سخنگوی ستاد احیای دریاچه ارومیه و معاون سازمان محیط زیست ایران میگوید: «در جلسه هیأت دولت، آقای حجتی و چیت چیان اعلام کردند برای احیای دریاچه متعهد میشوند و تأکید کردند هر آنچه مصوب میشود را عملیاتی میکنند. وزیر کشور و استانداران هم اعلام کردند از بعد فرهنگی و اجتماعی اقدامهای لازم را در دستور کار قرار داده اما متأسفانه آنچه در عمل اتفاق افتاد مطابق مصوبات ستاد نبود.» نتیجه خلف وعده وزیران دولت برای اجرای مصوبات، حالا دریاچه ارومیه را در برههای حساس و سرنوشت ساز و بار دیگر در آستانه فروپاشی قرار داده است.
وخامت اوضاع در گوشه شمال غربی ایران به قدری است که اگر کارشکنیها بیش از این ادامه یابد، بزرگترین پهنه آبی کشورمان که تا همین چند سال قبل سرچشمه زایش و شور حیات در سراسر آذربایجان بود با تداوم بیآبی به بزرگترین کانون بحرانی گرد و غبار نمکی و سمی، نه فقط برای آذربایجان، که برای منطقهای به شعاع 500 کیلومتر مربع با دایره تأثیرگذاری روی جمعیتی بالغ بر 60 میلیون نفر در کشورهای ایران، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و عراق تبدیل میشود و پیشبینی تلخ برنامه محیط زیست سازمان ملل تحقق مییابد! در همین حال بر اساس آخرین گزارش ستاد احیای دریاچه ارومیه، مطالعات دانشگاه علوم پزشکی تبریز نیز از روند رو به رشد بیماریهای سرطان، آسم، دیابت، افسردگی، ایسکمیک قلبی و هیپرلیپیدمی در مناطق شهری و روستایی شرق دریاچه ارومیه در سالهای اخیر حکایت میکند که گفته شده این روند میتواند از تأثیرات نامطلوب خشک شدن دریاچه ارومیه باشد. گفتوگوی خبرنگار «ایران» با ساکنان و دهیاران دو روستای سارای و آغ زیارت در شرق و غرب دریاچه ارومیه نیز حکایت از افزایش تعداد بیماران تنفسی و سرطانی این دو روستا دارد با این حال و در کمال شگفتی، هر روز بر میزان برداشت بیرویه آب از منابع سطحی و زیرزمینی افزوده میشود تا نتیجه امر همانا پسروی شدید دریاچه و ایجاد بیش از 3 هزار و 500 هکتار شوره زار در بستر دریاچه و گسترش کانونهای بحرانی گرد و غبار در پیرامون دریاچه باشد.
با وجود افزایش 2.1 درجهای دمای هوا در سالجاری و کاهش 36 درصدی بارندگی که منجر به تشدید تبخیر و افت تراز آب دریاچه شده اما سطح زیرکشت اراضی باغی و زراعی همچنان در حوضه آبریز ارومیه رو به افزایش است! تولید انبوه محصولات باغی همچون سیب درختی در حوضه در حالی همچون گذشته ادامه دارد که این روزها در گوشه و کنار شهر ارومیه باغداران مجبور شدهاند بهدلیل تولید مازاد سیب که مثل کوه در گوشه خیابانها و جادهها روی هم تلنبار کردهاند، هر کیلو از این میوه آب بر را به قیمت 150 تا 180تومان برای تهیه کنسانتره بهصورت فلهای بفروشند! به گواه خبرگزاری خانه ملت، مسعود تجریشی سخنگوی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز هفته گذشته از افزایش 10 هزار هکتاری سطح زیرکشت چغندرقند برخلاف مصوبات دولت در آذربایجان غربی گلایه کرد و در حضور برخی از نمایندگان ملت، از سرنوشت یک میلیارد تومان اعتبار برای تغییر الگوی کشت توسط چغندرکارانی سخن گفت که دست بر قضا وزارت جهاد کشاورزی در سال 94، 650 میلیون تومانش را برداشت و با آن لباس ورزشی و کابینت و... خریداری کرد! مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی نیز در گفتوگو با «ایران» از عملیات ساخت کارخانه جدید قند در سه راهی دارلک در ارومیه و تداوم سیاستهای غلط گذشته توسط دستگاههای اجرایی با وجود تلاشهای ستاد احیای دریاچه ارومیه و نرسیدن آب به تالابهای اقماری جنوب دریاچه گلایه میکند.
