علی زر اندوز در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:
بیت:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟تفسیر: «آرش ابن مشفق ابن سبیل قشنگ» در رساله «یا کیمیا، who are you? What are you? Only God knows!» مینویسد: «پس از بررسی های دقیقی که اینجانب در شیراز و محله ای که حافظ ادعا می کرد در آنجا زندگی می کند (کوی یار، بن بست خرابات!) به عمل آوردم، متوجه شدم فردی به نام حافظ اصلا وجود خارجی ندارد و این کیمیاست که این اشعار ناب و نغز را می سراید و برای این که ریا نشود و افتادگی و فروتنی اش بیش از پیش بر بينندگان سریال اثبات شود، اشعارش را با نام مستعار حافظ میسراید... درست است که کیمیا مادر واقعی رها نیست، اما سراینده حقیقی اشعار حافظ است و این کشف زمانی معتبرتر می شود که بدانیم کیمیا این بیت را وقتی سرود که محو گریم دوران پیریاش شد و با عینک معروفش رفت جلوی آینه و در حالیکه گوشه چشمی به تصویر خودش در آینه داشت؛ این بیت را سرود!»
بیت:
صلاح کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوت ره از کُجاست تا به کجاتفسیر: «کاندیداء ابن عشق الکرسی» در کتاب «ای که چهار سال رفت و در خوابی، مگر این چند روز دم انتخاباتی دریابی!» مینویسد: «چون پیامک رد صلاحیت حافظ (که در فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان غیر عجول شیرازی جای داشت) به دستش رسید، ابتدا خیلی ناراحت بود ولی وقتی یکی از دوستان با ایشان تماس گرفت و گفت منظور از احراز صلاحیت دقیقا چیست؛ حافظ شرمنده شد و بیت فوق را سرود و برای انتخابات بعدی، خودش را از لیست قبلی درآورد و انداخت وسط فهرست «محافظه کاران خسته شیرازی!». وقتی صلاحیت حافظ تایید شد، حافظ سرود: «صلاح و توبه و تقوی ز ما بجو حافظ / ز رند و عاشق و اصلاح طلب کسی نیافت صلاح!»
بیت:
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند
غلمان ز روضه، حور ز جنت به درکشیم!تفسیر: «فتا ابن مجازی» در جزوه « الی کل شخص لات، الی نحن الشوكولات!» می نویسد: «حافظ که در زمان خودش گول چهار جلسه باشگاه رفتنش را خورد و در شبکه های مجازی تلفن همراه برای سایر شعرا (مولانا، سعدی، بابا طاهر عریان و ایرج میرزا) رجزخوانی کرده بود، توسط پلیس فتای شیراز دستگیر شد و زمانی که در حین بازجویی، فیلمی که در آن، بیت فوق را به صورت کری خوانده بود نشانش دادند، گفت:« کمر کوه کم است از کمر مور این جا / نا امید از در رحمت مشو ای جوگیر تلگرام پرست!» وی در گفتوگو با خبرنگار ما گفت:« آقا شنونده باید عاقل باشه ... من جورابم رو به زور از پام درمیارم ... چه برسه به این ادعاها!»