هم اکنون مدتی است، موضوع همکاری های استراتژیک و عملیاتی روسیه با ایران، به مسأله ای جدی در میان تحلیلگران و پژوهشکده های داخلی و خارجی بدل شده و حساسیت های موجود در روابط دو کشور ـ که گاهی با فراز و نشیب هایی بعضا جدی همراه بوده ـ همواره این پرسش را پیش روی قرار داده که آینده روابط میان ایران و روسیه به کدام سمت و سوست و تا کجا به پیش خواهد رفت؟
به گزارش «تابناک»؛ این موضوع از آن روی اهمیت پیدا کرده که سوابق روابط میان دو کشور تشکیک هایی را در مورد میزان انسجام و قوت همکاری های ایران و روسیه در موضوعات مختلف به وجود آورده است. بسیاری از پژوهشگران و تحلیلگران داخلی و همچنین بخش اعظمی از افکار عمومی به لحاظ تاریخی خاطرات چندان خوشی از این روابط نداشته و در نتیجه شرایط و همکاری های فعلی میان روسیه و ایران را نیز در همان بستر تاریخی ارزیابی می کنند.
موضوع سوریه و جنگ داخلی این کشور نیز بر این نگرانی های افزوده است. همکاری های ایران و روسیه در مسأله سوریه، هرچند تا به امروز بسیار قوی و صریح بوده است، همچنان تردید جدی را در ذهن و فکر بسیاری نگاه داشته که انتظار «خنجر زدن روسیه در پشت ایران» در سوریه چندان بعید نیست.
در این میان، موضوع همکاری های نظامی و تسلیحاتی میان ایران و روسیه نیز بعد جدیدی به ماجرا داده است. تحویل سامانه دفاعی اس 300 از سوی روسیه به ایران بعد از پیمودن مراحل متعدد – که در میانه آن حتی سخن از بر هم خوردن توافق نیز به میان آمده بود – راه را برای توسعه این همکاری ها میان دو کشور افزایش داده است؛ اما همچنان در موضوعاتی مانند فروش سوخو 30 به ایران که با مشکلاتی از سوی روس ها مواجه شده، نشانه هایی از بد عهدی روس ها در ذهن شکاکان به روابط میان ایران و روسیه زنده نگاه داشته شد.
شعیب بهمن، تحلیلگر روابط روسیه و ایران اما بر این باور است که مسیر همکاری های ایران و روسیه، به ویژه در موضوع تسلیحاتی- دفاعی پس از تحویل سامانه دفاعی اس 300 بسیار هموار و آینده این روابط روشن است. به عقیده وی، این دو کشور همچنان مسیر همکاری های تاکتیکی – نظامی را ادامه خواهند داد و در سایر زمینه ها نیز مسیر توسعه همکاری ها میان دو کشور هموار است.
وی بر این باور است که ایران و روسیه منافع امنیتی و استراتژیک مشترکی در منطقه خاورمیانه دارند و در نتیجه این امر، تحویل سامانه اس 300 منجر به آن شده که زمینه ای بسیار مناسب برای توسعه همکاری های تاکتیکی و نظامی میان این دو فراهم شود. وی بیان کرده: طی شش ماه گذشته، مذاکرات جدی و مهمی میان دو کشور در رابطه با خرید سایر تسلیحات روسی از سوی ایران همچون جنگنده چند منظوره سوخو 30 و تانک های مدرن T-90 در جریان بوده است. در این میان رفت و آمد زیادی بین هیأت های مذاکره کننده ایران و شرکت های روسی مربوطه در جریان بوده است.
از سوی دیگر، مهدی سنایی، سفیر ایران در روسیه، چندی پیش بیان کرده بود که تحویل سامانه اس 300 نشان دهنده میزان و سطح اعتماد میان دو کشور است. به گفته وی، از زمان تحویل این سامانه قدم های مهم دیگری برای تقویت روابط دوجانبه میان ایران و روسیه در زمینه دفاعی برداشته شده است.
در همین رابطه، حسین ملائک، سفیر سابق ایران در چین و پژوهشگر مسائل سیاست خارجی، طی یادداشتی در وب سایت اینترنشنال و با تیتر «اندر ضرورت همکاری های استراتژیک میان ایران و روسیه» به این مسأله پرداخته است.
