سخنان رئیس جمهور روحانی در کنگره چهلمین سال درگذشت حاج مصطفی خمینی، وضعیت پرونده سپنتا نیکنام، رایزنی وزرای پیشنهادی در راهروهای بهارستان، تغییر آرایش اصلاح طلبان و اصولگرایان پس از ۸۸، خط انگلیسی حفظ برجام و مقابله با قدرت منطقهای ایران و اختلاف بر سر افزایش کرسیهای بهارستان از محورهایی است که موضوع گزارشهای تحلیلی و خبری روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز سه شنبه، دوم آبان در حالی بر پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که اظهارات رئیس جمهور در کنگره مرحوم سید مصطفی خمینی و سخنان آیت الله آملی لاریجانی در بیشتر آنها بازتاب گستردهای پیدا کرده است.
روزنامه اعتماد، تیتر یک خود را به این گفته رئیس قوه قضاییه که «ما را به سیاسی کاری متهم میکنند» اختصاص داد و در زیر این عنوان و در کنار تصویر رئیس جمهور به نقل از حسن روحانی «ممنوع التصویری امام را محبوبتر کرد» را به عنوان تیتر انتخاب کرد.
ایران نیز برای گزارش خود از سخنرانی روز گذشته رئیس جمهور، «در اصول متحدیم» و «فاصله گرفتن از هم خلاف توصیه امام (ره) است» را تیتر کرد.
روزنامههای اصولگرا و منتقد دولت، اما سخنان روحانی در ارتباط با سیاست خارجی و گفتههای او درباره تسلیحات موشکی ایران را برجسته کردند. جوان عنوان «اروپا حق حرف زدن از تسلیحات ما را ندارد» تیتر یک شماره امروز خود انتخاب کرد و کیهان «اروپایی که به دشمن ما اسلحه میداد، حق ندارد درباره تسلیحات ما حرف بزند» را تیتر گزارش خود کرد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
آیا خطر لغو برجام رفع شده است؟
همدلی در گزارشی با اشاره به این گفته رئیسجمهور فرانسه که میگوید با آمریکا بر سر حفظ برجام توافق کردهایم، نوشت: در حالی که سخنان اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، همه حکایت از احتمال نقض و یا تهدید برجام از سوی آمریکا در هفتههای آینده دارد، روز گذشته خبرگزاری فرانسه گزارش داد که امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، گفته است با دولت آمریکا به توافق رسیده تا همه اقدامات برای حفظ توافق هستهای با ایران باقی بماند. به این ترتیب به نظر میرسد، میتوان احتمال داد که خطر لغو برجام در حال رفع شدن است و ظاهراً همه طرفهای درگیر، بر اهمیت حفظ برجام به قطعیت رسیدهاند.
به گفته آقای ماکرون، امروز استراتژی کمرنگ و مبهم آمریکا در مقابل ایران و کره شمالی، ضرورت بیش از پیش یکپارچگی و اتحاد اروپا را میطلبد. رئیسجمهور فرانسه پیش از این، در دیدار با یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ضمن یادآوری مجدد تعهدات فرانسه در راستای توافق وین، از آژانس بینالمللی انرژی هستهای خواسته بود که پایبندی قاطعانه به مفاد توافق هستهای را که مطابق آن، برنامه هستهای ایران در ازای رفع تحریمهای بینالمللی تحت نظارتهای دقیق قرار میگیرد، تضمین کند. خبرگزاری مهر نوشت: ترامپ هفته گذشته در اظهارات شدیداللحنی علیه ایران، توافق هستهای با تهران را تایید نکرد و از کنگره خواست تا نظر نهایی خود را درباره اعمال مجدد تحریمها علیه ایران اعلام کند. این در حالی است که توافق هستهای پس از ۱۰ سال دیپلماسی بین تهران و قدرتهای جهانی حاصل شده است. رئیس جمهور فرانسه همچنین در یک نشست خبری گفته است که اتحادیه اروپا کاملاً متعهد به برجام است، اما مخالف توسعه برنامه موشکی ایران است. وی پس از نشست اخیر سران اتحادیه اروپا درباره مواضع اتحادیه درخصوص توافق هستهای ایران اظهارنظر کرد. ماکرون همچنین تاکید کرد که میخواهم به کنگره اطمینان دهم که ایران به برجام پایبند خواهد ماند. رئیسجمهور فرانسه همچنین گفته با وجود احترام کامل به برجام، مخالف توسعه برنامه موشکی ایران هستیم و بهزودی با دیگر رهبران اروپایی در این باره گفتوگو خواهیم کرد. این اظهارات در حالی مطرح شده که سران اتحادیه اروپا پس از نشست روز دوشنبه در بروکسل، خواستار رعایت برجام توسط همه طرفهای این توافق شدند.
