ماه پیش وقتی همهچیز برای اجرای حکم قصاص قاتل مأمور پلیس مهیا بود، مادر مقتول از اجرای حکم صرفنظر کرد و برای بخشش قاتل یک شرط گذاشت؛ اینکه خود مقتول راضی به بخشش باشد.
به گزارش همشهری، چند روز پيش او خواب عجيبي ديد و ديروز راهي دادسراي جنايي تهران شد تا اعلام كند كه از قصاص قاتل پسرش گذشته است.
نخستين برگ از اين پرونده دردناك 26تيرماه سال 88ورق خورد. آن شب مأموران پليس رباطكريم در عوارضي اتوبان ساوه به 2سرنشين پژوي نقرهاي مشكوك شدند و به راننده دستور ايست دادند.
پس از توقف خودرو، مأموران به بازرسي از آن پرداختند و وقتي در صندوق عقب را باز كردند چشمشان به يك قبضه سلاح كلاشنيكف افتاد كه در گوشهاي جاسازي شده بود. راننده كه ميديد دستش رو شده با عكسالعملي سريع پشت فرمان پريد و همراه همدستش فرار كرد. مأموران به تعقيب خودروي پژو پرداختند اما راننده به شليك تيرهاي هوايي پليس هم توجهي نكرد و تلاش كرد با سرعت زياد فرار كند. مأموران اينبار لاستيك ماشين را هدف گرفتند و گلولهاي به يكي از لاستيكها اصابت كرد.
سرعت پژو كم شد و مأموران سد راهش شدند و به اين ترتيب خودرو متوقف شد. اين اما پايان ماجرا نبود؛ چراكه سرنشينان پژو اينبار تصميم گرفتند با پاي پياده به فرار ادامه دهند. تعقيب و گريز همچنان ادامه داشت و در همين هنگام يكي از متهمان كه خود را در يكقدمي دستگيري ميديد، اسلحهاي از زير پيراهنش بيرون كشيد و شروع به تيراندازي كرد. يكي از مأموران به نام استوار علي احمدي مجروح و مرد مسلح موفق به فرار شد اما همدستش به دام افتاد و مأمور مجروح به بيمارستان انتقال يافت.
شهادت روي تخت بيمارستان
بهرغم تلاش پزشكان مأمور جوان بهدليل شدت جراحات به شهادت رسيد. پس از آن، جستوجو براي دستگيري عامل جنايت توسط پليس ادامه يافت و كارآگاهان دريافتند كه وي مردي به نام رضاست كه تاكنون 11بار به اتهام سرقت و قاچاق اسلحه دستگير شده و به زندان افتاده است. از سوي ديگر همدست او كه دستگير شده بود، اعتراف كرد آنها قصد سفر به ساوه و سرقت احشام را داشتند كه در بين راه مأموران به آنها مظنون شدند و اين حادثه رقم خورد.
حكم قصاص
3سال از اين حادثه گذشته بود و هنوز ردي از متهم بهدست نيامده بود تا اينكه كارآگاهان به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد متهم به شهرستان بروجرد فرار كرده است. مخفيگاه وي شناسايي و سال91 وي دستگير شد. مرد جنايتكار در بازجوييها به شليك مرگبار به سوي مأمور پليس اعتراف كرد و گفت: شب حادثه همراه يكي از دوستانم به نام محسن بوديم كه مأموران به ما مشكوك شدند. ما 3اسلحه داخل ماشين داشتيم كه وقتي يكي از آنها در صندوق عقب پيدا شد، از ترس تصميم به فرار گرفتم.
در زمان فرار يكي از كلتها را كه زير صندلي بود، برداشتم و وقتي ديدم مأمور پليس در تعقيبم است، مجبور شدم به سمت او شليك كنم اما قصد كشتن وي را نداشتم. درواقع پايش را نشانه گرفته بودم و 2گلوله شليك كردم اما به مرگش منجر شد.
متهم پس از اعتراف، صحنه جنايت را بازسازي كرد و مدتي بعد در شعبه 71دادگاه كيفري به قصاص محكوم شد. حكم به تأييد قضات ديوانعالي كشور رسيد و در چنين شرايطي پرونده به شعبه اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران فرستاده شد.
تيرماه امسال درحاليكه 8سال از شهادت مأمور پليس ميگذشت، عامل جنايت پاي چوبه دار رفت. آن روز قرار بود حكم قصاص اجرا شود اما مادر مقتول كه براي اجراي حكم به محوطه زندان رفته بود، حالش بد شد و تصميم گرفت به قاتل مهلت دهد. اين در حالي بود كه واحد صلح و سازش دادسراي جنايي تهران نيز تلاش ميكرد از خانواده مقتول رضايت بگيرد. آن روز مرد قاتل به زندان بازگشت و مادر مقتول يك شرط براي بخشش او اعلام كرد. او گفت: «تنها به شرطي از قصاص ميگذرم، كه پسرم(مقتول) بخواهد.»
و سرانجام بخشش
حالا 3ماه از آن زمان ميگذرد. روز گذشته مادر مقتول راهي دادسراي جنايي تهران شد تا برگهاي را امضا كند كه حكم زندگي دوباره براي قاتل پسرش بود.
او آمده بود تا اعلام كند كه از قصاص گذشته است. زن ميانسال كه همراه همسرش در دادسرا حاضر شده بود درحاليكه عكس پسرش را در دست داشت، گريه ميكرد و ميگفت: آمدهام تا قاتل پسرم را ببخشم؛ چون خودش اين را خواسته است.
او گفت: 3ماه پيش وقتي پاي چوبهدار حالم بد شد با خودم گفتم حتما حكمتي در اين ماجراست و شايد پسرم ميخواهد پيغامي به من بدهد. براي همين از خدا خواستم تا هرچه خودش ميخواهد همان كار را انجام بدهم. خيلي سخت است كه عزيزترين فرد زندگيات كه 28سال برايش زحمت كشيدهاي را يكشبه از دست بدهي؛ آن هم در نهايت بيرحمي. از وقتي پسرم شهيد شد خواب راحت ندارم. اگرچه 8سال گذشته است اما براي يك مادر داغ فرزند هميشه تازه است.
زن پشت ميز مينشيند و برگه رضايت را امضا ميكند. اشكهايش را پاك ميكند و ميگويد: تصور ميكردم كه با قصاص قاتل پسرم آرام ميشود اما حالا آمدهام تا بدون هيچ چشمداشتي قاتل پسرم را ببخشم. 20روز پيش درحاليكه نميدانستم چه كنم، من و شوهرم بايد سختترين تصميم زندگيمان را ميگرفتيم. همان شب پسرم به خوابم آمد. لبخند ميزد و گفت بهخاطر رضاي خدا قاتل را ببخش. بيدار كه شدم گونههايم خيس بود. خواب عجيبي بود. همسرم را بيدار كردم و گفتم علي به خوابم آمده و خواسته قاتلش را ببخشيم. همين شد كه تصميم گرفتيم از قصاص قاتل بگذريم و اميدواريم او پس از آزادي توبه كند و ديگر سمت كوچكترين خلافي هم نرود.
پس از رضايت اولياي دم، قاتل مأمور پليس از مجازات مرگ رهايي يافت و بهزودي از لحاظ جنبه عمومي جرم در دادگاه محاكمه خواهد شد.