اما پرسشی که یک هفته قبل مسعود تجریشی مطرح کرد حالا پرسش بسیاری از گروههای محیط زیستی و مردم نیز هست. این مقام مسئول گفت: «اگر جمعبندی حاکمیت این است که افزایش سطح زیرکشت محصولات آببر به ضرر مردم و اقتصاد منطقه و دریاچه است پس چرا باز هم این اتفاق میافتد؟ و چه عاملی باعث میشود وزارت نیرو برود پایین دست سد حسنلو 200 هکتار کشت آبی چغندرقند افزایش دهد؟» در همین حال فرهاد سرخوش مدیر منطقهای ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی هم در گفتوگو با «ایران» از عدم پرداخت اعتبارات مصوب ستاد در سالجاری با گذشت بیش از 210روز از سال و تأخیر در اجرای بسیاری از برنامهها از جمله انتقال آب سد سیلوه و کانی سیب به ارومیه ابراز نگرانی میکند. برآیند اظهارات مدیران ملی و منطقهای و نمایندگان مردم و مشاهدات خبرنگار «ایران» از اوضاع دریاچه نشان میدهد دریاچه ارومیه حالا دیگر نه آب دارد نه پول لازم برای احیا! و نه حتی اراده کافی برای احیا بین مردم و مسئولان وجود دارد چون با وجود محدودیتهای محیطی و تنشهای اقلیمی همین اندک آب موجود در حوضه هم به جای اینکه صرف تعادل بخشی سفرههای آب زیرزمینی، احیای دریاچه و کشاورزی ضابطهمند و اصولی شود همچنان صرف توسعه سطح زیرکشت میشود.
از سوی دیگر عیسی کلانتری، دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه که پیش از این مرتباً از کوتاهی سازمان محیط زیست برای بازپسگیری حقابه سالانه دریاچه به میزان 2 میلیارد و نیم مترمکعب از سوی وزارت نیرو گلایه میکرد حالا که بهعنوان رئیس سازمان محیط زیست ایران منصوب شده دیگر کمتر سخنی درباره حقابه ارومیه میگوید. او هفته گذشته همچون برخی مسئولان دولتی که ریشه مشکلات را به گردن باران میاندازند و حل بحران ارومیه را در گرو بارش و سیلاب میدانند، به ایلنا گفت: «سال گذشته با کاهش 38 درصدی بارش مواجه بودیم و به همین دلیل امروز با مشکل کاهش آب در دریاچه ارومیه روبهرو هستیم اما به بارش امسال امید بستیم!»
تداوم روند کاهش تراز آب دریاچه ارومیه
بر اساس گزارشهای منتشره، تراز فعلی دریاچه ارومیه با کمترین تراز ثبت شده برای آن در نیم قرن اخیر، تنها 21 سانتیمتر فاصله دارد. پسروی دریاچه به قدری زیاد شده که حتی تراز ثبت شده برای دریاچه، در روز سهشنبه هفته گذشته از همین بازه زمانی در سال گذشته حدود 22 سانتیمتر پایینتر آمد. به طوری که فرهاد سرخوش، رئیس دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی، تراز دریاچه را که در روز 5 مهر ماه 1270.28 متر اعلام کرده بود در روز 25 مهر ماه 1270.25 سانتیمتر اعلام کرد. به گفته او، تداوم کاهش آب دریاچه که 20 روز قبل مساحت دریاچه را به 1734 کیلومتر رسانده بود حالا با 36 کیلومتر کاهش مجدد به یکهزار و 698 کیلومتر رسانده است. این یعنی اینکه دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته در همین زمان حدود 302کیلومتر کاهش نشان میدهد. به عبارت دیگر دریاچه به طور متوسط هر هفته 12 تا 15 کیلومتر پسروی و عقبگرد میکند!