ما نمیتوانیم به فضای مجازی امرو نهی کنیم
مهدی فرقانی، کارشناس ارتباطات و رسانه طی یادداشتی در روزنامه اعتماد درباره فضای مجازی نوشت: برای بررسی شیوه درست ارایه آمار منفی و اخبار تلخ در رسانهها باید بگوییم که اخبار و آمارهای منفی مثل آمار خودکشی و افسردگی، دو کارکرد متفاوت دارند. کارکرد منفی آنها زمانی است که تولید یأس و نا امیدی میکنند، یا الگوهای منفی ارایه میکنند، وجه مثبت این اخبار هم این است که میتوانند عبرت آموز و هشداردهنده باشند و در عین حال مردم و مسوولان را متوجه خطرهای احتمالی میکنند. اما در ساحت رسانه تصمیمگیری در مورد ارایه مصادیق این اخبار به مقتضیات محیط، زمان و مکان و نوع رویداد برمیگردد و از تصمیمات سردبیری است؛ تصمیمی که علی القاعده باید در یک ساختار حرفهای اتخاذ شود و طبق شیوه نامه و خط مشی هر رسانه تعیین شود. در عین حال باید این نکته را در نظر گرفت که یک رسانه حق پنهان کردن واقعیتها از مردم را ندارد. اما میتواند این واقعیتها را به نحوی ارایه کند که در عین اینکه تولید یأس و ناامیدی نکند، هشدار و انذار هم به همراه داشته باشد. به طور مثال رسانه میتواند در کنار ارایه آمار (به طور مثال آمار خودکشی) گفتوگویی با یک کارشناس و صاحبنظر یا روانشناس اجتماعی داشته باشد و تحلیل به آمار ارایه شده اضافه کند. یا به تشریح زمینهها و ریشهها و علل و عوامل بالا یا پایین رفتن آمار فوق بپردازد.
در موردی که اخیرا اتفاق افتاد، خبر خودکشی دو دختر نوجوان در اصفهان، یکی ازکارهایی که رسانهها میتوانند انجام دهند، این است که بدون اینکه وارد حریم خصوصی خانوادههای این دو نفر شوند، زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی و اخلاقی و حتی زمینههایی مثل افسردگی و استرس و ناکامیهای تحصیلی و مسائلی از این قیبل را در این دو نفر و خانوادههایشان بررسی کنند. به طور مثال میتوانند از طریق گفتوگو با پدر و مادر این دو نفر علایق، گرایشها و میزان نظارت خانواده بر رفتار آنها را بررسی کنند و با مشاهده نشانهها و عناصر احتمالی در ماهها و سالهای قبل مسیر حرکت منتهی به این اتفاق را به نوعی تحلیل کنند. این اتفاقی است که باید در رسانهها بیفتد. در مورد اخبار و آمار منفی و خبرهای حوادث نباید فقط به بازگویی و نقل اخبار اکتفا شود، بلکه لازم است گزارشهای خبری و تحلیلهایی در مورد ریشهها و علل و عوامل بروز این حوادث ارایه شود. البته در این مجال ما در مورد رسانههایی صحبت میکنیم که نوعی نظام مدیریتی و سردبیری دارند و این رسانهها میتوانند به مرور بر فضای فرهنگی و فکری جامعه و روندهایی که در فضای مجازی اتفاق میافتد تاثیر بگذارند. ما نمیتوانیم به فضای مجازی امر و نهی کنیم یا کنترل قرص و محکمی روی آن داشته باشیم. بحث در مورد رسانههایی است که مدیریت میشوند.
