیقت، اسامی نامزدهای دریافت جوایز جشنواره سی و سوم فجر را به این شرح اعلام کرد:
*** نامزدهای بهترین پژوهش و متن مستند:
۱ – محسن خانجهانی برای پژوهش فیلم مستند آزادراه
۲ – آریا شفائیپور برای پژوهش فیلم مستند سفر به آمادای
۳ – محمدعلی شعبانی برای پژوهش فیلم مستند سمفونی استیضاح
*** نامزدهای بهترین کارگردانی
۱ – معین کریمالدینی برای فیلم آتلان
۲ – محمد کارت برای فیلم بختک
۳ – مهدی گنجی برای فیلم من میخوام شاه بشم
*** نامزدهای بهترین فیلم
۱ – معین کریمالدینی تهیه کننده فیلم آتلان
۲ – محسن خانجهانی تهیه کننده فیلم آزادراه
۳ – فرشاد افشینپور تهیه کننده فیلم سفر به آمادای
حبیب احمدزاده، مهرداد اسکویی، محمدرضا اصلانی، محمدعلی فارسی و مانی
میرصادقی اعضای هیات داوران بخش سینمای حقیقت سی و سومین جشنواره فیلم فجر
را تشکیل میدهند.
۱۸:۳۰- نشست نقد و بررسی فیلم «نزدیکتر» با حضور مصطفی احمدی کارگردان، بهرام بدخشانی مدیر فیلمبرداری، نازنین فراهانی، شیرین یزدانبخش، صابر ابر، محمد بحرانی و فراز مدیری بازیگران برگزار شد.
- مصطفی احمدی درباره فیلمنامه این اثر گفت: باید بگویم فیلمنامهای که دیدید از هیچ اثری اقتباس نشده است و ایده کلی آن در همین گروه شکل گرفته بود اما ناگفته نماند که برخیها میگویند متن این اثر را از نمایشنامه «کودک مدفون» اقتباس کردم اما اینطور نیست واقعیت ماجرا این است که اصل قصه را برای اولین بار در اینجا میگویم. سالها پیش داستان کوتاهی تحت عنوان «خداحافظ برادر» را خواندم و در ذهنم این بود که از آن اقتباس کنم اما آنقدر فیلمنامهای که در دستمان بود پیرامون دغدغه و دلمشغولیهای هر کدام از ما قرار گرفت که دیگر فرصت فکر کردن به آن داستان کوتاه را هم نداشتیم.
- صابر ابر گفت: یکی از ویژگیهای این فیلم این بود که قبل از شروع فیلمبرداری تمام بازیگران نکات گفتنیشان را با کارگردان مطرح کرده بودند و زمانی که مقابل دوربین قرار میگرفتیم فقط قرارمان بود تا اجرای درستی داشته باشیم. اولین کار حرفهایم را در سینما با مصطفی احمدی و آتوسا قلمفرسایی (طراح صحنه و لباس) کار کردم و به همین خاطر حضورم در این اثر بسیار لذتبخش بود.
- مصطفی احمدی کارگردان فیلم «نزدیکتر» در ادامه نشست افزود: در مورد ریتم فیلم باید بگویم اگر نقدی وجود دارد مربوط به فیلمنامه است که در اجرا سعی شده به خوبی نشان داده شود و شاید خاصیت این فیلم به این شکل بوده است.
وی در مورد بازی بازیگران اظهار داشت: اگر لبخندهای بازیگران تا حدودی تصنعی است در حقیقت باید بگویم تقصیر آنها نیست چرا که من به عنوان کارگردان قصد این را داشتم دنیایی که برایم دلنشین است را به تصویر بکشم و در حقیقت نوعی نیاز در این باره حس میکردم. خوشبختانه بخش دولتی دراین فیلم به ما کمکی نکرد از این بابت خوشحالم که از این طریق توانستیم روی پای خود بایستیم. من با گروهی کار کردم که واقعاً دستمزد نجومی بازیگران و عوامل آن را ندیدم چیزی که خیلیها این را میگویند.
