اگر بپذیریم یکی از کارویژه های رسانه های رسمی و البته دولتی، تببین و تحلیل وقایع، به قصد اقناع افکار عمومی درباره تصمیمات و عملکردهای دولت و حاکمیت است، تلویزیون در ایران نه تنها این کار را انجام نمی دهد که بر عکس با عملکردش بر ضد آن عمل می کند.
به گزارش «تابناک»در روزهای گذشته دو گفت و گو راجع به دو حادثه مهم در کشور در صدا و سیما برگزار شد؛ در گفت و گوی اول که درباره مساله سپنتا نیکنام و تعلیق عضویت وی از حضور در شورای شهر یزد برگزار شد، در میان تعجب همگان مشاهده شد که یکی از افراد دعوت شده آیت الله مدرسی یزدی، یکی از فقهای شورای نگهبان و دیگری علیزاده عضو حقوقدان شورای نگهبان بود. آنگونه که پیشتر آیت الله محمد یزدی گفته بود تفسیری که شورای نگهبان از قانون شوراها ارائه کرده و همان مبنای حکم دیوان عدالت اداری برای تعلیق عضویت عضو زرتشتی شورای شهر یزد گردیده است، در شورای نگهبان با اجماع صورت گرفته است. بر این اساس هم آیت الله مدرسی یزدی و هم آقای علیزاده خود بدان تفسیر یا نظر اصلاحی بر قانون شوراها، رای مثبت داده اند، لذا دیگر ضرورتی نبود که هر دو تن بیایند، یکی از این دو تن هم حضور می داشت کفایت می کرد.
مساله بخشی از مردم و حتی سران اصولگرایی چون عزت الله ضرغامی،احمد توکلی وسلیمی نمین در کنار عمده جریان اصلاح طلب، انتقاد و مخالف با این تفسیر بود که حتما لازم می آمد که منتقدان هم در برنامه حضور می داشتند و رای و نظرشان را برای اطلاع مردم اظهار می کردند.این چه شیوه اقناع افکار عمومی است که همه مخالفان و حتی منتقدان به اصطلاح خودی کنار گذاشته شوند و افرادی که خود در این باره تصمیم گرفته اند، بدون رویارویی با نظر مخالف، بر صحتت تصمیم خود پای فشاری کنند.
در مناظره یا گفت و گوی دوم که شب گذشته در مورد توان موشکی ایران انجام شد، پیروز مجتهد زاده در کنار علاالدین بروجردی، نشست. مجتهد زاده از آنجا که در دوران مذاکرات هسته ای کاملا به دلخواه تلویزیون صحبت می کرد و همراه هوشنگ امیر احمدی، از مخالفان مذاکرات هسته ای بود، این بار چندان باب دل تلویزیون صحبت نکرد و البته آنان را غافلگیر کرد. احتمالا تهیه کننده برنامه با توجه به سوابق پیشین مجتهد زاده پیش بینی می کرده است که وی مانند دفعات گذشته هم مطابق میل آنان صحبت کند و وقتی چنین اتفاقی نمی افتد، تهیه کننده نگران شده و دستور توقف برنامه پیش از موعد اتمام را صادر می کند.
در هر دو گفت و گویی که صدا و سیما در روزهای گذشته برگزار کرد، به زبان ساده رفوزه شد؛در گفت و گوی اول اجازه حضور منتقد یا مخالف را نداد تا مردم صدای انتقاد و مخالف با اصلاح یک قانون خیلی جزئی را نشنوند و در گفت و گوی دوم یک نفر خودی که تصادفا حرف هایی را که نباید میزد را زده بود را سانسور زمانی کرد و برنامه را متوقف کرد.
با چنین نگاهی که اکنون بر بخش های سیاسی تلویزیون حاکم است، تقریبا این امید که مردم از این رسانه ، اخبار و تحلیل هایشان را بشنوند،به ناامیدی تبدیل شده است. سرمایه اجتماعی تلویزیون و اعتماد عمومی به آن، مساله ای است که هر روز بیشتر ار روز گذشته در حال آب رفتن است. اگر سیستم رسانه ای کلان کشور دلسوزانی داشته باشد که نگران هدر رفتن این سرمایه عظیم باشند، باید همه کار خود را کناری نهند و برای سر وسامان دادن به تلویزیون بسیج شوند! اصل کار و اصلاح هم فقط بر یک جمله استوار کنند: «مردم نامحرم نیستند»»! گوش آنان مشتاق است که همه سخنان موافق و مخالف را بشنود و قلب آنان نیز آماده است که در راه منفعت ملی این کشور و این مردم،فدا شود.