در آخرین روز هفته و پس از بیانات رهبر انقلاب در جمع نمایندگان مجلس مبنی بر پرهیز از توهین و بیاحترامی در روابط دولت و مجلس، آرامشی نسبی بر صفحات روزنامهها حاکم شده است. بحث و بررسی درباره گران شدن بنزین و تأثیر آن بر اقتصاد، تحولات منطقهای و برخی مسائل اجتماعی مهمترین مطالب روزنامههای آخر هفته را به خود اختصاص داده است.
در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب و رویکردهای روزنامههای پنجشنبه هفتم خرداد را مرور کنید.
روزنامه قانون از بیانات دیروز رهبر انقلاب، جمله «تعامل با دولت لازم است» را تیتر اول خود کرده و در کنار آن حمایتهای علی اکبر ولایتی و رئیس قوه قضائیه را نیز آورده است. قانون دو یادداشت قابل توجه دارد. احمد خاندوزی در یادداشتی با تیتر «خواست مردم و دستور روحانی: تغییر» از ضرورت تغییر در دولت گفته است.
داود حشتمی نیز یادداشتی با تیتر «حالا فهميديد كه اجتهاد كار پليس نيست؟» برای قانون نوشته که در ابتدای آن آمده: پرده اول: قريب يك ماه پيش كه حسن روحاني در جمع فرماندهان نيروي انتظامي از لزوم قانون گرايي پليس، حرف زده بود، اعتراضات بسياري را در اردوگاه اصولگرايان برانگيخت. روحاني گفته بود: «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست بلکه وظیفه پلیس اجرای قانون است و اگر غیر از این باشد، در مخمصه فکری قرار گرفته و مردم را نیز گرفتار خواهیم ساخت.» حرفهاي روحاني آن روز با اعتراض هايي هم روبه رو شد. كساني كه معتقد بودند: «اجراي اسلام جزو وظايف ذاتي پليس است». هرچند منتقدين، تنها يك جنبه اين ماجرا مدنظرشان بود. جنبهاي كه در آن تصور مي شد روحاني قصد مخالفت با طرح امر به معروف و نهي از منكر را دارد، اما مسئله عميقتر از اينها بود. موضوع «اجتهاد» كساني بود كه «دستبند و كلت دارند» و در طرف مقابل كسي قرار داشت كه «حقوقدان» بود. به هر حال روحاني ناچار شد اندكي بعد واضحتر و شفافتر حرف بزند و توضیح داد: «نمی توان به قوه قهریه نظام که دستبند و کلت دارد گفت تو هم اجتهاد کن.» اما انتقادات همچنان ادامه داشت. پرده دوم: اواسط ارديبهشت ماه، دختر جواني در كنار دانشگاه آزاد شيراز دست به خودسوزي زد. علت اين كار انتشار تصاوير ضبط شده از وي، توسط پسري بود كه با او ارتباط داشت. در روزهاي اخير فيلمي منتشر شد كه نشان ميداد عدهاي از مردم با بستن پاي اين پسر، او را در همان محلي كه دختر خودسوزي كرد، به طرز رقت برانگیزی كتك ميزنند و عجیب تر اینکه پليس نظارهگر است. اگر خودمان را جاي خانواده دختر بگذاريم به آنها حق ميدهيم و اگر جاي خانواده پسر جوان بگذاريم باز هم دلمان به درد خواهد آمد. با این حال ما هيچ كدام از اينها نيستيم. ما وجدان جمعي هستيم كه «محاكمه نكرده» عادت به «مجازات» داريم. پرده سوم: احمد توكلي، نماينده مجلس در يادداشتي كه در سايتش منتشر كرد، به اتفاقي اشاره ميكند كه باز درهمین اردیبهشت ماه رخ ميدهد. اتفاق دردناكي كه در آن يك هموطن ارمني به خاطر نصب پوستر مربوط به اعتراض به كشتار ارامنه در محل كارش، مورد بازخواست و بعد ضرب و شتم نيروي های پليس قرار ميگيرد. اين نماينده مجلس ماجرا را از طرق مختلف پيگيري كرده و در نهايت خاطيان به دادگاه انتظامي فرستاده ميشوند. پرده آخر: هر سه اتفاقي كه در ارديبهشت ماه 94 صورت گرفت. اول؛ هشدار روحانی، دوم؛ ماجرای شیراز و سوم؛ اتفاقی که احمد توکلی روایت کرد. آيا این موارد کفایت نمی کند تا باور کنیم دوري از «اجتهاد شخصي» و اجراي عدالت كار پليس نيست؟
آرمان در صفحه نخست خود با درج طرحی از مهدی کوچکزاده همراه با متنی با تیتر «اعتماد به نفس بزرگ کوچکزاده» احتمال نامزدی وی از یزد برای مجلس را مطرح کرده و با لحنی که در روزنامههای وزین کمتر دیده میشود، به تحلیل شانس کوچکزاده در سناریوی فرضی خود پرداخته است.