پارک ملی بیابان ارومیه در شمال غرب ایران!
در گوشه و کنار شوره زاری وسیع حدفاصل بین دو استان آذربایجان غربی و شرقی که با لایههای قطور نمکی و بعضاً تپههای شنی و ماسههای روان فرش شده، تابلوهای سازمان حفاظت محیط زیست به چشم میخورد. تابلوهای تازهساخت و خوش آب و رنگی که رویشان نوشته شده «پارک ملی دریاچه ارومیه» و ممنوعیت چرای دام و شکار و.... را به مخاطبان متذکر شده است، اما در عمل نه آبی وجود دارد که نشان دهد اینجا دریاچه است و نه گیاهی برای چریدن و جانوری برای شکار! همچنان که در بالادست این حوضه نیز همچون دیگر مناطق کشور بهدلیل وجود دام مازاد به میزان 4 برابر ظرفیت مراتع، دیگر چیزی از پوشش گیاهی و حتی خاک هم باقی نمانده است که اگر بارانی هم ببارد حداقل بتواند جذب زمین شود!
از نخستین باری که دریاچه ارومیه را دیدم 17 سال میگذرد، آن زمان دریاچه هم آب داشت هم حیات وحش، دستههای چند هزارتایی فلامینگوها بر فراز دریاچه در حال پرواز بودند و حاشیه جزیره اشک از وجود انبوه فلامینگوها به صورت یک نوار قرمز رنگ از فراز آسمان خودنمایی میکرد. فاصله ساحل تا جزیره کبودان را برای مشاهده قوچ و میشهای ارمنی با قایق سپری کردیم با این حال از دوسال قبلتر از آن به همراه خیل عظیمی از فعالان و متخصصان محیط زیستی نسبت به نابودی دریاچه هشدار میدادیم و تجمع اعتراضی برپا میکردیم؛ تجمعاتی که هر بار با حضور مسالمتآمیز نیروهای انتظامی در زمان کوتاهی به پایان میرسید و البته همچون امروز کمتر کسی هشدارهای محیط زیستی را جدی میگرفت. حتی مدیران سازمان محیط زیست هم باور نداشتند که ارومیه در حال نابودی است و همچنان مجوز برداشت بیرویه «سیست آرتمیا» از داخل دریاچه را تا سال 80 صادر میکردند. آن روزها دریاچه با همه این دلنگرانیها، اما دریاچه بود و آب داشت و شور حیات همچنان در دریاچه موج میزد. حالا اما دریاچه، به همه چیز شباهت دارد الا دریاچه و پارک ملی! آب که ندارد هیچ بلکه تا چشم هم کار میکند تپههای شنی و ماسههای روان در منطقه جبل کندی در نزدیکی ارومیه به چشم میخورد. کفش هایمان به جای آب از شن پر میشود و به سختی میتوانیم روی ماسههای روان قدم برداریم، با کوچکترین نسیم و بادی غبار نمک و شن آسمان را فرا میگیرد و برای رفتن به جزایر به جای قایق باید با خودروی شاسی بلند و از روی بستر نمکی دریاچه عبور کنیم.