همین موارد وجه تمایز رسانههای سنتی از فضای مجازی است و حتی میتواند موجبات ماندگاری رسانههای سنتی را نیز فراهم کند. در شرایط فعلی رسانههای سنتی باید بتوانند تفاوتهایی را بین خودشان و فضای مجازی ایجاد کنند. رسانههای سنتی هم اگر صرفا به دنبال خبر باشند، تفاوتی با فضای مجازی ندارند. باید رسانهها کارکردهای متفاوتی برای خودشان ایجاد کنند؛ کارکردهایی که فضای مجازی در بسیاری موارد فاقد آن است. یکی از موارد مهم آن ارایه تحلیل در مورد آمارها و اخبار ارایه شده است.
کارت زرد به ربیعی گلهگذاری بود یا تسویهحساب؟!
کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: عضو فراکسیون امید میگوید نمایندگان در دولت دکور هستند. کیهان به نقل از نامه نیوز نوشت: «بعد از رای اعتماد دیگر جواب تلفن هم نمیدهند» این بخشی از گلههایی است که اهالی بهارستان نسبت به پاستورنشینان مطرح میکنند، حتی آنقدر دامنه این دلخوریها زیاد شده که کار به کارت زرد هم کشیده است. نمایندگان مجلس اولین کارت زرد خود را به کابینه دوازدهم نشان دادند تا نارضایتی خود را از وضع موجود اعلام کنند. وقتی محمدرضا عارف بعد از دومین کارت زرد به ربیعی گفت: این یک هشدار به دولت بود، این حقیقت عیانتر شد که دایره گلهگذاریها شاید به مرحله تسویهحساب رسیده باشد. هر چند فرید موسوی از اعضای فراکسیون امید میگوید آنچه عارف گفته، یک صحبت دوستانه بوده و این کارتهای زرد هم تسویهحساب سیاسی نیست بلکه پاسخ نمایندگان مجلس به وزرا برای پشت گوش انداختن وعدههایی است که قبل از رای اعتماد قول آن را به بهارستانیها برای جلب رأی داده بودند.
عضو فراکسیون امید میگوید: مسئله این است که نمایندگان در جریان رای اعتماد صحبتهایی با وزرا داشتند و وزرا نیز در جریان این مذاکرات وعدههایی را به نمایندگان در مورد حوزههای انتخابیه و اصلاح امور به ویژه در مورد تصمیمات وزارتخانه یا در مورد انتصابات وعدههایی به نمایندگان داده بودند؛ اما بعد از آنکه مجلس رای خوبی به کابینه داد، از رفتارهای بعدی دولتیها برداشت این بود که دوستان وزرا نیز وعدههایی را که دادند فراموش کردهاند و با وجود آنکه یکی دو ماهی از این ماجرا میگذرد هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است؛ لذا این دلخوری کلیت مجلس بود؛ بنابراین کارت زردی که داده شد برآیند این دلخوری بود و حتی به جرات میتوانم بگویم هیچ کسی به توضیحات وزرا توجه نکرد.
زمینههای اجتماعی نا کارآمدی و ناکامی شهرداران
عارف لایق زاده شهرساز در طی یادداشتی در روزنامه ابتکار دلایل اجتماعی ناکامی و ناکارآمدی شهرداران را موضوع قرار داد و نوشت: در سالهای اخیر یکی از دغدغههای اصلی علمای علوم اجتماعی مسأله شبکههای اجتماعی مجازی و برون راهبر شدن شهروندان جامعه شده است، برون راهبری در بیانی عام اتخاذ تصمیمات و اقدامات فرد در امور شخصی و اجتماعی بر اساس سلایق دوستان مجازی است. برون راهبر شدن به افراد و خانوادهها به همان اندازه آسیب میرساند که مدیران عملیاتی به شهر و نظام شهرسازی آسیب میرسانند. مرور و مطالعه راهبردهای توسعه و اداره شهر در دوره تصدی قالیباف در تهران، پاک فطرت در شیراز و جاوید در یاسوج بر نهاد مدیریت شهری گواهی است بر این مدعا که مدیران عملیاتی، شهر را نه بر اساس اصول توسعه پایدار و قواعد شهرسازی شهرسازانه که بر مبنای ابتداییترین خواستههای شهروندان توسه و اداره میکردنند.
