روزنامه ایران در گزارشی به چالش طب سنتی و مدرن نوشت:
«پماد الاغ اصلی، جهت دردهای روماتیسم، آرتروز، کمردرد، پا درد و دردهای مفصلی.» این پوستر با یک عکس الاغ روی دیوار نصب شده و از متقاضی میخواهد پماد را با نشان اصلی خریداری کند؟ نشان اصلی پماد الاغ.
دو زن که یکی مسن است و دیگری جوان مقابل این پوستر ایستاده و با جدیت درباره آن بحث میکنند. مادر و دخترند. مادر میگوید: «این همه دکتر رفتم فایده نداشت حالا این را هم امتحان میکنم.» دختر روی پوستر دنبال شماره تلفن میگردد؛ لابد برای اینکه پماد اصلی را تهیه کند. روی کاغذ اما از شماره یا آدرس هیچ خبری نیست.
یک ماه است، آش آلو میخورد؛ برای درمان صفرا. هر روز یک قابلمه بزرگ. آنقدر از این غذا خورده که دیگر خسته شده اما چارهای نیست، توصیه درمانگر است. مرد 45 سال دارد: «هر چقدر برای درمان صفرا دکتر رفتم فایده نداشت. داروها بدترم کردند. حالا ببینم اینآش آلو چه کارمیکند.»
ماهی درمانی، زالودرمانی، زنبور درمانی، چاکرا درمانی، خام گیاهخواری، رایحه درمانی، سنگ درمانی، مار درمانی وهزار درمان شناخته و ناشناخته دیگر این روزها بدجوری مد شده. بعضی عجیب و غریبند و به قول معروف با هیچ منطقی جور درنمیآیند و بعضی هم کاملاً مبتنی بر طب سنتی و قدیمی، اما هرچه هست، این سؤال برای خیلیها پیش میآید. چرا مردم این روزها آنقدر به این گونه درمانها که انسانشناسان پزشکی نام «طب حاشیه» بر آن گذاشتهاند گرایش پیدا کردهاند. آیا از طب مدرن ناامید شدهاند؟ بیماران چه زمانی سراغ طب حاشیه یا طب آلترناتیو میروند؟ آیا واقعاً طب مدرن در درمان بیماریها شکست خورده؟
عسل درمانی و آب درمانی؛ ناامیدی از پزشکی مدرن
آیا دلیل این همه گرایش بیماران به درمانهای متفاوت وگاه عجیب وغریب بیتوجهی پزشکان به بیمار نیست؟ پزشکانی که گاه حاضر نیستند، دقایقی به حرف بیمارشان گوش دهند؟ مزدک دانشور، انسان شناس پزشکی در گفتوگو با ما سه عاملی که گرایش به طب حاشیه را بیشتر کرده، اینگونه دستهبندی میکند: «بنیاد و پارادایم طب حاشیه پیوستگی و وابستگی بدن انسان به جهان اطراف است. طب مدرن از این پارادایم فاصله گرفته اما عوامل بسیاری در فرهنگ جوامع، این پیوستگی را تأیید میکند. عامل دیگر گرایش افراد به طب حاشیه، ناکامی طب مدرن در درمان بیماری های مزمن، طولانی و با انتهای مشخص است. سومین عامل سرمایهزده شدن پزشکی مدرن است که موجب شده اعتماد مراجعان به پزشکان سپیدپوش کم شده و در نتیجه طب حاشیه پررنگتر شود و خود بازار بزرگی ایجاد کند.»
او یکی از دغدغههای اصلی انسان شناسی پزشکی را همین طب حاشیه یا آلترناتیو میداند: «در تفکر باستانی فرض بر این بوده که بدن انسان با محیط اطرافش پیوستگی دارد. یعنی بدن انسان و محیط اطراف در یک تناظر و رابطه تنگاتنگ قرار دارند و آنچه در بدن انسان به عنوان بیماری میبینیم در حقیقت یک مابه ازای بیرونی نیز دارد و بالعکس. به عنوان مثال در افسانهها میخوانیم که با بیماری پادشاه، برکت از زمین میرود و یا برعکس به علت گناه مردمان طاعون و وبا در ملکی همه گیر میشود.
حال آنکه پزشکی مدرن علت ابژکتیو و ملموس بیماریها را بیان میکند. این رویکرد در مورد بیماریهای عفونی تا حد زیادی جواب میدهد، اما وقتی کار به بیماریهای مزمن و سبک زندگی میرسد، دیگرجوابگو نیست. چون اولاً علت بیماری را نمیتواند به طور مشخص معلوم کند و هم در درمان آن تا حدی ناکام است و فقط میتواند آن را کنترل کند و یا مرگ را اندکی به تعویق اندازد.»
مریم 33 ساله مبتلا به نوعی بیماری خونی است. او میگوید: «از دکترم بارها خواستم درباره بیماریام به من توضیح دهد، دست کم اگر این کار را نمیکند به حرفهایم گوش کند. اما حتی این زحمت را هم به خودش نمیداد. من هم سراغ «هومیوپاتی» رفتم فکر میکنم در این نوع درمان دست کم امید هست، همان چیزی که پزشکی ما گمش کرده.» در پزشکی هومیوپات،
پزشک باید یک ساعت برای بیمار وقت بگذارد و با عواطف و زوایای روحی او آشنا شود و بر آن اثر بگذارد.