شورهزاری به وسعت 3000 کیلومتر مربع
بر اساس اعلام ستاد احیای دریاچه ارومیه، با خشک شدن دریاچه ارومیه در سالهای اخیر سطحی معادل 82 هزار هکتار از اراضی حاشیهای و بستر دریاچه بهعنوان کانونهای فوق بحرانی تولید ریزگرد شناسایی شده است. ضمن اینکه پهنهای به وسعت بیش از 3 هزار کیلومتر هم در بستر دریاچه پوشیده از لایههای قطور نمکی شده که برخی بهره برداران مجاز و غیرمجاز با حفاری در حال برداشت نمک صنعتی و بعضاً خوراکی هستند. آن هم از بستر دریاچهای که آلوده به انواع پساب و سموم و کودهای شیمیایی است! مدیر اجرایی پروژههای احیای دریاچه ارومیه در اداره کل منابع طبیعی آذربایجان غربی نیز در این باره به «ایران» میگوید: «در آذربایجان غربی حدود 23 هزار هکتار از این اراضی قابلیت تولید گرد و غبار دارد که بهدلیل وخامت اوضاع در 6 هزار و 500 هکتار از این مناطق، عملیات بیابانزدایی و تثبیت شنهای روان را در آنجا به اجرا گذاشتیم.» مجید موسیزاده میگوید: گردوغبار کانونهای مربوط به خشکیدگی دریاچه ارومیه متفاوت از گردوغبار در سایر مناطق است و بهدلیل داشتن میزان بالایی نمک و مصرف سموم و کود در مزارع احتمال بروز بیماریهای مختلف را در پی دارد. برای همین چندین کانون گردوغبار پراکنده در شهرستانهای ارومیه، سلماس و میاندوآب شناسایی و مهار شدهاند.
مالچ پاشی در دریاچه ارومیه
جبل کندی که تا 20 سال پیش جزئی از حریم پارک ملی دریاچه ارومیه بوده سال گذشته توسط اداره کل محیط زیست استان در وسعتی بالغ بر 480 هکتار نهال کاری و حدود 50 هکتار آن نیز مالچ پاشی شد! باورش سخت است، اینکه بستر دریاچهای که تا دیروز حریم امن فلامینگوها و بیش از دویست گونه پرنده بود حالا امروز باید مالچ پاشی و نهال کاری و بوته کاری شود تا زندگی حاشیه نشینان مختل نشود و تأسفبارتر اینکه حتی این اقدامها هم نتوانسته جلوی حرکت ماسههای روان را به سمت مناطق روستایی بگیرد و حالا با تحویل منطقه به اداره کل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی، مأموران منابع طبیعی مجبور شدند برای نخستین بار در کشور، عملیات ایجاد بادشکن غیر زنده به روش شطرنجی را در حریم پارک ملی دریاچه ارومیه در 10 ردیف به اجرا بگذارند. بادشکنها که به شکل قطعات بزرگ دیوار کشی شده از جنس سرشاخههای درختان گز است تا کیلومترها در امتداد ساحل ارومیه به چشم میخورند و نیروهای منابع طبیعی با حداقل امکانات موجود در حال حفاری زمین برای جاگذاری سرشاخهها بهعنوان بادشکن هستند. جوانمرد، کارشناس منابع طبیعی استان آذربایجان غربی به «ایران» میگوید: حرکت ماسههای روان به سمت روستای جبل کندی مشکلات زیادی را برای مردم ایجاد کرده بود که حالا ایجاد بادشکنها مانع حرکت آنها میشود و این امکان را فراهم میکند تا عملیات بوته کاری و نهال کاری با موانع کمتری مواجه شود. در حالی که پیش از این گاهی ماسهها تا پشت در خانههای روستا پیشروی کرده و مانع تردد مردم میشدند. موسیزاده، مدیر اجرایی پروژههای احیای دریاچه ارومیه درمنابع طبیعی آذربایجان غربی نیز به «ایران» میگوید: با قرق گز زارهای اطراف منطقه و هرس آنها از سرشاخهها برای ایجاد بادشکن استفاده میکنیم. مسیری به طول7.5 کیلومتر از دریاچه را در 10 ردیف در فواصل 4.5 متری بادشکن ایجاد کردیم که در مجموع بادشکنهای ایجاد شده حدود 129 کیلومتر میشوند. او در توضیح اینکه چرا بادشکنها به صورت شطرنجی ایجاد شده میگوید: در منطقه ارومیه بادها در اصطلاح محلی دیوانه یا گیج هستند یعنی بهصورت مارپیچی میوزند و شکل مستطیلی این بادشکنها باعث میشود در هنگام وزش باد که از هر سو وزیدن میگیرد ماسههای روان نتوانند حرکت کنند و با مانع روبهرو شده و پشت آنها تجمع یابند. موسیزاده میافزاید: «بجز این در این منطقه عملیات بوتهکاری به وسعت 1300 هکتار را در فاصله بین جبل کندی تا سایت بیابانی سپورغان اجرایی کردیم.» البته سپورغان هم حالا دو سه سالیاست که به همت منابع طبیعی استان بوتهکاری و تثبیت شن شده است. او یادآور میشود: جبل کندی حدود 7 هزار و 200 هکتار وسعت دارد که بخشی از آن پیشتر توسط منابع طبیعی بوته کاری شده بود و بخشیاش هم چون در حریم پارک ملی بود در اختیار محیط زیست بود که حالا همه آن به تشخیص ستاد احیا، برای اجرای عملیات بیابانزدایی در اختیار منابع طبیعی گذاشته شده است.