تیتر اصلی آرمان یعنی «اصلاحطلبان رأی 70 درصدی دارند» به سخنان عارف در کرمان اختصاص دارد که در پایان مطلب مربوط به آن آمده: هنوز رقبا این پیروزی را باور نمیکنند، می گویند مدیریت خوب شما و مدیریت بد ما این نتیجه را داد، نه پایگاه مردمی تفکر اصلاحات. شاید به دلیل کمکاری توانستیم رأی 51 درصدی بگیریم و اسفند نشان می دهیم پایگاه ما رأی حداقل 70 درصدی خواهد داشت.
در کنار یادداشتهای فرشاد مومنی با تیتر «سیاستهای اقتصادی درپیچ رکود» و آلبرت بغازيان با عنوان «تأثير تك نرخي شدن بنزين بر هزينههاي جاري»، یادداشت احمدی شیرزاد با عنوان «آثار تحریم بر دانشگاهها» قابل توجه است که در ابتدای آن، امده: برای بررسی ابعاد مختلف تاثیر تحریمها در سطح جامعه یا بهطور خاص در سطح دانشگاه همواره باید این نکته را مدنظر قرار داد که تحریمها ابعاد آشکار و نهان بسیاری داشتهاند که شاید ابعاد آشکار آن از قبیل مشکل خرید نفت و مبادلات بانکی و دامن زده شدن به تورم برای بسیاری از مردم قابل لمس است ولی ابعاد پنهان آن معمولا برای کسانی که درگیر مسائل تکنیکی و فنی هستند بیشتر ملموس است. بخشی از تحریمها هستند که حتی خیلی قبل از اینکه قطعنامههای تحریم علیه ایران صادر شود ریشه داشته و به صورت ناگفته اعمال میشد آن هم بحث تحریمهای علمی و دانشگاهی است که بهطور خودآگاه یا ناخودآگاه اعمال میشد. بخش مهمی از این تحریمهای اعمال شده مربوط به دانشجویانی است که به لحاظ علمی شرایط حضور در دانشگاههای پیشرفته دنیا را دارند اما بهخاطر تحریمها همه درها به روی دانشجویان ایرانی باز نیست و رفتن به کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و سایر کشورهایی که دانشگاههای پیشرفته دارند نه اینکه غیرممکن باشد ولی با دشواریهای زیادی همراه است.
روزنامه شرق در ستون حرف اول خود در مطلبی با تیتر «مورد عجیب بابک زنجانی» به قلم غلامعلی ریاحی وکیل پایه یک دادگستری به بررسی اخبار مربوط به دادگاه محاکمهکننده بابک زنجانی پرداخته و در پایان آورده: اگر اتهام او اخلال در امنیت کشور نبوده باشد مطابق قاعده رسیدگی به اتهام وی در دادگاههای جزایی تهران خواهد بود. یادداشت حاضر به آن علت نگارش شده که اجرای عدالت درباره او نه به منظور ارضای افکار عمومی بلکه بر اساس ملاکهای حقوقی و قانونی صورت گیرد.