بنا بر دیدگاه حسین ملائک، آنچه هم اکنون روابط میان ایران و روسیه را جدی و پر اهمیت می سازد، مجموعه تحولات و تغییرات ساختاری در منطقه خاورمیانه بوده که ناچار ایران و روسیه را به رغم تفاوت در اهداف و نیات به سمت یک ائتلاف جدی تر سوق داده.
وی با اشاره به سوابق تاریخی متعدد روابط دو کشور از جمله دوران جنگ هشت ساله و همچنین فراز و نشیب های روابط میان روسیه و ایران در دوران قاجار و از سوی دیگر، روابط روسیه و چین با ایران در جریان مذاکرات هسته ای و روابط فعلی ایران با روسیه در صحنه جنگ سوریه، سؤال خود را بر این اساس مطرح می کند که «آیا باید در شرایط فعلی بیاعتمادی به روسیه را برجسته کرد؟ حاصل آن چیست؟»
وی در نخستین پاسخ خود به این پرسش می گوید: «همکاری نظامی ایران و روسیه اولین تجربه همکاری نظامی ـ امنیتی ایران با یک کشور دیگر بعد از انقلاب است. این همکاری میتواند بسیاری از کاستی های سیاست خارجی ایران را برطرف کرده و در دستۀ منافع حیاتی و یا استراتژیک ایران قرار بگیرد. آیا در ماهیت نتایج مثبت این همکاری در میان مدت شبههای وجود دارد؟ بعید میدانم سیاستگذاری در این مورد نظر منفی داشته باشد. البته زیاده خواهی جزئی از ذات ایرانی است و همه قشرها از نظامی و سیاسی گرفته تا روشنفکران و دانشگاهیان از همه چک سفید میخواهد: از روسیه سوخو مجانی، از عربستان تسلیم، از چین پول مفت، از آمریکا حمایت از انقلاب اسلامی و موارد دیگری از این دست.»
حسین ملائک در بخش دیگری از یادداشت خود، با برجسته سازی ماهیت روابط خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی بیان کرده است: «فکر می کنم کسی نباشد، در این موضوع شک داشته باشد که بازیگران نظام بینالملل در همکاری با ایران در کمتر موضوعی حتی مبارزه با «تروریسم» احساس آرامش داشته باشد. بعید است کسی دست اندرکار سیاست خارجی ایران باشد و درک نکند که با این وضعیت، روسیه و سپس چین، جزء مهمترین منابع سیاست خارجی ایران هستند و باید تلاش کرد که رابطه ایران با روسیه و چین هر چه بیشتر عمیق، مردمی و گسترده شود. رابطه هیچ کشوری با ما به تعبیر وزیر محترم دفاع تابع «معرفت» نیست. مگر خود ما غیر از این عمل کردهایم؟ نمیدانم چرا در جریان لیبی از معمر قذافی به پاسِ بخشی از کمکهای بیبدلیش به ایران در جنگ با عراق حمایت نکردیم؟ متوجه نمیشوم چرا وقتی آمریکا به افغانستان حمله کرد به رغم منع شرعی در کمک به کفار علیه مسلمانان با آمریکا همسو بودیم؟»
وی در نهایت با برشمردن برخی نشانه های عمیق کژ رفتاری و بد عهدی، نه تنها از سمت روس ها بلکه از سوی سایر بازیگران روابط بین الملل در قبال ایران، به ویژه در جریان جنگ هشت ساله تحمیلی بیان می کند: از آن زمان به بعد به دلیل ماهیت متغیر نظام بین الملل، روسها و چینیها به ما نزدیکتر شدند، در حالی که اروپاییها و کلا غربیها بر مواضع قبلی خود ماندند. البته ماهیتِ کاسبکارانۀ هیچ یک، نه شرق و نه غرب، عوض نشد و صرفاً بر مبنای روابط تجاری در زمینههای مختلفی با ایران همکاری کردند؛ هرچند واقعیتها میگوید روسها و چینیها امکانات بیشتری در اختیار ما قرار داند. حاصل اینکه شخصیت های مطرح کشور و افراد مرجع این مملکت اگر مسئولانه بیندیشند، نباید با به کارگیری ادبیات رومانتیک در موضوعات سیاسی آشفتگی روانی و عمومی ایجاد کنند
.