او میگوید: برای تثبیت کانونهای تولید گرد و غبار از سال 93 تاکنون 17 میلیارد تومان هزینه کردیم و برای سالجاری نیز حدود 7 میلیارد و 200 میلیون تومان تخصیص یافته که البته هنوز یک ریال هم پرداخت نشده ولی چون بهترین زمان کار برای ما در شش ماهه اول سال است با پیمانکاران قرارداد بستیم تا کار را انجام دهند و در عوض پول را در بهمن ماه بگیرند و امیدوارم تا آن زمان دولت اعتبارات را پرداخت کند. موسیزاده افزود: علت دعوت از ما برای همکاری با ستاد احیا این بود که خطر گرد و غبار در منطقه خیلی جدی بود برای همین از ما خواسته شده تا یک کمربند ایمنی در حاشیه دریاچه ایجاد کنیم تا اثرات مخرب خشکیدگی دریاچه را در مناطق پیرامونی کاهش دهیم اما اگر قرار باشد اراضی کشت دیم به آبی تغییر کاربری یابد و مصرف آب کشاورزی با افزایش سطح زیرکشت کاهش نیابد طبیعتاً وسعت عرصههای بیابانی حاشیه دریاچه افزایش مییابد. بنابراین باید جلوی گسترش سطح زیرکشت گرفته شود و میزان مصرف آب در بخش کشاورزی که گفته میشود بین 85 تا 92 درصد آب حوضه را میبلعد تا 40 درصد کاهش یابد در غیر این صورت خطر گرد وغبار در منطقه روز به روز بیشتر میشود. او میگوید: کار ما تنها به مثابه یک مسکن است و دریاچه ارومیه اگر احیا شود و آب به آن برگردد طبیعتاً بخشی از نهال کاری و بوته کاریهای ما زیر آب میرود که ایرادی ندارد چون همه چیز به وضعیت سابق میگردد و کانونهای گردوغبار به خودی خود مهار و دیگر نقش منابع طبیعی در روند احیا به پایان میرسد اما اگر آب به دریاچه نرسد، عرصههای بیابانی و بحرانی بیشتر شده و کار ما نیز طبیعتاً باید گسترش یابد تا جلوی گرد و غبار را بگیریم. رحمان وهابزاده، مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی نیز میگوید: از سال 93 تاکنون با تلاش شبانه روزی مردان بیادعای منابع طبیعی عملیات قرق، بوته کاری، نهالکاری، بادشکن و پخش سیلاب را در بیش از 40 هزار هکتار از اراضی بیابانی حاشیه دریاچه اجرایی کردیم. در گرمای 40 درجه تابستان و در سرمای منهای 18 درجه نیروهای ما کار کردند و خوشبختانه با دعای خیر مردمی و با حداقل امکانات و بودجه موفق شدیم تا حدودی جلوی گرد و غبار را بگیریم. او میافزاید: اما نباید فراموش کنیم که اگر همچنان از منابع آبیمان درست استفاده نکنیم این میراث ارزشمند ملی و جهانی با خطر نابودی مواجه خواهد بود. ما باید رفتارمان را در قبال طبیعت و آب عوض کنیم و به فکر چاره باشیم در غیر این صورت سلامت مردم، کشاورزی، امنیت غذایی و حیات وحش منطقه با تهدیدات جدی مواجه خواهد شد.