توسعه و ادراه شهر بر اساس خواستهها و نیازهای شهروندان اگر چه آرمان متعالی دانش شهرسازی است، اما متاسفانه تفسیر نا صواب این مفهوم ابزاری شده است برای رسیدن به آمال مدیران عملیاتی، اگر در کشورهای توسعه یافته مبنا را خواست شهروندان میدانند باید زمینههای فرهنگی این جوامع را نیز مد نظر داشته باشیم، در جوامع توسعه یافته از دههها قبل با طرح مسئله پایداری و توسعه پایدار، دولتها با کمک و به واسطه سیستم آموزشی اصول و ارکان پایداری را در این جوامع نهادینه کرده اند و به همین علت است که خواست یک شهروند اروپایی از مدیران شهر توسعه حداکثری سیستم حمل و نقل عمومی با محوریت حمل و نقل زیرزمینی (مترو) است. اما در کشور ما متاسفانه ابتداییترین و، اما مهمترین خواست شهروندان از مدیران شهر ایجاد زیرساختها و تسهیلات لازم برای استفاده حداکثری از خودرو شخصی در شهر است و به همین سبب است که قالیباف طرحی منسوخ و نا کارآمد، اما رویایی، چون اتوبان طبقاتی صدر را در شهر به مرحله اجرا میرساند و یا پاک فطرت جملگی میدانهای سر زنده شیراز را به تقاطعهای چند سطحی بی روح تبدیل میکند و در سطحی دیگر و به تناسب توان مالی مدیریت شهری، مدیر عملیاتی، چون جاوید در یاسوج با نگاهی غیر کارشناسی و جزیرهای به شهر بدون در نظر گرفتن اصول پیوستگی و تناسب به ساماندهی نا صحیح فضاهای شهری میپرازد.
بسیار ساده انگارانه است اگر مشکل اصلی و اساسی نجفی در تهران و اسکندر پور در شیراز را دیون انباشته شهرداری و یا گروههای سیاسی رقیب بدانیم، مشکل اساسی این مدیران و سایر شهرداران را میباید در ساختار جامعهای جستجو کرد که باوری میکانیکی از توسعه دارند، در نظر شهروند ایرانی مدیر موفق شهر مدیری است که شهر را تبدیل به کارگاه عظیم عمرانی کند. واقعیت این است که تهران دیگر ظرفیت توسعه رو زمینی را ندارد همچنان که شیراز دیگر نمیباید بر ساخت تقاطعهای چند سطحی ناکارآمد تاکید کند، امروز تهرانی که مخاطره آمیز شده و شیرازی که به هویتش خدشه وارد شده است نیازمند اتخاذ راهبردهایی بلند مدت هستند، راهبردهایی که شاید چندان به چشم مردمانی که عادت به تغییرات سریع کالبدی در شهر داشتنه اند نیایند، به راستی چه باید کرد؟ یقینا کارآمدترین، موثرترین و سریعترین راهکار، بهره برداری حداکثری از ظرفیتهای رسانهای مجموعه مدیریت شهری و رسانههای همسو، با محوریت رسانههای مجازی برای تبیین مقوله توسعه شهری، وضعیت شهر و آینده شهر اگر خواهان تداوم مدیریت عملیاتی در شهر باشیم است.
آقای روحانی، راهی جز تکیهکردن به مردم ندارید
امید فراغت، کارشناس ارشد علوم سیاسی طی یادداشتی در روزنامه قانون با مخاطب قرار دادن حسن روحانی نوشت: آقای رئیسجمهور، اگر دغدغه آینده ایران اسلامی را دارید، به گونهای عمل کنید که در مسیر دوام و قوام و آینده محور حرکت داشته باشید، خود شما نیز نیک میدانید که هیچ راهی جز اصلاح برخی قوانین و امور نیست!