احمدی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران در مورد رعایت نشدن مسائل شرعی و عرفی در این فیلم اظهار داشت: من مثل شما نگاه میکنم و نگاهم اینگونه است که مام میهن و خانه پدری و مادری همیشه پذیرای فرزندانش است حتی اگر آنها تمام خطاهای دنیا را مرتکب شده باشند. معتقدم تا وقتی کار غیر شرعی انجام ندهی و پشیمانی نشوی درس عبرت نخواهی گرفت.
- نازنین فراهانی با انتقاد از برخورد غیر منصفانه برخی در این باره گفت: در این فیلم شخصیت رعنا متنبه میشود و به آغوش خانوادهاش برمیگردد.
19:00- فیلم سینمایی «روز مبادا» اثر فائزه عزیزخانی به نمایش درآمد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «مادر هوای رفتن کرده و زندگیش رنگ دیگری گرفته... اما اهل خانه او را باور نمیکنند.» ولیالله عزیزخانی، شیرین آقارضا کاشی، وحید عزیزخانی، مجید عزیزخانی، سمیرا مدنی، فرزانه گرایلی، شانی عزیزخانی، حسین کاکاوند، اعظم دهقان منشادی و هدیه تهرانی بازیگران این فیلم هستند.
19:28- مراسم معارفه فیلم سینمایی سینمایی ناهید در سینما ماندانا برگزار شد. در این مراسم آیدا پناهنده، کارگردان فیلم سینمایی«ناهید» در پیامی از مخاطبان فیلم خود تشکر کرد. متن پیام به شرح زیر است؛
سه سال است برای رسیدن برای چنین لحظهای که مردم فیلمی را که ساختهایم به تماشا بنشینند لحظه شماری کردهایم. افسوس که حال کنار شما نیستیم تا با نفس گرم شما فیلم را ببینم. آنچه را که لحظاتی دیگر خواهید دید حاصل تلاش جمعی گروهی نازنین از بهترینهای سینمایی ایران است با دشواری کار فشرده و طاقت فرسا در سرما و باران انزلی کنار آمدند و با اشتیاق و انگیزه در خدمت به تصویر کشیدن داستانی قرار گرفتند که روایتی از زندگی برخی از آدمهای این سرزمین است. داستان، آرزوها و دشواری رسیدن به آنها، داستان عشق و مبارزه و... .
احساسی وصف ناشدنی دارم که در یک غروب زمستانی گروهی از مردم خوب سرزمینم در سالن تاریک سینمای ماندانا در شرق تهران نشستهاند و در انتظار دیدن رویایی هستند که با جادوی سینما به تصویر کشیده شده است. خوشحال خواهم شد که بدون تعارف مرسوم ایرانی از لحظات خوب یا بد فیلم، تاثیرگذار یا بدون تأثیر، جذاب یا کسل کننده فیلم با ما حرف بزنید. این فیلم برای شماست و سهمی در آن دارید. نظر خودتان را با صفحه ناهید در فضای مجازی در میان بگذارید.
21:00- نشست خبری فیلم «روز مبادا» برگزار شد. در ابتدای این نشست، فائزه عزیزخانی کارگردان «روز مبادا» عنوان کرد: ایده فیلم سینمایی «روز مبادا» به صورت یک داستان کوتاه در دو صفحه شکل گرفت. داستان این فیلم جزو قصههای کوتاهی بود که در مجموعه داستانهایم نوشته بودم و از همان ابتدا باور داشتم که میتواند فیلمنامه خوبی شود و در نتیجه آن را ساختم.
عزیزخانی در ادامه درباره ضرورت حضور کوتاه هدیه تهرانی در فیلم «روز مبادا» گفت: حضور خانم تهرانی مانند همه بخشهای دیگر فیلمنامه واجب بود و امکان حذف آن وجود نداشت.