ایران و ترکیه با دو دیدگاه متفاوت در مدیریت آب و خاک
مدیر منطقهای ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: من از دریاچه وان ترکیه هم بازدید داشته ام، از روی نقشه هوایی فاصله بین دو دریاچه 180 کیلومتر است ولی آنجا همه چیز خوب است! میزان مصرف آب کشاورزیشان در حوضه وان حتی به اندازه 10 درصد هم نیست، چون روشهای آبیاری پیشرفته و نوین است. دامداری سنتی کمتر در وان دیده میشود و مراتعشان واقعاً بکر و دست نخورده است، مراتعشان مثل ما اینقدر شخم نخورده و خاک بهدلیل غنای پوشش گیاهی میتواند باران را جذب کند و سفرههای زیرزمینی را تقویت کند اما در ایران اینقدر همه جا چریده شده که هر بارانی تبدیل به سیلاب میشود و سریعاً از دست میرود بدون آنکه جذب زمین شود. فرهاد سرخوش میافزاید: با اینکه توسعه کشاورزی در حوضه ارومیه ممنوع شده اما در عمل شاهد افزایش سطح زیرکشت هستیم و وزارت جهاد کشاورزی نه این را میپذیرد و نه آمارهای ارائه شده را قبول میکند و ما نیز ساز و کار حقوقی برای جلوگیری از افزایش سطح زیرکشت نداریم. ارومیه نفسهای آخرش را میکشد، وعدهها عملی نشده، شورهزارها در حال گسترش و در کمال شگفتی به موازات توسعه در برخی مناطق برای توسعه باغها، بسیاری از باغها و مزارع در دیگر بخشهای دریاچه در حال خشک شدن هستند و بیماریهای پوستی و ریوی و سرطان در منطقه رو به افزایش است. بزرگترین مجتمع توریستی دریاچه با عنوان مجتمع باری در حاشیه ساحل خشک و شوره زار ارومیه سالهاست که از کار افتاده و دهها پلاژ ساحلی متروکه و تخریب شده، کشتیها و قایقها به نمک نشستهاند و هزاران فرصت شغلی که وابسته به حیات دریاچه بود حالا نابود شده است. حاصل سه دهه توسعه افسارگسیخته کشاورزی و تخلیه منابع آب سطحی و زیرزمینی حوضه ارومیه تنها دستاوردش یک میلیارد دلار درآمد بوده برای این مردم و دولت که به گفته کلانتری حالا باید 6 میلیارد دلار هزینه شود تا شاید دریاچه احیا شود در غیر این صورت این ساکنان منطقه هستند که باید آذربایجان را تخلیه کنند که این امر خسارت یکصد میلیارد دلاری به کشور وارد میسازد.
در عین حال گردشگران ایرانی که زمانی مقصد گردشگریشان ارومیه بود حالا دریاچههای «ترابزون» و «وان» ترکیه و «سوان» ارمنستان را بهعنوان مقصد گردشگریشان انتخاب میکنند و هرساله با خروج دهها هزار دلار ارز از کشور، چرخ اقتصاد ترکیه و ارمنستان است که با خیل گردشگران ایرانی بیش از پیش میچرخد و ما همچنان به استخراج آب از اعماق زمین برای تولید سیب کیلویی 180 تومان - که گاهی حتی چیدنش برای کشاورزان هم صرفه اقتصادی ندارد و روی درختان خشک میشود- و چغندری که ارزش دلاریاش هزاران برابر پایینتر از ارزش اکولوژیک و توریستی دریاچه ارومیه است به خود میبالیم و افتخار میکنیم! ارومیه رو به خاموشی است اگر امروز و فردا نجنبیم!
این گزارش نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.