به گزارش جهان صنعت، آمار نشان میدهد که در دولت یازدهم اقدامات نسبتا خوبی در زمینه همترازی حقوق بازنشستگان اعم از لشکری و کشوری انجام شده و به افزایش سنواتی حقوق این قشر جامعه تا حدودی توجه نشان داده شده است اما با کمال تاسف باید گفت به دلیل رشد شتابان هزینه زندگی با وجود تکرقمی شدن نرخ تورم و بالا رفتن خط فقر، بازنشستگان خصوصا بازنشستگان تحت پوشش تامین اجتماعی در شرایط اقتصادی بسیار دشوار زندگی میکنند.
اینها همان کسانی هستند که موی خود را در راه خدمت به کشور و جامعه سپید کرده و در پایان سه، چهار دهه خدمت در سازمانها و شرکتهای دولتی و بخشخصوصی وقتی به اصطلاح رایج در ادبیات اجتماعی ما به «افتخار» بازنشستگی! نایل میآیند، به جای استراحت و تفریح و مطالعه و سیر و سفر و پرداختن به فعالیتهای دلخواهی که در سالهای اشتغال به خدمت فرصت انجام آن را نداشتهاند باید تازه به فکر پیدا کردن کاری باشند تا با درآمد حاصل از آن، کمبودهای معیشتی خود و خانواده را جبران کنند یعنی درست عکس وضعیتی که امروز سالهاست در جوامع پیشرفته جهان مشاهده میکنیم؛ جوامعی که در آنها بازنشستگی فصل کاملا نوین و متفاوتی از زندگی افراد بازنشسته محسوب میشود و بازنشستگان با برخورداری از انواع مواهب و مزایای مادی و معنوی که جامعه در اختیارشان میگذارد، بقیه عمر خود را با شادابی و رفاه و آسایش سپری میکنند. نگاهی به ترکیب مسافران تورهای گردشگری در جهان که نمونههایی از آنها را گهگاه در تورهای ورودی به کشور خودمان نیز مشاهده میکنیم، درصد بالایی از مسافران تورها را زنان و مردان سالخورده بازنشسته تشکیل میدهند که شاداب و بانشاط با دریافت حقوق بازنشستگی مکفی و تسهیلات دیگری که جامعه در اختیارشان قرار میدهد، به دور دنیا سفر میکنند.
زندگی بازنشستگان در جوامع پیشرفته جهان، جوامعی که اغلب آنها برخلاف ما مالک منابع سرشار نفت و گاز نیستند به معنای واقعی شایسته لفظ «به افتخار بازنشستگی» نایل شدن است که هیچ شباهتی به زندگی اکثریت قریب به اتفاق بازنشستگان ما ندارد. وجود این همه تفاوت در کیفیت زندگی و سطح رفاه بازنشستگان جوامع پیشرفته و جامعه ما در حالی است که از جهات ساختاری نیز تفاوت فاحشی میان زندگی دو گروه بازنشسته وجود دارد. در جوامع پیشرفته به دلیل پایین بودن نرخ بیکاری و وفور فرصتهای شغلی، فرزندان خانوادهها با رسیدن به سن نوجوانی جهت ادامه تحصیل یا پیدا کردن کار از خانواده جدا میشوند و هر کدام در شهر و دیاری دور یا نزدیک از خانواده، تنها یا همراه با دوستان برای خود زندگی مستقلی تشکیل میدهند و رابطه اقتصادی آنها با خانواده تا حدود زیادی قطع میشود و جز در موارد استثنایی، پدران و مادران دیگر مسوولیتی در قبال تامین هزینه زندگی فرزندان به سن بلوغ و جوانی رسیده برای خود قائل نیستند و در نتیجه بعد از رسیدن به سن بازنشستگی هرچه حقوق و مزایای بازنشستگی دریافت میکنند، برای زندگی خودشان و عمدتا برای سیر و سفر و تفریح و تفرج به مصرف میرسانند و باز این درست در نقطه مقابل زندگی اکثریت قریب به اتفاق بازنشستگان در کشور ماست که به دلیل بالا بودن نرخ بیکاری و نبود فرصتهای اشتغال برای فرزندان خانوادهها، پدران و مادران بازنشسته با حقوق بخور و نمیری که دریافت میکنند، برای سالهای سال باید جورکش هزینه و خرج خوراک و پوشاک فرزندانشان نیز باشند.