.
نگار اسکندرفر تهیه کننده فیلم سینمایی «روز مبادا» نیز با حضور در این نشست بیان کرد: فائزه عزیزخانی از هنرجویان کارگاههای آموزشی عباس کیارستمی بود و از ابتدا هم در چنین فضاهایی فیلم کوتاه می ساخت. کار او را دیده و قبول داشتم. با شناختی که از عزیزخانی داشتم، زمانی که فیلمنامه «روز مبادا» را خواندم قبول کردم که تهیه کنندگی آنرا بر عهده بگیرم.
وی به دغدغه خود در حوزه تهیه کنندگی اشاره کرد و گفت: هدف و دغدغهام آموزش است و قبل از اینکه به تهیهکنندگی سینما فکر کنم در تئاتر تهیهکننده بودم. دوست دارم کسانی که به موسسهام می آیند، شناخته شوند در نتیجه از آن ها حمایت می کنم.
در ادامه نشست، شیرین آقارضاکاشی که جلوی دوربین دخترش بازی کرده بود، درباره حضورش در «روز مبادا» توضیح داد: تجربه زیادی در بازیگری ندارم اما در این سال ها در کنار دخترم بودم و در فیلم های کوتاهی که ساخته است، بازی کردم. همیشه منتظر بودم او که اولین فیلم بلندش را بسازد و من هم بتوانم آن را ببینم. خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد. فیلم بازی کردن سختی های خودش را دارد ولی زیبایی ها و لذت های خودش را هم به همراه دارد. ضمن آنکه تلاش های همه دست اندرکاران یک فیلم است که آن را به نتیجه می رساند.
وحید عزیزخانی، دیگر بازیگر این فیلم با اشاره به اینکه پیش از این در فیلم های کوتاه این کارگردان بازی کرده است، گفت: با تجربه ای که از کارهای قبلی و شناختی که از خواهرم داشتم، جلوی دوربین فیلم بلندش هم رفتم.
21:40- فیلم «دریا، ماهی پرنده» به کارگردانی مهرداد غفارزاده کارگردانی به عنوان آخرین فیلم روز هشتم در سالن اصلی به نمایش درآمد. درخلاصه داستان این فیلم آمده است: «نوجوانی ناشنوا که دوره محکومیت خود را در کانون اصلاح تربیت می گذراند به دلیل آنکه نمیتواند از خود دفاع کند، با نقاشیهایی که روی در و دیوار کانون میکشد سعی میکند بی گناهی خود را ثابت کند.» همایون ارشادی، علی اکبر صحرایی، نیوشا ضیغمی، امیرحسین رستمی، نادر فلاح، سید جواد طاهری، عرشیا طالبی در این فیلم بازی میکنند.
23:40- نشست خبری فیلم «دریا، ماهی پرنده» با حضور عوامل این فیلم برگزار شد. در ابتدای این نشست مهرداد غفارزاده کارگردان «دریا و ماهی پرنده» درمورد
تفاوت فضای این فیلم با نخستین فیلم سینماییاش «گیرنده» توضیح داد: با
اینکه همه تصورشان از فیلم «گیرنده» فضای سیاسی بود که با توجه به سفرهای
استانی رئیس جمهور وقت ایجاد شد اما در نگاه من به عنوان کارگردانش، اصلا
سیاسی نبود. با اینکه با اولین فیلمام سیمرغ گرفتم اما نمیخوام باقی
فیلمهایم را با همان فضا بسازم. در نتیجه «دریا و ماهی پرنده» با فضایی
کاملا متفاوت و در زمینه اجتماعی ساختهام.