در سرمقاله شرق با تیتر «انشای دلواپسانه در فضای مجازی» فریدون مجلسی تلاش کرده است به پانزده ایران مخالفان به روحانی پاسخ دهد. قبل از رسیدن به این 15 مورد، وی در مقدمه نوشته: اینروزها متن فریبنده دیگری در شبکههای اینترنتی قرار گرفته است با عنوان طنزآمیز «روحانی مچکریم»! این متن مطابق شیوههای حرفهای بحرانآفرینان، با لحنی حقبهجانب و البته عوامفریبانه، افرادی را نیز فریفته و به انتقال اینگونه مطالب واداشته است. متن پیام به شرح زیر است: «آقای روحانی مچکریم که: مسکن مهر رو تعطیل کردی، بنزین بیکیفیتتون رو تا دو هفته دیگه گرونتر بهمون میدی، آب و برق و گاز رو ۲۵ درصد گرونتر میکنی، تورم رو فقط تو آمارها مهار کردی، آبرومون رو جلوی آمریکا بردی و تحقیرمون کردی، بیخیال تولید و اشتغال شدی و چسبیدی به مذاکرات، ملت رو قبل از عید واسه چهار تا دونه تخم مرغ و برنج هندی به صف کردی، برای تغییر مسئولان بهجای داس از کمباین استفاده کردی، هر کس ازت انتقاد کنه رو بیسواد میخونی، هرجا کم میاری تقصیرها رو گردن دولت قبل میندازی، قرار شده هرکی یارانه بگیره، بانکها بهش وام ندن، برای ندادن ٤٥ هزار تومان پولی که احمدینژاد با عزت میریخت تو کارت بانکی، ملت رو مجبور میکنی تو فرمها اعلام گدایی بکنن، روزنامهای که سیاستهای دولت رو به حق به نقد کشید، بستی، برنامه هستهای رو که با خون شهدا ساخته شده بود رو داغون کردی، شعار امید دادی ولی ملت رو ناامید و اسرائیل رو طبق گفته خودشان، امیدوار کردی، دولت قبل رو گداپرور نامیدید ولی الان خودتون به گدایی چندتومان پول یارانه ملت افتادی...».
علاوه بر یادداشتی با تیتر «زنان و نواندیشی دینی» که رحیم عبادی در سومین سالگرد فریده ماشینی نوشته، شرق از جمله روزنامههایی است که سخنان سیدحسن خمینی در دیدار با مسئولان و کارکنان ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی(ره) را در گزارشی با عنوان « صدور فتوای موسیقی و شطرنج کمهزینهتر از انقلاب نبود» پوشش داده و از جمله نوشته است: سیدحسن خمینی با بیان اینکه منشأ این شجاعت، ایمان به خداست، ادامه داد: منشأ دیگر این شجاعت، این است که امام یک ایرانی بهتماممعنا بود. گرچه گاهی ایرانی بهعنوان یک مفهوم شووینیستی و افراطی مطرح میشود؛ اما ایرانیت به این معنا نیست و امام به ذرهذره این سرزمین وابسته و دلبسته بود. او گفت: امام در فداکردن آبرو هیچ باکی نداشتند، همانگونه که گفتند: «اسلام فدایی میخواهد و من هم یکی از آنها هستم».یادگار امام سپس به مقابله امام با تحجر اشاره کرد و گفت: امام وقتی گفتند «خونِ دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از سختیها و فشارهای دیگران نخورده است» در مقابل متحجران ایستادند. فکر نکنید صدور فتوای موسیقی و شطرنج برای امام کمهزینهتر از خودِ انقلاب بود. ایشان در مقابل کسانی بودند که با مقدسمآبی میخواستند جلوی ایشان بایستند.