آقای رئیسجمهور، اکنون با هویت فرهنگی واحدی سروکار نداریم، بلکه هویتهای بیشمار با هم برخورد میکنند و هر یک بازتاب دیگری هستند!
نمیدانم در این ایام به موضوعات سیاسی و فرهنگی بعضی از کشورهای عربی توجه داشتهاید یا خیر؟!
تاریخ و تمدن ایران اسلامی با دوبال اسلامیت و ایرانیت پر از نکات پر فراز و نشیبی است که هرکدام از این فراز و فرودها، ایران اسلامی را از دیگر کشورهای منطقه مجزا کرده است؛ بنابراین لازم است که در بعضی از موضوعات فرهنگی و اجتماعی پیشرو باشیم!
آقای رییسجمهور، اصلاحاتی که در بعضی از کشورهای عربی در حال رخ دادن است هوش و حواس بیشتر ملت را به خود مشغول کرده و بهنوعی طنز این روزهای شبکههای مجازی شده است و برای مردم این سوال به وجود آمده که چگونه در حال درجا زدن هستیم؟! شاید بگویید در حال پیشرفت هستیم. همان گونه که میدانید شاید در برخی امور پیشرفت داشتهایم، اما آنچه واضح و مبرهن است اینکه در موضوعات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شرایط متعادل و متناسبی نداریم.
آقای رییس جمهور، همان گونه که برای شما، تیمتان و ارکان قدرت صلح، امنیت و حفظ وضع موجود مهم محسوب میشود، برای بیشتر ملت این مسائل مهمتر بوده زیرا این سرزمین متعلق به همه ایرانیان است؛ بنابراین برخی تصمیمها شاید به حفظ وضع موجود کمک کند، اما تصمیمی مهمتر و کاربردیتر است که آینده را نیز دربربگیرد.
آیندهای که تحت تاثیر ادبیات دهکده جهانی و معادلات و معاملات منطقهای و جهانی خواهد بود!
آقای رئیس جمهور، هیچ راهی ندارید جز اینکه فضایی ایجاد کنید که ترتیبات داخلی براساس نگرش آیندهنگرانه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مقبول و معقول باشد و اگر میخواهید در تاریخ این مرز و بوم به عنوان عنصری کاربردی و قابل تامل یاد شوید، باید به گونهای هوشمندانه و مدبرانه تصمیمهایی مختص فرداها بگیرید و مهمتر اینکه کمی از ادبیات قدرت موجود فاصله بگیرید و خودتان را همراه با قدرت مردم بکنید این فاصله شاید ظاهری تلخ داشته باشد، اما مزهاش شیرین خواهد بود!
روزی که ترامپ گفت: «خلیج فارس»
فریدون مجلسی در یادداشتی که در شماره امروز شرق چاپ شده است نوشت: پس از سخنان تهدیدآمیز رئیسجمهور آمریکا درباره امکان تشدید تحریمهای دوجانبه علیه ایران، که همراه بود با تحریف بخیلانه نام خلیج فارس، ایرانیان از این تحریف اهانتآمیز چنان رنجیدند که گویی اصل ماجرا یعنی تهدید و تحریم را فراموش کردند. البته میتوانیم آن تحریف را به حساب دشنام بگذاریم، خودش هم گفت که تحمل شعارهای مرگ بر آمریکا را ندارد. رنجش ایرانیان پاسخها، تمسخرها و دشنامهای متقابلی هم به بار آورد و در این میان هموطنان ما به مدرکی قدیمی دست یافتند که این روزها در شبکههای اجتماعی اینترنتی در گردش است. موضوع آن ویدئوی ضبطشده از یک مصاحبه تلویزیونی سیاسی در سال ١٩٨٧ است؛ زمانی که هنوز جنگ عراق با ایران به پایان نرسیده بود.
