جز آن دسته از مردم که میبایست در نوروز هم بر سر کار حاضر شوند، نوروز برای اغلب مردم حکم تعطیلات بلند مدتی را دارد که چه بسا طولانی ترین تعطیلات در سراسر کره خاکی باشد. اما آیا نوروز از زمان پیدایش مترادف با این همه تعطیلی بوده؟
به گزارش «تابناک»، اگر از دانش آموزان، دانشجویان، اساتید و معلمان، کارمندان و بسیاری دیگر از قشرهای گوناگون جامعه، بپرسیم که مترادف «نوروز» در ذهنشان چیست، احتمالا بسیاری از ایشان، «تعطیلات طولانی» را به زبان میآورند، چون از چند روز مانده به نوروز تا سیزده به در، تعطیلات جای همه امور روزمره شان را میگیرد و فرصتی ناب برای مسافرت و گشت و گذار مییابند.
این در حالی است که اگر چند دهه به عقب بازگردیم و از زندگی های مدرن امروزی و شهرنشینی با تعریف فعلی دور شویم، درخواهیم یافت که نوروز هرگز به معنای تعطیلات دو هفتهای و بیشتر نبوده و تفاوت آشکاری با آنچه امروز از آن میبینیم داشته است.
جالب اینجاست که میتوانیم شاهد این مدعا را با کمی دقیق شدن در اتفاقاتی که در نوروز در نقاط مختلف کشورمان رخ میدهد، بیابیم و لازم نیست برای یافتن تفاوت های نوروز امروزی و نوروز گذشته، اقوال قدما و سطرهای کتاب های برجای مانده در این باره را مرور کنیم و رج بزنیم.
کافی است احوال مردمانی را مرور کنیم که سبک کسب و کار و زندگیشان، قدیمی تر و باستانی تر است؛ مثل آنهایی که کشاورزی میکنند و ساکن روستاهای مختلف هستند. اینجاست که به سادگی درخواهیم یافت، آیین های نوروزی مانند عیددیدنی و سرکشی به بزرگان، قوم و خویشان و همسایگان، مراسمی فشرده در چند روز ابتدای سال است، زیرا روزهای بعد، همه برای خود مشغولیت های فراوانی دارند که نمیتوان ندید گرفتشان.
مثلا در شمال کشور، جایی که کشت دشوار برنج رواج دارد، نوروز زمانی است که کشاورزان با دعا و صلوات، نشاگیری برنج را آغاز میکنند؛ به این صورت که دانه های پوست نکنده برنج را خیس میکنند تا آماده کاشتن در خزینه شوند. کاری که کشاورزان دیگر نقاط، با بذر محصولات جالیزی انجام میدهند تا امثال میوههایی چون گوجه، بادنجان و... به موقع آماده برداشت شده و هم نیاز مردم تامین شود و هم کاسبی کشاورزان برقرار بماند.
البته اینها تنها فعالیت های نوروزی روستانشینان نیست بلکه مکملی است بر فعالیت های هر روزه شان؛ چرا بردن یا تهیه علوفه برای دام ها، سرکشی به مزارع و باغ ها و ده ها کار ریز و درشت دیگر که نوروز و غیر نوروز سرشان نمیشود و مانع از آن است که تعطیلات نوروزی، راه به روستاها بیابد و آن گونه که برای شهرنشینان مترادف تعطیلات و تفریحات است، برای ایشان هم معنا بیابد.
این در حالی است که هر چه امور روزمره روستانشینان نشان از آن دارد که نوروز در گذشته های نه چندان دور ـ که اغلب جمعیت کشور روستانشین بودند ـ با تعطیلات طولانی مترادف نبوده، بلکه کارهایی مخصوص این ایام وجود داشته که هنوز میتوان نشانه های آن را دید و به برهان دیگری برای تعطیل نبودن نوروز دست یافت.
از جمله این کارها که ارتباط مستقیمی با تغییرات جوی داشته، آیین ذخیره سازی برف و یخ در یخچال های طبیعی برای استفاده در فصول گرم سال است که هنوز در مناطقی از کشورمان، مانند برخی شهرهای استان مازندران انجام میشو و منسوخ نشده است. آیین «برفچال» که در نقاط مختلف کشورمان با اسامی مختلف، در ایام ابتدای بهار صورت میگرفته و گواهی بر تعطیل نبودن نوروز به شمار میآید.
با این حساب، میتوان دریافت که تعطیلات طولانی به مناسبت نوروز، اتفاقی است که قدمت زیادی ندارد؛ اتفاقی که برای بسیاری مان مثبت تلقی میشود، ولی به باور برخی منتقدان، اثرات منفی اش قابل چشم پوشی نیست و باید برایش چاره جویی کرد. نظر شما چیست؟