در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی نیز مطلبی با تیتر «یک توافق؛ چند مانع» با این توضیح که اوباما برای گذشتن از خان کنگره راه پرپیچوخمی در پیش دارد و نیز گزارشی با عنوان «دردسرهای یک دیپلمات سابقا بازنشسته» که مروری بر مشکلات وزیر خارجه با نمایندگان مجلس است، قابل توجه هستند.
ابتکار که با توجه به بیانات دیروز رهبر انقلاب «برخورد محترمانه و مودبانه با وزرا» را به تیتر نخست خود کرده است، بخش زیادی از صفحه اول خود را به گزارش درگیریها در عراق و توفیق نیروهای مردمی در برابر داعش اختصاص داده است. ابوالقاسم خوشرو نیز در یادداشتی با عنوان «ایران بعد از تحریم، فرصتهای و تهدیدها» تلاش کرده، به این پرسش پاسخ دهد که برای آمادگی برای شرایط پساتحریم، نیازمند کدامین تحولات رویکردی و سیاستی است.
در کنار این، ابتکار چند گزارش و تحلیل اجتماعی قابل توجه دارد. این روزنامه با توجه به این که به طور میانگین روزانه 60 نفر در حوادث جاده ای سالهای 84 تا 92 جان باخته اند؛ نسبت به «روزمرگی مرگ در جادهها» هشدار داده است. غزاله پورخاکی نیز گزارشی با عنوان «همسر مورد نظر خود را کلیک کنید!» درباره ایمیل مارکتینگ سایتهای همسریابی نوشته است.
فواد شمس نیز در سرمقاله این روزنامه با تیتر «فضاهای سبز شهرمان را نجات دهیم» به اعتراضات مردم به ساخت و ساز در زمینی در اکباتان اشاره کرده و از جمله نوشته: از منظر دیگر حتی اگر با گفتمان مذهبی نیز به موضوع نگاه کنیم این زمین ها شبهه آلود است. برخی از ساکنان شهرک اکباتان بر این نظر هستند که این مکان در زمینهای مشاعی شهرک اکباتان که متعلق به فضای سبز است، ساخته شده. این زمینها جزو مشاعات است. مردم ساکن در اکباتان بر این اعتقاد هستند که آنانی که میخواهند دارالقرآن بنا کنند ، باید بدانند که این زمینها غصبی است و انجام هر کاری در زمین غصبی حرام است.عمده مطالب اصلی روزنامه جوان به موضوع هستهای اختصاص دارد. این روزنامه برای نقل بیانات رهبر انقلاب از تیتر «مواضع هستهای همان است که علنا به مردم گفتهایم» استفاده کرده و در ذیل تصویری از سفرای سه کشور اروپایی همراه با تیتر «دبههای غربی» نوشته: 33 روز مانده به مهلت دستيابي ايران و 1+5 به توافق جامع هسته اي، زمزمهها درباره به نتيجه نرسيدن مذاكرات بيشتر شده، ولي اين بار نه از ايران يا امريكا؛ اين سفراي كشورهاي اروپايي هستند كه ميگويند امكان رسيدن به توافق تا دهم تيرماه 1394 اندك است.
سخنان عبدالله گنجی مدیر مسئول این روزنامه هم در مطلبی با تیتر «هيچ عاقلي مخالف توافق خوب نيست» مورد توجه قرار گرفته است. یادداشت اصلی این روزنامه را هم محمد اسماعیلی با عنوان «هيئتي حقوقي كه ميتواند حد يقف آژانس باشد» نوشته است.