مزدک دانشور هم تأکید میکند: «انسانها دنبال امید میگردند، امیدی که طب حاشیه آن را نوید میدهد. طب مدرن در کنترل بیماریهای عفونی تا حد زیادی نوید دهنده و از خود مطمئن است. به همین دلیل است که ما برای سرماخوردگی سراغ طب حاشیه نمیرویم! چون میدانیم پزشکی مدرن جوابگوست. اما برای بیماریهایی با پایان تلخ ناگزیر به طب حاشیه متوسل میشویم.»
شادی 26 ساله به بیماری اعصاب و روان مبتلاست؛ نوعی اختلال وسواس و اضطراب شدید: «دوا و درمانی نبوده که سراغش نرفته باشم؛ از شوک درمانی گرفته تا تزریق آمپول و انواع و اقسام داروها با هزینههای سرسام آور اما واقعاً به این نتیجه رسیدهام روانپزشکی در درمان بیماریام ناتوان است. الان سراغ عسل درمانی رفتهام. چند ماه است مدام عسل میخورم و وضعیت بهتری دارم.» شادی تمام داروهای شیمیاییاش را دور ریخته و این روزها به عسل دل بسته است، اما واقعاً چقدر عسل به درمان بیماریاش کمک میکند؟
علیرضا یک بیمار مبتلا به سرطان خون است، او هم این روزها خام گیاهخواری را برای درمان بیماریش انتخاب کرده: «پرتو درمانی و شیمی درمانی فقط یک روش درمان سرطان خون است، من با تحقیق زیاد فهمیدم در درمان بیماری من فقط 50 درصد مؤثرند. بنابراین خام گیاهخواری را انتخاب کردم با هزینه و درد کمتر.»
مزدک دانشور همچنین به موارد دیگری از پزشکی مدرن که گرایش به طب حاشیه را افزایش داده هم اشاره میکند: «از جمله علتهای گرایش بیماران به این شیوه شفابخشی و گریز از طب مدرن را میتوان در سرمایه زده بودن آن رصد کرد. آنقدر پول مسأله مهمی در رابطه بیمار-
پزشک شده است که بیماران اعتمادشان را به راه حلهای پزشکان از دست دادهاند.»
علم پزشکی درباره طب حاشیه چه میگوید؟
علم پزشکی اما چندان به درمانهای طب حاشیه معتقد نیست، خیلی از پزشکان معتقدند این درمانها فقط جنبه تلقینی دارد و تأثیرشان ثابت نشده. مصطفی کوکبی،
پزشک در این باره بیشتر توضیح میدهد: «در خیلی از این درمانها به بیمار توصیه میشود، غذای دریایی بخورند درحالی که غذای دریایی نمکش بیشتر و سطح جیوهاش بالاتر است و ممکن است در برخی بیماریها عوارض شدیدی بدهد یا به بیمار توصیه میکنند به جای نمک یددار نمک دریا بخورد. این نمک به دلیل سرب بالا برای بیماریهای خودایمنی مضر است. درحالی که درصد خلوص نمک یددار در آزمایشگاه کنترل میشود. خیلی از کسانی هم که دنبال عسل درمانی میروند، مبتلا به سرطان یا بیماریهای خود ایمنیاند. طبق تحقیقات ثابت شده که بیشترعسلها آلوده به سم بوتولیسم است. این برای ما که سالم هستیم ممکن است مشکلی به وجود نیاورد چون سیستم گوارش ما میتواند سم بوتولیسم را نابود کند، اما کسی که بیماری مزمن دارد سیستم ایمنیاش پایین میآید و عفونتهای فرصت طلب، بیماریاش را تشدید میکند.» او به تجربه بیمارانی که به مدت طولانی آب درمانی کردهاند هم اشاره میکند: «گاهی آب درمانی طولانی به کلیهها فشار میآورد و سیستم تغذیهای را بهم میریزد و موجب پوکی استخوان، مشکل کم بینایی و کمبود شدید ویتامین میشود. ما در درمانگاه بیمارستان امام، بیماران زیادی را دیدهایم که درمان اصلی را رها کرده و سراغ این گونه درمانها رفته و بعد از ماهها وقتی برگشتهاند به مرحله غیر قابل جراحی رسیده و زمان طلایی درمان را از دست دادهاند. این بین جوانانی که سرطان خون دارند به وفور دیده شده، جوانانی که به اینترنت دسترسی دارند و مدام به دنبال بهترین نوع درمانند.»
مرد 45 ساله که همه امیدش در درمان صفرا به آش آلو بود، حالاچند روزی است دست از درمان کشیده: «واقعا ذائقهام اجازه نمیداد بازهم از آن آش بخورم. حالم را بد میکرد، الان آب درمانی میکنم.» مادر و دختری که دنبال پماد الاغ بودند، بالاخره آن را پیدا کردهاند. دختر میگوید دردهای روماتیسمی مادرش خیلی بهتر شده. شادی هنوز عسل درمانی میکند و معتقد است اضطراب و وسواسش کمتر شده. علیرضا که مبتلا به سرطان خون بود دوباره به درمانهای شیمیایی برگشته. پزشکان به او گفتهاند دوره طلایی درمان گذشته و خیلی سخت میشود به درمانهای آینده امیدوار بود. طب حاشیه و مدرن در جدال و رقابت با یکدیگر قرار دارند، هرچه هست، بیشتر بیماران در میانه دوراهی سرگردانند. خیلیهایشان میگویند طفلی به نام امید را گم کردهاند.