این ویدئو مصاحبهای از لری کینگ، روزنامهنگار فقید و معتبر آمریکایی، با همین دونالد ترامپ امروزی را نشان میدهد که در آن زمان نیز به عنوان یک سرمایهدار، شومن و فعال سیاسی دستراستی افراطی شهرت داشت. شاید دلیل اینکه ایرانیان آن مصاحبه را در شبکههای اجتماعی دست به دست میکنند، این است که در اشاره به جغرافیای جنگ ایران و عراق بارها از خلیج فارس نام میبرد. شاید میخواهند با استناد به آن نشان دهند تحریف اخیر وی چقدر باطل و خبیثانه است و رئیسجمهور آمریکا به منظور خوشرقصی برای اعراب، خلیج فارس را به نام دیگری میخواند. ترجمه رئوس مطالب بیانشده از سوی او حتما برای خوانندگان «شرق» حاوی نکات دیگری هم خواهد بود و میتوان به آن پرداخت؛ چراکه نه صحت نام خلیج فارس نیاز به اثبات دارد و نه سخنان شخصی مانند ترامپ در گذشته یا حال برای اثبات یا نفی صحت نامی جغرافیایی و تاریخی اعتبار دارد و نه او از عواقب روشدن تناقض در گفتار و رفتارش ابایی دارد.
به نظر نگارنده، نکته قابل استناد در این ویدئوی قدیمی آنجاست که وقتی نام کویت و عربستان به میان میآید، از آنها به نام «ماشینهای چاپ پول برای آمریکا» نام میبرد و میگوید آمریکا باید بابت حفاظت از آنها پول بگیرد. این سخن است که صحت و سندیت دارد. سخنی که نهفقط هنوز هم پای آن ایستاده، بلکه در مقام ریاستجمهوری آمریکا فرصت یافته آن را عملی کند. هیچ اصل اخلاقی یا پرنسیپی هم جلودارش نیست. در دوران تبلیغات انتخاباتی صریحا از عربستان به عنوان کشوری تروریستی نام برد که با توجه به تابعیت تروریستهای القاعده مسئول فاجعه ١١ سپتامبر، مسئولیت آن اقدام را برعهده دارد و باید پذیرای جبران خسارات آن شود و خواهان توقیف ٧٠٠ میلیارد دلار سپردههای عربستان در آمریکا شد. سخنی که وزیر خارجه عربستان را به پاسخگویی و تهدید به خارجکردن داراییهای کشورش از آمریکا ناگزیر کرد. پس از آن دیدیم که ترامپ در اولین سفر خارجی خود چگونه به عربستان رفت و با شرکت در رقص شمشیر با پادشاه، قولنامه قراردادی ٤٠٠ میلیاردی را امضا کرد و ناگهان عوامل القاعده و داعش و ١١ سپتامبر را ایرانی دانست و اموالی از ایران را هم به حکم غیابی دادگاهش مصادره کرد! اکنون که او معرکه خروج از برجام را ساز کرده و ایران را تهدید میکند، تیلرسون وزیر خارجهاش را به عربستان فرستاده و از سویی برای یارگیری، حیدر العبادی نخستوزیر عراق را نیز به آنجا کشانده و لابد برای دوشیدن پولهای عراق در دوران بازسازی جنگی داخلی که بر او تحمیل شده، نقشهها کشیده است. از سویی حماس فلسطینی را به حمایت عربستان، مصر و تشکیلات خودگردان دلگرم کرده است تا حلقه محاصره ایران را در انتقام از دفاع از حقوق و دعاوی فلسطینیها تنگتر کند. اکنون به دنبال بهانه است تا ابطال برجام را به گردن ایران بیندازد و برای تأمین هزینههای بعدی برنامهای از نوع زورگیری با راهاندازی ماشینهای عربی چاپ اسکناسش به راه اندازد! این وظیفه کشورهای منطقه است که با آرامش و صلح از اینکه ماشین چاپ اسکناس دیگران شوند و سرمایههای خود را نفله و نابود کنند، بپرهیزند.