و در پایان این که در روزنامه خراسان نیز مطلب قابل توجه سرمقاله «گراني قابل دفاع با چاشني کم سليقگي» به قلم مهدي حسن زاده است که در بخشی از آن آمده: امسال به هردليل (شايد به دليل کاهش قيمت نفت و رسيدن به اين واقعيت که نمي توان اميدي به استفاده از ساير بودجه ها داشت و يا به دليل فشار يارانه ها بر وزارت خانه هاي نفت و نيرو)، دولت حذف يارانه پردرآمدها را به صورت جدي تر در دستور کار قرار داد و آغاز کرد، اما با توجه به اين که براساس شواهد و گفته هاي مسئولان دولتي از جمله معاون اول رئيس جمهور، دولت نمي تواند افراد قابل توجهي را از دريافت يارانه حذف کند، گران کردن قيمت حامل هاي انرژي، به عنوان راهکار ديگر براي جبران کسري منابع يارانه ها مطرح شد.تا اين جاي کار بايد دولت را در افزايش قيمت انرژي محق دانست. به ويژه اين که اقدام دولت غيرقانوني نيست، چرا که مجلس سقف درآمدي 48 هزار ميليارد توماني را از محل هدفمندي يارانه ها براي پرداخت يارانه نقدي، طرح تحول سلامت و کمک به بخش توليد، مصوب کرده است ولي درآمد دولت از محل فروش انرژي براساس اعلام مسئولان دولتي حدود 32 هزار ميليارد تومان بوده است که نشان از شکاف 16 هزار ميليارد توماني دارد و اين شکاف قطعا با حذف يارانه پردرآمدها به تنهايي قابل پر شدن نيست چرا که با فرض حذف يارانه 6 ميليون نفر پردرآمد (براساس اعلام مسئولان مربوطه) حدود 3 هزار و 200 ميليارد تومان درآمد بيشتر نصيب دولت مي شود. حتي اگر افراد حذف شده 2 برابر هم شوند، باز هم فاصله زيادي تا پر کردن شکاف درآمد و هزينه يارانه ها وجود دارد و ناگزير بايد سراغ افزايش قيمت رفت.با اين حال سوال اين جاست که آيا روش فعلي، يعني حذف سهميه بنزين خودروهاي شخصي و عمومي بهترين روش و همزمان داراي کمترين تبعات اقتصادي و اجتماعي است. به نظر نگارنده اين روش اگرچه ساده ترين کار است اما بهترين نيست، چرا که قيمت را براي همه مصارف از پرمصرف تا کم مصرف يکسان در نظر مي گيرد. اين در حالي است که سهميه بندي توانسته بود منطق عادلانه اي براي قيمت و مصرف تعريف کند. بر اين مبنا پرمصرف ها که عموما پردرآمدها نيز هستند پول بيشتري مي پردازند و کم مصرف ها از طريق قيمت يارانه اي تشويق مي شوند. به همين دليل است که نه فقط در ايران بلکه در بسياري از کشورها براي مصرف آب، برق و گاز پلکان مصرفي تعريف شده و قيمت براي مصارف کم ارزان و براي مصارف بالا گران محاسبه مي شود.نقد ديگربه اقدام يارانه اي اخير دولت، عدم اطلاع رساني و غافلگير کردن مردم است. اين نحوه افزايش قيمت بدون توجيه افکار عمومي و بدون اطلاع رساني قطعا مغاير شعار همدلي و همزباني دولت و ملت است. آن هم در شرايطي که تبعات اجتماعي افزايش قيمت حامل هاي انرژي موضوع کاملا واضح و غير قابل کتماني است و نبايد براي اجراي يک اقدام اجتناب ناپذير و به گفته سخنگوي دولت اجراي يک طرح بين 2 گزينه بد و بدتر، بدون آماده سازي افکار عمومي اقدام کرد.با اين حال و با پذيرش اين واقعيت که دولت ناگزير از افزايش قيمت هاست (اگرچه در شکل افزايش قيمت نقدهايي وجود دارد)، بايد دقت کرد که هيچ تفسير سياسي و مبتني بر بدبيني به نيات دولت، نبايد اصل اقدام يارانه اي دولت را زير سؤال ببرد.