علاوه بر این درست برعکس خانوادههای جوامع پیشرفته جهان که فرزندان خانوادهها بعد از ازدواج و تشکیل خانواده به قول معروف به سراغ کار خود میروند و گذارشان به ندرت به خانه پدری میافتد، فرزندان خانوادههای ایرانی به خاطر فرهنگ و سنتهای خاص حاکم بر جامعه ایران حتی بعد از تشکیل خانواده، با همسر و فرزندان خود همچنان اعضای دوفاکتو و بالقوه خانه پدری محسوب میشوند و پدران و مادران در سنین پیری و بازنشستگی نیز تحت تاثیر همان فرهنگ، همیشه آغوششان به روی فرزندان و خانواده و فرزندان آنها باز است که این آغوشهای باز هزینههای خاص خود را هم دارد که بر بودجه پدر یا مادر بازنشسته تحمیل میشود. آبروداری نزد عروس، داماد، نوهها و نتیجهها بخشی از فرهنگ و سنتهای دیرین رایج در خانوادههای ایرانی است که در جوامع غربی و پیشرفته جهان چندان محلی از اعراب ندارد و پدران و مادران در آن جوامع بعد از رسیدن فرزندان به سن بلوغ و جوانی با این اعتقاد که هر انسان تنها یکبار به دنیا میآید و در طول مدت این زندگی تجدیدناپذیر باید تا جایی که میتواند، از لذات دنیا بهرهمند شود برای خوشامد منسوبان فرزندانشان یا همان آبروداری مرسوم خانوادههای ایرانی خود را به آب و آتش نمیزنند و جلوی آنها سفره پهن نمیکنند. با این توضیحات، زیبایی توام با تراژدی زندگی بازنشستگان ایرانی که با رسیدن به سن پیری و بازنشستگی نهتنها به قول معروف نانخورهایشان کم نمیشود که به صورت ادواری بر تعداد آنها افزوده هم خواهد شد، تفاوت بسیار فاحشی با همگنان آنها در جوامع پیشرفته پیدا خواهد کرد و دقیقا به همین دلیل است که دولت باید نگاه کاملا متفاوتی به موضوع افزایش حقوق و همترازی حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران، خصوصا بازنشستگان تابع قانون تامین اجتماعی که به مراتب پایینتر از سایر سازمانهای بازنشستگی است، داشته باشد و اجازه ندهد زنان و مردان بازنشسته ما در سنین پیری و کهولت همچون سالهای جوانی و اشتغال بهکار، فقر و عسرت و تنگدستی را آن هم در برابر فرزندان، عروسها، دامادها، نوهها و نتیجههای خود تحمل کنند. برای پی بردن به میزان رنجی که بازنشستگان در جامعه ما میکشند، کافی است مقامات عالیرتبه دولت، رییس سازمان تامین اجتماعی و وزیر تعاون برای چند لحظه چشمهای خود را ببندند و خود را جای آن بازنشسته سالمند و کمتوانی بگذارند که باید با دریافت حقوقی به مراتب پایینتر از خط فقر به رسمیت شناخته شده، با آبروداری و سرخ کردن صورت با سیلی، سر برج را به آخر برج برساند.
شاید در نتیجه این همذاتپنداری کوتاه، حس همدردی با بازنشستگان در مقامات عالی دولت پیدا شود و تحت تاثیر چنین احساسی، راهحلی اساسی برای مشکل معیشت بازنشستگان خارج از عرف قوانین و مقررات دست و پاگیر دیوانسالاری دولتی پیدا کنند. در شرایط کنونی کرامت انسانی اکثریت قریب به اتفاق بازنشستگان ما که از صندوقهای مختلف بازنشستگی حقوق دریافت میکنند، هر روز درهم شکسته میشود اما متاسفانه صدای این درهمشکستنها آنطور که باید، به گوش مقامات دولت نمیرسد. شاید بگویند افزایش حقوق چند میلیون بازنشسته نیاز به افزایش حجم نقدینگی و خلق پول پرقدرت تورمزا دارد. بسیار خوب برای پرهیز از بروز چنین وضعیتی دولت میتواند با توزیع بن خرید کالا به صورت رایگان و به صورت فصلی از فروشگاههای بزرگ زنجیرهای، قائل شدن انواع معافیتهای مالیاتی و عوارض شهرداری و صدور کارتهای استفاده رایگان یا نیمبهای بازنشستگان از خدمات حملونقل جادهای، ریلی و هوایی درونشهری و برونشهری، مقداری از بار هزینههای بازنشستگان را کاهش دهد.
فراموش نکنیم که التیام مشکلات معیشتی بازنشستگان علاوه بر آنکه اقدامی انسانی در حق این گروه از هموطنان ما محسوب میشود، عاملی تشویقی و انگیزشی برای شاغلان نسل جوان امروز به منظور تلاش بیشتر در راه انجام وظیفه و خدمت به مردم است که آینده خود را در زندگی امروز بازنشستگان مشاهده میکنند. اگر به راستی انتظار افزایش بهرهوری شاغلان امروزی را داریم، باید با غبارروبی از تابلوی زندگی بازنشستگان و تامین رفاه حداکثری برای آنها زمینه عملی برای رسیدن به چنین هدفی را فراهم سازیم. این همه عسر و تنگدستی زیبنده انسانهایی که عمر و جوانی خود را در راه خدمت به مملکت سپری کردهاند، نیست.