این کارگردان در مورد تحقیقاتی که در زمینه ناشنوایان داشته، گفت: در ابتدا قصد نداشتیم از نوجوان ناشنوا استفاده کنیم و من هم مخالف بودم، ولی به پیشنهاد تهیه کننده از نوجوانان در مدارس ناشنوا تست گرفتیم و در نهایت علی اکبر صحرایی را انتخاب کردیم. با مربیان در این زمینه مشورت کردم و با یک نگاه روانشناسانه این شخصیت را ساختیم. این فیلم حرفهایی فراتر از زندگی یک فرد ناشنوا دارد و یکی از معضلات این گروه از کودکان این است که در خط بزهکاری میافتند و نمیتوانند از خودشان دفاع کنند و لازم است فردی در کنار آنها باشد که راهنماییشان کرده و تحلیلی از دنیای پیرامون را به آنها نشان دهد.
ـ امیر پوکیان تهیهکننده فیلم سینمایی «دریا و ماهی پرنده» که در این نشست حضور داشت با اشاره به حضور جمعی از ناشنوایان در این نشست عنوان کرد: به هیچ عنوان از این ماجرا در بعد تبلیغاتی استفاده نکردم. قطعا برای ناشنوانان اکران ویژهای با زیرنویس خواهیم داشت. من از این نوع اندیشهها حمایت میکنم و اگر قرار باشد کسی به دیدن آنها نیاید، باز هم این کار را خواهم کرد. با اینکه شورای نمایش اصلاحاتی را برای این فیلم در نظر گرفت، بارها نهادهای دیگر روی آن اصلاحات دادند. این درست نیست که هر فیلم هزاران پدر پیدا میکند. نهادها میتوانند فقط درست و غلط بودن فیلم را اعلام کنند. این فیلم ذاتا تجاری نیست و برای کسانی که برای تفریح به سینما میروند جذابیت نخواهد داشت و این حق کارگردان است که زیر بار همه اصلاحات نرود.
ـ علی اکبر روح یکی از فیلمنامهنویسهای این فیلم گفت: فیلمنامه اولیه با توجه به اینکه پوکیان از طرح خوشش آمد در فاصله یک ماه نوشته شد و پروانه ساخت گرفت و نزدیک به هفت بار بازنویسی شد.
ـ نیوشا ضیغمی بازیگر نقش اول فیلم سینمایی «دریا و ماهی پرنده» با حضور در این نشست عنوان کرد: ارتباط گرفتن با بازیگر ناشنوای این فیلم برایم یک تجربه جالب و جدید بود. در ابتدا نمیدانستم که نقش اول کار را یک ناشنوای واقعی است؛ اما او تا حدی باهوش و با استعداد بود که من را شگفت زده کرد.
ـ علی اکبر صحرایی بازیگر ناشنوای این فیلم سینمایی با کمک مترجم همزمان خود که در جلسه حضور داشت در مورد نحوه ارتباط گیری با نیوشا ضیغمی بیان کرد: در فیلم یک رابط داشتیم که گفتههای خانم ضیغمی را به من منتقل میکرد و گاهی هم از طریق لب خوانی منظور او را متوجه میشدم. فیلم خیلی خوب بود ولی ای کاش زیرنویس داشت تا همنوعان من هم جریان آن را متوجه میشدند.
1:20 بامداد دوشنبه 20 بهمن ماه- مراسم معرفی فیلم شکاف با حضور عوامل در سینما ملت در
این مراسم کیارش اسدی زاده کارگردان شکاف گفت: در این فیلم سعی شده نهایت
صداقت رعایت شود و این یک حرکت رو به جلو در خانوادههاست.
هانیه توسلی بازیگر شکاف هم گفت: مسئولیت پذیری مسألهای است که هم در میان
مردم و هم مسئولین کم شده و ما سعی کردیم که در این فیلم به آن
بپردازیم.
سحر دولتشاهی دیگر بازیگر این فیلم هم در این مراسم گفت: این فیلم را خیلی
دوست دارم و انگیزه ما از ساخت این فیلم آن بود که به اهمیت فرزند در
خانواده اشاره کنیم.
همایون شجریان و باران کوثری میهمانان ویژه این برنامه بودند.